|
| کارکرد هنجارهاى علم محض (Pure science)
|
|
احساسى که دانشمند از همان آغاز آموزش، آن را در وجود خود مىپذيرد، مربوط به خلوص (Purity) علم است. علم نبايد تن به کلفتى و خدمتکارى الهيات، اقتصاد يا حکومت بدهد. همچنين کارکرد اين احساس حفظ استقلال علم است. براى اينکه اگر ملاکهاى فوق علميِ ارزشِ علم، از قبيل همنوائى احتمالى آن با دکترينهاى مذهبى يا فايدهٔ اقتصادى و يا مناسبت سياسي، مورد پذيرش قرار گيرند، علم فقط تا وقتى که با اين معيارها منطبق است، پذيرفته مىشود. بهعبارت ديگر، چنان که احساس براى علم محض از بين برود، علم تحت کنترل مستقيم ديگر آژانسهاى نهادى قرار مىگيرد و مقام آن در جامعه به نحو فزايندهاى نامطمئن مىشود. انکار مصرانهٔ دانشمندان در بهکارگيرى هنجارهاى فايدهگرايانه در کارهاى آنها داراى يک کارکرد اصلى است و آن جلوگيرى از اين خطر مىباشد؛ خطرى که خصوصاً در اين زمان بارز است.
|
|
تمجيد از علم محض بهمثابهٔ دفاع در مقابل هجوم هنجارهائى است که جهات بالقوّهٔ پيشرفت را محدود مىکنند و ثبات و دوام پژوهشهاى علمى را، بهعنوان يک فعاليت اجتماعى باارزش، تهديد مىنمايند. البته ملاک تکنولوژيکى موفقيّت علمى نيز کارکرد اجتماعى مثبتى براى علم دارد. آسايش و راحتى فزايندهٔ ناشى از تکنولوژي، و نهايتاً علم، حمايت اجتماعى از تحقيقات علمى را جلب مىکند. همينطور، اينها شاهدى هستند بر راستى و کمال دانشمند، زيرا نظريههاى دشوار و انتزاعى غيرقابل فهم و ارزيابى توسط عامهٔ مردم، به طريقى که همهٔ افراد آنها را فهم کنند، اثبات مىشوند، يعنى از طريق کاربردهاى تکنولوژيکى آنها. آمادگى براى پذيرش اقتدار علم تا حدّ قابل توجهى بر نمايش (Demonstration) هر روزهٔ قدرت آن متکى است. اگر به خاطر اينگونه نمودهاى غيرمستقيم نبود، حمايت اجتماعى مستمر از علمى که از نظر فکرى براى عوام غيرقابل فهم است، به سختى مىتوانست تنها با ايمان پرورش يابد.
|
|
همينطور، تأکيد بر خلوص علم به نتايج ديگرى منجر شده است که، بيش از حفظ ارزش و اعتبار اجتماعى علم، براى آن تهديد کننده است. مکرّراً اصرار مىشود که دانشمندان در تحقيقات خود جز پيشرفت دانش هر ملاحظهٔ ديگرى را بايد ناديده بگيرند. تأکيد و توجه بايستى متمرکز بر اهميت علمى کارهاى آنها باشد، بدون اينکه به کاربردهاى علمي، که مىتوان از علم داشت، يا به انعکاسهاى اجتماعى آن کلاًّ توجهى بشود. توجيهى که معمولاً براى اين عقيده - که تا حدودى ريشه در واقعتى دارد و در هر واقعهاى داراى کارکرد اجتماعى معينى مىباشد، همانطور که ديدهايم - ذکر مىشود، چنين است که پيروى نکردن از اين منع به خاطر افزايش احتمال خطا و انحراف (Possibility of error and bias) باعث ايجاد مشکلاتى در تحقيق خواهد شد. اما اين نظر روششناختى نتايج اجتماعى چنين 'گرايشى - Attitude' را ناديده مىانگارد. نتايج عينى چنين گرايشى مبناى ديگرى را براى مخالفت عليه علم بهوجود آورده است؛ طغيان تازهاى که در واقع در هر جامعهاى که علم در آن به مرحلهٔ بالائى از پيشرفت رسيده باشد، يافت مىشود.
|
|
از آنجا که دانشمند نمىخواهد يا نمىتواند جهت و شيوهٔ کاربرد کشفيات خود را کنترل کند، مورد سرزنش و واکنشهاى خشن قرار مىگيرد. احساس مخالفت نسبت به فرآوردههاى تکنولوژيکى به خود علم نيز منعکس مىشود. بنابراين، وقتى گازها يا مواد منفجرهٔ تازه کشف شده بهعنوان ابزار نظامى بهکار گرفته مىشوند، علم شيمي، بهعنوان يک کل، از طرف کسانى که احساسات انساندوستانهٔ آنها جريحهدار شده، زير سؤال برده مىشود. علم، تا اندازهٔ زيادى مسئول دستگاههاى نابود کنندهٔ انسانى است که مىتوانند تمدّن ما را در ظلمتى بىانتهاء و پراغتشاش فرو برد. يک مثال مشخص ديگر بزنيم؛ توسعهٔ سريع علم و تکنولوژى وابسته به آن به يک جنبش تلويحاً ضد علمى از طرف منافع مقرّره و کسانى که احساس عدالت اقتصادى آنها جريحهدار شده، منتهى شده است. آقاى جوسيه استمپ (Josiah Stamp) و دستهاى از مردان گمنامتر يک مهلت يا وقفه براى کشف و اختراع پيشنهاد کردهاند تا انسان امکان يک نفس کشيدنى داشته باشد تا ساخت اقتصادى - اجتماعى خودش را با محيط دائماً در حال تغيير توسط 'نتايج نگران کنندهٔ تکنولوژي' انطباق دهد.
|
|
اينگونه پيشنهادات در مطبوعات تبليغ و انتشار وسيعى يافتهاند و در مقابل هيئتهاى علمى و آژانسهاى دولتى مورد تأکيد شديد قرار گرفتهاند. به همين نسبت مخالفت از طرف نمايندگان کارگرانى که ترس از دست دادن سرمايهگذارى در مهارتهائى دارند که در مقابل سيل تکنولوژى جديد بلااستفاده مىشوند، و از طرف آن دسته از سرمايهدارانى که به بىفايده شدن پيش از موعد ماشينآلات آنها اعتراض مىکنند، اظهار مىشود. گرچه اين پيشنهادات احتمالاً در آيندهٔ نزديک جامهٔ عمل نخواهند پوشيد، اما آنها يک هستهٔ احتمالى تشکيل مىدهند که مخالفت با علم در کل ممکن است حول آن تحقق يابد. مهم نيست که آيا عقايدى که علم را نهايتاً مسئول اوضاع نامطلوب مىدانند، روا هستند يا نه. اين قضيهٔ (Theorem) جامعهشناختى توماس (W.I.Thomas) که اگر افراد موقعيتها (Situations) را واقعى تعريف کنند، نتايج آنها واقعى خواهد بود' ، بارها اثبات شده است.
|
|
اين اساس براى ارزيابى مجدد علم از چيزى ناشى مىشود که من در جاى ديگرى آن را 'فوريت بىچونوچراى منفعت - Imperions' . توجه به هدف اوليه، يعنى پيشرفت دانش، با بىتوجهى به نتايجى که خارج از حوزهٔ نفع فورى قرار دارند، همراه است، اما اين نتايج اجتماعى چنان عکسالعمل نشان مىدهند که دخالت در تتبعات اصلى را موجب مىشود. چنين رفتارى ممکن است عقلانى باشد، به اين معنى که مىتواند به ارضاء منافع آتى منتهى شود. اما به اين لحاظ که ارزشهاى ديگرى را شکست مىدهد که در آن زمان ارزشهاى برتر و مسلط نيستند ولى با وجود اين جزء لاينفک 'مقياس اجتماعى ارزشها - Social scale of values' مىباشند، غيرعقلانى است. دقيقاً به اين دليل که پژوهش علمى در يک خلاء اجتماعى صورت نمىگيرد، تأثير آن به ديگر حوزههاى ارزش و منفعت نيز نفوذ مىکند. تا آنجا که اين آثار از نظر اجتماعى نامطلوب پنداشته شوند، علم مسئول شناخته مىشود. متاع علم ديگر يک موهبت بىحساب و بىقيد و شرط در نظر گرفته نمىشود. اگر از اين ديدگاه بررسى شود، ايدهٔ علم محض و بىطرف به مرگ خود کمک کرده است.
|
|
خطوط نبرد با توجه به اين سؤال مشخص مىشود که: آيا درخت خوب مىتواند ثمر بد به بار آورد؟ آنهائى که درخت دانش را به خاطر ميوهٔ بد و ملعون آن قطع مىکنند يا مانع رشد آن مىشوند، با اين ادّعا روبهرو مىگردند که ميوهٔ بد توسط کارگزاران حکومت و اقتصاد برروى درخت خوب پيوند شده است. ممکن است يک انسان اهل علم با گفتن اينکه ساخت نامناسب اجتماعى موجب انحراف و خطاى کشفيات او شده، وجدان خود را آرام کند. اما اين به راحتى يک مخالفت تند و آتشى را قانع نخواهد کرد. درست همانطور که انگيزههاى (Motives) دانشمندان ممکن است در يک گستره از ميل پرشور در پيشبرد دانش تا علاقهٔ شديد به کسب شهرت شخصى نوسان کند؛ و درست همانطور که کارکردهاى پژوهش علمى ممکن است از تأمين اعتبار از طريق عقلانى کردن (Rationalization) نظم موجود تا افزايش کنترل انسان بر طبيعت تغيير کند، همينطور ممکن است آثار اجتماعى ديگرى از علم براى جامعه خطرناک تلقى شود يا به تغيير خود اخلاقيات علمى منجر گردد. دانشمندان متمايل هستند به اين فکر که آثار اجتماعى علم در دراز مدت بايد مفيد باشد. اين مقولهٔ ايمانى وظيفهٔ تأمين يک مبناى عقلانى براى پژوهش علمى را انجام مىدهد، اما به وضوح اين بيان واقعيت نيست، و مستلزم بههم آميختن حقيقت و فايدهٔ اجتماعى است که مشخصاً در سايه روشن غيرمنطقى علم يافت مىشود.
|