پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
شهید مطهری و مواجهه با ۳۰۰!
ـ چرا خیابانها و میادین را به نام پادشاهانی همچون خشایارشا و كوروش و.. نامگذاری نمیكنیم؟
ـ اسلام با هویت ملی ایرانی سازگار نیست.
ـ باید شكوه و عظمت گذشته ایرانی را احیا كرد.
ـ مسئولان فرهنگی در شناساندن هویت ایرانی كوتاهی كردهاند.
ـ داشتههای ما در گذشته بیشتر از اكنون بوده.
ـ داریوش، خشایارشا، و... پادشاهان عادل و با اقتدار ایران بودهاند.
ـ فیلم «۳۰۰» ما را وادار كرد بیشتر به تاریخ گذشته خود برگردیم.
ـ ساختن فیلم «۳۰۰» نتیجه كمكاری مسئولان فرهنگی است.
ـ تولید این فیلم نشانه عدم اقتدار ایران است.
ـ اگر با آمریكا كنار میآمدیم اینگونه توهینها به ایران روا داشته نمیشد.
نه! زود قضاوت نكنید! اینها حرفهای نویسنده و یا نظرات سایت نیم بند فیلتر «بازتاب» نیست؛ بلكه برخی از نظرات و ابهاماتی است كه این روزها از زبان بعضی از جوانان غیرتمند ایرانی در مراكز آموزشی و یا در سایتها و وبلاگها به وفور دیده و شنیده میشود. سخنانی كه بعضا از روی ناآشنایی به حقایق كنونی و ناتوانی مقایسه آن با گذشته اما بیشتر از روی دلسوزی و غیرت ملی و در واكنش به فیلم «۳۰۰» است و البته مطالب سخیف فراوانی در ضدیت آشكار با فرهنگ دینی و ملی ایران وجود دارد كه بیان آنها از نزاكت به دور بود.
در این میان برخی از مغرضان نیز با شیوههای تبلیغی خاص در صدد جهت دادن به احساسات پاك جوانان هستند كه در این یادداشت در صددیم راهكاری هرچند ناقص، برای برخی شبهههای ایجاد شده، جستجو و مسئولان فرهنگی را در اتخاذ تصمیمی معقول و منصفانه و به دور از هیجانات، یاری كنیم.
تأثیرات منفی و مثبت فیلم «۳۰۰» را باید هم در میان ایرانیان و هم در سایر ملل به صورت مجزا دید؛ در بعد خارجی البته مخاطبان دو دستهاند؛ یكی مخاطب عام كه با دیدن فیلم، نگرش منفی به ایران و گذشته ایرانی پیدا میكند و دیگر، مخاطب خاص كه عمدتا قشر تحصیلكرده و آشنا به تاریخند و با دیدن فیلم، جز تنفر از تاختن به قلب تاریخ توسط سینمای غیراخلاقی غرب، نكته منفی در ذهن آنها حك نخواهد شد.
اما برای مخاطب ایرانی و حداقل بخش عمدهای از ایشان، چه مخاطبان عام و چه خاص، باید به دو تأثیر متفاوت مثبت و منفی به جای مانده اشاره كرد:
▪ تأثیر مثبت:
ایجاد وحدت و همدلی و حس مشترك و مقدس نسبت به گذشته و بازخوانی هویت ایرانی، كه در این فیلم مخدوش شد. برای پی بدن به عمق مطلب كافی است به وبلاگها و سایتهای متعددی كه به یك باره فرهنگ دوران قبل از اسلام را از لابهلای بایگانی تاریخ بیرون كشیدهاند و تاریخ آن دوران را به بحث نشستهاند، مروری هرچند سطحی داشته باشید.
▪ تأثیر منفی:
با تبلیغاتی كه هر ایرانی یا از رسانه ملی یا با مراجعه به منابع و مدارك نسبت به گذشته خود پیدا كرد و اما به موازات آن هرگز، تبلیغی بر گذشته شكوهمند بعد از ظهور اسلام در ایران صورت نگرفت، شائبه تأثیر منفی فرهنگ اسلامی بر فرهنگ كهن قبل از اسلام در ذهنها به وجود آمد كه زدودن این شبهات از كارهای ظریف رسانه ملی و هنرمندان متعهد و سایر نهادهای فرهنگی است.
این فیلم بر خلاف ظاهر سر تا پا دروغ و ضدایرانیاش، اتفاقا ایرانی را به هویت گذشته سوق داد اما متأسفانه نسبت به دوران بعد از اسلام دستكم دچار حیرت كرد كه در مطلع این یادداشت به نمونههای عینی آن اشاره شد.
از نكات در خور توجه آن است كه مشاهده نشد هیچ ایرانی از این فیلم برداشت معرفتی نسبت به گذشته خود داشته باشد و نسبت به گذشته خود بدبین و اظهار انزجار كند (مگر اندكی افراد مغرض و مریض).
در این رابطه كتاب ارزشمند «خدمات متقابل اسلام و ایران» اثر شهید مرتضی مطهری، بهترین سند معتبر و روشنگرانه است كه در جای جای این نوشته از آن مدد جسته و مطالعه آن را به همه توصیه میكنیم.
● آیا بازیابی هویت ملی مفید است؟
بازشناسی درست هویت حقیقی ایرانی، بدون تعصبات كور، تا آنجا كه به یك حس مشترك ملی تبدیل شود و در راستای فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی مؤثر باشد، امری پسندیده و معقول است؛ هویتی كه حداقل در عصر كنونی و با همان تعاریفی كه ملل امروزی برای اصالت فرهنگی خود ملاك قرار دادهاند، در مقایسه با سایر فرهنگها آنقدر شكوهمند است كه هیچ ایرانی هیچ جای دنیا از گذشته فاخر خود، اظهار ندامت و لاپوشانی ندارد و به آن افتخار میكند. هویتی كه با پذیرش مختارانه اسلام، تكامل یافت و همواره نگاهش به آیندهای درخشان و متعالی و رو به جلو بوده و خواهد بود.
اما اگر با دید عامیانهای كه امروز با مدد جستن از احساسات ناسیونالیستی در بازیابی هویت ملی در سطح منطقه و جهان مطرح است به آن نگاه كنیم و بین هویت ملی و فرهنگ دینی حصار بكشیم، یا آن دو را در تضاد ببینم در این صورت، پرداختن یك سویه به آن، جز خسارت و ارتجاع و ایجاد فاصله با دین ثمری نخواهد داشت.
ما در این نوشته قصد نداریم به تخطئه یا كمتوجهی آن بخش از تاریخ و هویت فاخر و شكوهمند ایرانی و ملی خود حتی با تكیه بر ملیت به معنای نژادی و اریایی بپردازیم، بلكه قصدمان آگاهی دادن به این نكته است كه اگر صرفا بر این جنبه تكیه شود، هم فرهنگ اسلامی را از دست خواهیم داد و هم با هدف مقابله با فرهنگ غرب، ناخواسته به دامن غرب خواهیم افتاد.
با این وصف اگر قرار است مسئولان حوزه فرهنگ، خصوصا سینما و تلویزیون، به مقابله با دروغپردازیهای این فیلم بپردازند و در حقیقت پاسخی به شبهههای ایجادشده در ذهن مخاطب بدهند، باید تولیداتی محكم و تلفیقی، برای زدودن بار منفی كه بر این دو واحد (هویت ملی پیش از اسلام و پس از اسلام ) برجای نهاده و بر هركدام نیز كاملا متفاوت بوده ارائه دهند.
شهید مطهری هویت ملی را به معنای رایج امروزی رد كرده و میگوید: «ادعای جدا بودن خونها و نژادها خرافهای بیش نیست؛ نژاد سامی و آریایی و غیره به صورت جدا از یكدیگر فقط در گذشته بوده است، اما حالا آنقدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته كه اثری از نژادهای مستقل باقی نمانده است؛ بسیاری از مردم كه ایرانی و فارسی زبانند و داعیه ایرانیگری دارند، یا عربند یا ترك یا مغول... اگر همین حالا به مكه و مدینه بروید، اكثر مردم ساكن آنجا را میبینید كه در اصل، اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جای دیگری هستند شاید بسیاری از كسانی كه نژادشان از كوروش و داریوش است، الان در كشورهای عربی، تعصب شدید عربیت دارند و بالعكس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیانها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه میزنند ... ».
و نتیجهگیری میكند كه: «اگر ما ایرانیان بخواهیم بر اساس نژاد قضاوت كنیم و كسانی را ایرانی بدانیم كه نژاد آریا داشته باشند، بیشتر ملت ایران را باید غیرایرانی بدانیم و بسیاری از مفاخر خود را از دست بدهیم. یعنی از این راه، بزرگترین ضربه را بر ملیت ایرانی زدهایم. الان در ایران قومها و قبایلی زندگی میكنند كه نه زبانشان فارسی است و نه خود را از نژاد آریا میدانند».
با این نگرش علمی، باید ساختن فیلمهایی از این دست را نه تنها توهین به هویت ایرانی بلكه توهینی به هویت همه ملتها دانست و در مقابله با این فیلم این نكته ظریف مورد غفلت واقع نشود.
پرداختن متعصبانه به هویت ایرانی بدون منظور كردن مذهب، خطری است كه در حوزه سیاسی و استقلالطلبی، نیز كشور را تهدید میكند و تأثیر منفیاش، از تأثیرات منفی حاصل از اصل فیلم «۳۰۰» و مشابه آن بیشتر خواهد بود.
به قول شهید مطهری: «اگر در تعیین حدود ملیت ایرانی، عنصر آریایی را اصل قرار دهیم، نتیجهاش نزدیکی و خویشاوندی با غرب است كه آثار و تبعات ملی و سیاسی برای خودش دارد و نتیجهاش بریدن از همسایگان و ملل مسلمان غیرآریایی و نزدیکی به غرب و اروپاست و در این صورت غرب استعمارگر، برای ما «خودی» میشود و کشورهای مسلمان همسایه، «غیرخودی» و اگر پیدایش اسلام را ملاک قرار دهیم، تکلیف دیگری برای ما پیدا میشود».
و نتیجهگیری میکنند که «بحث در ملیت، یك بحث آكادمیك خالص نیست، بحثی است واقعی و مرتبط با رفتار و آینده یك واحد اجتماعی و سیاسی كه امروزه ملت ایران نام دارد و جا دارد كه مطرح گردد و دنبال شود».
پس اگر نگاه به گذشته ایرانی از چهارده قرنی كه از ورود اسلام در ایران میگذرد، باشد، تكیه بر هویت ایرانی كه به گواه برخی از اسناد تاریخی، حتی قبل از اسلام با یكتاپرستی عجین بوده، تا آنجا كه عقبگرد به گذشته و در تضاد با آموزههای دینی نباشد و نیرو و انرژی مضاعفی برای حركت به سوی آینده باشد، بسیار مطلوب و عقلانی است اما اگر تكیه بر هویت ملی، جامعه ما را در خود محصور كند و حصاری میان ایرانی و سایر ملتها، خصوصا مسلمان بكشد و موجب تفرقه و جدایی را فراهم آورد، پسندیده نیست.
اسلام عزیز، با ظهورش، هیچگاه درصدد نفی و زایل كردن هویت و افتخارات گذشتگان نبوده است و تا آنجا كه با توحید و دین سر جنگ نداشتهاند، نه تنها آنها را نفی نكرد، بلكه حتی آنها را تقویت كرده و بعضا به آنها جهت داد؛ این مسئله حتی در عبادات نیز مشاهده میشود؛ همه سنتهای پسندیدهای كه امروزه مورد توجه ایرانیان است، دلیلی بر عدم مخالفت اسلام با سنتهای خوب گذشته ملت ایران است.
البته هرگز برخی كجسلیقگیهای حاكمان مدعی مسلمانی گذشته در محو آثار و سنتهای نیك ایرانیان باستان را نباید به پای اسلام گذاشت. بهترین ملاك قضاوت در این زمینه، فتواهای مراجع تقلید فعلی و قبلی خصوصا شیعه و احادیث ائمه هدی(ع) است.
پس از انقلاب نیز همواره این سیره جاری بوده است و در حالی كه سران طاغوت، استناد به هویت ملی را صرفا در راستای منافع شهوانی خود و استثمار و تحقیر مردم هزینه میكردند و در بازشناسی هویت ملی، به هویت شاهانه و ملوكانه بسنده میشد و جشنهای مجلل دوران پادشاهی شاهان گذشته، مستمسكی شده بود برای تأیید سلطنت غیرمردمی و استبدادی آنان، اما هیچگاه با تمسك به افتخارات گذشتگان برای خودباوری مردم و جوانان ایرانی و حركت رو به جلو بهرهگیری نشد و اتفاقا پس از پیروزی انقلاب، همواره توجه به هویت اصیل و فاخر ایرانی، مورد توجه مسئولان نظام بوده است.
سخن حكیمانه رهبر دوراندیش و فرزانه انقلاب، گواهی است بر این مطلب: «قبل از انقلاب از هویت ملی و ملیت اسم زیاد میآوردند؛ اما به هیچ وجه به معنای حقیقی كلمه، هویت ملی را تقویت نمیكردند. البته علت هم واضح بود؛ چون آن كسانی كه ایران را برای منافع خودشان میخواستند و در كشور عزیز ما منافع خود را تعریف كرده بودند، میدانستند كه اگر هویت ملی در این كشور زنده شود، با منافع آنها ناسازگار خواهد بود و آنها نمیتوانند به منافعی كه هدف گرفتهاند، برسند. به همین دلیل، هویت ملی در آن زمان در اینجا تضعیف شد. ما در كشور خودمان در وابستگی و اضمحلال هویت در مقابل بیگانگان تا آنجا پیش رفتیم كه افراد برجستهای خجالت نكشیدند و پیشنهاد تغییر زبان و خط فارسی را دادند!».
به هر حال مشخص است كه با تعریف درست از هویت ملی، هیچ تضادی میان آن و فرهنگ اسلام وجود ندارد و در پرداختن به هویت ملی، باید این نكته به صورت هنرمندانه مورد توجه قرار گیرد.● وظیفه سنگین رسانه ملی
شاید یكی از حساسترین موقعیتها برای رسانه ملی، برخورد متعهدانه با اینگونه محصولات ضدفرهنگی است. قبل از ارائه راهكار برای رسانه ملی، لازم است وظیفه خطیر رسانه را در این باره، از كلام رهبر عزیز انقلاب، بازخوانی نماییم: «حالا این فرهنگ در دست شما كاركنان صداوسیماست؛ از مدیرانتان گرفته تا كاركنان گوناگون در بخشهای فنی، پشتیبانیهای گوناگون، تحقیقات، هنری، تولید برنامه و برنامهسازیهای مختلف و در بخشهای سیاسی و خبری. در همه بخشها شما هستید كه میتوانید عطر خوش فرهنگ صحیح را در فضای جامعه بپراكنید و هیچكس هم نمیتواند در مقابل این گسترش فرهنگی كه شما ایجاد میكنید، مقاومت كند.
من به شما عرض كنم كه جهتگیری اساسی صداوسیما باید درست نقطه مقابل همان جهتگیریای باشد كه آنها دارند. آنها میخواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزشها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال و هویت ملی برگردانند». ( ۲۸/۲/۸۳ در جمع مسئولان رسانه)
با این تأكیدی كه از سوی رهبر انقلاب بر تأثیرگذاری رسانه ملی وجود دارد، نقش این رسانه از سایر رسانهها بیبدیلتر و پرخطرتر است اما رسانه ملی در این باره چه كرده و چه باید بكند؟
تلویزیون كه البته از زمان انتشار خبر تولید این فیلم برنامههای نسبتا مفصلی را (بیشتر در قالب میزگرد و نقد) پخش كرد، اما تاكنون نتوانسته در تلفیق هنرمندانه میان ملیت و دین، پاسخهای مناسبی برای شبهههای به وجود آمده از این سناریوی غرب ارائه كند و در حالی كه صرفا نمایش فیلم میتوانست احساسات پاك ایرانی را نسبت به گذشته خود برانگیزد و نیاز به تدارك برنامههایی از قبیل نقد مفصل معرفتی فیلم با تقطیع غیرمنطقی آن، همانند آنچه در برنامه «سینما ماورا» انجام شد، نبود؛ با این كار عملا بر شبهات افزود و مخاطب را برای تهیه سانسورنشده فیلم تهییج كرد.
مسئولان آن برنامه باید متوجه بودند كه برنامه برای داخل ایران پخش میشود و هر ایرانی از كلاسهای سوم و چهارم ابتدایی هم هویت اصیل خود را، هم نحوه لباس نیاكان، هم گوشواره نداشتن مردان و هم رنگ پوست و زبان خود را میآموزد و در مقاطع بالاتر نیز آن را تكمیل میكند.
● اما چرا این فیلم از رسانه پخش نشد؟
به نظر میرسد نگاه عامیانه به موضوعات، تصمیمگیری منطقی در اینگونه موارد را از سوی مدیران رسانه سلب كرده است و درحالی كه رسانه میتوانست با خرید فیلم و پخش ممیزی شده آن به صورت كامل، در این مورد جلوتر از مردم حركت كند، اما نه تنها چنین نشد، بلكه با بدسلیقگی، تأثیرات منفی زیادی بر ذهن مخاطبان بر جای گذاشت و به رغم تأكیدات مدبرانه رهبری مبنی بر پرهیز از سطحینگری در رسانه (كه ناشی از سطحیانگاری فهم و درك مخاطبان است) نقدی واقعبینانه و متعهدانه در راستای منافع ملی ارائه نشد.
به این اظهار نظر توجه كنید: «مدیر كل تأمین برنامه خارجی صداوسیما در گفتوگو با فارس: با توجه به محتوایی كه فیلم «۳۰۰» دارد هیچ وقت هم از طرف ما خریداری نخواهد شد. مگر میتوان فیلمی را مغایر با تاریخ ما و پر از دروغگویی است بخریم؟!».
فوایدی كه پخش كامل فیلم (با بیان علت پخش فیلم) داشت و هنوز هم میتواند داشته باشد، یقینا از مضرات پخش نكردنش بیشتر است كه به برخی از آنها اشاره میشود:
۱) برخی از مخاطبان خصوصا جوانان با تحریكی كه عمدتا از رسانه ملی نسبت به این فیلم روا داشته شد، به تهیه فیلم ـ بدون سانسور ـ از راههای غیرمجاز روی آوردند كه نمایش فیلم میتوانست آنها را از این مسیر باز دارد.
۲) در سالی كه به نام اتحاد ملی نامگذاری شده، پخش كامل میتوانست به اتحاد میان آحاد جامعه و تحریك عواطف نسبت به اینگونه تولیدات مغرضانه غربی، منجر شود.
۳) از تكثیر فیلم با صحنههای غیراخلاقی و وفور آن در میان خانوادهها جلوگیری میشد.
۴) و با این تفاصیل، پرداخت هزینه خرید فیلم هیچ محذوریت شرعی و قانونی هم نداشت و ندارد چرا كه از لحاظ شرعی، آنجا كه منفعت محللهای بر امری غیرجایز مترتب باشد، پرداخت ثمن آن مباح میشود و در فقه اسلامی موارد آن بسیار است.
با توجه به اصول كلی بالا از آنجا كه برخی از هنرمندان متعهد در صدد ساختن فیلمهایی برای مقابله با این فیلم برآمدهاند، راهكارهایی ارائه و نكاتی گوشزد میشود:
۱) این فیلم تلنگر خوبی بود به اصحاب سینما و تلویزیون برای گرایش به فرهنگ چندهزار ساله و تمدن ایرانی اسلامی و بازنگری در تولیدات سینمایی سطحی؛ در حالی كه سینمای غرب، عریان و بیمحابا بر فرهنگ ایرانی میتازد، آیا ساختن فیلمهایی به دور از شئون فرهنگی ـ ایرانی و در راستای اهداف ضدایرانی غرب، كاری پسندیده و قابل دفاع است؟
۲) اكنون كه این بیداری در بسیاری از هنرمندان عرصه هنر رخ نموده، باید مواظبت كرد كه این غلیان احساسات در دفاع از کیان ملی، در نهایت به افتادن در دام غرب و گرایش هویت اصیل ایرانی به آموزههای غربی سوق داده نشود. در این راستا ،توزین توان هنری ملی برای این امر و سایر موارد مهم كشور ضروری است؛ نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در این امر نقشی مهم و غیر قابل انكار است.
۳) بیگمان اگر در یک فرجه زمانی، همه هنرمندان صرفا در صددد دفاع از هویت ملی برآیند و صرفا در فكر مقابله با فیلم «۳۰۰» باشند، در آینده شاهد فراموشی بسیاری از اسطورههای فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، دفاعی و... خواهیم بود.
۴) گرچه در این فیلم ناجوانمردانه بر گذشته فاخر ایرانی تاخته شد، اما باید توجه داشت كه با تعصبات بیجای خود، ما نیز از زاویهای دیگر به قلب تاریخ خود نپردازیم، نه ظلم و جور برخی از پادشاهان و سلاطین گذشته را تقدیس كنیم و نه مدنیت و فرهنگ و فلسفه و علم و نبوغ و فرهیختگی مردم و دانشمندان گذشته خود را نادیده بگیریم.
۵) هدف اولیه از ساختن فیلمهایی از این دست، نه تحقیر ملت ایران بلكه انفعالی است در برابر عظمت و شكوه بازیابیشده ایران كه این بار با عجین شدن با دین مبین اسلام، فرهنگ منحط و بیریشه غرب را هدف قرار داده است و چون چیزی برای ارائه از فرهنگ خود ندارند، راهی جز وارونه نشان دادن عظمت و اصالت فرهنگ ایرانی ندارند.
۶) گرچه قبل از انقلاب ایرانی همواره عملا توسط غرب تحقیر شد، اما هیچگاه در این حجم و وسعت به فرهنگ ایرانی نتاختند و مطمئنا اگر عزت و استقلال فعلی ایران به وضعیت قبل از انقلاب در برابر غرب تنزل یابد، حتما اكران این فیلم نیز در همه سینماهای آمریكا متوقف خواهد شد.
۷) قطعا یكی از دلایل فروش فوقالعاده فیلم، به دلیل عظمتی است كه امروز ایران و ایرانی را در كانون توجه جهانیان قرار داده است و اگر این فیلم با همین مشخصات فنی و هنری بر ضد یكی از كشورهای همسایه تولید میشد، چنین مورد اقبال واقع نمیشد، البته با این ادعا درصدد انكار هنر به كار رفته در ساخت فیلم نیستیم و همواره منتقدانی را كه اصرار بر نداشتن ارزش هنری فیلم دارند، مستحق نكوهش دانسته و معتقدیم در تعریف هنر باید كمی توسعهگرا بود و در این حوزه احساسات خود را دخیل نكنیم چرا كه اگر این واقعیت را نپذیریم و بر نداشتن ارزش هنری فیلم تأكید كنیم، مخاطب ما كه جذب صحنههای فانتزی و هیجانی فیلم میشود، به سایر نقدهای منتقدین نیز بیاعتماد میشود و از همه مهمتر هنرمندان خود را به تولید اثرهای كمارزش غیرهنری در مقابله با این فیلم تشویق كردهایم.
۸) نباید فراموش كنیم كه ما داعیهدار پرچمداری دین و فرهنگی جهانی هستیم و منتظریم تا با بهرهگیری از فرهنگ ایرانی، در راستای جهانشمولی دین مبین اسلام حركت كنیم لذا فیلمی كه ساخته میشود باید به دور از تحریك احساسات ناسیونالیستی سایر ملتها باشد و نباید نتیجه اش محصور شدن محض در گذشته غیر دینی باشد، چرا كه در این صورت با واكنشهای ناسیونالیستی متقابل و نهایتا عدم پذیرش فرهنگ اصیل و پویای ملی و دینی مواجه خواهیم شد.
۹) اگر در آینده رویارویی بین ایران وغرب (و به تعبیری میان اسلام و غرب) رخ دهد، آنچه كشور را در این رویارویی بیمه خواهد كرد، تكیه بر هویت ملی و دینی است كه دین، اصلیترین نقش را در آن بر عهده دارد و تكیه بر احساسات ناسیونالیسی و ملی محض، راه به جایی نمیبرد؛ نمونه آن را امروز در كشورهای عربی به وضوح میبینیم. گرچه اكثر كشورهای عربی مسلمانند، اما همواره تكیه آنها بر احساسات ناسیونالیست عربی بوده؛ شكست حزب بعث در برابر ایران به رغم حمایت همهجانبه اعراب از وی، شكست عراق در مقابل آمریكا، شكست كویت در برابر عراق، ذلت سران كشورهای عربی در مقابل اسرائیل و تفرقه شدیدی كه میان این كشورها به وجود آمده است، همگی ناشی از تعصب كوركورانه بر هویت عربی و دوری از هویت پویا و فاخر اسلامی است.
۱۰) یقینا وقتی هنر غربی، بیرحمانه بر هویت ملی و ثبتشده تاریخ یك ملت میتازد، در صورت تهیه فیلمهای سطحینگر كه به ظاهر هویت ایرانی را احیا كند، اما هویت دینی را یا بكوبد و یا در برابر آن كمرنگ كند، حتما به اینگونه تولیدات و فیلمها جایزه خواهد داد و در جشنوارههای بینالمللی به تمجید آنها خواهد پرداخت و اگر فیلمی به صورت تلفیقی از هویت ایرانی و دینی تهیه شود، با بیرغبتی آن مجامع روبهرو خواهد شد، لذا تشویق و هدایت هنرمندان متعهد و غیرتمند و بیرغبت به تعریف و تمجید محافل غربی، از ضروریات دست زدن به كارهای سنگین در این باره است.
۱۱) با اقبال كمسابقهای كه از فیلم «۳۰۰» در غرب شاهد بودیم، قطعا سایر فیلمسازان غربی نیز در آینده برای تولید این گونه فیلمها تحریك میشوند، لذا باید از هماكنون راههای علمی و قانونی مقابله با اینگونه توهینها و تحریفهای آشكار تاریخ در مجامع بینالمللی بررسی شود.
شاید بهترین راه، پیش قدمی ایران برای تهیه و تصویب قوانین قرص و محكم در مجامع فرهنگی بینالمللی باشد كه در صورت جلوداری ایران، سایر كشورها نیز از آن حمایت خواهند كرد.
تذكر: برای رعایت اختصار، در نقلقولهایی كه عینا از استاد شهید مطهری درج شد، برخی كلمات هم معنی را حذف نمودیم و در اصل مطلب یا تغییر معنی هیچ دخل و تصرفی نشد.
ر ـ ثرایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست