یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

تاثیر تضعیف وابستگی مالی حكومت و مردم برسقوط رژیم پهلوی


تاثیر تضعیف وابستگی مالی حكومت و مردم برسقوط رژیم پهلوی

درآمدهای نفتی با رسیدن به رقم ۵۵۵ میلیون دلار در سالهای ۴۳ ۱۳۴۲ همچنان سیر صعودی خود را طی كرد و به ۹۵۸ میلیون دلار در سالهای ۴۸ ۱۳۴۷ , ۲ ۱ میلیارد دلار در ۱۳۵۰ ۱۳۴۹ , میلیارد دلار در ۵۳ ۱۳۵۲ , و پس از ۴ برابر شدن قیمت نفت,نزدیك به ۲۰ میلیارد دلار در ۵۵ ۱۳۵۴ رسید به این ترتیب شاه و اطرافیانش بی نیاز از ملت و در رویای تبدیل شدن به ژاپن خاورمیانه ,اقدام به طراحی برنامه هایی برای توسعه ایران نمودند كه تبعات سنگینی برای كشور و مردم در پی داشت كه برخی از آثار آن تا كنون نیز باقی است

● مقدمه

نگاهی اجمالی به تاریخ این مرز و بوم ، گواه این مطلب است كه در ایران عموما هر سلسله و خاندان وقتی به قدرت دست می یافت برای مدت زمانی بسیار طولانی كه گاه به چند صدسال بالغ می شد این حاكمیت را حفظ می كرد و اگر چه در طول بقای خود مجبور بود تا با هزاران مشكل ریزو درشت دست وپنجه نرم كند، لیكن غالبا این مشكلات را مرتفع می ساخت و به حیات خود ادامه می داد.عمر ونفوذ برخی از این سلسله ها به قدری طولانی می شد كه فكر تغییر یافتن آنها شاید دیگر به ذهن كسی هم خطور نمی كرد.

با این حال مشاهده شد كه رژیم پهلوی تنها بعد از حدود نیم قرن حكومت كه در تاریخ چند هزار ساله شاهنشاهی كم نظیر می نماید به ضعف گرایید و در نهایت نابود گردید.

از جمله مسایل مهمی كه ذهن هر پژوهشگر تاریخ معاصر ایران را به خود مشغول می دارد و او را با پرسش های جدی مواجه می سازد، این است كه چرا با وجود اینكه نظام شاهنشاهی در ایران از پیشینه طولانی و نسبتا مستحكمی برخورداربود ،آخرین این سلسله ها یعنی ر‍‍ژیم پهلوی به شكلی سریع و به نوعی غیر منتظره و با این سرعت فرو پاشید ؟

● طرح یك فرضیه

دراین نوشتار قصد نداریم تا به بررسی تمام علل ممكن و دخیل در این قضیه بپردازیم. به این دلیل كه به پیروی از روش تحقیق در مسایل اجتماعی، بر این عقیده ایم كه هر رویداد و واقعه مهم اجتماعی، به ویژه آنها كه منشا تحولات عمیق در جامعه می باشند را نمی توان معلول یك رابطه علی ساده و دفعی دانست. بلكه همواره عوامل متعدد سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی برای یك حادثه وجود دارد كه در طول زمانی نسبتا طولانی و در تعامل با یكدیگر و به شكلی نظام مند منجر به بروز پدیده یا پیدایش یك واقعه می گردند. البته بسیار بدیهی است كه نمی توان تمام این عوامل را یكجا گرد آورده و مورد بررسی و مداقه قرار داد.

از این رو به شكلی ساده سعی می كنیم تا برخی از عواملی كه به نظر می رسد در تبیین یك واقعه از قدرت توضیح دهندگی بالایی برخوردارند را انتخاب نموده و یك به یك مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.

از میان مجموعه عواملی كه می توان آنها را در سقوط سلسله پهلوی موثر دانست ، قصد داریم تا تاثیر تضعیف " وابستگی مالی میان دولت و مردم " را مورد بررسی بیشتر قرار دهیم.به عبارت دیگر فرضیه اصلی ما این است كه میان حاكمیت و مردم نوعی رابطه اقتصادی وجود دارد كه تقویت آن موجب ثبات و استحكام پایه های حكومت می گردد. در حالی كه تضعیف این وابستگی و رابطه مالی، می تواند همبستگی میان نهاد حكومت و ملت را كمرنگ سازد و زمینه را برای سقوط آن حكومت فراهم سازد.

البته باید یادآور شد كه نوع و شدت این رابطه از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است و با مسایلی همچون منشا و خاستگاه طبقاتی دولت و نیز با ماهیت روابط تولیدی و نهادهای اقتصادی یك جامعه ارتباطی وثیق دارد .در حقیقت، این موضوع كه دولت، برخاسته از چه طبقه یا قشری است و نیز درجه صنعتی بودن و یا میزان اتكای اقتصاد به بخش كشاورزی تا چه حد است ، اهمیت بسزایی در نحوه و میزان تعامل دولت با ملت دارد. این نكته را نیز یاد آور می شویم كه در این مجال ، هر گاه سخن از دولت به میان می آید ،مراد ، قوه مجریه نیست بلكه حاكمیت به معنای مجموعه نهادهای حكومتی مد نظر می باشد. در ابتدای امر ، مروری كوتاه بر مناسبات میان حاكمیت و مردم در طول تاریخ ایران ، مفید و ضروری به نظر می آید.

● مروری تاریخی بر موضوع

یك بررسی اجمالی ما را به این نتیجه رهنمون می سازد كه عموم حكومتهایی كه در گذشته بر این سرزمین فرمان رانده اند ، این حاكمیت را بدون هر گونه "قرارداد" اعمال می كرده اند. یعنی هرگز این طور نبوده كه مثلا خاندان بخصوصی، تفكر و الگوی حاكمیتی خاصی را به مردم ارائه كنند و مردم نیز در ازای دریافت خدماتی خاص، بپذیرند كه از آن خاندان تبعیت كنند و بدین ترتیب سلسله ای شكل بگیرد.

گذشته تاریخی نشان می دهد كه در حقیقت ، منطق حاكم بر فرآیند تعیین حاكمیت در این سرزمین، منطق زور و غلبه بوده است.به جرات می توان ادعا كرد كه اكثر قبایلی كه در ایران به نوبت به حكومت رسیده اند ، تا پیش از فرمانروایی تجربه اداره حتی یك منطقه كوچك را نیز نداشتند.كم نبودند قبایلی كه تا پیش از تصرف و ورود به برخی از شهرها هرگز پا به درون هیچ شهری نگذاشته بودند . چه بسیار قبایلی كه برای مدت مدیدی كه گاه به چند قرن بالغ می شد ، در اطراف یك دشت یا كوهسار سكنی می گزیدند وپا از قلمرو خود بیرون نمی گذاشتند. آبراهامیان این موضوع را به نحو جالبی به تصویر می كشد :"قاجارها مثل همه قبایل ترك ،در طول قرن هشتم هجری از آسیای مركزی به خاورمیانه مهاجرت كردند، اما نا آغاز قرن دهم در عرصه سیاسی ایران ظاهر نشدند" .(۱)

این حكومتها عموما دارای یك سیستم قبیله ای و هرم قدرت خانواده ای بودند كه سلسله مراتب خاصی در آن رعایت می شدكه البته هیچ تطابقی با نهادهای مورد نیاز برای اداره یك كشور نداشت .هرگاه و به هر دلیل یكی از این قبایل قدرت می گرفت ، شروع به تعدی و دست اندازی به مایملك قبایل مجاور خود می نمود و در صورت كسب پیروزی به قدرت و ثروت بیشتری دست می یافت. چنانچه به همین منوال بخت با آنان همراهی می کرد و این روند ادامه پیدا می كرد ، نوعی تفوق نسبی بر سایرین پیدا می كردند و حكومت مركزی را ساقط نموده ،خود جای آن را می گرفتند.

پر واضح است كه سران چنین قبایلی از تعلیمات لازم برای تدبیر امورو كشورداری بهره ای نبرده بودند و دانشی از وضع گذشته و جاری مملكت در امور سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نداشتند .چرا كه اصولا برای چنین اموری تربیت نشده بودند و به همین علت كادرهای لازم برای مدیریت را در اختیار نداشتند. برخی از این شاهان حتی كشورهای همسایه را نیز به درستی نمی شناختند، چرا كه همان گونه كه گفته شد در تمام مدت عمر، از قلمرو قبیله خود و حدود خاصی پا را فراتر نگذاشته بودند.

بنابراین مضحك است اگركه انتظار داشته باشیم تا این افراد از آداب و رسوم اقوام مختلف كشور و نیز صنایع و پیشه ها و مشاغل و طبقات متنوع و عقاید متكثر مردم اطلاع درستی در دست داشته باشند . بی دلیل نیست كه اغلب این حكام سعی می كردند وزرایی كاردان را به خدمت گیرند و از وجود حكما و دانشمندان در دربار خود بهره ببرند.

● آزمون و خطا ، مكانیسم حل مسائل

یك بررسی اجمالی بیانگر این است كه این حكومتها گرچه در كوتاه مدت، نگرش زورمندانه خود را در حل و رفع امور به كار می گرفتند ، ولی در بلند مدت، رفته رفته پی می بردند كه تدبیر امور مملكت نیازمند در پیش گرفتن مناسبات و تعاملات جدیدی با مردم ،تجار،اصناف و حتی همسایگان خارجی می باشد.یكی از این تعاملات، نحوه تامین مالی مخارج حكومتی بود. به گواهی تاریخ ،عمده مخارج این حكومتها را هزینه های جنگی و مخارج نظامی تشكیل می داد . دلیل آن هم روشن است.همواره اقوام و قبایل دیگری بودند كه همچون خود آنها، به طمع دستیابی به قلمرو بیشتر، درصدد كسب متصرفات جدیدی برمی آمدندكه این مساله مزاحمتهای فراوانی را برای دولت مركزی ایجاد می كرد.به طوری كه سركوب قیامها و شورش خوانین محلی، جزو پیوسته و لاینفك تاریخ این حكومتها به شمار می رود.موضوع مهم دیگری كه دولت مركزی را آزار می داد ،مساله دشمن خارجی بود . این دشمنان به محض مشاهده اندك ضعفی در دولت مركزی، شروع به دست اندازی به خاك ایران می كردند. جنگهای ایران و روسیه در زمان قاجار و حملات مستمر ازبكها و نیز قشون عثمانی در دوران حكومت صفویه نمونه هایی از این دست به شمار می روند.در كنار این موضوع باید به مخارج گزاف دربار و درباریان اشاره كرد كه پرهیز از آن چنان سخت می نمود كه گاه حكام را به استقراض از خارج وا می داشت .به عنوان نمونه می توان به وام های سنگینی كه ناصرالدین شاه از دولت انگلیس به جهت پرداخت مخارج سفر به اروپا اخذ كرد اشاره نمود . مسائل فوق، روی هم رفته موجب تحمیل مخارج سنگینی بر دوش دولت می شد.

همانطور كه انتظار می رود، استقراض از دیگران و نیز فروش داراییها همواره با محدودیت ها و نیز تبعات سنگین سیاسی همراه بود و لذا عمده ترین راهی كه برای جبران و پوشش این مخارج به ذهن دولتمردان می رسید،اخذ مالیات از مردم و صاحبان مشاغل بود. مورخ شهیر ، آلن لمبتون بر این نكته تاكید دارد كه عایدات دولت در سده های نخستین اسلامی ، بیشتر ازمحل خراج تامین می شد ." در اوایل دوره ایلخانان ،هنگامی كه ابوبكر بن سعد زنگی دریافت كه درآمد فارس كفاف توقعات خواتین و امرای طماع مغول را نمی كند و علاوه بر آن برای نگاهداری سپاه و مخارج دستگاه سلطنت درآمد بیشتری مورد نیاز است لذا با خواص دولت مشورت كرد.عمادالدین میراثی كه منصب انشا داشت چنین اظهار داشت كه شرع اطهر به اولوالامر اجازه داده است برای حفظ و حراست حوزه اسلام و مسلمانان، از توانگران به هر وجه كه ممكن باشد به لطف و یا به قهر می توان استمدادكرد".(۲)

این دقیقا همان جایی است كه از نظر ما، حكمرانان با یك پارادوكس مواجه می شدند.چرا كه از سویی میل به خشونت و سركوب و قتل و غارت اموال و مایملك مردم در آنان مسبوق به سابقه و امری نهادینه شده بود و از سوی دیگر در بلند مدت در می یافتند كه درآمدهایی كه آنها می توانستند از طریق اخذ مالیات كسب كنند ، ارتباطی مستقیم و تنگاتنگ با رونق كسب و كار اصناف و تجار و حجم محصولات تولید شده توسط آنها دارد . به این معنی كه تولید انبوه كالاها و وفور درآمد اقشار مختلف مردم می توانست یك منبع درآمد بالقوه برای دولت محسوب شود.

این مساله امروزه نیز از پشتوانه علمی و تئوریك در علم اقتصاد برخوردار است و عموما به این شكل بیان می شود كه درآمدهای مالیاتی دولت ، تابعی مستقیم از كل تولید ملی است.

این موضوع را می توان به شكل ساده چنین توضیح داد كه هر كالایی كه در یك اقتصاد تولید می شود و به فروش می رسد ، به میزان قیمت فروش آن، برای عوامل دست اندر كار تولید آن كالا، درآمد ایجاد می كند.

فرضا اگر یك تخته فرش به قیمت هزار ریال دریك كشور تولید شود و به فروش برسد ، با اندكی دقت می توان متوجه شد كه تمام این مبلغ نصیب فروشنده نهایی آن نمی شود. بلكه در حقیقت،بخشی از آن صرف خرید مواد اولیه مورد نیاز برای بافت فرش می شود كه در واقع درآمد فروشندگان مواد اولیه تلقی می شود. بخش دیگر صرف پرداخت دستمزد و حقوق به بافندگان فرش و نیز متصدیان امور حمل و نقل می شودكه این را نیز می توان درآمد بافندگان و متصدیان مذكور دانست.

در نهایت مقداری از این هزار ریال نیز سود و یا همان درآمد فروشنده نهایی فرش می باشد.بنا براین به سادگی روشن می شود كه معادل قیمت هر كالای تولید شده ، برای عوامل دست اندر كار در زنجیره تولید آن كالا، درآمد حاصل می شود. به عنوان مثال تولید فرش مزبور به میزان هزار ریال برای عده ای از افراد جامعه که هر به نحوی در تولید آن فرش دخیل بودند، در آمد ایجاد نمود.

اگر این قاعده را به كل اقتصاد تعمیم دهیم، با اندكی اغماض می توان گفت كه معادل كل ارزش تولیدات یك اقتصاد ،برای شاغلین در آن اقتصاد درآمد ایجاد می شود.درنتیجه ارزش كل محصولات تولیدی یك كشور،برابر با كل درآمد افراد آن كشور یا همان"درآمد ملی "می شود.

این همان نكته ای است كه حكمرانان همانگونه كه گفته شد، در بلند مدت به آن پی می بردند.

درك نكته فوق چه از روی تجربه بوده باشد و چه در اثر بكارگیری وزیران باتجربه و كارآزموده حاصل شده باشد، در هر حال متضمن یك نكته است و آن این كه حكومتها، به این مساله واقف می گشتند كه هرچه میزان تولیدات یك كشور بالاتر باشد، درآمد ملی یا همان درآمد افراد آن كشور نیز افزونتر می گردد. حال اگر مالیاتی را كه از مردم اخذ می شده به شكلی ساده ، درصد ثابتی از درآمد آنها بدانیم،( مثل زمینهای عشری كه باید یك دهم محصول خود را به عنوان مالیات می دادندد) درك این نكته آسان خواهد شد كه با افزایش درآمد ملی، میزان كل مالیاتهای دریافتی نیز افزایش می یابد . بنابراین حكومتها پس از مدتی پی می بردند كه در حقیقت، به نفع خود آنها خواهد بود كه تولیدات كل كشور، از حجم و رشد بالاتری برخوردار باشد. زیرا افزایش حجم تولیدات منجر به افزایش سطح درآمدها و به تبع آن، موجب افزایش دریافتهای مالیاتی می شد.

این مساله دستاوردی گرانقدر محسوب می شود. چرا كه اكنون حكومتها می دانستند كه نه فقط نباید به چپاول و غارت و ایجاد ناامنی دست بزنند ، بلكه از این پس باید تمام تلاش خود را بكنند تا محیطی مساعد برای رشد تولید داخلی فراهم آید. خواجه نظام الملك در اثر مشهور خود، سیاست نامه، چنین توصیه می كند كه بر عهده حاكم است كه جهان را با بهبود آبیاری و راهها و جاده ها و ساختن شهرهای جدید آبادان كند.

اشاره به یك نكته در اینجا مفید به نظر می رسد و آن اینكه بررسی های تاریخی نشان می دهد كه وجهه غالب اقتصاد ایران در طول دوران شاهنشاهی تكیه بر بخش كشاورزی و نیز تجارت و بازرگانی بوده است.

این دو بخش برای رشد و توسعه نیازمند نهادهای خاص خود می باشند.به عنوان مثال رونق بخش کشاورزی ارتباطی تنگاتنگ با میزان آب در دسترس کشاورزان دارد. شاید نتوان هیچ یک از عوامل تولید را به اندازه آب، برای تولید محصولات کشاورزی به خصوص در دنیای قدیم ضروری دانست. "كشاورزی ، بستگی تمام به نظام آبیاری جاافتاده و منسجم ایران داشت و عقل حكم می كرد كه به حفظ و حراست آب توجه خاصی مبذول شود".(۳)

پژوهشگر: امین عسکری

پانوشت ها:

۱- آبراهامیان،ایران بین دو انقلاب،ترجمه كاظم نیرومند،نشر مركز ، ۱۳۷۷،صفحه ۳۲

۲- لمبتون، آلن، تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران،ترجمه دكتر یعقوب آژند،نشر نی ،۱۳۷۲،صفحه ۲۱۳

۳- لمبتون، آلن،همان، ص ۱۷۴

۴- لمبتون، آلن،همان، ص ۱۷۶

۵- آبراهامیان،همان، ص ۱۳۵

۶- آبراهامیان،همان،ص ۱۳۵

۷- احمدیان ، مجید، اقتصاد نظری و كاربردی نفت،دانشگاه تربیت مدرس،۱۳۷۸، صفحه ۳۲۶

۸- آبراهامیان،همان،ص ۳۹۰

۹- آبراهامیان،همان،ص ۴۱۰

۱۰- آبراهامیان،همان،ص ۴۰۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.