چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

رسانه ملی!؟ و چند مغالطه!


رسانه ملی!؟ و چند مغالطه!
در پاسخ به فراخوان «حركت وبلاگی نقد دانشگاه عمومی؛ صدا و سیمای جمهوری اسلامی» نگارنده نیز که تابه حال یادداشتهایی را در این زمینه از سر تعهد شرعی و در راستای اصلاح اوضاع نابسامان كنونی رسانه ملی به رشته تحریر درآورده ام لازم دیدم تا مجدداً دست به قلم برده و گام ناچیز دیگری در همراهی با این موج مبارک نقد عملکرد پراشکال و مشکوک دست اندرکاران صدا و سیما بردارم، تا شاید!؟ در این ایام که پس از هرزه گوییهای مجری زشت سیرت و زشت صورت! شوی مبتذل «کوله پشتی» و عقده گشایی آن عنصر معلوم الحال و مدیران بالادستی وی در شبکه سوم علیه طرح ارزشمند ارتقای امنیت اخلاقی نیروی انتظامی و همنوایی مشکوک حضرات با رادیو اسرائیل و بی بی سی و رادیو وابسته به سازمان سیا و دیگر رسانه های خارج نشین ضدانقلاب برای جوسازی علیه این اقدام ضروری و خداپسندانه ناجا آنهم در لوای دروغین و مغالطه آمیز «دفاع از حقوق شهروندی!!؟» در روزهای اخیر موج اعتراض عمومی مردم و دلسوزان را به رویه غیرقابل دفاع رسانه ملی؟! براه انداخته، انتشار این قبیل نقدهای دلسوزانه اثری در اصلاح رویه حضرات داشته باشد! (هرچند که تجربه قبلی اینجانب - با کمال تأسف- چنین امری را تأئید نمیکند!؟)
بعنوان یك راهكار اصولی بنظرم رسید که اگر با مراجعه به صحیفه نور مجموع رهنمودها، تذکرات و بعضاً اخطارهای شدیداللحن حضرت امام خمینی (ره) و فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خصوص صدا و سیما را در قالب یک یادداشت مستقل عرضه نمائیم، بتوانیم اولاً تصور بهتری درخصوص جایگاه بسیار حساس صدا و سیما از منظر حضرت امام و رهبر معظم به خوانندگان ارائه داشته و نیز شکاف عمیق میان وضعیت کنونی و البته رقت بار! دستگاه پرهزینه (و متأسفانه بی در و پیكر!) «رسانه ملی» بویژه در زمان مدیریت فعلی با صدا و سیمای مورد نظر بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی و «آنچه که باید باشد» را با شفافیت بیشتری به نمایش بگذاریم تا مشخص شود كه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب چه توقعی از رسانه مطلوب داشته و چه دورنمایی از یك صدا و سیمای پویا، دینی و كارآمد و در یک کلام «رسانه برازنده جمهوری اسلامی» ترسیم كرده اند و مدیران سابق و لاحق با هزینه های نجومی از بیت المال چه موجود ناقص الخلقه و عجیب و غریبی تحت این عنوان خلق كرده اند! و البته این مهم كمابیش مورد نظر برخی دوستان وبلاگ نویس قرار داشته و یادداشتهای كوتاهی در این راستا نگاشته شده اند اما بنظر من هنوز كار انجام نشده در این وادی بسیار است.
این حقیر درصدد انتشار یادداشت مبسوطی در این زمینه میباشم و امیدوارم به توفیق الهی ظرف روزهای آینده این مهم را به سرانجام برسانم اما تا آن زمان لازم دیدم در میانه این فضای پرچالش، نقداً برخی مغالطاتی كه همواره و بخصوص در این ایام در راستای توجیه عملكرد پراشكال رسانه ملی مورد استناد مدیران این دستگاه بوده است را بنحو اجمال تشریح و بی پایگی آنها را برای خوانندگان محترم روشن نمایم.
یكی از اصلیترین سفسطه هایی كه گردانندگان سازمان جهت دفع انتقادات از قدیم الایام! (و از جمله در همین داستان اخیر) همواره به آن متمسك میشوند، خرج كردن از مقدسات و سوءاستفاده از ارزشها و بطور ویژه همان حقه مزوّرانه و البته بسیار نخ نما شده! سنگر گرفتن پشت عنوان ولایت فقیه است (كه بارها مورد استناد حضرات بوده و تقریباً كارآیی خود را از دست داده و بعبارتی تاریخ مصرف آن دیگر تمام شده است!) و طرح این ادعای سراپا انحرافی كه «چون صدا و سیما تحت نظر مقام معظم رهبری است و ریاست آن مستقیماً توسط ایشان انتخاب می شود، پس لاجرم منتقدان این دستگاه مخالف ولایت فقیه هستند!!» و تلاش برای كوبیدن این حربه بر دهان منتقدان دلسوز و زدن انگ «ضد ولایت فقیه!؟» به ایشان و یا استناد به مواردی كه رهبری از صدا و سیما تقدیر كرده اند و اینكه «اگر فلان برنامه ایراد داشت ولی فقیه اعلام می كرد! و منتقدان نباید جلوتر از رهبری حركت كنند!!»
(اصلاً شروع دعوای مداوم راقم این سطور با نفوذیهای رسانه ملی در اواخر سال ۸۴ از آنجا آغاز شد كه گردانندگان شبكه مبتذل رادیو جوان در واكنش به یك انتقاد كوتاه هفته نامه یالثارات، بجای پاسخ منطقی، به همین حقه بازی روی آوردند و با تمسك به همین مغالطه پوسیده و چینش جهت دار اخبار و با مانور دادن بر ابراز رضایت رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما در یك ملاقات و بلافاصله طرح خبر انتقاد هفته نامه مزبور، مزورانه كوشیدند تا نشریه منتقد را بعنوان مخالف ولایت فقیه القاء نمایند! و همین جرقه ای بود بر نگارش مقالات انتقادی این حقیر كه تفصیل این موضوع را در سلسله مقالات خود در همان یالثارات آورده ام )
خوشمزه اینجاست كه غالب اوقات این ادعا از سوی كسانی مطرح میشود كه نگاهی به اعتقادات، عملكردها و حتی ظاهر آنچنانی آنها بخوبی نشان می دهد كه نه تنها كوچكترین سر و كاری با نظام و رهبری و این قبیل مقولات ارزشمند ندارند! (و تنها در سایه زد و بند و رابطه سالاری با مدیران مسئله دار در رسانه ملی نفوذ كرده اند) بلكه حتی هرجا بتوانند با سوءاستفاده از جایگاه و امكانات بیت المال و ضعفهای نظارتی و بعبارت دقیقتر بی در و پیكر بودن سازمان، از نیش و طعنه و جوسازی علیه نظام و اركان آن دریغ نمی كنند و نمونه های آن علاوه براین برنامه اخیر و جنجالی كوله پشتی، بویژه در شبكه لُمپنیستی رادیوجوان، بسیار بوده است!
كار به جایی رسیده كه هر لُمپن تازه بدوران رسیده یا مدیر بی كفایتی از صدا و سیما كه عملكرد سوء وی مورد انتقاد دلسوزان قرار می گیرد، بجای ارائه پاسخ اقناع كننده یا پذیرش نقاط ضعف و اصلاح عملكرد خود، برای ترمیم وجهه آسیب دیده خود بلافاصله (و عمدتاً از طریق همان امكانات رسانه ملی!) مصاحبه ای ترتیب می دهد! و طی آن ضمن تكرار «اعلام رضایت رهبری از صدا و سیما و یا تقدیر ایشان از فلان قسمت سازمان و...!!» مزورانه تلاش میكند تا با پاك كردن صورت مسئله، انتقادات مطرح شده را بنوعی دفع نموده و عوامفریبانه میكوشد تا با خرج كردن از اعتبار رهبری عملكرد انحرافی خود را لاپوشانی نماید! (شخصاً كمتر مصاحبه ای از مدیران سازمان و بخصوص آن عناصری كه بیشتر در معرض انتقاد بوده اند، دیده ام كه در آن حضرات به هر بهانه ای نام مقام معظم رهبری را به میان نكشند و با ریاكاری خود را بعنوان تابع ولی فقیه معرفی نكرده و عملكرد سوء خود را در راستای تبعیت از منویات رهبر معظم جا نزنند!)
بعنوان مثال مدیر رادیو جوان كه طی ۲ سال اخیر فریاد اعتراض دلسوزان را به اوج رسانده و لجن پراكنیهای مغرضانه حوزه تحت مسئولیت وی علیه دولت و اركان نظام و ارزشهای جمهوری اسلامی بی نیاز از توضیح است، در مصاحبه با دوهفته نامه زرد! «خانواده سبز» (زایده رسانه ای هرمز- ش، مجری مادام العمر! برنامه خانواده رادیو و تلویزیون كه با ارتزاق از رانتهای پیدا و پنهان رسانه ملی بعنوان ارگان غیررسمی صدا و سیمای ضرغامی عمل کرده و شیطنتها و تلاشهای مذبوحانه آن برای ماله كشی افتضاحات بخشهای مختلف و تطهیر وجهه مدیران ضعیف سازمان از یکسو و عوام پروری و تلاش برای جذب مخاطب با همان سیاق نشریات مبتذل زرد از قبیل درج آخرین اخبار بارداری فلان ستاره! هالیوودی و وضع حمل بهمان سیاره! بالیوودی! و نامزدی فلان فوتبالیست انگلیسی با فلان مانکن ایتالیایی! و آخرین دوست پسر فلان بازیگر آمریکایی! و .... از سوی دیگر خود محتاج یادداشتی مستقل است!) طبق معمول! و در همان ابتدای اضافات خود -و احتمالاً با هماهنگی قبلی با مصاحبه گر!- نام مقام معظم رهبری را به میان کشیده و در خصوص اینکه «آقا» در فلان مورد چنین نظری دارند و ما هم در راستای تحقق منویات ایشان است که اینهمه! خلاقیتها (بخوانید فضاحتها!) را ایجاد کرده ایم! و... لفاظی کرده و می کوشد تا با منتسب کردن عملکرد انحرافی خود به رهبری، منتقدان را از میدان بدر نماید!؟
نمونه وقیحتر آن همین مجری لُمپن است كه چندی پیش (۱۹ خرداد) طی یك جوسازی -انگار كه خیلی عنصر مهمی است!- و ظاهراً ! در پاسخ به شایعات مغرضانه! حاسدان و خناسان! مبنی بر ممنوع التصویر شدن خود، طی مصاحبه ای ضمن تكذیب این شایعاتِ–لابد استكبار جهانی!؟- به خیل مشتاقان! مژده داده که: «ممنوع التصویر نشده ام!» و ضمناً مزورانه و ریاکارانه و از قول رئیس خود، ضرغامی افاضه میفرماید که «رهبر انقلاب از برنامه «فوق العاده» تشکر کردند!؟» تا وی نیز فضاحتهای خود را در پناه وجاهت بزرگان لاپوشانی نماید!
وقیحانه تر آنجاست كه چنین عنصر معلوم الحالی كه قیافه و آرایش زنانه وی نشانگر ارتکاب چندین حرام بیّن شرعی است، با ژستها و اطوارهای تهوع آور و با استفاده مکرر از نمادهای دینی و بر زبان جاری کردن آیات و احادیث و نكات مذهبی (مانند قسم خوردن به والله، بالله و تالله!) مزورانه و عوامفریبانه می کوشد تا خود را بعنوان فردی مطلع و متشرع! و به اصطلاح «اهل بخیه!» جا بزند!!؟
(این حقیر یکسال و چند ماه پیش که هنوز انحرافات مدیریت فعلی صدا و سیما مانند این ایام مبرهن نگردیده بود، با اشاره به همین شیوه زشت وی نوشتم:
«از جمله انحرافات فعلی در صدا و سیما بازی با مقدسات و عواطف مذهبی مردم از سوی مجریان بی شخصیتی است كه معلوم نیست از كجا پیدایشان شده و برمبنای كدام ضابطه آنهم با وجود دستگاههای گزینشی و حراستی!، كانالهای مختلف صدا و سیما را جولانگاه خود كرده اند و عمده هنرشان هم مصاحبه با نشریات زرد است! نمونه: افاضات محمد س با آن ظاهر كذایی! در تمجید یكی از هنرمندان تازه گذشته: «خدا ایشان را بیامرزد، البته قطعاً [!] آمرزیده هستند!» (برنامه زنده مزبور در صبح جمعه بعد از درگذشت آقای نوذری از شبكه سوم پخش شد) و البته خیلی هم نباید تعجب كرد و به مصداق «اگر زباغ رعیت ملك خورَد سیبی برآورند غلامان او درخت از بیخ!» وقتی عالی ترین مسئول سازمان برای دفاع از گل سرسبد! تولیدات سیما شخصاً وارد عمل شده و جایگاه بهشتی (لابد از نوع مُخَلَّد!) را دربست! برای طنّازان سریال «برره» تضمین می كند! چه عجب اگر مجریان دم دستی هم در این وادی سیر كنند؟! این است كه حقیر عرض میكنم برخی از انحرافات سازمان مع الاسف به منش شخص رئیس آن باز می گردد!
یا صبح پنجشنبه ۴ اسفند [۸۴] كه به مناسبت فاجعه هتك حرمین عسگریین(ع) عزای عمومی اعلام شد، مجری بامدادی شبكه یك جوانی با سر و وضع آنچنانی و با خط ریش بی ریشه! معروف به «داگلاسی!» كه در زمان طاغوت مرسوم بود، چنان با سوز و گداز! از ولایت اهل بیت(ع) و مظلومیت ائمه(ع) !... دم میزد كه احساسی مشمئزكننده به بیننده دست میداد!»)
یك مثال دیگر: نویسنده یك وبلاگ که خود را به عنوان مدیر روابط عمومی رادیوی لُمپنیستی جوان معرفی کرده و البته مروری بر لجن پراکنیهای حقدآمیز وبلاگ مزبور (و ضمناً بازتولید سوژه های ابداعی! وی برای تمسخر رئیس جمهور در رادیوجوان!) و دنباله روی ناشیانه و بچگانه آن وبلاگ از روزنامه های زنجیره ای در جوسازی علیه دولتِ مورد حمایت مکرر مقام معظم رهبری، به مصداق «از کوزه همان برون تراود که دراوست!» و «رنگ رخسار خبر میدهد از سر درون!» خود شاهدی بسیار روشن از غرض ورزی رادیوی مذكور علیه دولت میباشد، وقتی در مکاتبه از طریق پست الکترونیکی با نگارنده به اصطلاح کم می آورد! برای تطهیر عملکرد رئیس خود، با خرج کردن از ارزشها و این ادعای ریاکارانه که «گیل آبادی، مدیر فرهیخته! رادیوجوان، برادر شهید است!!» مذبوحانه میکوشد تا بر سر حقیر شیره بمالد!؟ (متن اضافات ایشان و پاسخ بنده به آن موجود و قابل ارائه میباشد.)
البته این حقه اختصاص به گردانندگان رسانه ملی؟! ندارد! بلکه اصولاً این رسم معمول ریاكاران خلافكار است كه بی مایگی و نقاط سیاه کارنامه خود را با پنهان شدن در لوای مقدسات و ارزشها لاپوشانی میکنند! مگر همین چند روز قبل شاهد نبودیم که باقر نوبخت، دبیرکل حزب مدعی «اعتدال و توسعه!!؟» (بخوانید نسخه بدلی حزب و دولت ساخته دارندگی و برازندگی!؟، ببخشید! «کارگزاران سازندگی!؟») در راستای ماله کشی رسواییهای امنیتی همپالکی خود (موسویان)، برادر شهید بودن وی! را به رخ خبرنگاران و معترضان کشاند! و به این طریق ریاکارانه کوشید تا افتضاح ناشی از فروش منافع ملی به اجانب و نوكری روباه پیر استعمار را توجیه کند؟! تشبث مسئول روابط عمومی رادیوجوان -که وظیفه! تطهیر انحرافات شبکه لمپنیستی فوق را به اقتضای شغلی و معیشتی! بر عهده دارد!- به برادر شهید بودن گیل آبادی نیز دقیقاً از همان سنخ متشبث شدن نوبخت به برادر شهید بودن موسویان است! یکی نیست به این حضرات بگوید «گیرم پدر (و ایضاً برادر) تو بود فاضل، از فضل پدر و برادر تو را چه حاصل؟!!» (جهت اطلاع نویسنده وبلاگ «یه شنونده!» تذکر میدهم که نگارنده نیز خود برادر شهید هستم اما دلیلی ندارد که هرجا کم آوردم در پناه عنوان «برادر شهید بودن» سنگر بگیرم و سوءاستفاده کنم! و اصولاً از نظر بنده همینكه فردی برای توجیه خود و دفع انتقادات، بجای استدلال منطقی در پی سوءاستفاده از این عناوین برمی آید، به تنهایی برای اثبات بی منطقی و بی صداقتی وی كافی است!)
اما آیا واقعاً موضوع همینگونه است كه این حضرات پرمدعا مداوماً بر آن مانور میدهند و بعبارتی آیا انتصاب مسئول رسانه ملی از سوی رهبری دلیلی است بر اینكه نباید از صدا و سیما انتقاد كرد! و اگر انتقادی شد بمعنای مخالفت با ولایت فقیه است؟! تأمل در این نكته بویژه از آن رو ضروری است كه این حقیر در گوشه و كنار (مثلاً در بخش نظرات پستهای انتقادی دوستان در این زمینه) ملاحظه كرده ام كه این ادعا -متأسفانه- برخی از خوانندگان محترم اما كم مطالعه را تحت تأثیر قرار داده و ایشان نیز متأثر از مغلطه گری مدیران رسانه ملی، این سفسطه را باور كرده و انتقاد از حضرات را بمعنای مخالفت با ولایت فقیه فرض كرده اند!؟ همچنین برخی از عناصر وابسته به صدا و سیما نیز مطابق معمول! در واکنش منفعلانه به این موج مبارك نقد رسانه ای ضمن ناسزاگویی به منتقدان و نسبت دادن عناوینی که سزاوار خودشان است! (نظیر فرصت طلب!، منفعت پرست!....)، مذبوحانه کوشیده اند تا با تشبث همین استدلال منحرفانه به منتقدان انگ ضد ولایت فقیه! بزنند!!
شاهد آن این پست وبلاگی است که نویسنده آن خود را «محافظه کار جوان!» نامیده و پس از نثار مبلغی فحاشی! به نویسنده وبلاگ بانی حرکت نقد رسانه ملی است و بجای ارائه پاسخی منطقی به انتقاداتِ – به ادعای وی!- غیرمنطقی منتقدان مغرض!، به مغالطه «تخطئه من قال!» بجای «نقد ماقال» متمسک شده و مزورانه به منتقدان دلسوز تهمت میزند که: کسانی که علیه صدا و سیما مطلب مینویسند همگی مشتی منفعت طلب و زیاده خواه هستند! که چون صدا و سیما به باج خواهی آنها جواب مساعد نداده، درصدد تصفیه حساب! با آن میباشند!!؟ و از جمله چنین عقده گشایی می کند که «شاید این خبرنگار مسلمان هوس کرده مدیر تولید شود! شاید طرحهایش روی میز مدیر شبکه ها مانده! شاید.....» و بالاخره با تمسک به همان مغالطه پوسیده مورد بحث ما مینویسد: «[منتقدان صدا و سیما] گویا حتی فکر نمیکنند که رئیس این سازمان را چه کسی منصوب کرده است!!» اینجاست که لازم است مشت این حضرات مغالطه چی و اعوان و انصار قلم به دستشان باز شود و بی پایگی این سفسطه سراپا انحرافی معلوم گردد تا منبعد مجدداً به این حقه پوسیده متمسک نشوند و با قیاس به نفس! شعور مخاطبان و منتقدان دلسوز را همچون سطح شعور خود پائین فرض نکنند و دستکم نگیرند! (هرچند بازهم تکرار می شود که با سابقه ای که نگارنده بعنوان یکی از منتقدان صدا و سیمای کنونی دیده ام، بعید است که تغییری در عملکرد حضرات ایجاد شود چرا که تجربه بر حقیر اثبات کرده که اینگونه خبطها و شیطنتهای حضرات «مِن غیرعمد» و از سر بی اطلاعی! نیست و لاجرم تذکر امثال بنده نیز حداقل از سر اراده و اختیار سبب تغییر این شیوه نخواهد شد! مگر آنکه فشار افکار عمومی یا اقدام مسئولان بالاتر، حضرات را به اصلاح خط انحرافیشان ناچار گرداند!)
درخصوص مغالطه فوق الذکر تنها به همین بسنده مینماییم که بهترین پاسخ به این ادعای انحرافی و مضحك را یادگار استاد شهید مطهری اینچنین داده است: «طی سالهای ۵۹ تا ۶۱ كه در صدای جمهوری اسلامی نویسندگی میكردم، وقتی افرادی به موسیقیهای رادیو اعتراض میكردند، بعضی مسئولان پاسخ میدادند كه اگر این موسیقیها ایراد داشت، امام از طریق دفتر خود گوشزد میكردند! [مشخص میشود كه انحراف در این سازمان مربوط به سالهای اخیر نیست و از همان ابتدا ما با این تشكیلات گرفتاری داشته ایم!] ما به این پاسخ آنها اعتراض میكردیم كه مگر كار ولی فقیه این است كه صبح تا شب رادیو گوش كند و موسیقیهای حرام را معرفی نماید؟! اصولاً كار ولی فقیه تعیین مصداق نیست. فقیه حكم كلی را اعلام میكند، این وظیفه ماست كه در موارد مختلف به تكلیف خود عمل كنیم و ولایت فقیه هیچ تكلیفی را از ما ساقط نمیكند. شاید طبع راحت طلب برخی باعث ترویج این فكر شده كه مثلاً تا ولی فقیه درباره فلان برنامه مبتذل اظهارنظر نكرده است، ما نباید اظهارنظر و اقدام كنیم! هم فال است و هم تماشا، هم راحت طلبی است و هم اطاعت از ولی فقیه! هم فرار از سختیهای امر بمعروف و نهی از منكر است و هم اجرای دستور اسلام!» (دكتر علی مطهری، «اصلاح طلبی»، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، بهمن ۸۱، صص. ۳-۲۳۲)اصولاً هیچ نیازی به استدلال و اطاله کلام نیست! کافی است آقایان تنها تورق کوتاهی در صحیفه امام و فرمایشات رهبر کبیر انقلاب اسلامی داشته باشند و ملاحظه کنند که چگونه حضرت امام شدیدترین انتقادات را به همان دستگاههایی که تحت نظارت مستقیم خود ایشان قرار داشت، مطرح کرده اند. در واقع حضرات با تمسک به هوچیگری در پی القاء این مغالطه هستند كه یا باید معتقد به ولایت فقیه بود و دیگر لام تا كام در برابر انحرافات نهادها و دستگاههای گسترده ای مانند صدا و سیما و قوه قضائیه و ... حرفی نزد و یا اگر كسی به خود جرأت داد و بنا به تكلیف شرعی و وجدانی خود و نیز در راستای همان آرمانهای مورد تأكید امام و رهبری، نسبت به انحرافات دستگاهی چون رسانه ملی تذكر داد، با زدن انگ ضد ولایت فقیه منتقد بخت برگشته را منكوب و از صحنه بیرون كرد!؟ بعبارت بهتر از منظر این حضرات پرمدعا، ما و امثال ما منافقیم كه از یك طرف دم از ولایت فقیه میزنیم و از طرف دیگر از دستگاههای زیر نظر رهبری انتقاد میكنیم!؟
درحالیكه مشکل حضرات این است که التزام به ولایت فقیه را عوضی فهمیده اند! (شاید هم خود را به آن راه زده اند!) آقایان خیال كرده اند چون ما ولایت فقیه را قبول داریم پس دیگر باید زبان در کام! خموش بنشینیم و به خطاهای دیگران كاری نداشته باشیم! و اگر اعتراضی به صداوسیما یا قوه قضائیه كردیم مخالف ولایت فقیه هستیم! نخیر! انتقاد از خلافهای دستگاههای زیر نظر رهبری (بویژه دستگاه عریض و طویلی مانند صدا و سیما كه برخی مدیران آن درصدد سوءاستفاده از این انتساب به سود امیال مشكوك خود میباشند!) هیچ منافاتی با اعتقاد و التزام به ولایت فقیه ندارد! نه تنها انتقاد از این دستگاهها را انكار نمیكنیم بلكه هرجا لازم باشد شدیدتر از قبل به خطاهای آنها اعتراض خواهیم كرد! مشكل از دید غلط حضرات است!
لابد با این حساب خود امام هم ولایت فقیه را قبول نداشته اند! چرا كه در صحیفه نور موارد فراوانی از انتقاد شدید چه از صدا و سیما و چه از دستگاه قضایی و دیگر نهادهای زیر نظر رهبری به چشم میخورد! آیا امام هم مخالف ولایت خود بوده اند؟!
بهتر است حضرات یا ذهنیت بیمار خود را تصحیح نمایند یا اگر هم قصد ندارند كه دست از غرض روحی خود بردارند، این مغالطات بچگانه را برای دیگران بكار ببرند!
بعلاوه اگر پیروی از منویات مقام معظم رهبری واقعاً برای گردانندگان صدا و سیما موضوعیت دارد و بهانه ای برای فرار از پاسخگویی و مغالطه نیست، چطور اینهمه تأکیدات مکرر و بی سابقه معظم له در ضرورت حمایت از دولت و نیز گلایه شدید ایشان از رسانه ها و کسانی که علیه دولت جوسازی و لجن پراکنی میکنند (مانند گردانندگان رادیو جوان!)، مورد توجه حضرات مدعی پیروی از ولایت فقیه نمیباشد؟!! چطور هرجا بنا بر لاپوشانی افتضاحات رسانه ملی است، آقایان خوب بلدند كه بلافاصله به ضرورت پیروی از ولایت فقیه و به دنبال آن، انتقاد نكردن از صدا و سیما كه رئیس آن منصوب ایشان است، متمسك شوند اما درخصوص حمایت از دولت مورد تأئید رهبری حضرات دچار فلج و گنگی میشوند! و تبعیت از ولایت فقیه فراموششان میشود؟!!
به قول معروف چگونه است كه «بائك تجر و بائی لاتجر؟!» چطور انتصاب رئیس صدا و سیما از جانب رهبری آنچنان برای حضرات تقدس آفرین! است كه هرگونه انتقاد از آقای ضرغامی و ابهامات فراوان عملكرد وی و مدیران وی مورد انگ ضدیت با ولایت فقیه!؟ قرار میگیرد اما اینهمه تائیدات صریح رهبر معظم انقلاب از دكتر احمدی نژاد و گلایه شدید از تخریب غیرمنصفانه دولت فعلی توسط مطبوعات زنجیره ای و ایضاً همفكران نفوذی آنها در رسانه ملی! هرگز برای حضرات قابل اعتنا نمیباشد؟! آیا این تناقض مبیّن این حقیقت تلخ نیست كه تبعیت از ولایت و پیروی از رهبری موضوعیت ندارد بلكه غرض اصلی تامین منافع و امیال شخصی خودشان است و آیا نشانگر این نیست كه فرمایشات رهبری تنها ابزاری است كه تا جایی كه به سود منویات سیاسیشان باشد به آن تمسك مینمایند!
آیا این فرمایشات مقام معظم رهبری نیست كه در حمایت از دولت و تقبیح لجن پراكنی منتقدان بی انصاف فرموده اند؟!:
«مواظب باشید دولت به خاطر اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف مذاق و اختلاف جناح مورد تضعیف قرار نگیرد. دولت را باید نگه داشت. همه باید رئیس‏جمهور را مورد تكریم قرار بدهند و این را همه یك اصل بدانند. اینكه افرادی بیایند و سعیشان این باشد كه دولت را ناكارآمد جلوه بدهند، این خدمت به كشور نیست. اگر عقیده ‏شان هم این است، این عقیده را بایست به یك نحوی به گوش خود مسئولان دولتی یا مسئولانی كه میتوانند اثرگذار باشند، برسانند؛ اما تبلیغِ ناكارآمدی دولت را در بین مردم كردن، آن هم غیرمنصفانه، صحیح نیست. اگر واقعیت هم میداشت، نباید به شكل تبلیغاتی و داد زدنِ بر سر كوچه و بازار ظاهر میشد؛ چه برسد به آنجایی كه واقعیت هم ندارد و غیرمنصفانه است. دولت با جدیت و تلاش خوب، كارِ پرحجم و متكی به محاسبه انجام میدهد، حالا گیرم كه در فلان مسئله‏ی اقتصادی ممكن است نظری داشته باشد كه با نظر فلان كارشناس یكسان نباشد؛ خوب نباشد؛ این، از اهمیت و ارزش كار دولت نمیكاهد. امروز همه دارند می‏بینند؛ ما هم داریم می ‏بینیم و دیگران هم شاهدند كه حجم كار متراكمی كه دولت انجام میدهد، انصافاً درخورِ تحسین و ستایش است؛ كارِ خیلی خوبی است. انتقادهای غیرمنصفانه نشود. برخورد با دستگاههای دیگر هم باید همین ‏طور باشد.» یا «چندی پیش رئیس جمهور محترم از مطبوعات گله كرد كه بدگویی می‏كنند، بددهنی می‏كنند، لجن‏پراكنی میكنند؛ و بعضی از مطبوعات اعتراض كردند. من معمولاً مطبوعات را می‏بینم؛ من حق را به رئیس جمهور دادم. من معتقدم - نمی‏گویم همه مطبوعات- بعضی از مطبوعات نه اینكه انتقاد میكنند -انتقاد ایرادی ندارد- بی‏انصافی میكنند؛ از روشهای تبلیغاتی و رایج دنیا استفاده می‏كند تا آن كاری را كه در دولت به نفع مردم انجام گرفته، زیر سؤال ببرند یا نادیده بینگارند، و اگر عیبی هست - ولو كوچك هم باشد - آن عیب را بزرگ كنند. این را انسان در بسیاری از مطبوعات می‏بیند. ایرادی ندارد. این هست، اما ملت ما آگاه و هوشیارند.» و موارد متعدد دیگر!
انحراف دیگری كه در مشی رسانه ملی مشاهده میشود عوام زدگی افراطی و تنزل شأن رسانه تا سرحد دنباله روی از مردم كوچه و بازار و عوام پروری آنهم به بهانه فریبنده و ظاهراً موجه «كسب اعتماد عمومی!!» و در عوض فراموشی نقش ارشادی و جایگاه عظیم صدا و سیما در ارتقاء فرهنگی جامعه است. درحالیكه بنیان گذار كبیر نظام بدرستی بر این نقش غیرقابل انكار تأكید داشته و از رسانه ملی با عنوان «دانشگاه عمومی» یاد كردند، متأسفانه امروز باید اذعان كنیم كه مدیران كنونی شأن این دانشگاه عمومی را تا سرحد یك سوپرماركت! تنزل داده اند! و با همان شیوه ای كه یك خواروبارفروش برای كسب سود بیشتر به ذائقه شناسی مشتری دست میزند و مطابق میل مصرف كننده كالاهای جدید عرضه میكند و شاید چندان هم به منافع و مضرات آنها توجه نكند، گردانندگان رسانه ملی هم تحت عناوین فریبنده ای مانند«ضرورت رو نیاوردن مردم به ماهواره ها!» و «نیاز جوانان به تنوع و برنامه های شاد!» (كه البته در حدود خود لازم هستند) آنچنان در این وادی به افراط كشیده اند كه بالكل نقش هدایت فرهنگی جامعه را به كناری نهاده و درعوض دنباله روی از امیال مصرف كنندگان كالاهای فرهنگی را پیشه خود كرده اند!؟ (و علت اینكه عناصر لمپن، اینگونه به سوگلی و تاج سر! برخی مدیران ضعیف رسانه ملی مبدل گردیده و بعنوان الگوهای محبوب! معرفی میشوند و نیز لجاجت مدیران بالادستی برای حفظ این افراد به هر قیمت! دقیقاً به همین انحراف عمده بازمیگردد.)
اصلاً نمیدانم این چه گرفتاری است كه دستگاههای فرهنگی را رها نمیكند؟! تا دیروز فریاد دلسوزان از جنایتهای! ضد فرهنگی وزارت به اصطلاح ارشاد! بلند بود و شكوه میكردند كه این «وزارت اضلال» است نه ارشاد! حال كه از بركت این خون دلها و روشنگریها اندك امیدی به ترمیم آن قسمت پیدا شده، هنوز آنجا اصلاح نشده و هنوز ریشه باندهای مفسد ضدارزشی نه تنها قطع نشده (كه بدلیل برخی سهل انگاریها و انفعال مدیران فعلی وزارت ارشاد با قوتی بیشتر به تخریب ریشه های فرهنگی كشور ادامه میدهند!)، این بار صدا و سیما با تمام قوا به میدان آمده و به مفسدان مصلح نمای نفوذی در آن وزارت مژده میدهد كه «نگران نباشید! ما هستیم و پرچم بر زمین مانده شما را بر دوش خواهیم گرفت!» و این چرخه باطل همچنان ادامه دارد!
حال كه سخن از انحرافات وزارت به اصطلاح! ارشاد سابق به میان آمد، لازم است بعنوان آخرین نكته به تشابه فوق العاده! میان شگردهای مدیران فعلی رسانه ملی با گردانندگان وزارت اضلال سابق! در دوره حاكمیت تجدیدنظرطلبان -كه خود شاهد دیگری بر صدق مدعای فوق مبنی بر میثاق مقدس! گردانندگان فعلی صدا و سیما با مدیران سابق آن وزارت میباشد!- نیز اشاره مختصری داشته باشیم! فراموش نكرده ایم كه در آن دوران سیاه فرهنگی، مهاجرانی (كه قرار بود آن وزارتخانه را به «زینت! كابینه اصلاحات!؟» مبدل نماید و البته دیدیم كه دست آخر این زینت! كابینه بدلیل رسواییهای اخلاقی و تبدیل مركز دولت ساخته گفتگوی تمدنها به بنیاد ازدواج! ناچار به ترك وطن و اقامت اجباری! در لندن! گردید!) با تمام قوا به پشتیبانی از روزنامه های زنجیره ای معاند برخاسته و با وقاحت اعلام كرده بود كه «در برابر بسته شدن هر یك روزنامه مجوز انتشار ۵ روزنامه دیگر را صادر میكنیم!!» و عملاً نیز به مجرد توقیف قانونی یك جریده متخلف، گردانندگان آن با پشتگرمی آن وزیر بی نظیر! و با تمسخر قانون بلافاصله روزنامه دیگری با همان كادر و حتی همان لوگو و آرم! و تنها با تغییر عنوان منتشر میكردند! و بدینسان به ریش قانون و دستگاه قضائی و ... میخندیدند!
شاید جالب باشد اگر دوستان بدانند كه درست همین شیوه اكنون از سوی گردانندگان رسانه ملی و بطور مشخص رادیوی لُمپنیستی جوان و درخصوص برخی برنامه های مبتذل این شبكه و در راستای منحرف كردن اذهان منتقدان در پیش گرفته میشود!!؟
چگونه؟!
توضیح میدهم: اواخر سال ۸۴ و اوایل سال ۸۵ برنامه عصرگاهی این شبكه با عنوان «روی خط جوانی» پخش میشد كه اوج ابتذالات این تازه بدوران رسیده ها (چه از لحاظ پیامهای انحرافی و مسموم آنها و چه از لحاظ شیوه های مبتذل و زشتیهای كلامی و پرده دریهای مجریان دختر و پسر آن و ...) سبب اعتراض گسترده مخاطبان شده بود و از جمله این حقیر نیز مقاله ۴ قسمتی خود در هفته نامه یالثارات را با توجه ویژه بر ابتذالات این برنامه زرد! منتشر نمودم كه گردانندگان این شبكه را دچار محظورات سختی قرار داد! بنحوی كه از فرط درماندگی به پرت و پلاگویی و هتاكی به این حقیر پرداختند!
بتدریج و با اوجگیری انتقادات نسبت به این برنامه مبتذل، گردانندگان آن كه بشدت از جانب معترضان تحت فشار قرار گرفته بودند، اعلام كردند كه كركره این برنامه شاد! را پیش از موعد پایین خواهند كشید (البته در همان هنگام هم از طریق زایده های رسانه ای خود از جمله سایت مذبذب و نان به نرخ روزخور بازتاب و مجله زرد «خانواده سبز» و صدالبته! روزنامه جام جم –كه اصولاً یكی از مهمترین كاركردهای آن از زمان تأسیس همین لاپوشانی تخلفات سازمان و تلاش برای تطهیر عملكرد انحرافی مدیران آن، البته با حاتم بخشی از بیت المال! بوده است!- ضمن جوسازی و حمایت كوركورانه از این برنامه زرد و مجریان لمپن آن، مژده دادند كه این خاموشی موقتی است و در واقع گردانندگان این برنامه به استراحت یك ماهه! میروند تا پس از آن با انرژی و نشاط! بیشتر! برنامه ای شادتر! (بخوانید مبتذلتر!) اجرا نمایند!! و عملاً هم پس از یك ماه همان برنامه مبتذل با همان محتوا و همان مجریان منتها اینبار با نام «جوانی به وقت فردا» تهیه و پخش شد! بتازگی شنیدم كه این برنامه نیز بدنبال اعتراضات فراوان مردم جای خود را به برنامه مبتذلتری با نام «جوانی آزاد!» داده است كه ضمناً برای نشان دادن گردن كلفتی خود! و ضمناً عقده گشایی و گرفتن انتقام! انتقادات گسترده اخیر، اینبار در حجمی گسترده تر و با شدتی بیشتر به لجن پراكنی علیه دولت (كه به زعم گردانندگان این شبكه لمپنیستی، منتقدان جزو حامیان آن میباشند!) میپردازد!!
چنانكه ملاحظه میشود لجاجت و عنادورزی در قبال اعتراضات بحق منتقدان دلسوز (در عین عجز و ناتوانی از ارائه پاسخ منطقی به انتقادات) ویژگی شاخص رسانه ای است كه گردانندگان آن مذبوحانه تلاش دارند تا به دروغ خود را بعنوان عناصری روشن فكر! دارای تسامح! و... جا بزنند و بدین طریق در میان افكار عمومی كسب وجهه نمایند!! البته وقاحت حضرات تا بدانجاست كه صراحتاً به این شیوه لجوجانه بعنوان یكی از اصلیترین شگردهای خود در رادیو جوان اذعان كرده اند!؟ شاهد آن گزارشی است كه در ضمیمه هفتگی «قاب كوچك» روزنامه جام جم، (شنبه، ۲۰ اسفند ۸۴، صص. ۵-۴) و به بهانه ۱۰ ساله شدن این شبكه لمپنیستی منتشر و تیتر اول آن هم «بگو چشم، ولی كار خودت را بكن!!» انتخاب شده است! و در متن این گزارش مجدداً از همین آموزه استراتژیك! بعنوان شگرد اصلی! این شبكه یاد شده و گردانندگان در نشستی صمیمی! با گیل آبادی در كمال وقاحت اعتراف كرده اند كه: «فرمان اول: بگو چشم و كار خودت را بكن!: .... خوبی شبكه جوان این است كه راه فرار زیاد دارد! جاهای دیگر اگر مانعی بوجود بیاید نمیشود كاری كرد! اجازه اش را ندارند، ولی ما با ترفندهای مختلف كارمان را انجام میدهیم! ... اینجور وقتها یاد حرف پدرم میافتم كه میگوید وقتی من بهت میگویم فلان كار را بكن، تو بگو چشم. بعد برو هركاری كه دوست داری بكن!!» (قابل توجه دستگاههای نظارتی و از جمله اعضای محترم شورای نظارت بر صدا و سیما كه احیاناً گمان میكنند به صرف تذكر و یادآوری انحرافات به گردانندگان صدا و سیما موضوع فیصله پیدا میكند!؟ زهی خوش باوری!)
نمیدانیم قسم آنچنانی و نمایشهای تصنعی و مضحك مسئولان صداوسیما را باور كنیم كه هر از چندی با ترتیب دادن جلسات آبكی دیدار با فلان گروه ورزشی، دانشگاهی، دانشجویان ... و با پخش چندباره و پر آب و تاب! و تیزرهای تحریف آمیز و جهت دار آن خیمه شب بازیها، درصددند تا –احتمالاً برای برنامه های سیاسی آتی!- چهره ای روشنفكر! و پاسخگو! و نقدپذیر! از خود ارائه نماید! یا این دم خروس كه به صراحت (بخوانید وقاحت!) اعلام میكنند كه كوچكترین وقعی به اعتراضات منتقدان نمیگذارند و اگر هم از سر ناچاری و به زبان «چشم» بگویند، در عمل كار خلاف خودشان را ادامه میدهند؟!!
نكته دیگر همین فرافكنی حضرات است! یعنی گردانندگان رادیو جوان كه در برابر انتقادات گسترده منتقدان دلسوز كم آورده اند، برای خالی كردن دق دلی خود! دیواری كوتاهتر از دیوار دكتر احمدی نژاد پیدا نكرده اند و با ناسزاگویی و لجن پراكنی علیه دولت و همنوایی با همپالكیهای خود در روزنامه های زنجیره ای مانند شرق، مذبوحانه در صدد تشفی دل سوخته! خود بر میآیند!؟؟ نمیدانم این چه دردی است كه وقتی اینها از پاسخ به انتقادات نسبت به خرابكاریهای خود درمیمانند، به بدوبیراه گویی به دولت میپردازند؟! بالاخره باید به چه زبانی به امثال مجری رادیو جوان و اربابان وی تفهیم كرد كه اگر عقده و ناراحتی از كسی دارید- اگر میتوانید!- بر سر همان فرد خالی كنید! و بیهوده دولت را قاطی ماجرا نكنید و اگر هم نمیتوانید، لااقل مانند روابط عمومی صداوسیما عاقلانه! سكوت كنید كه برایتان بهتر است و كمتر مایه مضحكه میشوید!
بنده خدا دولت و رئیس جمهور كه كم از جانب روزنامه های زنجیره ای و رقبای زیاده خواه مورد هجمه است، حال باید تاوان اعتراض وبلاگ نویسان به انحرافات رسانه به اصطلاح ملی! را هم پس بدهد!
نگارنده اینجا در پی دفاع از دولت كه همه روزه و به بهانه دروغین «طرح مطالبات عمومی؟!، بدون خط قرمز! از دولت!!» مورد عقده گشایی گردانندگان لمپن رادیوجوان قرار میگیرد، نیستم و مطمئناً خود ایشان میتوانند درصورت نیاز از خود بنحو مقتضی دفاع كنند، ولیكن همین اندازه میدانم كه تمسك به جوسازی علیه عناصر غیردخیل در موضوع و «تخریب دیگری برای اثبات خود» نشانه كمبود منطق و اوج درماندگی مدعیان كذاب صداقت و خبررسانی حرفه ای است! بهتر است گردانندگان شبكه مبتذل موسوم به جوان، برای تجلیل مغرضانه از مجریان هرزه گو و برنامه های زنجیره ای خود شیوه دیگری پیدا كنند و بجای تخریب مذبوحانه و موهوم دیگران، به اصلاح اشكالات یا اثبات نقاط قوت خود بپردازند چراكه با این ابزارها و حقه های نخ نما و پوسیده راه به جایی نخواهند برد! منتظرم ببینم اینبار گردانندگان رادیو جوان و از جمله مدیر روابط عمومی آن، برای عقده گشایی و تشفی دل زخم خورده! خود كدام بخش از دولت را آماج ناسزا و هرزه گویی خود قرار میدهند یا مجریان لوده و به اصطلاح محبوبشان!! چند متلك و نیش و كنایه یا خبر تحریف شده دیگر برای تخریب و جوسازی علیه دكتر احمدی نژاد تولید خواهند كرد! تا در بعدالتحریر این یادداشت بنحو مقتضی در خدمتشان باشم!
ع- امامی
پی نوشت:
۱) از جمله عبارتند از:
الف- نگاهی به سریالهای مناسبتی؟! صدا و سیما در ماه مبارك
http://www.rajanews.com/News/?۲۳۴۴
ب- تجلیل از رهبر سكولار «جبهه ملی» در رسانه ملی!؟
http://www.rajanews.com/News/?۶۹۱۴
ج- هر دم از این باغ بری میرسد!
http://www.mobarezin.com/index.php?dir=news&id=۲۳۸۸
۲) «موج فزاینده لمپنیسم در رسانه ملی! به كجا چنین شتابان؟!»، در انتقاد از ابتذالات رایج در رادیو جوان، هفته نامه یالثارات، شماره های ۳۷۱، ۶ – ۳۷۴، (۶ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد ۸۵)، ص.۸
۳) خانواده سبز، شماره ۱۷۹، نیمه دوم خرداد ۸۶، ص.۱۰۰
۴) (http://www.asriran.ir/view.php?id=۱۹۱۲۴)
۵) بعنوان یك نمونه از چند روز قبل (چهارشنبه، ۱۰ مرداد) نویسنده مزبور برای تمسخر دكتر احمدی نژاد لینكی با عنوان «رئیس جمهور به علت ناكامی در بهبود فقر مردم عذرخواهی كرد!» در وبلاگ قرار داده است كه با كلیك بر عنوان مزبور این عبارت تمسخرآمیز ظاهر میشود «البته رئیس جمهور پرو!» و همین سوژه دقیقاً با همین شكل و البته با آب و تاب بیشتر و وقیحانه تر همان روز بعد از ظهر در یكی از لجن پراكنیهای معمولِ! سوگلی! مجریان لُمپن رادیوجوان (كه بواسطه پارتی و نفوذ پدر خود در رسانه ملی مجری شده و هرزه گوییهای وی علیه دولت و ارزشها و دیگر اركان نظام معروف خاص و عام است!) علیه رئیس جمهور نشخوار شد! و البته پس از اعتراض رجانیوز به این لجن پراكنی آشكار و مسبوق به سابقه طی خبر «شدت گرفتن روند توهین به مسئولین جمهوری اسلامی در یكی ازبرنامه های جدید رادیو جوان» (http://rajanews.com/News/?۱۳۳۴۱)، نویسنده كم شهامت آن وبلاگ كه احتمالاً خود طراح اصلی این سوژه بوده و گویا سرنوشت محنت بار! همپالكیهای «شرقی» وی! در سال گذشته پیش چشمش بود، از عواقب احتمالی این شیطنت خود به دست و پا افتاده! و مذبوحانه تلاش كرده تا طی یك پست مجزا و با توجیه این لجن پراكنی بعنوان «تپق!» معمولی! مجری فوق الاشاره، هرزه گویی خود علیه رئیس جمهور را كارسازی نماید!!؟
۶) لازم است به این محافظه كار جوان! گفت «رندان همه را به كیش خود پندارند!» پس بر اساس همین استدلال آیا ما نیز نباید نتیجه بگیریم كه قلم زنانی مانند وی كه مذبوحانه به تخطئه منتقدان و مجیزگویی گردانندگان سازمان برآمده اند، این وظیفه! را بر حسب مزایای اعطایی! مدیران صدا و سیما انجام میدهند؟!! پس پر بیراه نیست اگر ما هم ادعا كنیم كه «شاید این محافظه كار جوان! هوس کرده مدیر تولید شود! شاید طرحهایش روی میز مدیر شبکه ها مانده! و با این مجیزگویی همپالكیهای خود در پی رسیدن به نام و نان و نوایی است! شاید..!»
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید