جمعه, ۲۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 14 March, 2025
مجله ویستا
گذشته و حال جمشید آموزگار

جمشید آموزگار دوران ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. تحصیلات دانشگاهی جمشید آموزگار با جنگ دوم جهانی همزمان شد و او تحصیلات خود را در تهران رها كرد و راهی امریكا شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه «كرنل» Cornnell ادامه تحصیل داد. پس از اخذ كارشناسی مهندسی، فوق لیسانس خود را در رشته هیدرولیك از دانشگاه واشنگتن دریافت كرد و با ادامه تحصیل در همین رشته دكتری گرفت.
جمشید آموزگار در ۱۳۲۸ ش. و در سن ۲۶ سالگی به استخدام سازمان ملل درآمد و در زمینه مهندسی سدسازی، راهسازی، آبیاری و بهداشت، با این سازمان همكاری كرد.
وی در اواخر اقامت خود در امریكا همسری یهودی آلمانیتبار به نام «اولریش» برگزید. آموزگار در ۱۳۳۰ به ایران بازگشت و در ۱۳۳۲ به استخدام وزارت بهداشت درآمد و معاون آن وزارتخانه در امور مهندسی بهداشت شد. در این سالها حضور حبیب الله آموزگار در مجلس سنای دوم و سوم، نقش مؤثری در ارتقاء شغلی پسرش داشت. وی با اعمال نفوذ پدرش، توانست به منوچهر اقبال ـ نخست وزیر وقت ـ نزدیك شود و مدارج سیاسی را به سرعت طی كند. او در ۱۳۳۵ با گشایش كنفرانس بغداد، به عنوان عضو كمیته اقتصادی در آن حضور یافت و به ریاست یكی از كمیتههای تخصصی آن انتخاب شد.
آموزگار در ۹ شهریور ۱۳۳۷ در كابینه ترمیمی اقبال وزیر كار شد. در دوره وی نخستین قانون كار ایران از تصویب مجلسین گذشت. وی سپس در ۹ آبان ۱۳۳۸ جای خود را به حسنعلی منصور داد و خود وزیر كشاورزی شد.
از شهریور ۱۳۳۹ كه دولت منوچهر اقبال بركنار شد تا آخر تیرماه ۱۳۴۱ دولتهایی به ریاست شریف امامی، علی امینی و اسدالله علم اداره امور كشور را به عهده داشتند. در این دولتها، آموزگار نقش مهمی نداشت و هیچ سمت رسمی به وی واگذار نشد. در این دوره كشور درگیر مسائل عمدهای همچون نحوه اجرای لوایح شاه «انقلاب سفید» شد كه از حمایت آشكار غرب برخوردار بود. یكی از بازتابهای اجتماعی ومذهبی آن در كشور، مخالفت بسیاری از علما به رهبری امام خمینی(ره) بود كه منجر به حوادثی همچون ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گردید.
با انتصاب حسنعلی منصور به مقام نخست وزیری، در هفدهم اسفند ۱۳۴۲، دوره فترت آموزگار از تصدی مقامهای وزارت به پایان رسید و دوره طولانی و مستمر حضور وی در دولت تا پایان عمر حكومت پهلوی آغاز شد.
حسنعلی منصور كه از ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹، گروهی از نخبگان جوان تحصیلكرده در غرب را پیرامون خود جمع كرده بود و نام «گروه مترقی» بر خود نهاده بودند، توانست این نیروها را در آغاز دهه ۴۰ ش. همگام با سیاستهای دربار، تحت عنوان «حزب ایران نوین» سازماندهی و وارد جناح سیاسی كشور نماید.
پس از ترور منصور در اول بهمن ۱۳۴۳، امیرعباس هویدا دوست نزدیك منصور و همنشین شاه، به قدرت رسید. آموزگار در كابینه هویدا، ابتدا در پست وزارت بهداری ابقا شد و سپس برای مدت طولانی وزیر دارایی كابینه هویدا بود، در این دوره هم آموزگار مانند گذشته از پشتیبانی اقبال برخوردار بود. توصیه دكتر منوچهر اقبال مدیرعامل شركت ملی نفت ایران به مجلسیان در حمایت از وزیر دارایی در پشتیبانی اكثریت نمایندگان از وزیر دارایی بیتأثیر نبوده است.
اما آموزگار در وزارت دارایی با مشكلات عدیدهای مواجه بود و مدارك موجود نشان میدهد كه گروه عمده كارشناسان و مدیران ارشد وزارت دارایی نسبت به اقدامات آموزگار در آن وزارتخانه اظهار نارضایتی میكردند و رشته تخصصی آموزگار را كه هیدرولیك و بهداشت آب بود، برای اداره یك وزارتخانه مالی، مناسب نمیدانستند. شكوائیهها و اعلامیههایی از طرف كارمندان آن وزارتخانه در این دوران انتشار یافت كه حاكی از سوءمدیریت، ارتشاء و سوءاستفاده در ادارات تابعه وزارتخانه از جمله اداره وصول وتشخیص مالیاتی بود. تبعیض و توصیههای غیرقانونی برای معافیت مالیاتی افراد خاص، خروج ۱۷میلیون دلار از پول كشور و واریز كردن به حساب شخصی خود در بانك سوئیس در ۱۳۴۸ش.، انتصاب منسوبین خود به مشاغل مهم از جمله سرتیپ آزموده ـ داییاش ـ به مقام ریاست كل گمركات كشور و تعیین برادرش ـ جهانگیر آموزگار ـ به عنوان رئیس هیئت اقتصادی ایران در امریكا و اظهار ناتوانی در برخورد قاطع با نقش هزار فامیل در وزارتخانه و موارد دیگر، نكات مورد توجه زندگی آموزگار است. با این همه واگذاری مسئولیت محاسبات محرمانه سازمان برنامه و بودجه و چند وزارتخانه بدون اطلاع سرپرست سازمان برنامه و بودجه به آموزگار و همچنین انتخاب وی به عنوان مشاور نفتی از جانب شاه، قدمهای مهمی برای پذیرش مسئولیتهای آتی بود. واگذاری چنین مسئولیتهای مهم، رسمی یا غیررسمی به آموزگار، وی را به تدریج به منظومه محدود قدرت نزدیك كرد.
در ۱۳۴۶ش. آموزگار در مقام یك كارشناس اقتصادی ایران به مجمع سالانه بانك جهانی و صندوق بین المللی پول راه یافت و در همانجا به ریاست مجمع سالانه بانك مذكور انتخاب شد. اما مسئولیت مهمی كه موجب شهرت بینالمللی آموزگار شد، ریاست هیأت نمایندگی ایران در اجلاسیههای اوپك بود. این سمت در واقع از زمان ورود وی به جمع مشاوران شاه آغاز گردید. با تأسیس سازمان كشورهای صادر كننده نفت (اوپك) در آغاز دهه چهل، برای تعیین قیمت و حجم تولید نفت توسط یازده كشور نفت خیز دنیا، آموزگار هم درجمع كسانی قرار گرفت كه طرف مشاورت با شاه قرار میگرفتند.
محمدرضا پهلوی، تصمیمگیری درباره نفت، امور خارجه و دفاع را در شخص خود متمركز كرده بود و برای هریك از این زمینهها، مشاورانی در اختیار داشت.
در ۱۳۵۰ش. آموزگار با حفظ سمت (وزارت دارایی) ریاست هیأت نمایندگی ایران را برای شركت در دومین اجلاسیه اوپك از جانب شاه برعهده داشت. در این اجلاسیه كه آموزگار به ریاست آن انتخاب شده بود قیمت نفت با چند برابر افزایش به تصویب اجلاسیه رسید. این افزایش كه با ریاست آموزگار همزمان شده بود به عنوان پیروزی سران اوپك از جمله شخص آموزگار تلقی شد، و این برای اولین بار بود كه در شرایط خاص بین المللی، كشورهای صادركننده نفت قادر شدند درباره نرخ نفت تصمیم بگیرند.
از این پس آموزگار با حفظ سمت به عنوان ریاست هیئت ایرانی در اجلاسیههای سران اوپك شركت میكرد. این دوران با افزایش تقاضای روزافزون غرب برای نفت و در نتیجه موفقیت اوپك در تعیین قیمت بر مبنای تقاضای نفت همزمان بود كه بی تأثیر از بحرانهای سیاسی و نظامی بینالمللی نبوده است. این وضع شهرت فراوانی برای آموزگار به همراه داشت. حادثه گروگانگیری در اجلاسیه اوپك در وین، ـ ۱۳۵۵ ش. ـ كه توسط «كارلوس» صورت گرفت، از رویدادهای همین دوره است.
تصدی آموزگار در مقام وزارت كشور گامی دیگر از زندگی سیاسی وی محسوب میشود. در هفتم اردیبهشت ۱۳۵۳ امیرعباس هویدا، نخست وزیر، در ترمیم كابینه یازده وزیر جدید معرفی كرد. در این تغییر جمشید آموزگار به وزارت كشور و سرپرستی سازمان امور استخدامی منصوب شد.
پس از تأسیس حزب رستاخیر در ۱۳۵۴ش.، آموزگار در سمت وزیر كشور وبعد در مقام مشاور اجرایی نخست وزیر مراتب حزبی را به سرعت طی كرد. در چهارم بهمن ۱۳۵۴ مسئول هماهنگی خدمات شهری در حزب شد وبالاخره در ششم آبان ۱۳۵۵، بعد از هویدا به عنوان دومین دبیركل «حزب رستاخیز ایران» و مشاور نخست وزیر به كنگره حزب معرفی گردید.
در تیر ۱۳۵۶، شاه كه با نارضایتی روزافزون عمومی و مشكلات فراوان اقتصادی مواجه بود، امیرعباس هویدا را از سمت نخست وزیری بركنار و پست وزارت دربار رابه وی داد و آموزگار را به جای وی نشاند. در واقع شاه برآن بود كه با طرح وعده «گسترش فضای باز سیاسی از طریق وارد كردن اعضای جدید و جوان كابینه» درصدد جلب نظر مخالفان برآید و درهمین خصوص دولت آموزگار را سكوی پرش به دوره «آزادی، پیشرفت و دمكراسی» اعلام كرد.
در عرصه بینالمللی، با پیروزی كارتر در انتخابات ریاست جمهوری امریكا در ۱۲ آبان ۱۳۵۵، حمایت نامحدود خارجی از بعضی سیاستهای رژیم كاهش چشمگیری یافت. دولت هویدا دیگر مورد حمایت دمكراتها نبود. به علاوه شاه برای پیروزی جمهوریخواهان هزینه فراوانی كرده بود و این امر وی را بیشتر در مقابل انتقادات دمكراتهای امریكا قرار داد.آموزگار در شرایطی به نخست وزیری رسید كه جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی قرار داشت. با آشكار شدن ناتوانی دولت در درك و انجام خواستههای واقعی اقشار مختلف مردم، دولت آموزگار از نیمه دوم ۱۳۵۶ با اقدامات گسترده مخالفان در داخل و خارج مواجه شد. اجتماعات مذهبی و دانشگاهی به طور روزافزون دامنه اعتراضات خود را گستردهتر كردند، به طوری كه تا پایان سال حوادثی كه محرك مردم برای شركت فعال در اعتراض به دولت بود جنبه عمومی و مردمی یافت و به موازات آن دولت عملاً نشان داد كه چندان پایبند به شعارها و برنامههای سیاسی خود نیست.
افزایش اجتماعات مذهبی با شهادت سیدمصطفی خمینی ـ فرزند امام خمینی ـ در آبان ۱۳۵۶، به شكل اعتراض شدید به سیاستهای سركوبگرانه دولت، بروز نمود و تداوم این اجتماعات در مناسبتهایی همچون ۱۶ آذر، در دانشگاههای كشور و۱۷ دی ماه، مخالفتها را عمومیت بخشید. به خصوص چاپ مقاله توهینآمیز علیه امام خمینی(ره) در روزنامه اطلاعات ۱۷/۱۰/۱۳۵۶ موجبات اعتراض سراسری را در شهرهای بزرگ فراهم كرد. مردم شهر قم، همراه با روحانیت مبارز حوزه علمیه قم، در اعتراض به مقاله اهانتآمیز روزنامه اطلاعات دست به راهپیمایی زدند. این راهپیمایی باهجوم پلیس، سركوب شد كه در نتیجه عدهای مجروح و شهید شدند. به دنبال آن مراجع تقلید این اقدام رژیم را محكوم كرده و به خانواده قربانیان و مجروحین تسلیت گفتند.
امام خمینی(ره) نیز پس از شنیدن خبر هجوم مأمورین رژیم به مردم، در شهر قم، به منظور همدردی باملت مظلوم ایران به مدت یك هفته درس و نماز جماعت خود را تعطیل اعلام كردند.
اقدام حكومت در مقابله با اعتراضات داخلی ایجاد رعب و وحشت و در صورت لزوم تیراندازی به سوی مردم بود و بدین منوال بسیاری از نویسندگان، خطبا و رهبران گروههای سیاسی در معرض تهدید جانی قرار گرفتند و یا تهدید به دستگیری و زندان و تبعید شدند.
آموزگار در واكنش به اظهار نگرانی محافل خارجی، در خصوص نفوذ گسترده مذهبیها در میان مردم، ناباورانه قدرت آنها را رو به زوال اعلام كرد. در پی بیانات امام خمینی(ره) به مناسبت چهلم شهدای قم، مراسمی به همان مناسبت در ۲۹ بهمن در شهر تبریز برگزار شد و مأمورین مسلح رژیم با حمله به مردم بی دفاع، فاجعهای به مراتب هولناكتر از حادثه قم آفریدند. با شكلگیری قیام تبریز، در این شهر حكومت نظامی اعلام شد. از طرفی جمعی از روحانیت مبارز تهران با انتشار بیانیهای از مبارزات مردم تبریز، خصوصاً در بزرگداشت چهلم شهدای قم تجلیل كردند و خواستار ادامه مبارزه تا پیروزی شدند. از ابتكارات شخص آموزگار در مقابله با راهپیمایی مردم تبریز، اجیر كردن «چماقداران» برای سركوبی تظاهرات خیابانی بود. او قیام مردم تبریز را برانگیخته دست بیگانگان شمرد و تظاهركنندگان را از اهالی تبریز ندانست. پس از آن شاه نیز حوادث تبریز را اتحاد نامقدس بین كمونیست و اشخاص مرتجع اعلام كرد. آموزگار پس از بروز آرامش نسبی در خرداد و تیرماه ۱۳۵۷ در مصاحبه با روزنامه السیاسه با اطمینان بیان كرد: «آشوبهایی كه در ایران روی داد، برای همیشه به پایان رسیده است.» و بدین طریق منكر وجود مشكلات اساسی در رژیم و مخالفت جدی مردم با برنامهها و سیاستهای رژیم سلطنتی شد.
در هشتم و نهم فروردین ۱۳۵۷ و بانزدیك شدن چهلم شهدای تبریز، جوشش مخصوصی در مردم ایران به چشم میخورد. مردم مسلمان در شهرهای تهران، اصفهان، آبادان، آباده، قزوین، كاشان، بابل، تبریز، شیراز و برخی شهرستانها به مناسبت چهلم شهدای تبریز دست به تظاهرات زدند. تظاهرات یزد به خاك و خون كشیده شد و شهر جهرم نیز شاهد حوادثی مانند یزد بود. چند روز بعد، حركت سراسر مردم كشور در چهلم شهدای تبریز، در مطبوعات انعكاس وسیعی داشت. چندی نگذشت كه موج عظیمی از مخالفتهای مردم سراسر شهرهای ایران را فرا گرفت. در ۲۵ مرداد ۱۳۵۷ در شهرهای اصفهان، نجفآباد، شهرضا، همایونشهر، اعتراضات علیه دولت به اوج رسید و در همین ایام حكومت نظامی در این شهرها اعلام شد. از این پس مردم علناً خواهان سقوط شاه و تغییر رژیم و ایجاد حكومت اسلامی شدند. یك هفته بعد از فاجعه سینمای ركس آبادان (۲۸مرداد ۱۳۵۷) كه منجر به شهادت حدود ۳۷۷نفر از اهالی شهر شد، آموزگار در مقابل اعتراض عمومی در سراسر كشور به علت ناتوانی در پاسخگویی به خواستههای مردم و عجز در مقابل خواستههای شاه در سركوبی مردم و مهار بحران، از قدرت ساقط شد و از مقام نخست وزیری و دبیركلی حزب رستاخیز استعفا داد. هفت روز پس از استعفای آموزگار، حزب رستاخیز متلاشی و مدتی بعد منحل گردید. به دنبال آن آزادی احزاب، اعلام شد و استعفای آموزگار مورد پذیرش شاه قرار گرفت.
باقبول استعفای آموزگار كه شاه بعدها آن را یك خطای سیاسی اعلام كرد، شریف امامی در چهارم شهریور ۱۳۵۷، به نخست وزیری رسید. شعار «دولت آشتی ملی» شریف امامی با واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، به زودی رنگ باخت و این برای بسیاری از طرفداران و زمامداران رژیم محمدرضا پهلوی زنگ پایانی در حیات رژیم بود.
پس از آن واقعه آموزگار، عملاً از منظومه قدرت دربار خود را خارج نمود و از شاه به عنوان مركز قدرت كمی فاصله گرفت. مخالفت انقلابیون دراین زمان حاكی از آن است كه آموزگار رابه خاطر رفتار كاملاً متضاد با آنچه درباره گسترش فضای سیاسی كشور وعده داده بود، خائن به آرمانهای مردم اعلام و تقاضای محاكمه وی را كردند. پس از این كه دولت ازهاری برای مهار انقلاب، تصمیم به دستگیری و حبس تعدادی از دست اندركاران دولتهای گذشته گرفت، آموزگار بااجازه شاه و دریافت گذرنامه سیاسی به بهانه بیماری همسرش از كشور خارج شد و با آنكه دارای گذرنامه آمریكایی بود و تابعیت مضاعف (ایرانی ـ آمریكایی) داشت، در هنگام خروج از ایران از سفارت امریكا در ایران، تقاضای ویزای قانونی در امریكا نمود. در اوایل آذر ۱۳۵۷ نام آموزگار در فهرست ۱۴۴ نفری منتشره از سوی كاركنان بانك مركزی بود كه از كشور ارز خارج كرده بودند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، نام جمشید آموزگار در فهرست اسامی ممنوع الخروجها از كشور منتشر شد كه از ۱۳۴۱ در كشور مسئولیت عالی رتبه داشتند. به دنبال آن اموال وی طبق حكم غیابی دادستانی انقلاب در فروردین ۱۳۵۸ به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شد.
آموزگار پس از ترك ایران ابتدا به ایالت فلوریدای امریكا رفت، سپس در ایالت میامی نزد پدر زن یهودی خود مقیم شد و به همراه جهانگیر آموزگار كه مدتی مسئولیت ریاست هیئت نمایندگی اقتصادی ایران در امریكا را به عهده داشت، شركت ساختمانی تأسیس كرد.
در سالهای نخستین اقامت آموزگار در امریكا، وی با باشگاه «پان امپریال» همكاری داشت، ارتشبد اویسی و اردشیر زاهدی از گردانندگان دیگر این كلوپ بودند. هدف این باشگاه تلاش برای اتحاد ایرانیان مقیم امریكا و اروپا و اجرای طرح مبارزه با جمهوری اسلامی ایران بود. سرمایه این كلوپ از محل اجاره ساختمان بزرگ بنیاد پهلوی در نیویورك كه از طرف شاه در اختیار هوشنگ رام، مدیرعامل فراری بانك عمران گذاشته شده بود، تأمین میشد. جمشید آموزگار، هوشنگ انصاری، جهانگیر آموزگار، فریدون هویدا كه به یاران اربعه مشهور بودند مدیریت و پیگیری امور فرهنگی این مجموعه را در دست داشتند. بیان نظرات و بازگویی حوادث سیاسی، اقتصادی گذشته كشور در مطبوعات فارسی زبان خارج از كشور به همراه محمد باهری، هوشنگ نهاوندی، داریوش همایون و عبدالمجید مجیدی از دیگر اقدامات آموزگار و هم مسلكانش علیه جمهوری اسلامی ایران در غرب بود.
منبع : موسسه مطالعات وپژوهش های سیاسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست