پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بار باران


بار باران
سعید تشکری در کتاب »بار باران« به بیان گوشه ای از تاریخ این سرزمین پرداخته و آن را به قلم شیوا و ادیبانه اش در قالب داستان هایی چند به رشته تحریر درآورده است.
تاریخی که مربوط به زنی به نام گوهرشاد آغا، زوجه شاهرخ شاه، فرزند چهارم امیرتیمور گورکانی است. زنی که به دستور او مسجد و مدرسه گوهرشاد با معماری قوام الدین شیرازی ساخته می شود و بایسنقر میرزا، پسر گوهرشاد آغا با خطی خوش ایوان مقصوره را مزین می سازد.
این کتاب از سری کتاب های ادبیات ایرانی داستان دینی برای جوانان است و نویسنده در مطلع آن با عنوان یک روایت خطاب به گوهرشاد آغا آورده است »روزی در خانه ات- مسجد گوهرشاد_ بودم. اول بار مردی زائر تو را به خاطر من سپرد. او کنار در مسجدی که یادگار توست، ایستاد. طلبکار نبود؛ حاجتمند بود. باورمند گفت: »آقا جان یا کارم را راه می اندازی یا دیگر به خانه ات، حرمت نمی آیم. از این زن مغول که بدتر نیستم. صدایش کردی. او هم جواب داد. ساختی اش تا او مسجدی برای زائرانت بسازد. تو خواستی که او ساخت.«
مرد حاجتش را گفت و رفت و من با نام تو، بانو گوهرشاد آغا آشنا شدم.« نویسنده این سطور برای نگارش آن ها با مردان و زنان دیروز خراسان به گفت و گو نشسته و مدتی کتابخانه ها و آرشیوهای مربوط به این موضوع به جست و جو مشغول بوده است.
او در هنگام اتمام کتاب این گونه با مخاطبان زمزمه می کند که »من پاره ذوقم را از این حرم، تازه می کنم. شاید خشتی، تکه گچی، آیینه کوچک از کنار دیوار آن باشم و بمانم. پس اگر خواندی و فراموشم نکردی و به وجد آمدی و دوباره به مسجد بانو گوهرشاد رفتی، آرزوی این کتاب برآورده شده است، چون »من« داستانی ما ادامه یافته است، از داستان به جغرافیا و حس رسیده است و همین مرا بس است.«
کتاب بار باران علاوه بر یک روایت، چهار داستان با عنوان های تدفین گلاب گیران، ولادت و بار باران دارد و داستان سوم آن دارای چهار قسمت است.
این کتاب که ذکری از گوهرشاد بیگم می باشد، ۱۳۹ صفحه دارد و توسط موسسه فرهنگی منادی تربیت (ناشر برگزیده سال های ۸۰ و ۸۲)، با تیراژ ۵ هزار نسخه و با قیمت ۱۸ هزار و ۵۰۰ ریال منتشر شده است.
منبع : روزنامه خراسان