سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تصعید یا پالا‌یش سیاسی


تصعید یا پالا‌یش سیاسی
به گفته فروید، تصعید یا پالا‌یش ‌sublimation به معنای تغییر جهت انگیزش‌های جنسی از ارضای اولیه از طریق رابطه جنسی به سایر اشکال ارضا است که با نیازهای جامعه انطباق دارند. به بیان دیگر، تصعید راهی است برای آنکه انگیزش‌های جنسی از راه‌هایی که از نظر اجتماعی مورد تایید هستند، ارضا شوند. فروید در توصیف تصعید می‌افزاید: <ما اعتقاد داریم که تمدن زیر فشار تنازع بقا، از طریق فدا ساختن انگیزش‌های اولیه ساخته شده است و با توجه به اینکه همه افرادی که مستمرا به جامعه می‌پیوندند لذت‌های غریزی خود را همچنان فدای خیر مشترک می‌کنند، تمدن تا حد زیادی تا ابد بازآفریده می‌شود.> بنابراین از نظر وی، توانایی ما در تصعید سائق‌های جنسی خود، که پرخاشگری ما نیز در زمره آنها قرار می‌گیرد، و معطوف ساختن انرژی‌های جنسی خود به سمت سایر حوزه‌هایی که در آنها رضایت‌های جایگزین به دست می‌آوریم، تمدن‌ساز است. ‌
با بهره‌ای آزادانه از این گفته فروید، می‌توان گفت جامعه سیاسی و سیاست مدنی (یا به تعبیر رانسیر، <سیاست راستین)> از زمانی آغاز (ساخته و پرداخته) می‌شود که کنشگران اقلیم سیاست سائق‌ها و میل‌های به قدرت خود را به گونه‌ای ارضا کنند که از نظر اجتماعی مورد تایید و توام با رضایت و خشنودی مردم باشد. به نظر می‌رسد تحقق این مهم از مبرم‌ترین و ضروری‌ترین نیازهای جامعه ما در اواخر دهه سوم انقلا‌ب است. آنچه در روز و روزگار ما تجربه می‌شود، روایت و حکایتی وارونه نسبت به آنچه که باید به <رسم( >یا به حکم طبیعت و ماهیت) دین و انقلا‌ب تجربه می‌شد، دارد.
در زمانه‌ای که در آن می‌زی‌ایم، شاهد ترک‌تازی کسانی در عرصه سیاست جامعه خود هستیم که سخت محصور و مدهوش نگاه دوم فروید به تمدن و فرآیند تمدن‌سازی هستند؛ نگاهی خیس از سوگ قربانی کردن سائق‌های جنسی اولیه و فردی در پای تمدن یا جامعه سیاسی مدنی.
حکایت اینگونه مردمان حکایت نقاشی است که در حال کشیدن تصویری از معشوق خود سخت در تلا‌ش بود تا معشوق را شبیه تصویر گرداند، نه بالعکس. اینان نیز از کل تابلوی جامعه خود فقط چارچوبش (فرم) را دارند و تلا‌ش می‌کنند جامعه را به قد و قواره و هیبت آن درآورند. این نوع آدمیان وظیفه و رسالت هر نوع تقریر، باز - تقریر، انشا و باز - انشای متن جامعه ایرانی (بلکه جامعه جهانی) را تنها از آن خود می‌دانند و درصدد آن هستند که با ویراستاری مجدد متن جامعه، آن را به گونه‌ای تصحیح، ترمیم، تحدید، تنظیم، تحریف، تعریف و تصویر نمایند که در آن جایی برای گزاره‌های سرکش، واژه‌های بازیگوش و صداهای ناهمخوان باقی نماند؛ مفاهیم، دقیقا آن معنایی را بازنمایی نمایند که آنان اراده می‌کنند؛ چینش کلمات و گزاره‌ها به گونه‌ای باشد که آنان طلب می‌کنند؛ دقایق و عناصر متنی تنها صدای آنان را پژواک دهند؛ بازی‌های زبانی موجود در متن از قواعدی پیروی کنند که آنان وضع می‌کنند؛ دانش‌های تحت انقیاد، امکان شورش و مجال ورود به متن را نداشته باشند؛ هیچ بازی زبانی متفاوتی امکان رقابت با بازی زبانی آنان را نداشته باشد؛ و هیچ تاویل و تفسیری جز تاویل و تفسیر آنان امکان طرح و بحث نیابد. نام چنین پدیده‌ای را می‌توان <تصعید وارونه> گذاشت.
این پدیده را همچنین می‌توان با رجوع به مفاهیم تراکم و جابه‌جایی فروید توضیح داد. فروید به ما می‌گوید: هنگامی که خواب می‌بینیم، آرزوها و امیال خود را رها می‌کنیم. تصاویری به وجود می‌آوریم که تعدادی از انگاره‌ها یا تصاویر را در یک انگاره یا تصویر وحدت می‌بخشند (تراکم)، و همچنین تصویر قابل قبول (یعنی مورد قبول فراخود) را جایگزین تصاویر نامقبول می‌کنیم (جابه‌جایی.) بنابراین منظور از تراکم یا متراکم‌سازی، بازنمایی چند مفهوم یا تصویر ذهنی با یک واژه یا تصویر واحد - یا حتی بخشی از یک مفهوم یا تصویر - است. در این فرآیند، یک چیز، واژه، نماد و تصویر، معانی متعدد متفاوتی دارد. فرآیند متراکم‌سازی منحصر به خواب و رویا نیست؛ در بسیاری از آثار هنری بیانی مانند تبلیغات چاپی و آگهی‌های رادیویی و تلویزیونی می‌توان آن را یافت. ژاک لا‌کان، خاطرنشان می‌سازد که متراکم‌سازی اساسا یک فرآیند استعاره‌ای یا تمثیلی است، زیرا چیزهای به ظاهر متفاوتی را در درون نوعی وحدت جمع می‌کند. برای مثال بسیاری از انگاره‌ها یا تجارب مرتبط با آنها ممکن است در درون یک اندیشه یا واژه واحد فشرده شوند.
در فرآیند تصعید وارونه، آنچه متحقق می‌شود در واقع فشرده و مستحیل شدن انگاره‌ها و تصویرهای تمامی آحاد جامعه در انگاره و تصویر واحدی است که مقبول فراخود است (یکبار دیگر به تمثیل نقاش و معشوق برگردید.) در این حالت این مردم هستند که باید سائق‌های اجتماعی خود را در جهت ارضای نیازها و امیال افراد خاص (فراخودها) تقلیل دهند. بی‌تردید، نتیجه چنین فرآیند وارونه‌ای چیزی جز پایان تمدن، مدنیت، جامعه و سیاست نیست. ‌
اکنون که جامعه ما در آستانه یک <انتخاب> تاریخی دیگر است، بر تمامی نیروهای سیاسی جامعه فرض است که اولا‌ انگیزش‌های سیاسی خود را از راه‌هایی که از منظر آحاد جامعه مقبول و مشروع است ارضا نمایند (به بیان دیگر باید مصالح و منافع جمعی و ملی را بر مصالح و منافع شخصی و گروهی خود ترجیح دهند)، ثانیا نباید تصویر و تعریف خود از جامعه و آینده آن را به عنوان زیباترین و شایسته‌ترین و بایسته‌ترین تصویر و تعریف فرض نموده و به هر طریق ممکن تلا‌ش کنند آن را به آحاد جامعه حقنه کنند. در یک کلا‌م، تجربه نظری و عملی ۳ دهه گذشته به ما می‌گوید که راه رسیدن به یک جامعه سیاسی مدنی و تحقق سیاست راستین جز از رهگذر نوعی تصعید و پالا‌یش سیاسی و پرهیز از کنش <تراکم و جابه‌جاسازی> نمی‌گذرد. ‌
محمدرضا تاجیک
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید