پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ارمنستان کشور کلیسا, مجسمه و البته باران


ارمنستان کشور کلیسا, مجسمه و البته باران

سفر به ایروان شهری با ۲۷۹۲ سال قدمت

«چون اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم والاجاه، امپراتور اکرم شوکت دستگاه، مالک بالاستحقاق کل ممالک روسیه و اعلیحضرت کیوان رفعت خورشید رایت، خسرو نامدار پادشاه اعظم با اقتدار ممالک ایران، چون هر دو علی‌السویه اراده و تمنای صادقانه دارند که به نوایب و مکاره جنگی که بالکلیه منافی رای والای ایشان است نهایتی بگذارند و سنت‌های قدیم حسن مجاورت و مودت را مابین این دو دولت به واسطه صلحی که متضمن دوام باشد و بواعث خلاف و نفاق آتیه را دور کنند در بنای مستحکم استقرار دهند، لهذا برای تقدیم این کار خجسته (نمایندگان دو دولت) بعد از آنکه در ترکمانچای مجتمع شدند و اختیار نامه خود را مبادله کرده و موافق قاعده و شایسته دیدند، فصول آتیه را تعیین و قرارداد کردند:

▪ فصل اول- بعد الیوم مابین اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالک و رعایای ایشان مصالحه و مودت و وفاق کاملی الی یوم الابد واقع خواهد بود.

▪ فصل دویم- چون جدال و نزاعی که فی‌مابین عهد‌کنندگان رفیع‌الارکان واقع شد و امروز به سعادت منقطع شد، عهود و شروطی را که به موجب عهدنامه گلستان بر ذمت ایشان لازم بود موقوف و متروک می‌دارد، لهذا اعلیحضرت کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران چنین لایق دیدند که به جای عهدنامه مزبوره گلستان، عهدنامه دیگر به این شروط و عهود و قیود قرار دهند که مابین دو دولت روس و ایران بیشتر از پیشتر موجب استقرار و انتظام روابط آتیه صلح و مودت گردد.

▪ فصل سیم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می‌کند تمامی ‌الکای نخجوان و ایروان را-‌ خواه این طرف روس باشد یا آن طرف. و نظر به تفویض، اعلیحضرت ممالک ایران تعهد می‌کند که بعد از امضای این عهدنامه، در مدت شش ماه، همه دفتر و دستورالعمل متعلق به اداره این دو دولت مذکوره باشد به تصرف امرای روسیه بدهند...» و الی آخر.

و اینچنین بود که بر اساس عهدنامه ذلیلانه ترکمانچای که بندهایی از آن را خواندید در ماه شوال سال ۱۲۴۳ هجری، ارمنستان و آذربایجان که چندی قبل و با کشورگشایی‌های آقامحمدخان قاجار به خاک ایران اضافه شده بودند به کشور روسیه واگذار شدند، تا بیش از صد و اندی سال بعد و در صبحگاه یک روز پاییزی من و دوستان شاعرم از طریق هوایی و به سرسلامتی طیاره‌ای که توپولف نبود به خارج! از ایران و کشور ارمنستان و شهر ایروان سفر کنیم.

و اینچنین بود که این سفر مقدمه‌ای شد بر این سطور، تا شما هم مثل دوستی که از من چند روز پیش پرسید ارمنستان به درد سیاحت و گشت و گذار می‌خورد یا نه، بدانید که همین بیخ گوش‌مان از سمت شمال- شمال غربی و در دامنه‌های آرارات مردم مهربان و بافرهنگی زندگی می‌کنند که کشورشان وجب به وجبش دیدن دارد.

● ۲۷۹۲ سال قدمت

شاید این از شانس خوب من و همراهانم بود که دعوت کانون نویسندگان ارمنستان از ما برای شعرخوانی مشترک با شاعران ارمنی مصادف شده بود با تاریخ ۱۰/۱۰/۲۰۱۰ که خلاصه اگر بگویم، می‌شود ۲۷۹۲ سالگرد تاسیس شهر ایروان! حقیقتش را بخواهید به هیچ عنوان فکر نمی‌کردم ایروان که طبیعت و آب و هوایش بسیار زیاد شبیه طبیعت شهرهای شمال کشور خودمان است چنین تاریخ طولانی داشته باشد. و از آن مهم‌تر این سوال که ما ایرانی‌ها واقعاً می‌دانیم که شهرهای تاریخی‌مان چند سال قدمت دارند! و اصلاً برایمان مهم هست که این روز را جشن بگیریم! مدام در ذهنم تکرار شد و جواب هم که مشخص بود نه!

اما ارامنه برخلاف ما هر سال این روز را جشن می‌گیرند و در میدان ریاست‌جمهوری پایتخت و خیابان‌های اطراف آن کارناوال‌های عظیمی ‌راه می‌اندازند که تنها وظیفه‌شان این است که مردم شاد شوند و البته حافظه تاریخی‌شان تقویت شود و بدانند کجای جهان ایستاده‌اند.

ارامنه نیز مانند ایرانیان باستان اعیاد بسیار دیگری نیز دارند و جشن‌های فراوان دیگری نیز برگزار می‌کنند. در همان ۱۰ روزی که ما در این کشور حضور داشتیم فرصت دیگری برایمان ایجاد شد که در جشن دیگری هم شرکت کنیم. این روز عید فرهنگ نام داشت و در این روز ویژه ارامنه با حضور بر مزار «مسروپ ماشتوس» خالق الفبای ارمنی، نام و یاد او را گرامی ‌می‌داشتند. جالب است بدانید علاوه بر جشن، فستیوالی هم تعریف کرده بودند که در حاشیه جشن از مترجمان زبان ارمنی به زبان‌های دیگر و زبان‌های دیگر به زبان ارمنی تقدیر به عمل می‌آوردند و همه اینها برای ما خاطره‌انگیزتر شد وقتی واهه آرمن هموطن ارمنی ما یکی از سه برگزیده سال ۲۰۱۰ لقب گرفت.

اگر بخواهم سرسری به اعیاد دیگر بپردازم می‌توانم به مهم‌ترین عید آنان «ناواسات»، عید «وارتاوار» یعنی پاشیدن آب به یکدیگر و اعیاد «کریسمس»، «ایستر» و «هامیارتسوم» و همین طور جشن‌های مهم و باستانی «درندز» یا آتش‌افروزی و جشن «باریگندان» و جشن «ناواسارد» اشاره کنم.

● کشور باران، کلیسا و مجسمه

ارمنستان به طور خلاصه برای من از این قرار است: کشور باران، کلیسا و مجسمه. البته از دیدی اومانیستی‌تر باید گفت این کشور، کشور هنرمندان است چرا که ارج و قربی که هنرمند در این کشور دارد واقعاً برای منی که از ایران چندهزار‌ساله با فرهنگ غنی و هنرمندان بی‌شمار هستم، رشک‌برانگیز بود. مثالی برایتان می‌زنم و با هم به سراغ دیدنی‌های ایروان می‌رویم.

مترجم همراه ما خانمی‌ ارمنی، مطلع و مهربان به نام خانم آشخن ماکاریان بودند و در یکی از روزها که از خیابانی گذر می‌کردیم، کتیبه‌هایی سنگی که هر از چند خانه‌ای به دیوار منازل نصب شده بود برای من موجب سوال شد و از آشخن دلیل نصب و معنی نوشته روی کتیبه‌ها را پرسیدم و او در جواب گفت فلان نقاش یا فلان شاعر یا بهمان نویسنده ارمنی زمانی در این خانه زندگی می‌کرده است و ما برای اینکه نفرات بعدی که در این خانه ساکن می‌شوند بدانند در چه فضایی قدم نهاده‌اند این کتیبه‌ها را نصب می‌کنیم. با کمی‌تردید و البته بدجنسی که ناشی از حسادت و حب و بغض هم بود پرسیدم این عمل را فقط برای مشاهیرتان انجام می‌دهید دیگر؟ و در جواب شنیدم که خیر! برای تمام هنرمندان این اتفاق صورت می‌گیرد و به شهرت نام و وسعت یا رسته هنرشان یا حتی روابط‌شان با حکومت هم ربطی ندارد.

بگذریم، چنان که پیشتر هم اشاره کردم یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ایروان، موزه‌ها و بناهای تاریخی‌اش است. البته مجسمه‌ها را فراموش نکنید، در ایروان به اندازه تمام مجسمه‌های ایران مجسمه خواهید دید! آن هم مجسمه‌هایی که هرکدام زیبایی به خصوصی دارد و آن‌گونه‌ای که من برآورد کردم با کمی ‌اغراق! از بزرگ‌ترین مجسمه‌سازان روز دنیا در شهر ایروان حتماً اثری وجود دارد. حقیقتش را بخواهید کمی ‌هم وارسی کردم ببینم مجسمه‌های ناپدیدشده پایتخت وطن‌مان را آنجا می‌جویم که البته نتیجه تحقیقات منفی بود.

● دیدنی‌ترین و تاریخی‌ترین نقاط ایروان

بناهای تاریخی و کلیساهای این شهر جاذبه‌ای فراموش‌نشدنی است. یکی از مهم‌ترین و بی‌بدیل‌ترین این بناها سالن اپرای آرام خاچاطوریان است. این بنای دیدنی دو سالن بزرگ اپرا و کنسرت (سالن اپرا با ۱۲۶۰ صندلی و سالن کنسرت با ۱۴۰۰ صندلی) دارد. سالن اپرا در سال ۱۹۳۹ و سالن کنسرت در سال ۱۹۶۳ ساخته شده است و هنوز هم هر روز محل برگزاری کنسرت‌های بزرگانی چون ژیوان گاسپاریان است.

به سراغ موزه‌ها برویم. موزه تاریخ یا گالری ملی ارمنستان در میدان جمهوری این شهر یکی از موزه‌های هنری مهم در دنیاست که در سال ۱۹۲۱ تاسیس شده است. این موزه مجموعه‌ای غنی با بیش از ۱۹ هزار اثر از هنرمندان روس، ارمنی و اروپای غربی است و برخی از آثار از موزه‌های هریتاژ (سنت‌پترزبورگ) و ترتیاکوف (مسکو) نیز در این موزه نگهداری می‌شود. آثار هنرمندان ارمنی قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی و مجموعه خانواده لازارِو، بنیانگذاران موسسه زبان‌های شرقی در مسکو نیز موزه را غنایی دوچندان بخشیده است. بخشی از موزه به هنرمندان ارمنی خارج از کشور اختصاص دارد. همچنین آثار بی‌نظیری از هنرمندان اروپای غربی همچون وان دایک و روبنس نیز در این موزه نگهداری می‌شود. قدمت اشیای آن از دوران پارینه سنگی تا اواخر قرن ۱۹ میلادی می‌رسد. همچنین قطعات زیادی مربوط به دوران ماقبل تاریخ هم در این موزه نگهداری می‌شود.

در بخش نگهداری سلاح‌های دوران سنگی و نوسنگی، اسلحه‌های مربوط به این دوران، اشیای برنزی و آهنی، اسلحه‌های دوران حکومت اورارتویی‌ها، مجسمه‌های کوچک، کوزه، سکه و زیورآلات گرانبهایی که همه در حفاری‌های داخل ارمنستان پیدا شده‌اند، نگهداری می‌شود، همچنین در بخش مردم‌شناسی موزه، لباس‌، فرش و وسایل کشاورزی سنتی این کشور نیز به نمایش گذاشته شده‌اند.

● مردمی ‌که خوب می‌بینند

خانه موزه‌های نقاشان ارمنی هم یکی دیگر از دیدنی‌های ایروان است. البته اگر گذرتان به موزه ساریان یا مارکو گریگوریان نقاشان با شهرت جهانی ارمنستان افتاد و سالن‌های موزه را در تسخیر کودکان دبستانی یافتید مانند ما جا نخورید!

چرا که جواب سوال‌تان که این بچه‌هایی که با لباس فرم مدرسه به این موزه آمده‌اند چه چیزی از نقاشی‌های مدرن این اساتید می‌فهمند این است که ارامنه اعتقاد دارند کودکان‌شان از سنین پایین باید نقاشی و هنر مدرن را ببینند تا هم با بزرگان کشورشان آشنا شوند هم چشم‌ها و ذهن‌شان به گزیده دیدن و خوب دیدن عادت کند. اگر بخواهید گزیده‌گردی کنید و به یک موزه نقاشی بروید پیشنهاد می‌کنم گالری ملی نقاشی ایروان را از دست ندهید. این گالری در سال ۱۹۲۱ ساخته شده و سه بخش هنر ارمنی، روسی و اروپایی دارد. بخش ارمنی گالری یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌ تابلوهای هنرمندان ارمنی در سراسر جهان است. حدود ۲۰ هزار نقاشی و طرح در این گالری به نمایش گذاشته شده است. بخش نقاشی ارمنی (که مفصل‌ترین قسمت گالری است) از قرن هفت تا قرن حاضر را دربرمی‌گیرد. قدیمی‌ترین آثار این گالری، نقاشی‌های دیواری کلیسای جامع آنی و چند کلیسای دیگر است که به قرون ۱۰ تا ۱۴ میلادی بازمی‌گردد. در این بخش کپی‌هایی از نقاشی‌های دیواری تهیه شده‌اند و همچنین مینیاتورهای کتاب‌های مصور هم در آنجا نگهداری می‌شوند. تقریباً تمام آثار ایوان آیواکوفسکی در این گالری به نمایش گذاشته شده است. از بین نقاشان صاحب‌نام قرن ۲۰ که آثارشان در این گالری به چشم می‌خورد می‌توان از مارتیروس ساریان، هاکوپ هاکوپیان و میناس آوتیسیان نام برد که ترکیب رنگ تابلوهای منظره، طبیعت بی‌جان و نگاره‌های آنها در عین مدرن بودن، سنت‌های ارمنی برای مصور کردن کتاب و استفاده از رنگ‌های تند و خطوط مشخص را هم به نمایش درمی‌آورند. جدای از این موزه مسلماً مهم‌ترین جاذبه دیدنی ارمنستان برای من بازدید از خانه موزه سرگئی پاراجانف (۱۹۹۰-۱۹۲۴) فیلمساز، نقاش و عکاس شهیر ارمنی بود. خانه و موزه او در ایروان محل نگهداری بیش از ۶۰۰ اثر او، گرافیک‌ها، عروسک‌ها، کلاژها، عکس‌ها، فیلم‌ها و فیلمنامه‌های اوست. آن گونه‌ای که متصدی این موزه توضیح می‌داد طرح ایجاد خانه و موزه پاراجانف در سال ۱۹۸۸ توسط دولت ارمنستان آغاز شد، اما احداث آن بر اثر زلزله همان سال تا سال ۱۹۹۱ به طول انجامید که مرگ پاراجانف در سال ۱۹۹۰ اجازه زندگی در این خانه جدید را به او نداد.

بیشتر در خصوص خانه و آثار پاراجانف در این گزارش نمی‌نویسم چراکه بنا دارم در مطلبی جداگانه در هفته‌های آتی مفصل به این هنرمند خارق‌العاده بپردازم و باور بفرمایید اگر در این سطور بخواهم او را خلاصه کنم به خودم و شما ظلمی ‌باورنکردنی کرده‌ام و برای اینکه فردای قیامت مدعی من نشوید قول می‌دهم در هفته‌های آتی شما را با یکی از بی‌نظیرترین هنرمندان قرن بیستم آشنا کنم. هنرمندی که ۱۵ سال اسارت خانگی و دو سال زندان شوروی خلاقیت او را نه‌تنها سرکوب نکرد که از او دیگرگونه انسانی ساخت که در باورتان نمی‌گنجد.

● بازار ورنیساژ یا همان پارکینگ پروانه

بگذارید چند پیشنهاد هم برای گشت و گذار از نوع دلچسب خانم‌ها بدهم! یعنی نشانی مراکز خرید و از این دست پیشنهادهای فرهنگی. نخست بدانید که نه به گفته من که به گفته خانم‌هایی که دستی در خرید دارند سطح عمومی ‌قیمت‌ها در ارمنستان گران‌تر از تهران و ایران است (هرچند در خورد و خوراک و حمل و نقل تقریباً مشابهت دارد)، البته اگر دنبال اجناس مارک‌دار اصلی هستید مژده بدهم که برندهای معروف دنیا در ارمنستان شعبه دارند و بنا به مشاهدات عینی خود من قیمت‌شان نسبت به ایران ارزان‌تر است. هرچند برای امثال من فرقی نمی‌کند چرا که اصولاً من اجناس مارک‌دار تقلبی یا اجناس بی‌مارک اصلی را ترجیح می‌دهم و این مهم با جیب مبارکم ارتباطی تنگاتنگ دارد. یکی از جالب‌ترین بازارهای ایروان که شباهت فراوانی به جمعه‌بازارهای سنتی تهران شبیه پارکینگ پروانه دارد، بازار بزرگ و روباز ورنیساژ است که آخر هفته‌ها (شنبه و یکشنبه) در نزدیکی میدان جمهوری ایروان تشکیل می‌شود و یکی از جاذبه‌های گردشگری و محبوب جهانگردان است. انواع جواهرات، نقره‌جات، نقاشی‌ها، صنایع دستی، انواع اشیای آنتیک، کتاب‌ها و چیزهای دیگر در اینجا به فروش می‌رسند. بازار شوکا نیز در خیابان مشتوتز جایی مناسب برای تهیه سبزیجات، میوه، شیرینی و آجیل است. البته اگر قصد خرید شکلات و شیرینی و قهوه به جهت سوغاتی دادن را دارید فروشگاه گرانت کندی را فراموش نکنید. این فروشگاه معروف‌ترین شکلات‌سازی ارمنستان است که در حال حاضر رکورد بزرگ‌ترین شکلات دنیا در کتاب رکوردهای گینس هم به نام این شرکت ثبت است.

می‌دانم که حتماً با خودتان می‌گویید این همه از باران و کلیسا و البته مجسمه‌های ارمنستان در ابتدای نوشته‌ات تعریف کردی و یک مثال هم از آنها نیاوردی! حق دارید ولی چنان که پیشتر هم اشاره کردم از هفته آینده در ستون مجاور این گزارش، سر صبر و حوصله برایتان از مجسمه مادر ارمنستان، موزه مانتاداران، موزه پاراجانف، دژ اورارتویی،‌ قلعه اربونی، معبد گارنی، پله‌های کاسکاد، بنای یادبود جیجرناگابرد و البته دریاچه زیبای سوان خواهم نوشت و مطمئنم برایتان جالب است بدانید چرا نوک شمشیر مجسمه مادر ارمنستان رو به قلب ترکیه است.

پوریا سوری