شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

تشیع, دین آینده جهان


تشیع, دین آینده جهان

او خداوند كسی است كه رسول خویش را با هدایت دلایل روشنگر و دین حق درست و استوار فرو فرستاد تا این دین را بر تمامی ادیان پیروز گرداند, هر چند كه مشركان بت پرستان , یهود, و مسیحیت نخواهند

«هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین كله ولو كره المشركون‏» .

او (خداوند) كسی است كه رسول خویش را با هدایت (دلایل روشنگر) و دین حق (درست و استوار) فرو فرستاد تا این دین را بر تمامی ادیان پیروز گرداند، هر چند كه مشركان (بت‏پرستان ، یهود، و مسیحیت) نخواهند.

نوید فوق، مربوط به سوره‏ی توبه، آیه‏ی ۳۳ است . در آیات قبل (توبه: ۲۷-۳۲) نخست فرمان داده می‏شود كه بایستی بت‏پرستان فتنه‏جو و آتش افروز حجاز به عنوان عناصری پلید از حریم كعبه طرد شوند. سپس به دو گروه مشرك اشاره می‏شود: یهود و مسیحیت، كه برخلاف تعالیم انبیا به خدای یكتا شرك می‏ورزند، پیامبران الهی را فرزند خدا می‏انگارند و خاخامها و راهبان را رب و ال‏ه خویش می‏گیرند در حالی‏كه امر شده‏اند جز خدای یگانه، معبودی را نپرستند و مع الاسف می‏كوشند نور الهی (اسلام) را نیز خاموش سازند، حال آن كه اراده‏ی قطعی خدای متعال بر این تعلق گرفته است كه نور خویش را كامل سازد.

آنگاه در ادامه، با لحنی صریح و قاطع، می‏فرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی...» .

آیه‏ی مزبور «هو الذی...» با حواشی‏یی از همین دست، در سوره‏ی صف، آیه‏ی ۹ و همچنین با اندكی اختلاف در سوره‏ی فتح، آیه‏ی ۲۸ نیز تكرار شده است.

از این آیه، كه ۳ بار در قرآن تكرار شده، به روشنی بر می‏آید كه دین اسلام، بنا به خواست قاطع الهی، سرانجام بر تمام ادیان غلبه و استعلا خواهد یافت و مخالفان و منكران این دین كه تابش آفتاب آن را بر جهان بر نمی‏تابند همگی منكوب خواهند شد.

واژه‏ی كلیدی در آیه‏ی فوق، «لیظهره علی الدین كله‏» است كه ضمیر در «لیظهره‏» (بنا به قاعده‏ی ادبی «الاقرب یمنع الابعد» به «دین الحق‏» بر می‏گردد; چنان كه سنخیت «غالب‏» و «مغلوب‏» نیز مقتضی غلبه‏ی «دین‏» بر «ادیان‏» است (نه فی‏المثل، غلبه‏ی «شخص‏» بر «ادیان‏») . بنابر این، معنای «لیظهره علی الدین كله‏» آن است كه اسلام، سرانجام بر تمامی ادیان غلبه و تفوق خواهد یافت.

«لیظهره‏» ، از ماده‏ی (ظ.ه.ر) می‏باشد كه در اصل لغت، به معنی «قوه‏» و «بروز» است. ظهور، به معنی انكشاف و بروز و نیز قدرت و استیلاست (مقائیس اللغهٔ) و وقتی كه با حرف اضافه‏ی «علی‏» همراه می‏شود معنای چیرگی و استعلا می‏دهد. «ظهور علی فلان‏» به معنی غلبه بر آن شخص بوده و «اظهره الله علی عدوه‏» به این معنی است كه خداوند وی را بر دشمنش پیروز ساخت (مختار الصحاح) . چنان كه «ظهور علی الحائط‏» نیز به معنی بالا رفتن از دیوار و اشراف بر آن است (مصباح المنیر) .

گذشته از فرهنگ لغات، در قرآن كریم نیز ماده‏ی ظهور و اظهار، خصوصا آنجا كه با حرف «علی‏» همراه است، نوعا به معنی آشكار شدن چیزی از موضع قدرت، و به دیگر تعبیر، غلبه‏ی آشكار و چشمگیر بر چیزی است; آن گونه غلبه و چیرگی كه در و دیوار، آینه سان، حاكی از آن است. بنگرید:

«حتی جاء الحق و ظهر امر الله و هم كارهون‏» (توبه: ۴۸)

«ظهر الفساد فی البر و البحر بما كسبت ایدی الناس‏» (روم: ۴۱)

از قول مؤمن آل فرعون به فرعونیان :

«یا قوم لكم الملك الیوم ظاهرین فی الارض فمن ینصرنا من باس الله ان جاءنا» (غافر: ۲۹)

«یا ایها الذین آمنوا كونوا انصار الله كما قال عیسی بن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله فآمنت طائفهٔ من بنی اسرائیل و كفرت طائفهٔ فایدنا الذین آمنوا علی عدوهم فاصبحوا ظاهرین‏» (صف: ۱۴) .

در این آیات نیز «ظهور + علی‏» به معنی «غلبه و دست‏یافتن بر حریف‏» استعمال شده است:

«كیف و ان یظهروا علیكم لا یرقبوا فیكم الا و لا ذمهٔ‏» (توبه: ۸)

«انهم ان یظهروا علیكم یرجموكم او یعیدوكم فی ملتهم‏» (كهف: ۲۰)

از تامل در شواهد لغوی و قرآنی واژه‏های ظهور و اظهار (آنجا كه با حرف «علی‏» همراهند) برمی‏آید كه آیه‏ی ۳۳ توبه

«هو الذی ارسل رسوله... لیظهره علی الدین كله‏»

نوید بخش پیروزی و سیطره‏ی چشمگیر و تمام عیار اسلام در آینده بر تمامی ادیان است; آینده‏ای كه هنوز نیامده و طبق روایات بسیار كه از طریق شیعه و سنی نقل شده، به دست‏بزرگمردی از تبار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یعنی حجهٔ بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق خواهد یافت.

آیه‏ی ۵۵ سوره‏ی نور، ضمن تاكید بر این پیروزی، ابعاد مختلف و هدف غایی از آن را به گونه‏ای روشنتر و مفصلتر بیان می‏دارد:

«وعد الله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشركون بی شیئا...» (نور: ۵۵) .

خداوند به مؤمنان شایسته كردار از شمایان، وعده داده است كه [۱.] قطعا آنان را وارث و جانشین مكنتها و قدرتهای جهان قرار خواهد داد و [۲.] دینشان را كه خود برای آنان پسندیده است (بر جهان) قادر و مسلط خواهد گرداند و [۳.] قطعا خوف و ترسشان را بدل به امنیت و آرامش خواهد ساخت، تا بدون هیچ‏گونه شركی، فقط و فقط او را پرستش كنند....

در این آیه نیز واژه‏ی كلیدی دیگری وجود دارد كه دقیقا هم مضمون ومؤید «لیظهره علی‏الدین كله‏» در آیه‏ی ۳۳ توبه است، و آن : «لیمكنن لهم دینهم...» می‏باشد.

«لیمكنن‏» از ماده‏ی تمكین به معنی پا برجا ساختن و قادر و توانا گردانیدن است (لسان العرب و تاج العروس) . خدای متعال در دومین بند از وعده‏های سه‏گانه‏ی خویش به مؤمنان شایسته كردار، تصریح می‏كند كه دین مورد رضایت‏خویش را كه پیروی از آن را برای آنان پسندیده است قطعا در آخر الزمان برجهان سیطره خواهد بخشید.

یك سؤال اساسی پیداست دینی كه نازل كننده‏ی قرآن، وعده‏ی پیروزی قاطع آن را در آینده می‏دهد، دینی جز دین اسلام نیست. اما سؤالی كه در اینجا مطرح می‏شود آن است كه: با توجه به این كه دین اسلام عملا در طول تاریخ به مذاهب گوناگون بلكه متضادی تقسیم شده و پیروان هر یك از این مذاهب تنها خود را بر حق می‏دانند، و منطقا نیز باید گفت كه از میان این همه مذاهب و فرق متضاد، تنها یكیشان مصداق اسلام واقعی و دین مورد رضایت الهی بوده و بقیه بر باطلند براستی كدام یك از مذاهب موجود اسلامی، همان دین مورد رضایت الهی بوده و در نتیجه، طبق وعده‏ی حتمی الهی، در آینده بر تمامی جهان سیطره خواهد یافت؟

در پاسخ باید گفت: همه‏ی مذاهب و فرق اسلامی، با دلایلی كه می‏آورند، طبعا خود را یگانه دین بر حق ، یا به دیگر تعبیر، اسلام حقیقی و راستین می‏انگارند و اگر قرار بر پذیرفتن ادعا بدون سنجش و محك صحت آن باشد بایستی همه‏ی این فرق و مذاهب را (با وجود تضادهایی كه در «تفسیر» اصول مشترك و «تفصیل‏» فروع مختلف دارند) دارای اندیشه‏ی درست و عمل صالح انگاشت! و حتی تكفیر و تفسیقهای آنان از یكدیگر را نیز، از باب جمع ضدین یا متناقضین! شاهد وحدت و همدلیشان پنداشت! كه بیگمان این گونه داوری كاری خطا و ناصواب است. زیرا حقیقت، در هر جا، یك چیز بیش نیست (فی‏المثل، ذات باری‏تعالی، به چشم سر، یا قابل رؤیت است و یا نیست، و نمی‏شود كه هم سخن قایلان به امكان رؤیت‏خداوند با چشم سر درست‏باشد و هم سخن منكران رؤیت!) و از مجموعه‏ی بی‏نهایت‏خطوطی كه دو نقطه را به هم متصل می‏سازند، تنها و تنها یك خط، می‏تواند مستقیم باشد و اسلام راستین نیز (كه همان دین مورد رضایت الهی است) صراط مستقیمی است كه از مو باریكتر و از شمشیر تیزتر است.

علی ابوالحسنی(منذر)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.