پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دیپلمات سینمای آمریکا در ایران


دیپلمات سینمای آمریکا در ایران

چند روز پیش رسانه ها خبر دادند که یکی از تهیه کنندگان سینمای کشورمان از بازیگری آمریکایی دعوت کرده تا در فیلم جدیدش نقش آفرینی کند این موضوع سبب شادمانی برخی رسانه ها و سینماگران شده است

چند روز پیش رسانه ها خبر دادند که یکی از تهیه کنندگان سینمای کشورمان از بازیگری آمریکایی دعوت کرده تا در فیلم جدیدش نقش آفرینی کند. این موضوع سبب شادمانی برخی رسانه ها و سینماگران شده است.

به گزارش مشرق، چنین دعوتی از چنین هنرپیشه ای که در نوع خود و از نظر قابلیت های هنری هنرپیشه متوسطی در هالیوود محسوب می شود و سابقه او بیش از هر چیز به حضورش در فیلم هایی با جنبه اروتیک و اکشن بازمی گردد، نشانه فهم غلط سینمای ایران از سینمای غرب خصوصا سینمای آمریکا است. این فهم و درک و البته دست پاچگی مسبوق به سابقه نیز هست. کافی است سری به گزارش های سفر هیئتی بزنیم که به اصطلاح سینمای آمریکا را نمایندگی می کردند و چندی پیش به دعوت خانه سینما به ایران آمدند. در میان اعضای این گروه خانمی حضور داشت که سابقه جالبی در سینمای آمریکا دارد و شهرتش جایی برای تبلیغ ندارد. آیا این انتخاب و چینش، مفاهیمی در خود دارد و براساس برنامه ای خاص رخ می دهد؟ هرچه بود و در پشت پرده هرچه که گذشته بود، ماجرا همان شد که رخ داد، یعنی دست و پاهایی که برای استقبال از این هیئت شکسته شد و در نهایت سخنرانی هایی که این هیئت در این سفر داشتند و نتایج عظیمی که عاید سینمای ایران پس از این سفر شد. منتهای این مباحث از آنجا که اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه های ایرانی در بعد حافظه تاریخی همواره دچار ضعف و رکود بوده اند چنین تجاربی که ته مایه های تلخی نیز در خود دارند مانند تقلیدهای عجیب و غریب عصر مشروطه به سرعت از صفحه افکار جمعی پاک می شود تا نوبت به معرکه گردانی جدیدتری برسد.

زنده باد مخالف من؛ البته اگر زنده بماند! این دقیقا تئوری ای است که «جامعه باز» لیبرالیستی براساس آن عمل می کند. جامعه باز لیبرالیستی در تمام مناطق جهان فریاد آزادی بیان و نظر را بلند کرده است در حالی که خود خشن ترین برخوردها را با کسانی انجام داده که مبانی اعتقادی لیبرالیسم را مورد سؤال قرار داده اند از حذف شخصیت تا حذف فیزیکی و از همه وسیع تر سانسور! بگذارید این بحث را کمی باز کنیم؛ از سال ۱۹۸۰ میلادی که به صورت رسمی روابط سیاسی ایران و آمریکا به حالت تعلیق درآمد به این سو، اگرچه هنوز اتباع آمریکایی و ایران به خاک دو کشور سفر می کنند ولی این سفرها در سمت آمریکایی آن با محدودیت خاصی روبه رو است. در حالی که بیشترین سفر آمریکایی ها به ایران شامل مسافرت های روزنامه نگاران و خبرنگاران و مستندسازان آمریکایی است؛ اما از همان سال که ذکر کردیم به این سو، به صورت رسمی هیچ خبرنگار ایرانی حق فعالیت در ایالات متحده آمریکا را مگر در محدوده سازمان ملل در منتهتن نیویورک پیدا نکرده است و این یعنی سانسور رسمی چشمان ایرانی از آمریکا در حالی که هرگز اقدام متقابلی صورت نگرفته است. حالا اگر همین حکم درباره استفاده سیاسی از رسانه حاکم باشد که هست ماجرا بسیار متفاوت می شود. آمریکایی ها معمولا روزنامه نگاران و خبرنگاران مخالف خود رابه این بهانه طرد می کنند و مانع فعالیت شان می شوند که مامور سیاسی یا امنیتی دولت های دشمنشان هستند و دولتهایشان استفاده سیاسی از آنها داشته و دارند اما دولتمردان آمریکایی خود استفاده های وسیعی از هنرمندان، خبرنگاران و رسانه های خود در مسیر به دست آوردن اطلاعات از کشورهای هدف و از آن سو انتقال پیام های رژیم حاکم بر آمریکا دارند.

آنجلینا جولی یکی از نمونه های مشهور این داستان است. اگر از کنار اخباری مانند عضویت بازیگرانی مانند جولی در سازمان سیا- سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا- بگذریم، به واقعیات تاییدشده ای می رسیم که جایی برای شک و شبهه ندارد. جولی عضو یکی از اتاق فکرهای سیاست خارجی آمریکا است و در نشست های دوره ای این اتاق فکر از وی به عنوان یک فعال دعوت به سخنرانی می شود. این ساده انگاری است اگر فکر کنیم که سفرهای این هنرپیشه عامه پسند به نقاط بحرانی جهان تنها برای همدردی و قوت قلب است و این ساده انگاری سخنرانی جولی در «شورای روابط خارجی آمریکا» به راحتی به اثبات می رساند.

فقره دیگر از بحث به سفرهای نمادین آنجلینا جولی به نقاط مختلف جهان مربوط می شود. جولی معمولا به نقاط مختلف جهان که اکثر بحران زده هستند سفر می کند و این سفرها به معنای سفر فرشته نجات آمریکا به جهنم و نجات انسان ها بوده است. چنین نقشی حتی در برخی از فیلم های جولی ریشه دارد. او حتی در یکی از جدیدترین فیلم هایش «سالت» در نقش یک مامور سازمان سیا ایران و شهرهای مقدس مسلمانان را از یک حمله تروریستی نجات می دهد. حالا آیا این سؤال از مدیران فرهنگی منطقی نیست که چرا سینمای ایران باید آن هم با صرف هزینه های گزاف سفیر دیپلماسی عمومی آمریکا و مروج سکس و خشونت را در روی پرده های سینمای ایران لانسه کند و مهر تایید بر شخصیت او بزند؟