دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

قصه های شب بخیر کوچولو، قلک/ پادکست


مریم کوچولوی قصه ما هر روز از مامانش پول میگرفت و ظهر نشده انقدر خوراکی میخرید که چیزی از پولش باقی نمیموند. مادر برای اون یه قلک کوچیک خریده بود که روش یه گل داشت...

امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم.

برای گوش دادن به این فایل صوتی(پادکست) روی دکمه زیر کلیک کنید.

قصه های شب بخیر کوچولو، قلک/ پادکست