سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا
فضاهای فراغت و گفتوگو گم شده در میان آهن و دود
سرآغاز بیشتر سخنان دربارهٔ فراغت، این جملهٔ معروف ”برتراندراسل“، فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی است که میگوید: ”آخرین دستآورد تمدن، توانائی انسان در پر کردن هوشمندانهٔ اوقات فراغت است“.
بهجز موضوع فراغت که معنی و جنبههای قابل بررسی بسیاری دارد، ظرف مکانی، زمینهها و فضاهای مورد برای فعالیتهای فراغتی نیز از اهمیت ویژه برخوردار است. امروزه شیوههای جدید زندگی، گسترش بیحساب و کتاب شهرها، آپارتماننشینی، اشغال سوداگرانه فضاهای باز و تفریحی بهوسیله کاربریهی اداری و تجاری، افزایش سطح رفاه و درآمد جامعه، مسائل مربوط به ماشینیسم و رشد جمعیت جوان جامعه موجب شده تا موضوع فضاهای فراغتی اهمیت ویژهای پیدا کند و در واقع در زمرهٔ ملاحظات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی مدیران کشوری نیز قرار گیرد. به همین دلیل در این گزارش کوشیدهایم تا به ابعاد مختلف اهمیت فضاهای فراغتی یا نگرش به آنچه در گذشته داشتهایم و آنچه در حال و آینده به آن نیازمندیم بپردازیم.
● ایجاد فضای فراغت وظیفهٔ کیست؟
مطالعات شهری نشان میدهد که با پیدایش کانونهای جمعیتی بزرگ یا کلان شهرها، نیازهای فراغتی انسان همچون گذشته به شکل طبیعی برآورده نمیشود و کارهای سادهای چون قدم زدن، گپ و گفتوگو در قهوهخانه، پهن کردن سفره در کنار رودخانه و مانند اینها دیگر به سادگی در دسترس شهروندان نیست. چنین وضعی اندیشیدن تدبیرهائی آگاهانه را در مورد پدید آوردن فضاهای فراغتی بیش از بیش ضروری مینماید. این موضوع (لزوم ایجاد آگاهانهٔ فضاهای فراغتی) نه تنها به لحاظ مسائل اجتماعی، که بهدلیلهای گوناگون اقتصادی و امنیتی، باید مورد توجه برنامهریزان شهری قرار گیرد.
هر چه گسترهٔ شهرنشینی افزایش مییابد، فاصله میان محل کار و زندگی انسان و محیط طبیعی نیز زیادتر میشود که بیشک، تنش و ناآرامی را در پی خواهد داشت. انسان شهرنشین پس از انجام کارهای روزمره در محیطهائی نه چندان آرام و جذاب پا به خیابانهائی پرازدحام میگذارد و چنانچه از نبرد نابرابر با ترافیک و آلودگی جان سالم به در برد به فضای غیراستاندارد دیگری به نام خانه وارد میشود که نوعاً از حداقل شرایط لازم برای استراحت بیبهره است. به این ترتیب ضرورت وجود فضاهائی مصنوعی برای فعالیت آزاد، استراحت و رفع خستگی در شهرها به شدت احساس میشود.
در کشور ما سازمانهای متعددی از جمله وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تربیت بدنی، صدا و سیما و شهرداریها، هر یک وظیفهٔ پوشش دادن و فراهم کردن بخشهائی از اوقات و فضاهای فراغتی را بهعهده دارند، اما از آنجا که قانونگذار، شهرداریها را به لحاظ قانونی در تمام زمینههای مرتبط فراغتی، مأمور کرده و مردم نیز با پرداخت مستقیم عوارض، شهرداریها را دم دستترین، متولی این موضوع میدانند. به قانون شهرداریها (مصوب سال ۱۳۲۴) اشاره میکنیم.
در بند ۶ از ماده ۵۵ قانون شهرداریها آمده است: ”تأسیس مؤسسههای فرهنگی، بهداشتی و تعاونی، مانند بنگاه حمایت مادران، توان خانه، کتابخانه، پرورشگاه، درمانگاه، شیرخوارگاه، تیمارستان، کلاسهای مبارزه با بیسوادی، کودکستان، باغ کودکان و امثال آن در حدود اعتبارات مصوب بر عهدهٔ شهرداری است. از سوی دیگر براساس بند ۲۱ از مادهٔ ۵۵ قانون شهرداریها، شهرداری موظف به ایجاد باغ کودکان است. بهطوری که یکی از اجزاء جدانشدنی باغ و پارک کودکان، زمین بازی است و این بند بهطور ضمنی، وظیفهٔ احداث فضاهای بازی کودکان را بر عهده شهرداری مینهد.
همچنین شهرداریها طبق ماده ۹۹ همین قانون، باید برای حریم شهر، نقشه (طرح) جامع شهرسازی تهیه کنند. تفرجگاههای پیرامون شهر، همانگونه که از نامشان پیدا است، معمولاً در حریم شهرها قرار میگیرند و شهرداری موظف است براساس طرحهای مصوب بر ساخت و ساز در این محدوده نظارت کرده با تخلفهای ساختمانی براساس مادهٔ ۱۰۰ و یا تخلفهای بهداشتی بر اساس بند ۲۰ ماده ۵۵ برخورد کند. به این ترتیب روشن است که شهرداریها متولی اصلی ایجاد و ساماندهی فضاهای فراغتی هستند.
چنانکه پیشتر نیاز اشاره شد، عشق به طبیعت، تعاملهای اجتماعی و سیر و سفر، از ویژگیهای فرهنگ ملی و دیی ایرانیان است. پژوهشهای تاریخی بیانگر آن است که بیشترین سرگرمیهای مسلمانان در قرون وسطی، گردش در باغ و بستان - تجمع در گذرها و مسجدها، گوش دادن به نقالان، تماشای معرکهگیران و نمایشهای پهلوانی، پرداختن به ورزشها و بازیهائی چون کشتی، زورآزمائی، دو، شنا، تیراندازی، اسبسواری، شکار و چوگان بوده است. بنابراین در شهرسازی و شهرنشینی قدیم ایران، پیوند نزدیکی میان فضاهای شهری و فعالیتهای تفریحی چه درون شهر و چه بیرون آن برقرار بوده که نقش چشمگیری در پر کردن اوقات فراغت مردم و پرورش آنان داشته است.
همراه با توسعهٔ اجتماعی و کالبدی شهرها بهویژه تهران و رشد جمعیت آن، پدیدهٔ ییلاقنشینی و گسترش فضاهای سبز و تفریحی نیز رو به گسترش نهاد. در تحولات دورهٔ ناصری، سیاست باغسازی و ایجاد پارکها به شیوهٔ اروپائی نیز رواج یافت.
نخستین پارکی که به سبک ایرانی - اروپائی در تهران ساخته شد، باغ و قصر ”دوشانتپه“ بود که در شرق تهران قرار داشت. همچنین به روایت جعفر شهری در کتاب ”طهران قدیم“ تفریحگاههای مردم تهران قدیم عبارت بودند از: روستاها و پستی بلندیهای شمیرانات مانند تجریش، پسقلعه، دربند، توچال، آبشار، امامزاده ابراهیم، دزاشیب، سلطنتآباد، اقدسیه، قلهک، زرگنده، جوستان، امامزاده قاسم، گلابدره، ناودانک، نیاوران، فرمانیه، استخر ملک، اوین، درکه، لویزان، رستمآباد، اختیاریه، جماران، کن، طرشت، باغ فیض، فرحزاد، ونک، آسیاب فرمانفرما، فرحآباد، سلیمانیه، دولاب، باغ شاه، قهوهخانهٔ ارباب محمد صادق دولاب، عشرتآباد، یوسفآباد، بهجتآباد، عباسآباد، باغ اناری و ...
با آغاز دگرگونیهای نوین نظام شهرنشینی در تهران در دههٔ ۱۳۰۰، همراه با روند صنعتی شدن رواج وسایل حملونقل ماشینی، بسیاری از بنیادهای زندگی اجتماعی و فرهنگی از جمله نحوهٔ گذران اوقات فراغت و تفرج نیز به سرعت دگرگون شد که بازتاب آن تا به امروز ادامه دارد. عواملی نظیر تغییر روابط روستا - شهر، ورود اتومبیل به جامعه، کاهش کیفیت فضاهای پیاده، سلطهٔ حرکت سواره بر فضاهای شهری و ایجاد فعالیتها و رفتارهای جدید تفرجی، همگی دست به دست هم داده، لزوم پیدایش و توسعهٔ فضاهای جدید، تفرجی را پررنگتر ساختهاند. سهراب مشهودی، شهرساز و استاد دانشگاه در مورد تحولات کالبدی شهرها در ایران میگوید: ”شهرسازی ما پیش از انقلاب درست در سلطهٔ گرایشها و ایدههای مدرن بود و شهرهای ما از این ایدهها آسیبهای زیادی دیدهاند طوری که بهنظر من معماری ما توسط ضوابط شهرسازیمان در این دوره نابود شد.
در این دوره شهرسازان زیادی مانند ”کارل فریش“ و ”ویکتور گروئن“ از غرب به کشورمان آمدند و نوعی شهرسازی بستهبندی شده برایمان به ارمغان آوردند. در پی اینکار و بهعلت فقدان پیوند، میان شهرسازی بومی یا شهرسازی جدید، شهرها و معماریمان نابود شدند“.
وی در مورد جایگاه و وضعیت فضاهای شهری، بهویژه فضاهای فراغت میگوید: ”من معتقدم که شهرسازان ما کمتر از سیاستمداران دیکتاتور نبودند. شما اگر بهعنوان یک ناظر و منتفذ از بیرون به این طرحها نگاه کنید، متوجه میشوید که این قلم چقدر دیکتاتورمآبانه برخورد کرده، نقش و حضور مردم را نادیده گرفته و برای همه چیز تکلیف تعیین کرده است. این در حالی است که بررسیهای اجتماعی و فرهنگی بیانگر آن است که بسیاری از خانوادهها بخش زیادی از وقت خود را در خارج از خانههای خود میگذراندند.
طوریکه افرادی که تاکسی یا وانت داشتند. صبح، خانوادههایشان را به پارک شهر برده پیاده میکردند و ظهر هم برای ناهار به همانجا برمیگشتند، ناهاری را که همانجا پخته بودند میخوردند، استراحتی میکردند، دوباره بهکار برمیگشتند و شب خانواده را سوار کرده به خانه میرفتند. بهنظر من ما باید بستر و زمینه را طوری فراهم کنیم که خود مردم با آگاهی کامل برای گذران اوقات فراغتشان تصمیم بگیرند، چرا که شاید آن فراغت و نحوهٔ گذرانی که موردنظر شهرسازان است، دلخواه مردم نباشد!“ همانگونه که پیشتر اشاره شد موضوع فراغت و فضاهای وابستهٔ آن دارای رویکردهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی و امنیتی است.
در واقع شهرسازی همانطور که میتواند به مردگی محیط بینجامد یا شبکهٔ اجتماعی را ویران کند این توان را دارد تا امکانات لازم را بری پیدایش یک زندگی سرشار اجتماعی گسترش دهد. به سخن دیگر کارهای گروهی، محل دیدار، رستورانها و فضاهای شاد میتوانند بنیانهای اجتماعی را استوار کرده، اشتغالزائی کنند و با پر کردن سالم اوقات فراغت، زمینههای پیدایش ناهنجاریها را کاهش دهند.
امروزه در سراسر دنیا به این نتیجه رسیدهاند که فراغت یکی از نیازهای اساسی و اولیهٔ زیستی است و پدید آوردن تسهیلات فراغتی را نباید صرفاً یک سرمایهگذاری عمومی بدون برگشت دانست، چرا که در این مورد برگشت سرمایه، نوعی بهرهٔ اجتماعی است که به رشد روحی و افزایش توان و انرژی ملی کمک میکند. از سوی دیگر تجربههای جهانی نشان میدهد که برنامهریزی گذران فراغت لزوماً نیازمند سرمایهگذاریهای جیب و غریب نیست و چه بسا میتوان با کارهای بسیار ساده و با بهرهگیری از فضاهای مردم و تأسیسات و تجهیزات فرسوده فضاهای فراغتی مطلوبی ایجاد کرد.
بخش عمومی یا شهرداریها و سازمانهای مشابه مانند بیمارستانها، مدرسهها، دانشگاهها و ادارههائی چون دادگستری که هر روز پذیرای جمعیت زیادی هستند میتوانند فضاهای پیرامونی خود را بهگونهای محوطهسازی و تجهیز کنند تا مراجعان توانند اوقات خود را با آرامش سپری کنند. اما بهنظر میرسد در کشور ما نه تنها گسترش فضاهای اینچنینی معقول مانده بلکه به چنین فضاهائی با عینک ”تخلف و شکلدهندهٔ آسیبهای اجتماعی“ نگریسته میشود.
این در حالی است که در ایران با هرم سنی جوان (۱۸ میلیون جوان)، زمینهٔ بروز و گسترش بزهکاری بسیار زیاد است.
به گفتهٔ فرماندهٔ نیروی انتظامی استان تهران، تنها طی ۳ ماه، ۸۲۹۶ نزاع فردی و ۹۸ فقره نزاع دستهجمعی (گزارش شده) در استان تهران اتفاق افتاده، ۱۴۵۰ کیلوگرم موادمخدر کشف شده و ۵۴ فقره قتل روی داده است.
اما بهنظر میرسد پلیس بدون آگاهی از پیامدهای مثبت اجتماعی فضاهای فراغتی نظیر کافیشاپها، سفرهخانهها و... در پی محدود کردن آنها است؛ بهطوری که سردار طلائی، فرماندهٔ نیروی انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به انتقادهای اعضاء شورای شهر به وضعیت حجاب تهرانیها میگوید: ”توسعه و راهاندازی سفرهخانهها و کافیشاپها در تهران بهعنوان یکی از محورهای فعالیت ناجا در تهران باید کنترل و سقف فعالیت این مراکز مشخص شود.
تعیین سقف برای فعالیت سفرهخانهها، قهوهخانهها، کافیشاپها و کافینتها از برنامههای جدی ناجا برای کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش امنیت اخلاقی جامعه است و بررسیها نشان میدهد اماکنی از این دست در تهران، شرایط مناسبی برای رشد و شکلگیری آسیبهای اجتماعی را فراهم میکنند که بدینلحاظ طی دو ماه ۲۵۰ واحد صنفی متخلف اعم از کافیشاپ، کافینت، ویدئوکلوپ و سفرهخانههای سنتی متخلف، پلمپ شدهاند“.● نقص فضای فراغت، معلول فقدان طراحی شهری
شهر، تبلور کالبدی دگرگونی و تکامل رابطهٔ انسانها است. در هر جامعهای، رابطهها و رفتارهای مردم بر محیط اثر میگذارد و فضاهای آن را شکل میدهد. هر چقدر رفتارهای انسان منظم یا آشفته باشد به همان نسبت فضاها نیز منظم یا آشفته میشوند. بنابراین وقتی تهران را بهعنوان کلان شهر و الگوی سایر شهرهای بزرگ بررسی میکنیم، میبینیم که روز به روز از مقیاسهای اصولی خارج میشود و به مقیاسی میرسد که در آن رابطهٔ انسانها بسیار ضعیف و آمیخته با نوعی بیگانگی است کهعلت آن را نیز میتوان در بیقوارگی و فقدان طراحی مناسب جستوجو کرد. بهعنوان نمونه ما در گذشته فضائی به نام پارک نداشتیم بلکه باغهائی داشتیم که فضا و محوطهٔ مقبرهها یا امامزادهها و یا قبرستانهای پردرخت و خوشمنظر بودند.
مکانهای زیاد شده بهعنوان فضاهائی مثبت مورد استفاده قرار میگرفتند اما هماکنون قبرستان بهعنوان یک فضای منفی تلقی میشود و یا دست کم به لحاظ گذران اوقات فراغت جنبهٔ منفی دارد چرا که در طراح چنین فضاهائی سایر کارکردهای فراغتی در نظر گرفته نشده است. بهعبارت دیگر در طراحی شهری، موضوع کیفیت اهمیت مییابد و برای هر فضائی ساختار، فرم و عملکرد تعریف میشود.
نوید سعیدی رضوانی، دکتر در شهرسازی و پژوهشگر مسائل برنامهریزی و طراحی شهری یا تأکید بر لزوم ایجاد سازمانی که متولی طراحی شهری باشد میگوید: ”متأسفانه این خلاء در شهرسازی کشور ما کاملاً محوسس است. بهعنوان نمونه از حدود ۱۱ هزار کارمند شهرداری کلان شهر مشهد با آن همه توریست و گردشگر، تنها کمتر از ۵ نفر دانشآموختهٔ طراحی شهریاند! با اینکه در تهران وظیفهٔ سازمان طراحی شهری و ارتقاء کیفیت محیطی را سازمانی با عنوان زیباسازی بر عهده دارد که بیشتر، درگیر مواردی چون ساماندهی تابلوها و ... است و کمتر میتواند بر طراحی فضاهائی که مورد نیاز یک شهر سالم است، متمرکز شود“.
سعیدی رضوانی با اشاره به اهمیت طراحی فضاهای فراغت میافزاید: ”در گذشته ورودی خانهها سکوهائی داشت که به آن پیرنشین میگفتند و آن فضائی بود که بهمنظور گپ و گفتگو تعبیه شده بود و یا در محلههای قدیمی شما فضاهائی را مشاهده میکنید که ”دربند“ نامیده میشدند؛ دربند کوچهٔ درداری بوده که در انتهاء آن، تعدادی خانه وجود داشت.
از ابتدای دربند تا انتهاء کوچه سکوهائی تعبیه شده بود تا همسایهها بدون مزاحمت با هم گفتوگو کنند یا اگر افرادی زودتر از موعد برای مهمانی میآمدند در آنجا مینشستند و گپ میزدند تا بقیه هم سر برسند، حال آنکه امروزه چنین فضاهائی در طراحی مجتمعها دیده نمیشود و همسایهها برای تبادلنظر دربارهٔ مسائل آپارتمان، در پارکینگ و سرپا با هم گفتوگو میکنند“. این موضوع - رعایت نکردن اصول طراحی شهری - با ورود عنصر خیابان به زندگی شهری گسترش و شدت یافت.
البته در اوایل، خیابانکشیها، مفهوم طراحی فضای شهری به مانند کشورهای اروپائی مصداق داشت، مثلاً خیابان لالهزار بهدرستی محل گردش و تفریح مردم بود و تأثیرهای معروف نصر و دهقان را در آن داشتیم یا همین خیابان جمهوری که احداث شد، کافه نادری در آن ساخته شد و به شهرت رسید و یا همین خیابانی که امروز به نام ولیعصر میشناسیم و از تجریش تا راهآهن ادامه یافته است، بسیاری از عناصر مهم را در خود داشت؛ پیادهرو دارای امنیت بود و در کنارش باغچه و جوی آب وجود داشت، بعد هم در کنار آن فعالیتهای اجتماعی متعددی شکل گرفت، ولی به مرور زمان هیچکدام از اینها ماندگار نشد.
پس باید ببینیم چه اتفاقی افتاده که این خیابانها دیگر عملکرد گذشته خود را ندارند و آن تعامل اجتماعی که در آنها وجود داشت و مردم در پیادهروها آسوده خیال قدم میزدند و جلوی سینماها، تئاترها یا مغازهها جمع میشدند، قرار میگذاشتند، مکث میکردند و به تماشا میایستادند، بهتدریج تضعیف شده و خیابانها و بدنههای آنها سیمای خود را از دست دادهاند و دخالت در پیادهرو و کاربریهای واقع در آنها به حدی رسیده که دگرگونشان کرده و دیگر نه آنها تعامل اجتماعی و نه آن حس تعلقی که در گذشته وجود داشت، دیده نمیشود. این ناهنجاری در طراحی شهری به شکل آشکاری در کارت شناسائی شهرها یعنی ”میدان“ نیز رخنه کرده است. ”کوپن لینچ“ در اثر معروف خود ”سیمای شهر“ - ۵ عامل را که براساس برداشت و استنباط مردم، سازندهٔ سیمای شهری است و تأثیر عمیقی بر قضاوت مردم نسبت به شهر دارد برمیشمارد که یکی از آنها گره است که میدان از مهمترین انواع آن است.
آنچه در دانش طراحی شهری بهعنوان یک ارزش برای میدان مطرح است، نقش اجتماعی - فراغتی و تعاملی است که این فضا در زندگی جمعی شهروندان ایفاء میکند. بررسیهای تاریخی بیانگر آن هستند که از دوران یونان باستان تا قرن بیستم، شهروند اروپائی، مهمترین و مردمیترین رویدادهای جمعی خود را در میدان برگزار میکرد و واژههای یونانی ”آگورا“ و رومی ”فوروم“ به معنای تجمع شهروندان بود. ”پلازا“ و انواع فضاهای مشابه در این کشورها، قلب تپنده شهر و محل گردهمائی و تعامل اجتماعی بود.
در ایران نیز با دو نوع اصلی میدان روبهرو بودهایم که عبارتند از ”میدان محلی“ و ”میدان رسمی“.
عمومیترین و مردمیترین فضاهای شهری در جامعه ایران بازارها و میادین محلی بودند و میدانهائی نظیر ارگ یا نقش جهان، بیشتر وظیفهای تشریفاتی و در خدمت نهادهای حکومتی داشتند. میدان با خاصیت تجمعپذیری خود، زمینه را برای توقف و مکث شهروندان فراهم میکند و باعث میشود فرد، خود را جزئی از جمع بداند.
میدان، دارای کفسازی بوده و عناصری در آن قرار میگیرد که مردم را بهسوی خود جذب و ارتباط و تماس بین آنها را تسهیل کند. از سوی دیگر، تراکم جعیت در میدان در زیبائی فضا مؤثر است و فضا را از سردی و بیروحی نجات میدهد. وجود کاربریهای تفریحی و فراغتی مانند رستوران، تریا، قهوهخانه و فعالیتهائی همچون دستفروشی و دورهگردی همراه با سروصدا از عوامل نشاط و تحرک در چنین فضاهائی است. از نمونهٔ چنین فضاهائی میتوان به میدان هفت حوض تهران اشاره کرد.
این میدان که در سال ۱۳۳۲ ساخته شد بهدلیل موقعیت خاص خود در منطقه، نقشی اجتماعی و نجاری پیدا کرد. از جمله عوامل رشد تعاملی این میدان پیش از انقلاب وجود یک سینما در کنار آن بود که با ایجاد کارکرد فرامحلهای به رونق آن افزود. میدان هفتحوض به لحاظ اجتماعی دارای بافتی منسجم و ریشهدار است و به همین دلیل مردم نسبت به این فضا احساس تعلق دارند. که در پی آن نوعی امنیت اجتماعی پدید آمده و جلوگیری از وندالیسم نیز افزایش مییابد.
این در حالی است که بنا به دلایل پیشگفته، همچون فقدان تأثیر اصول طراحی شهری و غلبهٔ سواره بر پیاده، میدانهای ما تبدیل به ”فلکه“ شدهاند و خصوصیات فلکه نظیر کمبود ایمنی تردد پیاده توزیع خودرو، آلودگی هوا و صدا، تراکم و شلوغی و ... جایگزین دسترسی مناسب وجود فضای سبز عمومی، تجمعپذیری، امنیت، فضاهای مکث و استراحت و سرزندگی شدهاند!
سعیدی رضوانی در این خصوص میگوید: ”در فضای شهری مدرن، مفهوم پلازا را داریم که بهعنوان فضای عمومی و روبازی تعریف میشود که کف آن بیشتر از مصالح سخت پوشیده شده، ورود اتومبیلها به آن ممنوع است و عمدتاً فضائی برای قدم زدن، رفع خسگی، نشستن، خوردن، آشامیدن و تماشای اطراف است و برخلاف پیادهرو بیشتر فضائی برای درنگ است تا عبور.
این در حالی است که در ایران، چنین فضاهائی وجود ندارد و یا بهندرت مشابه آنها یافت میشود چرا که در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم، تحولات سریع و آماده نبودن جامعه برای پذیرش این تحولات، به تضعیف یا نابودی داشتهها انجامیده و فضای جایگزین هم بهوجود نیامده یا بد فهمیده شده است. بهطوری که چنانچه در شهرهایمان فضاهائی بری نشستن و مکث داشته باشیم بهوسیلهٔ نردههای نوک تیز محاصره شدهاند! یا نیروی انتظامی از تجمع مردم و عمدتاً جوانان در جلوی مجتمعهای تجاری جلوگیری میکنند، حال آنکه تعریف مجتمع تجاری این است که در جلوی آن پلازا وجود داشته باشد بهطوری که مردم بتوانند حتی در ساعتهای اداری یا بههنگام ناهار (Lunch time)، وقتشان را آنجا بگذرانند و سرحال به محل کارشان برگردند“.
سعیدی رضوانی سایر ویژگیهای ساختاری یک پلازای واقعی را اینگونه برمیشمارد: ”تجمعپذیر بودن، تعیین (حد و مرز داشتن)، محصوریت و یکپارچگی“.
نگاه کارشناسانه به موارد پیشگفته حکایت از خالی بودن جای واحدی در چارت سازمانی شهرداریها است که میباید تعریف روشنی از کیفیت و کمیت و صرفه و صلاح کوچکترین عملیات عمرانی اجرائی در شهر را ارائه کند که آن همانا ”طراحی شهری“ است. هماکنون این وظیفه بهوسیلهٔ دیگر واحدها نظیر بخشهای برنامهریزی، عمرانی و زیباسازی در شهرداریها انجام میشود که بهدلیل فقدان ظرافتهای لازم، گاه آسیبهای جبرانناپذیری بر پیکرهٔ شهر وارد میکند. کما اینکه وضعیت نابسامان اصلیترین فضاهای گذران فراغت در تهران، همچون فرحزد، دربند، درکه و یا تلاش نه چندان موفق در خصوص پروژهٔ میدان حسنآباد: تهران، نشانگر این مطلب است.
البته نباید این نکته را هم از نظر دور داشت که صرف اقدامهای مستقیم دولتی، نمیتواند پاسخگوی نیاز کلان شهرهائی چون تهران باشد و این ضرورت، حضور شهروندان را در موفقیت پروژههائی از این دست گوشزد میکند. البته ناگفته نماند که پیشنیاز جلب مشارکت مردم، آشنا ساختن آنان با حقوق شهروندی است؛ چه مردم باید نخست با مطالبات خود آشنا باشند و سپس برای برآوردن آن مشارکت کنند.
تجربهٔ کشورهای پیشرفته بیانگر این است که شهرداریها بهمنظور تولید و گسترش فضاهای شهری از اصل جایزه یا "Bonus" بهره میبرند، بدینمعنا که مثلاً برای ایجاد یک گالری، یک فضای کمسود یا پهن کردن یک پیاده راه به صاحبان املاک، تراکم جایزه میدهند. این موضوع (جلب مشارکت) در احیاء بافتهای فرسوده و قدیمی و تبدیل آنها به فضاهای فراغتی نیز اهمیت دارد هر چند که شاید در شهرهائی چون تهران و مشهد بهدلیل فرسایش بیش از حد و هزینههای نسگین احیاء چنین بافتهائی از یک سو و نگاه سودجویانهٔ سانتیمتری به فضاها از سوی دیگر، دخالت مستقیم دولت را ضروری مینماید، اما در شهرهای دیگر میتوان امید به احیاء چنین فضاهائی را با کمترین هزینه داشت.
به گفته سعیدی رضوانی با تمهیدهای ترافیکی و بهرهگیری از فنآوری میتوان بر هزینههای سنگین آزادسازی فضاها چیره شده، بهطوری که با استفاده از فضای زیرزمین شهر، بهرهگیری از مهندسی ترافیک و یا جلوگیری از ورود خودرو به برخی خیابانها، فضاهای زیادی برای کاربریهای فراغتی از جمله پیادهراهها پدید میآید که مانند اینها را میتوان در خیابان استقلال استانبول یا شانزه لیزهٔ پاریس دید و نظیرش را در خیابانهائی مانند ونک یا باغ سپهسالار تهران پیاده کرد که البته نمونههای خیابان جنت مشهد و تربیت تبریز نیز در این ارتباط قابل توجه هستند.
بهنظر صاحبنظران پایبند به دیدگاه جبرگرائی اکولوژی، با گستردهتر شدن شهرها و افزایش مهاجرت، این ویژگیها برای شهرها متصور است:
۱) روابط اجتماعی رو به فساد نهاده و نهاد خانواده تضعیف شده است.
۲) نزدیکی افراد به یکدیگر ناشی از مجاورت فیزیکی و نه بهدلیل قرابت و خویشاوندی آنان است.
۳) روابط اجتماعی متقابل در شهر وارد مرحلهای شده است که در آن افراد با وجود همهٔ عوامل همگرا، اساساً از یکدیگر جدا هستند.
۴) با وجود اینکه در شهر تماسهای اجتماعی بسیار زیاد است اما این تماسها نه براساس داشتن ارزشهای مشترک برقرار میشود و نه مبتنی بر همیاری در جهت دستیابی به هدفهای مشترک است بلکه این روابط، صورت رسمی دارند و خالی از محتوایند.
۵) بیشتر روابط، مصنوعی و تشریفاتی است.
۶) در شهرها بخش عمدهای از جمعیت در فاصلهٔ بسیار کمی با یکدیگر زندگی میکنند اما بیشتر آنها بهدرستی یکدیگر را نمیشناسند و تماسهایشان زودگذر و ناپیوسته است.
۷) روابط اجتماعی برقرار شده میان شهرنشینان سودجویانه است.
۸) شهرنشینی، انسان را پیچیده، حسابگر و عقلگرا میکند.
۹) روابط اجتماعی میان شهرنشینان سرد خشک و بیروح است.
(تحلیل جامعهشناختی روابط اجتماعی خانوادههای شهری... پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی. ۱۳۷۶).
نگاه مسئولانه به موارد پیشگفته لزوم توجه به ایجاد، گسترش و بهسازی فضاهائی که زمینههای تعاملات سالم اجتماعی را فراهم میکنند گوشزد میکند، چه بیتوجهی به فضاهای گفتوگو و فراغت در جوامعی نظیر ایران که از هرم سنی جوان و اقوام و طایفههای گوناگون تشکیل شده و توسعه بیرویه و بدون برنامهٔ شهرهای آن به سرعت در حال پیشروی است، میتواند در آیندهٔ نزدیک به ناهنجاریهای اجتماعی دامن زده، به طرز افسارگسیختهای از کنترل خارج شود.
این در حالی است که شهرسازی ما نشان میدهد که شهرهای ما فاقد فضاهای عمومی گفتوگو و فراغت استاندارد است که یکی از برجستهترین دلایل آن فقدان مشارکت مردم و فعالیتهای مؤثر مدنی از سوئی و در نظر نگرفتن دیدگاههای مؤثر طراحی شهری به عمد یا سهو از سوی دیگر است که رفع این اشکالها متضمن به رسمیت شناخته شدن اصل موضوع، توسط حاکمیت است.
دکتر سعیدی
علی کلانتری
علی کلانتری
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست