دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

دوری و پرهیز از گناه


دوری و پرهیز از گناه
● مسأله دوری از گناه
در سومین فراز از دعای امام عصر(عج) سخن از دوری از گناه و ترك آن آمده آنجا كه می‏خوانیم: «توفیق الطّاعهٔ و بعد المعصیهٔ؛ خدایا توفیق اطاعت و دوری از گناه را به من عنایت فرما.»
واژه دوری از گناه همان تقوا و پرهیزكاری و مراقبت در ترك هرگونه گناه و نافرمانی خدا است. مسأله دوری از گناه از عوامل مهم ریشه‏ای و كلیدی برای هدایت و ره‏روی در راه كمالات است، چرا كه گناه یك آسیب و آفت خطرناك و سرنوشت برانداز برای هلاكت و گمراهی و سقوط در درّه هولناك عذاب الهی است. برای روشن شدن این مطلب، نظر شما را به چند مثال جلب می‏كنم:
۱) انسانی كه از نظر جسمی بیمار می‏شود، نزد طبیب برای معالجه می‏رود، طبیب به طور كلی در بازگرداندن سلامتی به بیمار، دو برنامه دارد:
الف) برنامه بهداشت و پیش‏گیری
ب) برنامه درمان و به عبارت دیگر پزشك در علاج خود دارای دو دستور منفی و مثبت است، در مورد برنامه منفی می‏گوید: باید از این چند موضوع پرهیز كنی، و اگر قبلاً نیز پرهیز می‏كردی گرفتار بیماری نمی‏شدی، و در برنامه مثبت می‏گوید: از این چند مورد دارو (از قرص، و شربت و آمپول و...) باید استفاده كنی، و طبق دستور تنظیم شده رفتار نمایی، تا درمان‏یابی. در این برنامه، قطعاً مسأله پیش‏گیری و پرهیز مهم‏تر و آسان‏تر و كم هزینه‏تر از برنامه مثبت و درمان (داروها) است، حتی ممكن است بیمار بر اثر ادامه پرهیز بی آنكه دارو مصرف كند، سلامتی خود را بازیابد.
۲) درختی را در نظر بگیرید،برای رشد و به ثمر رسیدن آن نیاز به فراهم شدن عوامل كمال مانند: نور، حرارت، غذا(كود)، آب و هوای آزاد است، با ایجاد این عوامل به طور طبیعی و سریع رشد نموده و به رشد و كمال خود ادامه می‏دهد. ولی آیا همین آمادگی كافی است، قطعاً نه، بلكه باید از عوامل ضد تكامل مانند آفت‏های مختلف گیاهی نیز جلوگیری و پیش‏گیری شود، و گرنه آن آفت‏ها تار و پود گیاه را می‏خورند، و آن را درهم می‏شكنند و از درون متلاشی می‏سازند. در انسان نیز در رابطه با كمالات و رشد معنوی نیاز به فراهم شدن عوامل تكامل مانند: علم،ایمان،عمل صالح و رابطه عرفانی و تنگاتنگ با خدا است. ولی همین آمادگی كافی نیست، بلكه باید از هرگونه عوامل ضد تكامل، یعنی آفت‏های گناه دوری كرد، و با سپر تقوا و دژ نیروی ملكوتی ضدگناه، از نفوذ هرگونه گناه به طور قاطع جلوگیری نمود. وگرنه همان گناه همانند آفت‏های گیاه در این مثال، تار و پود معنویت انسان را می‏خورد، و انسان را بی‏محتوا و بی هویت نموده و در پرتگاه هلاكت و سقوط قرار می‏دهد.
بر همین اساس می‏بینیم در دعای فوق، امام عصر(عج) به ما آموخته كه از گناه فاصله بگیریم و دوری كنیم، و این تعبیر از تعبیر ترك گناه، رساتر و پرمعنی‏تر است، چرا كه مسأله دوری از گناه دامنه وسیع‏تر و عمیق‏تر دارد، و پیام آور آن است كه گناهان، و اقسام آنها و زمینه‏ها و عوامل و آثار شوم آنها را بشناسیم، خود را در مبارزه و ستیز با گناه به گونه‏ای بسازیم كه از آن متنفّر شده و فرار كنیم و فاصله قاطع بگیریم، چنان كه خداوند در قرآن می‏فرماید: «ففرّوا الی اللّه انّی لكم منه نذیرٌ مبینٌ؛(۱) پس (از هرگونه گناه و انحراف) به سوی خدا فرار كنید، كه من از سوی او برای شما هشدار دهنده هستم.» در قرآن در مورد بعضی از گناهان تعبیراتی مانند: اجتناب از گناه، نزدیك نشدن به گناه شده كه بیانگر شدت مراقبت برای حفظ خود از گناه است، مثلاً می‏فرماید: «واجتنبوا الطّاغوت؛(۲) از طاغوت دوری كنید.» و یا می‏فرماید: «ولاتقربوا الفواحش ماظهر منها و ما بطن؛(۳) به كارهای زشت خواه آشكار و خواه پنهان نزدیك نشوید.» و یا می‏فرماید: «ولاتقربوا مال الیتیم؛به مال یتیم (برای حیف و میل آن) نزدیك نشوید.» و یا می‏فرماید: «ففروا الی اللّه؛(۴) از گناهان به سوی خدا فرار كنید.» تعبیر به فرار بیانگر آن است كه لحظه‏ای غفلت نكنید، بلكه بی درنگ و سریع از گناه فاصله بگیرید.
این تعبیرات یك نوع آژیر خطر است، چرا كه انجام ندادن و نزدیك نشدن، نشانگر دو نوع خطر است، مثلاً در مورد نفت می‏گوییم كبریت به آن نزنید، ولی در مورد بنزین می‏گوییم كبریت را نزدیك آن نبرید كه فاجعه می‏آفریند. موضوع دوری از گناه (بعد المعصیه) بیانگر آن است كه عصیان و نافرمانی خدا چنان وسوسه انگیز است كه نزدیك شدن به پرتگاه آن ممكن است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد، بنابراین باید به عوامل زمینه ساز و سوق دهنده به سوی گناه مانند محیط فاسد و آلوده، و غذای حرام و دوست نامناسب و...كه لغزندگی شدیدی برای سقوط در درّه گناه دارند دوری نمود. تا آنجا كه امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «من كان یؤمن باللّه و الیوم الآخر فلایقوم مكان ریبهٍٔ؛(۵) كسی كه ایمان به خدا و روز قیامت دارد، در مكانی كه موجب تهمت و شك او می‏شود نمی‏ایستد.» و امام صادق(ع) فرمود: «انسانی كه به خدا و قیامت ایمان دارد در مجلسی كه امامی را سرزنش كنند، یا مؤمنی را عیب‏جویی نمایند نمی‏نشیند.»(۶)
و نیز در رابطه با دوری از گناه، در گفتار بسیاری از پیامبر(ص) و امامان(ع) تعبیر به هجرت و «ایّاك و ایّاكم» كه بیانگر شدت پرهیز و دوری از گناه است. و نیز تعبیر به «احذر و احذروا» شده كه به معنی هشدار و هراس شدید از گناه است، تا مبادا انسان با نزدیك شدن به آن مبتلا گردد.
چنان كه با نگاه به گفتار امام علی(ع) (كه در غررالحكم، جلد اول) آمده این تعبیرات را به طور مكرر می‏بینیم مثلاً می‏فرماید: «ایّاك و النّمیمهٔ فانّها تزرع الضّغینهٔ و تبعّد عن اللّه و النّاس؛(۷) از سخن چینی، به شدت دوری كن، چرا كه باعث كینه توزی و دوری از خدا و خلق می‏شود.» یا می‏فرماید: «احذر فحش القول و الكذب، فانّهما یزریان بالقائل؛ از زشت گویی و دروغ بترس و برحذر باش، چرا كه این دو، گوینده‏اش را معیوب می‏سازد.»
و امام باقر(ع) در ضمن گفتاری فرمود: «والمهاجر من هجر السّیئات؛(۸) مهاجر و فاصله گیرنده كسی است كه از گناهان فاصله بگیرد.»
این تعبیرات و شبیه آنها حاكی از آن است كه خطر گناه، خطر بسیار شدید و ویران گر است، و انسان باید با قاطعیت از آن فاصله بگیرد، وگرنه سیه بخت دو سرا خواهد شد.
جالب این كه در سخنی از رسول خدا(ص) مسأله دوری و تنفّر و ترس از گناه چنین آمده كه آن حضرت در میان پندهای خود به ابوذر فرمود: «انّ المؤمن لیری ذنبه كانّه تحت صخرهٍٔ یخاف ان تقع علیه، و انّ الكافر لیری ذنبه كانّه ذبابٌ مرّ علی انفه؛(۹) انسان با ایمان نسبت به گناه خود، به گونه‏ای برخورد می‏كند و می‏ترسد كه گویی در زیر سنگ بسیار سنگینی در سختی قرار گرفته و هرلحظه ترس آن را دارد كه آن سنگ بر روی او بیفتد و او را به هلاكت برساند، ولی كافر گناه را همچون مگسی می‏پندارد كه از كنار بینیش عبور می‏نماید.» نكته قابل توجه این كه یكی از عوامل زمینه ساز برای انجام گناه، رضایت به آن است كه موجب سوق دادن نیت و عمل به سوی گناه می‏شود، اسلام برای دوری از گناه، رضایت به آن را نیز گناه شمرده، گرچه سال‏ها از انجام گناهی گذشته باشد، در این راستا رسول خدا(ص) فرمود: «هرگاه گناهی پدید آید، كسی كه در كنار گناه ناظر و حاضر است ولی از آن متنفّر می‏باشد، مانند كسی است كه از آن غایب است، ولی كسی كه از گناه غایب است اما به انجام آن خشنود است، مانند كسی است كه در انجام آن حاضر و شریك می‏باشد.»(۱۰) و در زیارتنامه امام حسین(ع) آمده: «لعن اللّه امّهٔ سمعت بذلك فرضیت به؛ خدا لعنت كند امّتی را كه ماجرای كربلا را شنید و به ظلم‏های آن نسبت به امام حسین(ع) و یارانش راضی شد.»
آخرین سخن در این راستا این كه در تحقیق و ریشه‏یابی چنین به دست می‏آید كه عامل اصلی برای سوق دادن انسان‏ها به سوی گناه، شیطان است، او است كه با القائات خود، روح انسان را به نفس امّاره تبدیل می‏كند، و نفس امّاره نیز انسان را به سوی گناهان می‏كشاند، پس باید با جهاد اكبر به جنگ شیطان رفت، بهترین راه برای نبرد با شیطان، تحصیل فضایل است كه می‏توان به یاری فضایل كه لشگر نیرومند عقل هستند، لشگر شیطان را مغلوب كرد، در این راستا نظر شما را به این سخن جالب پیامبر(ص) جلب می‏كنیم، آن حضرت به یاران فرمود: «آیا می‏خواهید شما را به چیزی خبر دهم كه اگر به آن عمل كنید، شیطان از شما مانند دوری مغرب از مشرق دور می‏گردد؟» پاسخ دادند. آری، فرمود: «روزه روی شیطان را سیاه می‏كند، صدقه كمرش را می‏شكند، دوستی برای خدا و تقویت با عمل صالح، پشتیبانش را متلاشی می‏نماید، استغفار، شاه‏رگش را قطع می‏كند.»(۱۱)
نتیجه این كه شیطان شكنی باعث دوری بسیار از گناه، و تنفّر شدید از معصیت خواهد شد.
این مطالب بیانگر آن است كه باید از ابعاد مختلف با گناه فاصله گرفت و از آن به شدت دوری نمود. و حتی فضای ذهن را از هرگونه تمایل به آن پاك سازی كرد.
● مسأله تخلیه و تحلیه و تجلیه
نكته جالب دیگر در رابطه با ترك گناه، مسأله‏ای است كه علمای اخلاق برای پیمودن راه سیر و سلوك عرفانی و اخلاقی بیان كرده‏اند كه خلاصه‏اش چنین است: هرگاه مؤمن تصمیم بر ترك گناه گرفت، روح و روانش را از آلودگی گناه خالی نموده و به مقام تخلیه رسیده است. سپس اگر روح و روان پاكش را با زیورهای فضایل اخلاقی بیاراید به مقام تحلیه و آراستگی رسیده، و اگر از این مرحله نیز بالا رفت و دل و روح خود را آینه جمال الهی نمود، عظمت خدا در او تجلّی می‏كند، و او به مقام مظهریت می‏رسد كه عالی‏ترین درجه عرفان و اخلاق است. به این ترتیب پایه نخست این مقام عالی و ملكوتی، دوری از گناه است.
بر همین اساس وقتی كه پیامبر(ص) در آخرین جمعه ماه شعبان، در مسجد النّبی در مدینه خطبه‏ای در شأن ماه رمضان القاء فرمود، و پاداش چند برابر اعمال نیك در این ماه را گوشزد كرد، و حتی فرمود: «تلاوت یك آیه در این ماه معادل تلاوت همه آیات قرآن پاداش دارد» در قسمت پایانی خطبه، حضرت علی(ع) پرسید: «برترین عمل در این ماه چیست؟» پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: «افضل الاعمال فی هذا الشّهر الورع عن محارم اللّه؛ برترین كارها در این ماه، پرهیز و دوری از حرام و معصیت خدا است.»(۱۲)
مقام تقوا و دوری از گناه در درجه‏ای است كه از نظر قرآن قبولی و كمال هرگونه عمل نیك بستگی به دوری از گناه دارد، وگرنه كارهای نیك در كنار گناه، بی خاصیت خواهد شد، و مانند علف هرزه‏هایی است كه مانع رشد و به ثمر رسیدن گیاهان مفید و پرثمر می‏شود، باید آن علف‏ها را وجین كرد تا آن گیاهان مفید به رشد و نمو كافی برسند. آری در آیه نهم مائده قرآن می‏خوانیم: «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین؛قطعاً خداوند كارهای نیك را از افراد پاك و پرهیزكار از گناه می‏پذیرد.»و حتی قرآن برای كسی مفید و راهنمای كامل است كه او تصمیم بر تقوا و دوری از گناه گرفته باشد، چنان كه این مطلب در آیه ۲ سوره بقره تصریح شده است. چرا كه دوری از گناه، بر كیفیّت كارهای نیك می‏افزاید، و آنچه كه موجب پاداش‏های عظیم است كیفیّت است نه كمیت تنها.
نكته قابل توجه در مورد دوری از گناه این كه باید عوامل و ریشه‏های گناه را شناخت و آنها را از محیط زندگی خود ریشه كن نمود، و می‏دانیم كه طغیان نفس موجب گناهان است، و این طغیان بر اثر القائات شیطان ایجاد می‏شود، پس باید شیطان‏شناسی، و عوامل و وسائل غلبه بر شیطان را مورد توجه جدی خود قرار دهیم، تا بتوانیم از گناه فاصله بگیریم، بر همین اساس از امام صادق(ع) و او از پدرانش از رسول خدا(ص) روایت می‏كند كه آن حضرت روزی به اصحاب خود فرمود: «آیا می‏خواهید شما را به چیزی خبر دهم كه شما را همانند دوری مغرب از مشرق، از شیطان دور سازد؟» یاران گفتند: آری. فرمود: «روزه گرفتن روی شیطان را سیاه می‏كند، و صدقه كمر شیطان را می‏شكند، و دوستی برای خدا، و استمداد از عمل صالح، پشت و پشتوانه شیطان را قطع می‏كند، و استغفار شاهرگ شیطان را می‏برد، و برای هر چیزی زكاهٔ و عامل پاك سازی است، پاك سازی بدن، روزه است.»(۱۳)
● قرآن و مسأله دوری از گناه
در قرآن بسیار از تقوا و دوری از گناه، سخن به میان آمده، و گاهی با بیان مجازات سخت مجرمان و اهل گناه، و زمانی با بیان آثار درخشان دوری از گناه، با تعبیرهای گوناگون كه به بعضی از آن‏ها قبلاً اشاره شد انسان‏ها را به سوی تنفّر از گناه فراخوانده است، از جمله در سوره شمس نود و یكمین سوره قرآن، یازده سوگند یاد نموده برای این مطلب كه: «قد افلح من زكّاها ـ و قد خاب من دسّاها؛(۱۴)كه قطعاً هر كس روح و روانش را با دوری از گناه، پاك نموده رستگار شده است، و آن كس كه روح و روانش را با گناه آلوده نموده، نومید و محروم و تیره بخت گشته است.»
قابل توجه این كه واژه معصیت كه در دعای مورد بحث آمده(و بعد المعصیهٔ) در اصل به معنی عصیان و سرپیچی و خروج از فرمان خدا است كه انسان را از مرز بندگی خدا خارج می‏سازد، و تحت سیطره شیطان قرار داده و عامل گناهان می‏شود، این واژه با تعبیرات گوناگون ۳۳ بار در قرآن آمده است. از جمله می‏فرماید: «و من یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبیناً؛(۱۵) و هر كس نافرمانی خدا و رسولش كند، دچار گمراهی آشكاری شده است.» و در مورد دیگر می‏فرماید: «و من یعض اللّه و رسوله فانّ له نار جهنّم خالدین فیها؛(۱۶) و هر كس نافرمانی خدا و رسولش كند، آتش دوزخ از آن او است و جاودانه در آن می‏ماند.» و در مورد كیفر در بدری و ذلّت و خواری یهودیان می‏فرماید: «ذلك بما عصوا و كانو یعتدون؛(۱۷) این كیفرهای شدید برای یهودیان از آن جهت است كه معصیت خدا نموده و به حدود قوانین الهی تجاوز نمودند.»
این تعبیرات بیانگر آن است كه قرآن با هشدارهای مكرر، پیروان خود را به دوری از گناه و پرهیز از سرپیچی از فرمان خدا، و نجات از بازتاب شوم و سخت گناه فرا می‏خواند، و گناه را آفت ویرانگر و عامل بلاها و عذاب‏های دنیا و آخرت می‏داند.
● پرهیز از كوچك شمردن گناه
یكی از عواملی كه انسان را به سوی گناه سوق می‏دهد، كوچك شمردن گناه است، و گاهی با تقسیم گناه به صغیره و كبیره، بعضی را فریب می‏دهد كه پس ارتكاب گناهان صغیره چندان مهم نیست، غافل از آن كه گناه به معنی فرمان خدا را زیر پا گذاشتن و فرمان شیطان را روی چشم نهادن است، و چنین كاری بسیار بزرگ و خطرناك است، و مسأله صغیره و كبیره امری نسبی است، یعنی بعضی از گناهان نسبت به بعضی دیگر كوچك‏ترند، و گرنه هر گناهی ذاتاً بزرگ و خطیر است و حتماً باید از آن دوری جست. وانگهی كوچك شمردن گناه موجب تبدیل آن به گناه بزرگ می‏شود. چرا كه به عنوان مثال اگر كسی سنگی به سوی ما پرتاب كرد، ولی بعداً پشیمان شد و عذرخواهی كرد، شایسته است كه او را ببخشیم، ولی اگر سنگ ریزه‏ای به ما بزند، و در مقابل اعتراض بگوید این كه چیزی نیست، بی خیالش. او را نمی‏بخشیم، زیرا این كار از روح استكباری او پرده بر می‏دارد، و بیانگر آن است كه او گناهش را كوچك می‏شمرد، از این رو امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «اشدّ الذّنوب ما استهان به صاحبه؛(۱۸) بدترین گناهان آن است كه صاحبش آن را كوچك و سبك بشمرد.» و امام سجاد(ع) از خطرناك بودن كوچك شمردن گناه به خدا پناه می‏برد، و در ضمن دعا عرض می‏كند: «اللّهم اعوذ بك...من الاصرار علی المأثم و استصغار المعصیهٔ؛(۱۹)پروردگارا! به تو پناه می‏برم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.»
و به طور كلی از گفتار پیامبر(ص) و امامان(ع) فهمیده می‏شود كه گناهان صغیره در چندین مورد به گناه بزرگ تبدیل می‏گردد، مانند:
۱) اصرار بر صغیره
۲) كوچك شمردن گناه.
۳) اظهار خوشحالی هنگام گناه
۴) گناه از روی طغیان
۵) مغرور شدن به مهلت الهی هنگام گناه
۶) تظاهر به گناه
۷) گناه افراد با شخصیّت
۸) عزم بر تكرار گناه صغیره
۹) رضایت به گناه دیگران.
و باید توجه داشت كه همین گناهانی كه ما آنها را كوچك می‏پنداریم، انباشته شدن آنها می‏تواند بزرگترین خطرها را بیافریند، مانند آن كه قطره‏هایی از بنزین را در ظرفی جمع كنیم و آن را با خود حمل نماییم، كه جرقّه‏ای كافی است تا فاجعه‏ای ایجاد كند، برای تجسّم این مطلب، امام صادق(ع) از مثال عملی پیامبر(ص) بهره گرفت، فرمود: روزی پیامبر(ص) با همراهان خود در سرزمین بی‏آب و علفی فرود آمد، در آنجا به آنها فرمود: «بروید هیزم جمع آوری كنید، تا با آن آتش روشن كنیم و غذا بپزیم.» یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكی است و هیچ‏گونه هیزم در آن نیست، پیامبر(ص) فرمود: بروید هر مقدار كه می‏توانید جمع كنید. آنها رفتند و هر كدام مختصری هیزم یافته و آوردند و روی هم ریختند، و هیزم زیادی انباشته شد، پیامبر(ص) با نگاه به آن هیزم به همراهان فرمود: «هكذا تجتمع الذّنوب؛ گناهان این گونه روی هم انباشته می‏گردند.» آنگاه فرمود: «ایّاكم و المحقّرات من الذّنوب...؛(۲۰) از گناهان حقیر و ریز بپرهیزید كه همه آنها ثبت و جمع می‏گردد...»
امام كاظم(ع) در ضمن گفتاری فرمود: «لاتستقلوا قلیل الذّنوب، فانّ قلیل الذّنوب تجتمع حتّی یكون كثیراً؛(۲۱) گناهان كوچك و اندك را كم نشمرید، زیرا همان‏ها انباشته شده و بسیار می‏شوند.» و امام حسن عسكری (ع) فرمود: «از گناهان نابخشودنی این است كه انسان بگوید: كاش مرا به غیر از این گناه مجازات نكند.»(۲۲) چرا كه این تعبیر بیانگر كوچك شمردن گناه است.
● مسأله حساب‏گری و مراقبت
در اینجا توجه به دو نكته بسیار كارساز و روشنگر است، اول حسابگری، دوم مراقبت، در مورد حسابگری باید توجه داشت كه همه ما از طرف خداوند مأمور و مسؤول حساب‏رسی همه اعمال خود هستیم، گرچه بعضی از اعمال ما به اندازه خردل (ذرّه‏ای همانند دانه ریز خشخاش) باشد، بر همین اساس قرآن از قول لقمان می‏فرماید: «یا بنیّ انّها ان تك مثقال حبّهٍٔ من خردلٍ فتكون فی صخرهٍٔ او فی السّماوات او فی الارض یأت بها اللّه؛(۲۳) ای پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی(كار نیك یابد) باشد، و آن در دل سنگی یا در (گوشه‏ای از) آسمان‏ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را در قیامت (برای حساب) می‏آورد.» و به نقل شیخ بهائی (ره) یكی از علمای برجسته به نام ثوبهٔ بن الصمّه در بسیاری از اوقات شبانه روز، خود را حساب‏رسی می‏كرد، روزی حساب كرد كه از عمرش شصت سال گذشته، و دریافت كه ۶۰ سال معادل ۲۱۵۰۰ روز است، گفت وای بر من كه اگر روزی یك گناه كرده باشم، با خدا با ۲۱۵۰۰ گناه ملاقات می‏كنم، چه جواب بدهم، این را گفت و ناله سوزان كشید و جان باخت.(۲۴)
همه این دستورات بیانگر دوری از گناه، و دوری از عوامل سوق دهنده به سوی گناه، و احساس خطر نسبت به گناه است كه به راستی اگر انسان‏ها نسبت به هرگونه گناه چنین احساسی داشته باشند، و با حساسیّت و احتیاط و در عین حال با قاطعیت از كنار آن دور شوند، می‏توانند خود را از آثار شوم گناه بیمه كنند، و با پاك زیستی، زمینه‏های پیمودن مدارج كمالات را در پیش روی خود هموار سازند، و در پرتو این فرهنگ سازی و ایجاد زمینه، به سوی قلّه كمال، گام‏های راسخ بردارند. و با توجه به حساب رسی دقیق الهی در قیامت خود را كنترل كنند، تا بتوانند در قیامت با سرافرازی بگویند: «آن را كه حساب پاك است از محاسبه چه باك است.»
و در مورد مراقبت، باید گفت از عوامل كلیدی و بسیار مهم دوری از گناه است، مراقبت همان پاییدن و توجه كامل و هوشیاری برای گرفتار نشدن در دام گناه است كه اثر به سزایی در دستیابی به توفیق الهی برای دوری از گناه دارد، كه امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «رحم اللّه عبداً راقب ذنبه و خاف ربّه؛(۲۵) خداوند رحمت كند بنده‏ای را كه مراقب گناه خود باشد و از خدا بترسد.» جالب توجه این كه: علّامه طباطبایی(ره) صاحب تفسیر المیزان هنگامی كه در لحظات آخر عمر قرار گرفت، یكی از شاگردانش آیت اللّه امینی در بالینش به سر می‏برد، حال علّامه منقلب بود، شاگرد می‏گوید مترصّد بودم كه یك فرصتی به دست آید تا از علّامه درخواست موعظه كنم، آن فرصت به دست آمد، دهانم را نزدیك گوشش بردم و گفتم: «استاد! مرا موعظه كن.» علّامه با حالی ملكوتی كه آخرین سخن خود را بیان می‏كرد، سه بار فرمود: «مراقبت، مراقبت، مراقبت.» آری مراقبت عامل مهم تصمیم‏گیری برای دوری از گناه است.
برای تكمیل این بحث نظر شما را به یك حدیث جالب كه نشان دهنده مراقبت و زمینه سازی برای دوری از گناه است جلب می‏كنیم، كه چنین زمینه سازی در پرتو صفای باطن و ایجاد حالت نورانی روحی و تصفیه روح و روان از رذایل و صفات زشت اخلاقی به دست می‏آید. روایت شده اباصلت هروی از امام رضا(ع) پرسید: «درختی كه در بهشت، آدم و حوّا از آن خوردند و به همین دلیل از آن اخراج شدند، چه درختی بود؟ بعضی گویند درخت گندم، و بعضی گویند درخت انگور، بعضی گویند درخت حسد بود.» امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: ای اباصلت! درخت بهشت مانند درخت‏های دنیا نیست، بلكه در بهشت از یك نوع درخت چندین نوع میوه به دست آید. وقتی كه آدم و حوا وارد بهشت شدند و فرمان خدا به ساق عرش نگاه كردند، آدم دید در ساق عرش نام خدا و محمّد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن و حسین علیهم السلام به عنوان افراد برجسته نوشته شده، خداوند آنها را معرفی كرد، و به آدم فرمود با چشم حسد به آنها منگر، ولی آدم(ع) (بر اثر ترك اولی) به مقام آنها رشك برد، و تمنای آن مقامات را كرد، وقتی كه این حالت رذیله در او پدیدار شد، شیطان بر او مسلط شده، و او را به خوردن آن درخت نهی شده واداشت، و در نتیجه موجب اخراج آنها از بهشت گردید.(۲۶) آری باید حالات نورانی در خود ایجاد كرد تا بتوان از گناه دوری نمود، و گرنه حالات تیره انسان را به سوی گناه می‏كشاند.
حجهٔ‏الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی
پی‏نوشت‏ها:
۱) سوره ذاریات، آیه ۵۰.
۲) سوره نحل، آیه ۳۶.
۳) سوره انعام، آیه ۱۵۱.
۴) سوره اسراء، آیه ۳۶، سوره ذاریات، آیه ۵۰.
۵) اصول كافی، ج ۲، ص ۳۷۸.
۶) همان، ص ۳۷۷.
۷) غررالحكم، ج ۱، ص ۱۴۹.
۸) همان، ص ۱۴۳، اصول كافی، ج ۲، ص ۲۳۵.
۹) بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۷۹.
۱۰) وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۱۰.
۱۱) فروع كافی، ج ۴، ص ۶۲.
۱۲) عیون اخبار الرّضا، ج ۱، ص ۲۹۵.
۱۳) فروع كافی، ج ۴، ص ۶۲.
۱۴) سوره شمس، آیه ۹ ـ ۱۰.
۱۵) سوره احزاب، آیه ۳۶.
۱۶) سوره جن، آیه ۲۳.
۱۷) سوره بقره، آیه ۶۱.
۱۸) نهج البلاغه، حكمت ۳۴۸.
۱۹) صحیفه سجادیه، دعای هشتم.
۲۰) اصول كافی، ج ۲، ص ۲۸۸.
۲۱) همان، ص ۲۸۷.
۲۲) تحف العقول، ص ۴۷۸.
۲۳) سوره لقمان، آیه ۱۶.
۲۴) سفینهٔ البحار، ج ۱، ص ۴۸۸ (واژه ذنب).
۲۵) غررالحكم؛ میزان الحكمه، ج ۴، ص ۱۶۶.
۲۶) اقتباس از بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۶۴.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام