چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
مجله ویستا

5مشکل رفتاری کودکان، غافل نشوید


شهرزاد:  آن‌چه مي‌خوانيد، مسائل و مشكل‌هايي است كه ممكن است بيش‌تر شما با فرزندان خود داشته باشيد. مشكل‌هايي كه ممكن است بارها و بارها براي حل آن‌ها تلاش‌ كرده باشيد، اما موفق نشده باشيد. نكته قابل تأمل در مورد مشكل‌هاي رفتاري كودكان اين است كه به هيچ عنوان والدين نبايد از اين مشكل‌ها غافل شوند. چون ممكن است در آينده، همين مشكل‌ها، مقدمه‌اي براي بروز مشكل‌هاي بيش‌تر و گسترده‌تر شوند و حتي ممكن است زندگي اجتماعي و  كاري فرزندتان را نيز به خطر بيندازند. آن‌چه والدين بايد درباره مسائل رفتاري فرزندانشان به آن توجه داشته باشند، اين است كه پدرها و مادرها بايد بدانند كه كودكشان به هر حال، روزي بزرگ خواهد شد و خواه‌ناخواه، وارد اجتماع خواهد شد. بنابراين نهادينه كردن ارزش‌هاي اخلاقي و رفتاري درست در كودك از همان كودكي، بر زندگي آينده كودك، تأثير بسيار مهمي خواهد گذاشت.

 

كودكتان عادت دارد وسط حرف شما يا پدرش مي‌دود

چرا نبايد اين رفتار را ناديده بگيريد: ممكن است كودك شما براي اين‌كه ماجرايي را براي شما تعريف كند يا سئوالي از شما بپرسد، خيلي هيجان‌زده باشد، اما اگر به او اجازه بدهيد هر وقت كه خواست، ميان صحبت شما بدود، هيچ‌وقت ياد نخواهد گرفت كه در شرايط خاص، چه‌طور خوددار باشد. اگر اين مسئله را به كودكتان ياد ندهيد، او در آينده، در رابطه‌هاي اجتماعي خود هم، بسيار دچار آسيب خواهد شد. مردم معمولا دوست ندارند كسي حرفشان را قطع كند و اين را يكي از نشانه‌هاي بي‌ادبي مي‌دانند. اگر اين ارزش رفتاري، به كودك آموزش داده نشود، او گمان خواهد كرد كه توجه همه بايد به او باشد. اين موضوع، توقعي ايجاد مي‌كند كه شما هميشه نمي‌توانيد پاسخگوي آن باشيد.

چه‌طور اين عادت غلط را اصلاح كنيد: دفعه بعد كه قرار است به كسي تلفن بزنيد يا به ديدن دوستي برويد، از فرزندتان بخواهيد ساكت باشد و وسط حرف شما ندود. بعد او را وادار به انجام كاري كنيد. مثلا مي‌توانيد يك اسباب‌بازي كه او خيلي دوست دارد و شما مدت‌هاست آن را پنهان كرده‌ايد، به او بدهيد تا با آن بازي كند. اگر او باز هم سراغ شما آمد و بازوي شما را كشيد، او را به سمت صندلي يا مبل ببريد و به آرامي از او بخواهيد بنشيند تا كار شما تمام شود. اگر باز هم مزاحم شد، به او بگوييد كه اگر همين‌طور مزاحم شود، آن‌چه را مي‌خواهد به دست نخواهد آورد.

 

خشونت با ديگران

چرا نبايد اين رفتار را ناديده بگيريد: همه شما مي‌دانيد كه وقتي فرزندتان را در حال كتك زدن هم‌بازي‌اش مي‌بينيد، بايد مداخله كنيد، اما اين نكته را هم به ياد داشته باشيد كه به هيچ‌وجه نبايد از رفتارهاي به ظاهر دوستانه‌تر فرزندتان، مانند هل دادن يا نيشگون گرفتن، غافل شويد. بايد در برابر اين رفتارها هم، واكنش نشان دهيد. روان‌شناسان معتقدند چنان‌چه اين رفتارها تا سن هشت سالگي با واكنش والدين مواجه نشود، براي كودك به صورت يك عادت زشت درمي‌آيد. كودكاني كه چنين عادت‌هايي دارند، روحيه تجاوزكارانه دارند و مدام سعي مي‌كنند به حريم هم سن‌و‌سال‌هاي خود تجاوز كنند. هم‌چنين غفلت والدين از اين رفتار كودك، به او اين‌گونه القا مي‌كند كه آسيب رساندن به ديگران، كار بدي نيست.

چه‌طور اين عادت غلط را اصلاح كنيد: با رفتارهاي خشن كودكان، در همان زمان و همان مكان برخورد كنيد و آن را به بعد موكول نكنيد. كودكتان را كنار بكشيد و به او بگوييد: «چرا دوستت را نيشگون گرفتي؟ اگر دوستت با تو همين كار را بكند، تو ناراحت نمي‌شوي؟» به او بفهمانيد كه هر كاري كه ديگران را آزار بدهد يا به آن‌ها آسيب برساند، غلط است و او اجازه انجام آن را ندارد. پيش از آن‌كه زمان بعدي بازي او با دوستش فرا برسد، به او يادآوري كنيد كه نبايد بازي‌هاي خشن انجام دهد. اگر او در خلال بازي عصباني شد يا خواست در برابر رفتار بد دوستش، مقابله به مثل كند، به او كمك كنيد خشمش را كنترل كند و دست به كاري خشن نزند؛ اما اگر در هر صورت، فرزندتان به حرف‌ها و نصيحت‌هاي شما گوش نكرد، بازي را تمام كنيد و به اين صورت، او را تنبيه كنيد.

 

خود را به نشنيدن مي‌زند

چرا نبايد اين رفتار را ناديده بگيريد: سه بار، چهار بار و حتي پنج بار به فرزندتان مي‌گوييد كاري را انجام دهد كه او دوست ندارد انجام دهد. مثلا به او مي‌گوييد كه سوار ماشين شود يا اسباب‌بازي‌هايش را جمع كند. فرزندتان تنها به يك «باشه» بسنده مي‌كند و در عمل، به حرف شما توجهي نمي‌كند. وقتي شما، بارها و بارها، يك خواسته را تكرار مي‌كنيد، به جاي اين‌كه تعداد دفعه‌هاي تكرار، خواسته اول شما را به كودك يادآوري كند، به صورت قطاري از خواسته‌ها درمي‌آيد كه كودك در فاصله‌هاي زماني مشخص، منتظر رسيدن‌ آن‌هاست و البته هيچ توجهي هم به آن‌ها نمي‌كند. اين كار كودك، در واقع نوعي نمايش قدرت است و اگر شما به او اجازه دهيد به اين كار خود ادامه دهد، در آينده، بدقلق و غيرقابل كنترل خواهد شد.

چه‌طور اين عادت غلط را اصلاح كنيد: به جاي اين‌كه از آشپزخانه، كودك را صدا بزنيد و خواسته خود را مطرح كنيد، بهتر است به سمتش برويد، در مقابلش ايستاده و خواسته خود را مطرح كنيد. زماني‌كه با او صحبت مي‌كنيد، از او بخواهيد كه به شما نگاه كند. لمس كردن شانه‌هاي كودك، صدا زدن نام او و خاموش كردن تلويزيون مي‌تواند كمك كند كه كودك، متوجه شما شود. اگر باز هم توجهي نكرد، او را جريمه كنيد. مثلا مي‌توانيد به او بگوييد كه اگر هنگام آمدن سر ميز شام، يك بار صدايش كرديد و مجبور شديد دوباره صدايش كنيد، او يك روز از ديدن برنامه كودك محروم خواهد شد. اگر مجبور شديد سه بار صدايش كنيد، او دو روز از ديدن برنامه كودك محروم خواهد شد. به نظر مي‌رسد اين راه‌ حل كه البته آخرين گزينه پيش پاي شماست، در ‌اين مورد، مفيد واقع شود.

 

مي‌خواهد همه كارها را خودش انجام دهد

چرا نبايد اين رفتار را ناديده بگيريد: البته بسيار خوب است كه كودك شما بتواند خودش براي خودش نان و پنير درست كند و بخورد يا دي‌وي‌دي كارتون مورد علاقه‌اش را خودش در دستگاه پخش بگذارد، اما اگر به او اجازه بدهيد كه همه كارها را خودش انجام دهد و كنترل همه كارها را خودش به دست بگيرد، در اين صورت او هرگز نخواهد آموخت كه بايد از بعضي قانون‌ها و اصل‌ها پيروي كند و به اصطلاح، بچه‌اي خودسر بار مي‌آيد.

ممكن است ديدن اين صحنه كه كودك دو ساله، سراغ كابينت آشپزخانه مي‌رود و براي خودش يك كلوچه برمي‌دارد، براي خيلي از پدرها و مادرها خوشايند باشد، اما همين بچه وقتي به سن هشت سالگي رسيد و به ديدن دوستش رفت، ممكن است سراغ كابيت آن‌ها هم برود و فكر كند نيازي به اجازه گرفتن از مادر دوستش نيست.

چه‌طور اين عادت غلط را اصلاح كنيد: چند قانون كوچك در خانه وضع كنيد و در مورد آن‌ها با فرزندتان صحبت كنيد. مثلا به او بگوييد كه هر وقت شيريني خواست، بايد اجازه بگيرد؛ چون قانون اين‌طور مي‌گويد. مثلا اگر فرزندتان بدون اجازه شما تلويزيون را روشن كرد، به او بگوييد آن را خاموش كند. به او گوشزد كنيد كه بايد براي روشن كردن تلويزيون اجازه بگيرد. ممكن است در ابتدا اين‌گونه برخورد كردن با كودك، كمي ظالمانه به نظر برسد، اما كودك شما بايد ياد بگيرد كه هميشه قانون‌هايي هست كه او بايد از آن‌ها پيروي كند.

 

اغراق كردن در گفتن حقيقت يا دروغ

چرا نبايد اين رفتار را ناديده بگيريد: فرزند شما صبح هنگام خوردن صبحانه مي‌گويد: «مامان! روتختي‌ام را كشيدم، اما پتو خيلي سنگين بود.» يا فرزندتان به دوستش مي‌گويد كه ماه پيش، همراه پدر و مادرش به كيش رفته و از آكواريوم بزرگ كيش بازديد كرده، در‌ حالي كه فرزند شما حتي يك بار هم سوار هواپيما نشده است.

ممكن است اين مسائل از نظر شما چندان مهم به نظر نرسد، اما فرزند شما بايد ياد بگيرد كه صادقانه رفتار كند و از دروغ گفتن پرهيز كند. اگر كودك شما تصور كند كه مي‌تواند با دروغ گفتن، تصوير بهتري از خودش بسازد، ممكن است به دروغ گفتن عادت كند. بچه‌ها ممكن است گاهي وقت‌ها براي اين‌كه از زير كاري كه بايد انجام دهند، شانه خالي كنند، دروغ بگويند يا ممكن است براي دور ماندن از دردسر كار اشتباهي كه پيش‌تر انجام داده‌اند، به دروغ گفتن متوسل شوند.

چه‌طور اين عادت غلط را اصلاح كنيد: وقتي فرزندتان به دوستش درباره رفتن به كيش دروغ مي‌گويد، كنار او بنشينيد و بگوييد: «رفتن به كيش و ديدن آكواريوم بزرگ آن‌جا، خيلي خوب است و مطمئن هستم كه خيلي هم به ما خوش خواهد گذشت. شايد هم روزي به كيش رفتيم، اما اين‌كه تو به دوستت بگويي رفته‌اي، در حالي كه هرگز نرفته‌اي، اصلا كار درستي نيست.» بگذاريد بداند كه اگر هميشه راستگو نباشد، بعد از مدتي، مردم ديگر آن‌چه را كه مي‌گويد، باور نمي‌كنند. حتي مي‌توانيد داستان «چوپان دروغ‌گو» را برايش تعريف كنيد.

راه ديگر اين است كه نسبت به انگيزه‌هاي او براي دروغ گفتن، دقيق باشيد و به او بفهمانيد كه با دروغ‌هايش، به هدف‌هايش نمي‌رسد. مثلا اگر به دروغ بگويد كه دندان‌هايش را مسواك زده‌است، از او بخواهيد كه برود و دندان‌هايش را دوباره مسواك بزند. باز هم تأكيد مي‌كنيم كه تعريف كردن داستان چوپان دروغ‌گو، بسيار اثرگذار است. بچه‌ها داستان‌ها را خيلي دوست دارند و اگر اين داستان‌ها پيام اخلاقي داشته باشند، بچه‌ها هميشه اين پيام‌ها را به خوبي دريافت مي‌كنند.