پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

فرزند سالاری،عشق والدین چه جایگاهی دارد


شهرزاد: وقتي پاي عشق در ميان باشد، پاي عقل مي‌لنگد. شايد وقتي «موريس مترلينگ» معروف، به چنين نتيجه‌اي رسيد، حتي يك درصد هم منظورش عشق والدين و فرزندان نبود، اما وقتي فرزند، «سالار» مي‌شود، نشانه عقلي است كه به واسطه عشق بيش از حد والدين، ناديده گرفته شده است. با اين همه گريزي نيست. چون اين روزها فرزندان به معناي واقعي سالارند و پديده «فرزندسالاري» محصول مشترك عشق والدين نسبت به فرزندان و هم‌چنین سوءاستفاده فرزندان از اين عشق است.

پرداختن به چنين موضوعي در شرايطي كه حاكميت موجود بر جامعه به دست فرزندان خانواده‌هاست، مي‌تواند خواندني باشد. هر چند سالارهاي كنوني، اعتقادي به سالار بودنشان نداشته باشند.

خانواده كوچك سه نفره، روبه‌روي تلويزيون نشسته‌اند و جمعشان جمع است. سارا كنترل تلويزيون را به دست گرفته و توي تمام كانال‌ها سرك مي‌كشد. تلويزيون مدام پلك مي‌زند و از اين كانال به آن كانال مي‌شود. نه صداي مادر درمي‌آيد و نه پدر. چون سارا، سارا نيست، سالار است.

ماكاروني، غذاي مورد علاقه‌اش است. قرار است شب ميهمان داشته باشند. رأي‌گيري مي‌شود، اما آن‌چه مسلم است، اين است كه مازيار ماكاروني دوست دارد و وقتي او به پخت غذاي مورد علاقه‌اش دستور مي‌دهد، حرفی بالاي حرفش نيست. سالار كه حرف بزند، بايد بي‌خيال سليقه مهمان‌ها و آبروي خانواده شد.

سالار بي‌خلاقيت

«حسني» را حتما به ياد داريد. همان حسني بلا كه هيچ‌كس باهاش رفيق نبود! نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد كاكلي! توي ده شلمرود و ... و ... حسني همان سالار قديم است. او دچار پديده فرزندسالاري شده و خلاقيت خود را از دست داده است. چون در يك هرج و مرج و بلاتكليفي رشد كرده است. همان جايي كه قانون و قاعده خاصي براي برخورد افراد با يكديگر وجود ندارد و افراد داراي آزادي مطلق‌اند. پس هر كاري كه دوست داشته باشند، انجام مي‌دهند.

خانواده و نقش آن در فرزندسالاري

خانواده و چگونگي روابط ميان اعضا و ارتباط والدين با فرزندان، در شكل‌گيري شخصيت و رشد اجتماعي، عاطفي و عقلاني فرزندان نقش و اهميت زيادي دارد. در خانواده‌اي كه ارتباط متقابل ميان اعضايش برقرار باشد، فرزند به رشد و خلاقيت بسياري دست پيدا مي‌كند. اين در حالي است كه در بعضي از خانواده‌ها، فرزندان حاكم خانواده‌اند و سالار مي‌شوند. فرزندسالاري، موجب تربيت فرزندان پرتوقع، خودخواه و كم‌عقل شده است. سالارها با تضييع حقوق ديگران در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي و ترويج رفتارهاي خاص، لطماتي را به جامعه وارد مي‌كنند. از اثرات تخريبي فرزندسالاري، ضايع شدن حقوق ساير اعضاي خانواده، به ويژه پدر و مادر است.

روان‌شناسان درباره سالارها چه مي‌گويند؟

مي‌گويند سالارهاي كوچك، حق پدر و مادر را ضايع مي‌كنند. همين است كه خطرناك است. چون او پس از ورود به تمام عرصه‌هاي اجتماعي، حقوق ديگران را هم ضايع می‌كند و با ترويج رفتارهاي نه‌چندان درست و خاص و منحصر به فرد خودش، لطمات سنگين بر جامعه وارد مي‌كند.

برخي از كارشناسان، فرزندسالاري را پديده‌اي ضايع‌كننده نمي‌دانند، بلكه اين شيوه تعامل در خانواده را نشانه ارزش‌گذاشتن به نسل نو مي‌دانند و آن را ارج مي‌نهند. در مقابل، برخي از كارشناسان مسائل اجتماعي معتقدند در خانواده‌هاي فرزندسالار، به دليل اين‌كه خواسته‌هاي فرزندان مد نظر قرار مي‌گيرد، ‌روحيه اطاعت از قانون، احترام به مقدمات اجتماعي و رعايت آداب اخلاقي، ‌به كم‌ترين حد ممكن مي‌رسد.

دكتر «مهدوي دوايي» با اشاره به موارد بالا مي‌گويد: «وقتي كانون خانواده، ‌اولويتش را از دست بدهد، چنين عواقبي دارد. خانواده به دليل اين‌كه كوچك‌ترين نهاد اجتماعي است، دچار تزلزل شده و در نهايت جامعه را متضرر مي‌كند.»

اين روان‌شناس معتقد است وقتي شعار «بزرگ‌ترها، كوچك‌ترها را نمي‌فهمند» تبليغ شود و مدام گفته شود كه كوچك‌ترها درك نمي‌شوند، چنين عواقبي پيش مي‌آيد.

به اعتقاد دكتر دوايي، تزلزل روابط در خانواده باعث اين نمودهاي بيروني مي‌شود. اگر خانواده‌ها چنين چيزي را دنبال كنند، از سالار بودن كاسته مي‌شود. ايجاد رابطه مستقل بين اعضای خانواده، ‌تيزي اين سالار بودن را مي‌گيرد. مثلا پدر با فرزندش رابطه مستقل داشته باشد و با هم به پارك، سينما و ... بروند يا اين رابطه با فرزندان ديگر و حتي همسر ايجاد شود. در اين صورت، احساس دوگانگي از بين مي‌رود.

دكتر «اصغر مهاجري» پديده سالار بودن در ميان فرزندان را يكي از مشكل‌هاي مديريت خانواده مي‌داند و مي‌گويد: «شكل افراطي مديريت خانواده، حاكميت ارزش‌هاي مد نظر فرزندان است که به اعتقاد من يك انحراف و يك آسيب در فرآيند تربيت اعضاي خانواده و فرزندان يا جامعه‌پذيري خانواده است. اين آسيب موجب مي‌شود خانواده، پويايي و سلامت لازم به خصوص سلامت رواني ـ اجتماعي خود را از دست بدهد.»

به گفته او، يكي از مشکلات خانواده‌ها، به خصوص خانواده‌هاي شهري، توجه افراطي به فرزندان است. تن دادن غيرمعقولانه به خواسته‌هاي آنان موجب مي‌شود فرزندان به درستي رشد نكنند، خانواده هم دچار مشكل و تنش شود و هم‌چنین در آينده، خانواده‌ها داراي پدرها و مادرهايي بدون تعهد، افراطي و ديكتاتور باشند. از اين رو، جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعي، ‌فرزندسالاري را تأیید نمي‌كنند.

 چطور فرزندسالاري را كنترل كنيم؟

عواقب سالارخان

اين وظيفه آموزش و پرورش است كه مهارت‌هاي زندگي و مسائل تربيتي را به صورت علمي به خانواده‌ها و كودكان آموزش دهد كه متأسفانه در ايران، مدرسه و خانواده،‌ كم‌تر از پنج درصد از آموزش مهارت زندگي را به ويژه در مسائل قانوني به سالار مي‌دهند. مهم‌ترين ارتباط ميان والدين و فرزندان، ‌قوانين و مقررات ويژه در خانه است. خانواده همراه سالارهاي كوچك بايد براي حركت و رشد اجتماعي، ‌قوانين و مقررات ويژه‌اي را تنظيم و از آن پيروي كنند. خانواده‌هايي كه قوانين محكم و مناسبي را با تأييد فرزندان در خانه حاكم مي‌كنند، در جامع نيز قانون‌گرا هستند و داراي رشد و شخصيت بالايي‌اند.

سالارهاي كوچك،‌ ويروس‌هاي اجتماعي

فرزندسالاري، مسئله‌اي است كه از خانواده‌هايي كه داراي ويژگي‌هاي اقتصادي متوسط به بالا هستند، ‌ظهور پيدا كرده و وارد ساير طبقات اجتماعي جامعه شده است. در اين تعامل و در اين طبقه، پدران و مادران از ترس به هم خوردن شرايط مطلوب موجود مي‌كوشند خواسته‌هاي طبيعي و غيرطبيعي سالارهاي كوچك را جامه عمل بپوشانند و تسليم نوعي باج‌خواهي سالاركوچولوها شوند. گاهي اوقات نيز سالارهاي كوچك با درك نقطه ضعف والدين، دامنه و گستره خواسته‌هاي خود را افزايش مي‌دهند. به اين ترتيب فرزندسالاري به صورت ويروس، در لايه‌هاي مختلف اجتماعي پخش شده است.

پديده سالاركوچك‌ها در كشور ما باعث شده طول دوره نوجواني و جواني از مرز 35 سال تجاوز كند. تا اين سن، افراد، هيچ‌گونه مسئوليت فردي و اجتماعي در قبال خانواده و جامعه از خود بروز نمي‌دهند و همه چيز و همه كس را در خدمت خود مي‌خواهند.

براي پيشگيري از پديده فرزندسالاري بايد آموزش و پرورش اقدامات وسيعي را در زمينه اجتماعي كردن و قانونمند كردن كودكان انجام دهد.

فرزندآموزي

بهتر است براي اين‌كه به فرزندانمان نزديك شويم تا سالار نشوند، از آن‌ها بياموزيم. يكي از مواردي كه مي‌تواند باعث كسب هويت بچه‌سالارها شود، اين است كه آن‌ها تصور كنند مورد قبول واقع شده‌اند. والدين با سئوال كردن در مورد مسائلي كه مي‌دانند فرزندانشان اطلاعات كافي يا مهارت در آن زمينه دارند، در واقع غيرمستقيم‌ به او مي‌فهمانند كه در آن رشته او را قبول دارند و برايش ارزش قائلند.

متخصصان تعليم و تربيت مي‌گويند گاهي از فرزندانتان مشورت بخواهيد و طبق نظر آن‌ها كارهاي خانواده را سامان دهيد. كارهايي نظير چيدمان دكور منزل، انتخاب اتومبيل و تعيين مكان تفريحي براي اوقات فراغت خانواده؛ اما اجازه ندهيد آن‌ها سالار شوند.

پس، از حالا به فكر سالارسازي و سالارپرستي نباشيد. كمي عقلتان را به كار بيندازيد، حتي اگر پاي عشق در ميان باشد. قرار نيست پاي عقل يا عشق بلنگد!