یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
طبابت, این درد مشترک
«چرا پزشکان غمگینند؟» این عنوانی بود که چند سال پیش، ریچارد اسمیت برای سرمقالهاش در مجله پزشکی بریتانیا (BMJ) انتخاب کرد و اگرچه به مذاق برخی پزشکان خوش نیامد، ولی سیل نامهها و اظهار نظرهایی که به دفتر مجله سرازیر شد، نشان داد که دکتر اسمیت، روی نقطه درستی انگشت گذاشته.
او در سرمقالهاش توضیح داده بود که منظورش این نیست که پزشکان همیشه و در همه حال، آدمهای افسرده و غمگینی هستند، بلکه میخواهد بگوید بیشتر پزشکان تا دور هم جمع میشوند، از گرفتاریها و سختیهای کارشان حرف میزنند و اظهارِ یأس میکنند و چیزهایی از این قبیل. شما با این حرف دکتر اسمیت، موافقید یا مخالف؟
ادعای ریچارد اسمیت در مورد غمگینی پزشکان، هرچند هیچ مطالعه و آمار دقیقی در مورد آن وجود ندارد، منطقی به نظر میرسد. در واقع اگر یک نگاه منصفانه به دور و بر خودمان داشته باشیم، به این نتیجه میرسیم که اصولاً نیازی به آمارگیری دقیق در این زمینه وجود ندارد. خود شما وقتی با همکارانتان در یک جمع دوستانه قرار میگیرید، آیا موضوع صحبتتان غیر از این موارد است: دعوای دولت و سازمان بر سر تعرفهها، آمار روزافزون شکایتهای موجه و غیر موجه از پزشکان، تخریب وجهه پزشکان در رسانهها و . . .؟
جذابیت مقاله اسمیت اما در این است که به شما میگوید اگر شما در ایران از این وضع رضایت ندارید، بدانید که تنها نیستید. به عقیده دکتر اسمیت، موضوع «غمگینی پزشکان» یک پدیده جهانی است و البته دلایلی که او برای این غمگینی بیان میکند، برای ما هم چندان ناآشنا نیست.
● کار زیاد، حمایت کم
در سرمقاله دکتر اسمیت به صراحت آمده است که: «بارزترین علت غمگینی پزشکان این است که آنها بیش از اندازه کار میکنند و کمتر از حد معمول، تحت حمایت قرار میگیرند.» سختی و دشواری کار و بیدارخوابیهای مکرر و کشیکهای خستهکننده
و . . . البته جزئی از علم پزشکی است. در طول تاریخ، تنها آدمهایی که مردم میتوانستند نیمهشب درِ خانهشان را بزنند و از آنها بخواهند کارشان را راه بیندازند، پزشکان بودهاند. این چیزی است که همه ما قبل از اینکه تصمیم بگیریم وارد این رشته بشویم، میدانستیم. ولی آیا وضع موجود در همین حد است؟ پزشک یا رزیدنت بیچاره مجبور است در ساعات طولانی کشیک، بدون یک لحظه استراحت، به بیماران مختلف رسیدگی کند و خدا نکند که از سر خستگی اشتباهی از او سر بزند که در این صورت، تنهاترین آدم دنیا میشود؛ زیرا نه تنها بیمار و خانوادهاش و دستگاه قضایی مدعی میشوند (که حق هم دارند) بلکه پزشک بیچاره باید شماتتهای رئیس بیمارستان و استاد و . . . را هم تحمل کند. این «کار سنگین، حمایت کم» مشکل همه پزشکان است، در همه جای دنیا.
● پاسخگویی به وعدههای مسؤولان
به گفته اسمیت، امروزه پزشکان در تمام دنیا غیر از طبابت، وظیفه دیگری هم به عهده دارند: «توجیه و رفع و رجوع وعدههای مسؤولان». پزشکان میبینند که سیاستمداران، وعدههای غیر معقول میدهند و بعد، آنها مجبور میشوند برای تکتک بیماران توضیح بدهند که چرا سیستم بهداشتی کشور نمیتواند این وعدهها را عملی کند. اسمیت معتقد است این یکی از ظالمانهترین بلاهایی است که بر سر پزشکان میآید: «آقا یا خانم مسؤول، بادی به غبغب میاندازد و چیزی میگوید و میرود دنبال کارش، اما پزشک میماند با یک عده بیمار طلبکار که رسانهها نیز سطح توقع او را از پزشک (و نه سیستم بهداشتی) تا جایی که توانستهاند، بالا بردهاند.»
● جنجال رسانهها
اسمیت میگوید: «تبلیغات منفی رسانهها درباره پزشکان همیشه وجود دارد. یک روز حسابی به قضیه دکتر شیپمن میچسبند (شیپمن: پزشک انگلیسی که تعداد زیادی از بیمارانش را سر به نیست کرده بود) و روز دیگر به دکتر ایکس. داستانهای مربوط به اشتباهات پزشکان هم در رسانهها مانند افسانههای فتح و پیروزی نقل میشود.» نمونههای داخلی این مثالها هم کم نیستند؛ روایتهای با آب و تاب از آن پزشک جوانی که به بانک کشاورزی دستبرد زده بود، آن دندانپزشکی که میگفتند به بیمارانش تجاوز کرده، پزشکی که میگویند نوزادان را میفروخته، فیلمهای سینمایی از پزشکان بیوجدان و پولپرست و . . .
تردیدی نیست که چنین مسائلی هم وجود داشته و هنوز هم وجود دارد (حتی شاید بیشتر از گذشته) ولی واقعاً چند درصد از پزشکان خلافکارند؟ آیا این میزان، بیشتر از میزان خلافکاری در مشاغل دیگر است؟ واقعاً چند نفر از پزشکان این مملکت به شغل بیماردزدی (!) اشتغال دارند که تلویزیون یک برنامه ویژه دوربین مخفی را برای اثبات آن تهیه میکند؟ نتیجهاش هم میشود اینکه چندی پیش، یک آقای مسؤولی (که صدالبته پزشک هم نیست) میگوید: «کی گفته که پزشکان محرم مردمند؟» آیا میدانید در آخرین نظرسنجیهای داخلی در مورد اعتماد مردم به مشاغل مختلف، ما در کجا قرار داریم؟ این دلیل خوبی برای غمگین بودن پزشکان نیست؟
● آنچه شما خواستهاید
به عقیده دکتر اسمیت، غیر از موارد گفتهشده، یک مشکل عمیق دیگر هم وجود دارد: «عدم تطابق بین آن چیزی که پزشکان برای انجام آن آموزش دیدهاند و آن چیزی که هنگام کار کردن به آن نیاز دارند.» پزشکی که در دانشگاه در زمینه پاتوفیزیولوژی، تشخیص و درمان بیماریها آموزش دیده، اکنون متوجه میشود که باید وقت بیشتری را به مواردی نظیر مدیریت، آشنایی با قوانین جزایی و مالیاتی و . . . اختصاص دهد.
در مقاله دیگری در BMJ به این مسأله از زاویه دیگری نگاه شده است. نایجل ادوارد، مری جین کورانچی و جک سیلورسین در مقاله تحقیقی خود به این نکته اشاره میکنند که: «پزشک یاد گرفته است که چگونه بهترین اقدام را برای بیمار انجام دهد، نه اینکه در چارچوب منابع و امکانات و شرایط، تصمیمگیری کند.» به عقیده آنها: «پزشکی اساساً بر این مبنا طراحی شده که پزشک آموزش ببیند که چگونه با افراد برخورد کند و نه با سازمانها ... این مسأله باعث افزایش فشار کاری و تحمیل استرس بیش از حد به پزشکان میشود.»
● آرزوهای بربادرفته
همه ما وقتی وارد این رشته شدیم، کم و بیش میدانستیم چه چیزهایی را از دست میدهیم و در مقابلش هم انتظارات نسبتاً معقولی داشتیم ولی آیا همان انتظاراتمان برآورده شده؟ این بخش از «دلایل پزشکان برای غمگین بودن» را از مقاله ادوارد- کورانچی- سیلورسین نقل میکنیم: «پزشکان، جوانی خودشان و درآمد زودهنگام را قربانی میکنند تا به سختی درس بخوانند. آنها قبول میکنند که در تمام عمرشان با بیماران سروکار داشته باشند و موظف میشوند که درمانهای خوب و مناسبی بر مبنای استانداردهای پزشکی ارایه کنند اما در مقابل، وعدهای که به پزشکان داده میشود، چیست؟: دستمزد معقول، تعادل معقول بین زندگی و کار، استقلال کاری، امنیت شغلی، کسب احترام از مردم و متفاوت بودن.» آنها پس از ذکر این مقدمه میگویند: «ولی آنچه عملاً نصیب پزشکان میشود، چیز دیگری است: پاسخگویی هرچه بیشتر، درمانهای بیمارمحور، در دسترس بودن، کار جمعی با سایر پزشکان و کارفرمایان، ارزیابی عملکردشان توسط معیارهای غیر فنی و حتی با احساسات بیمار، افزایش روزافزون فرهنگ ملامت کردن و مقصر دانستن پزشک.»
● کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟
پزشکان در طول تاریخ، قشر مستقلی بودهاند؛ افرادی که بر مبنای دانستهها و هوش خود تصمیم میگرفتند و در قبال تصمیماتشان جوابگو بودند. اما امروزه تعادل بین استقلال و پاسخگویی از بین رفته است. در مقاله ادوارد- کورانچی- سیلورسین آمده: «در جهان پیشرفته، استقلال در طب به طور قابل توجهی کاهش یافته و در مقابل، پاسخگویی افزایش یافته است. علت این مسأله هم افزایش روزافزون شواهد و تحقیقات علمی و نیز تلاشهای مستمر برای کنترل طبابت توسط دولتها و کارفرمایان است. این مسأله منجر به تعریف گایدلاینها و پروتکلهای فراوان، قوانین سفت و سختتر و بازرسیهای شدیدتر شده و در نتیجه، پزشکان احساس میکنند کنترلشان را بر زندگی حرفهای خود از دست دادهاند. هرچند این تغییرات فوایدی دارند، اما کنترل کار برای ایجاد رضایت شغلی در میان پزشکان اهمیت زیادی دارد.»
● تصویر امروز
از قرن ۱۹ میلادی، نقاشی معروفی از لوک فیلد به جا مانده است. در این نقاشی، او پزشکی را به تصویر کشیده که تک و تنها و غرق در تفکر، کنار بستر یک کودک بیمار نشسته است. اگر لوک فیلد امروز زنده بود، به عقیده اسمیت، شاید تغییراتی در نقاشیاش میداد: «این پزشک امروز باید به صورت پزشکی خسته و عصبی تصویر شود که سعی میکند اتومبیل خود را در یک تکهجا پارک کند تا سر وقت به جلسهاش در بیمارستان برسد.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست