سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

حافظ در جامعه ای که زندگی می کرد


حافظ در جامعه ای که زندگی می کرد

یکی از مواردی که در بررسی شعر شاعران باید به آن توجه ویژه داشت شرایط اجتماعی سیاسی فرهنگی زمان زیست شاعر است

یکی از مواردی که در بررسی شعر شاعران باید به آن توجه ویژه داشت شرایط اجتماعی - سیاسی - فرهنگی زمان زیست شاعر است. نمی توان از این نکته گذشت که شاعر جدای از توانمندی های شخصی تابعی است از شرایط پیرامون و هم از آنجاست که تاثیر می پذیرد و برای خود و مردمش می نویسد.

به گزارش فارس،یکی از شرق شناسان با نام «جان لیمبرت» پژوهشی انجام داده که در ایران با عنوان «شیراز در روزگار حافظ» با ترجمه «همایون صنعتی زاده» منتشر شده است. در این پژوهش به دقت شرایط آن زمان را مورد واکاوی قرار داده است. البته از میان پژوهشگران داخلی هم بسیار در مورد زندگی و شرایط زیست حافظ در آن زمان شیراز؛ پژوهش هایی انجام داده اند که در خور توجه است. برای دانستن اینکه چه رخدادهایی باعث شده شعر حافظ در بخش های اجتماعی آن بازتاب زندگی دورانش باشد باید - همان گونه که ذکرش آمد - با کتاب ها به آن دوران سفر کرد.

در پژوهش لیمبرت آمده است: حافظ که دوران بلوغ خود را در شیراز می گذراند؛ شاهد خشونت های بیرحمانه و درگیری های خونین در زمان خود بود؛ چه بسا خود او نیز تنها تماشاگر حوادث نبوده است. حافظ جوان در دهه ۲۰ زندگی خود دید که در فاصله سال های ۷۶۰ ه.ق تا ۷۶۴ هشت بار حکومت فارس دست به دست شد. همان سال هایی که درگیری های رقبا موجب قتل سه تن از چهار فرزند محمدشاه اینجو شد و سپاهیان چوپانیان و مظفریان تمام مردم ابرقو را قتل عام کردند. درست است که شیراز هیچ گاه مزه تلخ ویرانی به دست مغولان را نچشید؛ اما حکومت توام با هرج و مرج مغولان؛ خشونت و بحران اقتصادی شدید را به ارمغان آورد؛ فرمانرواهای پیشین، به رغم سختگیری ها و ستم ها، تا اندازه ای به رفاه و امنیت مردم عادی که پایه و اساس نیروهای مسلح آنان بودند؛ توجه داشتند؛ اما در پایان سده هفتم هجری و در آغاز سده هشتم هجری دیگر همین اندک توجه و دلسوزی نیز وجود نداشت و شیراز دچار همان سرنوشتی شد که تمام ایران به آن دچار شده بودند.

در همین راستا گمان می رود فرهنگ شکوفا و پویای شیراز در دوران حافظ به علت ناامنی سیاسی آن دوره بود. علی رغم جراحت های هولناک ناشی از خشونت داخلی و خارجی، زندگی فرهنگی شیراز شکوفا، با طراوت و با نشاط بود و شاید بتوان گفت کمتر شهری را (در آن روزگار) می شد یافت که چنان ترکیبی از لذت گرایی و ریاضت کشی داشته باشد.

برای شناخت درست آن زمان باید بدانیم که روابط متقابل مردم شیراز به عنوان فرد و گروه با یکدیگر چگونه بود؟ یا این روابط متقابل چگونه جامعه ای را تشکیل می داد؟ جامعه ای که زمینه آفرینش غزل های دلپذیر حافظ است چگونه بافت و نسجی داشته ؟ پیش از هر چیز باید بدانیم جامعه شیراز، جامعه ای مذهبی بود. جامعه ای که در آن باورها و ارزش های اسلامی و فرهنگ و آیین اسلام بر تمام جوانب زندگی اجتماعی آن تاثیر می گذاشت. این جامعه اسلامی به رغم تمام سعی و کوشش فرمافرمایی سخت گیر چون «محمد مظفر» هیچ گاه متظاهر نبود.

چرا که اساساً ایرانی ها همیشه مسایل دینی، اقتصادی و اجتماعی زندگانی خود را در هم می آمیزند. شهروندانی که نام شهر خود را «برج الاولیا» گذاشته بودند، هرگز نمی توانستند دین خود را از دنیای خود جدا نمایند، اولیاء شیراز هیچ گاه از مقابله با واقعیات روزمره زندگی روگردان نبودند این که بازرگان مدرس یا هنرمند باشد تفاوت نمی کند. در شیراز سده هشتم هجری اولیاء خود را بخشی از زندگی روزمره می دانستند.

این نکته هم بر هیچ کس پوشیده نیست که البته جریانات دیگری هم بر شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بودند. جریاناتی که مخالف زهد و عبادت بود و اتفاقاً مخالفتش را آشکارا بیان نمی کرد و این نکته حافظ را دلگیر و غمزده کرده است.

این دوپار گی که در جامعه توسط حافظ دیده شده، در شعر او تبلور یافته و بر حسب آگاهی او از قرآن، مصادیقی نیز از این مصحف شریف برای تصدیق شعر خود آورده تا نشانه ای باشد برای کسانی که نشانه ها را درمی یابند.

برای مراجعه به این گونه اشعار می توان گفت تمام ابیاتی که حافظ رندان را بر زاهدان و عابدان ریایی ترجیح داده، نمونه ای از اعتراض ها و دوپارگی هاست. اگر بپذیریم که شاعر با پیرامونش ارتباط پیدا کرده و با امتزاج آن با روان خود، محصولی به نام شعر می آفریند، می توان گفت حافظ نیز راوی درد ها و رنج ها و شادی های دوران خویش است. به بیان دیگر، «شعری که زائیده جبر و نیاز روحی شاعر است، نه محصول احتیاجات روزمره در حیطه نام و نان، از تمامیت ذهنیت آگاه و نا آگاه شاعر جدا نیست. بنابراین شعر، اندیشیده و نیدیشیده او را، نسبت به عالم و آدم و هستی جهان و انسان فاش می کند.»

در پایان باید گفت که حافظ شرایط اجتماعی و زیست گاه اجتماعی خود را با همان دوگانگی رویکرد به درستی بازتاب داده است. او توانسته هم زهد ریایی را به بیان درآورده و آسیب شناسی کند و هم مردمان با ایمان را به شعر خود باز بنماید.