یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

چرا کنترل زیاد کودک خوب نیست؟


روزنامه تفاهم : طبیعت خود بهترین مربی و معلم برای پرورش استعدادها و نیروهاست. آنچه رامابوسیله پدران و مادران نمی آموزیم بناچار طبیعت آنهارا به ما خواهد آموخت.


چرا کنترل زیاد کودک خوب نیست؟

پدران و مادران و مربیان تربیتی باید توجه داشته باشندکه مراقبت دائمی و همیشگی علاوه براینکه امکان پذیر نیست اصولا"زیان آورنیز می باشد.

پدران و مادران باید بکوشند، درمحیط خانه اصول اساسی اخلاق و روشهای صحیح زندگی رابه فرزندان خود بیاموزند و بطور غیر مستقیم تا زمانهای محدودی از آنان مراقبت به‌عمل آورند با اینکار آنان را به زندگی مستقل آشنا سازند.

برخی از پدران براثر فقدان رشد اجتماعی و فسادمحیط، تربیت فرزند خود را به‌عهده می‌گیرند و عقیده دارند که باید تمام حرکات فرزندرا بربررسی کامل نمود و در جزئی ترین کارها، عقاید خودرابه آنان تحمیل می کنند.  

این عده تربیت فرزند را براساس کنترل شدید استوار می نمایند و در نتیجه آزادی فکرو عمل از کودک سلب میگردد.این نوع کودکان مانند بردگانی، اسیر اوامرو نواهی اولیاء خود می‌باشند. محیط خانه که باید کانون آسایش و صمیمیت باشد برای این کودکان حکم زندان را دارد. نتایج شومی که ازاین نوع تربیت عاید اجتماع می‌گردد، فراوان است در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود.

۱) درچنین وضعی کودک به دورغگوئی عادت می کند چه در اظهار واقعیت با داد و بیداد و گاه باکتک خوردن روبرو خواهد شد.

۲) زیان دیگر آن، نابودی شخصیت و استقلال اوست چه این نوع ملاحظات و سختگیری های بیش ازاندازه نیروی شخصیت کودک راازبین می برد.

۳) تعلیم و تربیت وقتی براساس تهدیدو زور استوار باشد،اثر تربیتی درکودک بوجود نمی آورد.کودک برخلاف میل و خواست خودکاری انجام می دهد و از انجام عملی خودداری می نماید، بدون اینکه چشمه تمایلات اوبجوشش درآمده باشد،روی همین اصل نفی واثبات کودک رانمی توان دلیل تربیت و ارشاد او دانست.

۴) فرزندان نیازمند لطف و مهر اولیاء خود هستند، این نیازمندی در دوران بلوغ شدت می یابد. رابطه پدر و فرزند، اگر به وسیله تهدید و اجبار برقرار باشد به مرور زمان فاصله آن دو از یکدیگر زیادتر خواهد شد. کودکی که در محیط خفقان زندگی می‌کند بناچار خود را به دامان دیگران می اندازد، چه بسیارند دختران و پسرانی که تاب سختگیری ها رانیاورده، از خانه فرار کرده اند.

۵) زیان دیگر اینست که محرومیت و رفتار تند و خشن در روحیه آنان اثر می‌گذارد و عقده هایی در روان آنان بوجود می‌آید که پس از گذشت زمان، عقده ها بصورت کینه توزی، تند خوئی، بدبینی، خشونت و گاه بشکل طغیان و سرکشی ظاهر میگردد.

در خاتمه به اولیاء و مربیان یاد آوری می شود امروزه به برکت انقلاب اسلامی زنجیرهای استبداد و دیکتاتوری یکی پس از دیگری پاره شده و در چنین شرایطی بیشتر باید کوشش کرد که روابط با فرزندان و شاگردان برمحور تفاهم و دوستی متقابل استوار باشد.

به خاطر داشته باشیم که پیامبران خدابا همه تجهیزات روحی و معنوی و الهی از همین روش استفاده نموده و موفق شدند پس بیاییم بجای تند خوئی و زور باصفا و علاقمندی و رقابت، روابط خود را با فرزاندانمان برقرار سازیم تادر پرورش استعدادها و رغبت های خدادادی آنان پیروز و موافق باشیم.