پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

کنجکاوی فرزندان و وظایف پدر و مادر


 روزنامه اطلاعات:

كودك، وقتي به دنيا مي‌آيد، چيزي نمي‌داند. او كم‌كم به اين طرف و آن طرف نگاه و در باره‌ي همه چيز سؤال مي‌كند. به همه چيز خيره مي‌شود، به صداها گوش مي‌دهد و مي‌خواهد كه دليل همه‌ي چيزها را بفهمد.

عقل كودك بعد از دو يا سه سالگي كامل‌تر مي‌شود. او در برابر هر چيزي كنجكاوي نشان مي‌دهد و سوال‌هايي از پدر و مادرش مي‌پرسد كه براي نمونه به بعضي از آنها اشاره مي‌كنيم: ‌

-
من اگر بزرگ شوم مامان مي‌شوم يا بابا؟ چرا بابا هر روز از خانه بيرون مي‌رود؟ چرا سنگ، سخت است و آب سخت نيست؟ چرا ما‌هي‌ها در آب غرق نمي‌شوند؟ چرا شما هر روز نماز مي‌خوانيد؟ خورشيد شب‌ها به كجا مي‌رود؟ باران و برف از كجا مي‌آيند؟ مگس و پشه چه فايده‌اي دارند؟ و صدها سؤال ديگر!

سؤال‌هاي كودكان يكسان نيستند و در سال‌هاي مختلف و نسبت به افراد تفاوت دارند.

كودكان باهوش، سؤال‌هاي بيشتر و دقيق‌تر مي‌كنند. هرچه به سؤال‌هاي كودك، بهتر جواب ‌دهيم، سؤال‌هاي بهتر و مهمتري مطرح مي‌كند. ‌

بعضي از پدران و مادران در برابر سؤال‌هاي كودكان خود، كم حوصله هستند.

براي مثال در پاسخ به سوال‌هاي كودك خود چنين مي‌گويند: بچه‌جان اين قدر حرف نزن! من چه مي‌دانم! حالا وقت اين سؤال‌ها نيست، حوصله ندارم، وقتي بزرگ شدي مي‌فهمي. ‌

اين والدين، گرانبهاترين غريزه را در فرزند خود خاموش و سركوب مي‌كنند و جلوي رشد و ترقي او را مي‌گيرند.

عده‌اي از پدرها و مادرها به سؤال‌هاي فرزند خود پاسخ مي‌دهند؛ اما كاري ندارند كه جواب، صحيح باشد يا غلط، فقط مي‌خواهند بچه ساكت شود. بعضي نيز پاسخي به كودك مي‌دهند كه مشكل است و براي كودك، قابل فهم و درك نيست. پدر يا مادر مسئول، ابتدا خوب به سؤال‌هاي كودكان گوش مي‌دهند. آنگاه از روي فكر و انديشه و بازبان كودكانه پاسخ مي‌دهند و اگر پاسخ سؤالي را نمي‌دانند مي‌گويند نمي‌دانم. ‌