جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اپیستمه و هنر


اپیستمه و هنر
هنر به عنوان یکی از مهم ترین ارکان حیات فرهنگ بشری، نقش جنبش آوانگارد را در تحولات جامعه ایفا می کند. به عبارت دیگر شناسنامه معنوی یک جامعه را می بایستی در حوزه هنری آن جست وجو کرد و تحول در گفتمان هنری، متحول شدن گفتمان های مختلف جامعه را موجب می شود. نگاهی به گذار جامعه اروپا از گفتمان سنتی به گفتمان مدرن نشان این مدعا است. مدرنیته اروپا در فرآیند تغییر از حوزه هنر آغازید و تحول از گفتمان های مختلف هنری منجمله مکاتب نقاشی، معماری، ادبیات نمایشی و نوشتاری، موسیقی، شعر و غیره شروع شد و بعد به حوزه های دیگر جامعه تسری یافت.
بعد از آن دوره کلاسیک (قرن هفدهم و هجدهم) فرا می رسد. در عصر کلاسیک اپیستمه بازتاب و نمایش به جای اپیستمه شباهت می نشیند بدین معنا که در ساختار معرفتی آن دوره واژگان، بازتاب اشیا محسوب می شدند یعنی با آنها تفاوت داشتند جهان کلمات نمایشگر جهان اشیا شد و بدین سان میان واژگان و اشیا فاصله افتاد و جهان اشیا توسط جهان کلمات جاری شده و به نمایش گذاشته شد. در این دوره می توان به ایده آلیسم دکارت که در قالب این اپیستمه جای می گیرد اشاره کرد. اما در دوره مدرن (قرن نوزدهم) جدایی مطلق بین اشیا و واژگان را شاهد هستیم به طوری که پیوند میانشان گسسته شد. در اپیستمه مدرن زبان نه سنبل اشیا است (مثل اپیستمه عصر رنسانس)و نه نشانه و بازتاب اشیا (مثل اپیستمه دوره کلاسیک) بلکه با محوریت سوژه، زبان تنها بازتاب سوژه به خودش است.
تولد انسان خودمختار به عنوان سوژه مطلق و خودسامان در اپیستمه عصر مدرن پدیدار شد. و زبان، مکالمه سوژه شناسا با خودش شد. در این دوره انسان به عنوان فاعل شناسا زبان را در خدمت گرفت تا از طریق آن ذهن خودش را بازتاب دهد. نمونه بارز اپیستمه عصر مدرن را می توان در فلسفه کانت مشاهده کرد. بعد از اپیستمه مدرن نوبت به عصر دیگری می رسد. معرفت بشری وارد دوره جدید به نام اپیستمه پسامدرن می شود. در این دوره ناخودآگاه معرفت در زبان نهفته است و دیگر سوژه انسانی همانند اپیستمه مدرن از طریق زبان سخن نمی گوید بلکه زبان از طریق سوژه خود را جاری می سازد. بدین سان مرگ استقلال سوژه استعلایی به نام انسان فرارسید و زبان جایگزین آن شد.
● خصوصیت هنر در عصر پیشامدرن
در عصر پیشامدرن هنر بر حسب غایت آن مورد توجه قرار می گرفت و کمتر از خلاقیت و نوآوری صحبت می شد و هیچ گاه از تازگی و بداعت سخنی به میان نمی آمد. از عصر افلاطون «حقیقت» غایت علم محسوب می شد، از این رو هنر که وجهی از علم ادراکی و محسوس بود، از حقیقت که در ساحت معقول قرار داشت، فاصله گرفت. در دوران پیشامدرن هنر و زیبایی امور عینی و برون ذات بود، بنابراین هنر حوزه ای مستقل را تشکیل نمی داد و همانند زبان در دوره رنسانس فاقد استقلال ذاتی محسوب می شد.
● خصوصیت هنر در عصر مدرن
در هنر مدرن، زیبایی هنری بر زیبایی طبیعی تقدم دارد. از دوره رنسانس به بعد هنر پیش از آنکه خود را به مقایسه افلاطونی یعنی تقارن، تناسب، هماهنگی و کمال و نظایر آن محدود کند، به بیان طبیعت احساسات و حالات درونی آدمی می پرداخت. در هنر مدرن ذهنیت و مخاطب اثر هنری واجد اهمیت شمرده می شود؛ در این دوره بیشتر با خلاقیت، تخیل و آفرینندگی سروکار داریم. در این عصر فعالیت هنری فراگرد شهودی محسوب می شود و واجد حقیقت خاص خویش است که از حقیقت علم جدا است. در عصر جدید هنر و زیبایی دارای منشی ذهنی و درونی تلقی شد. به همین دلیل بود که ذوق و قریحه مبنای اثر هنری به حساب آمد و تجربه زیباشناسانه که جنبه فردی داشت در کانون توجه قرار گرفت. از سده هفدهم به بعد هنر و زیبایی رفته رفته در حوزه معرفتی مستقلی به نام زیبایی شناسانه مورد بحث قرار گرفتند. از این زمان به قول کانت غایت هنر، امری درونی و مستقل محسوب شد و هنگامی که به زیبایی چیزی حکم می کنیم در واقع زیبایی را غایت و هدف قطعی معرفی می کنیم. هنر مدرن در واقع تجربه هنری را امری مستقل و خودپایدار می داند. به همین علت است که اوج نوآوری در هنر مدرن در برخورد انقلابی با فرم متجلی شد. در واقع مدرنیسم بر وحدت و استقلال اثر هنری تاکید دارد. هنر مدرن را می توان نمود و نماد تحقق شهود کانتی دانست.
اما در هنر پسامدرن بر کثرت گرایی و نداشتن استقلال اثر تکیه می شود. یکی از ویژگی های رویکرد پسامدرن به هنر این است که امور غیرهنری را مد نظر قرار می دهد و امور اجتماعی و سیاسی را در هنر بازتاب می دهد. به نوعی ساختار دانایی، خود را از طریق هنرمند در آثار هنری جاری می سازد. در این دوره هنر نه خلق شده هنرمند بلکه فرآورده و محصول زبان و گفتمان است که از طریق هنرمند ظهور کرده است. به عبارت دیگر سوژه شناسای انسان در عصر مدرن خود مخلوق گفتمان و زبان است. و فقط رابطی است که گفتمان یا اپیستمه عصر خود را بروز می دهد.
جبار پورحسینی
منبع : روزنامه شرق