شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
یلدا در طاق بستان
اینجا، در دامنههای پراو، بیستون و طاق بستان، یلدا، همچون سرزمینهای دیگر میهن پهناورمان زیبا و پررنگ و پرمعناست و شاید رنگینتر، سنگینتر و پرمحتواتر اما با سادگی و ساده زیستی کردها و با گرمای وجود آنها که به آغاز سرما، گرمایی جانفزا میبخشند.
در دل زمستان، چراغهای زنبوری روی چارچرخیها در بازارهای مشهور با میوههای رنگارنگ ویژه فصل سرما، رنگارنگی میوهها را زیباتر میکند و جلوههای زیستن را متجلی میسازد. میوه وآجیل، بهانهای خوشیمن است برای گرد هم آمدن. کودکان شادمانه پیرامون بزرگترهایشان به خنده و شادی و سروصدا میپردازند اما وقتی که مادربزرگ با طمأنینه بچهها را دور خودش جمع میکند، همه ساکت میشوند و به دهان او چشم میدوزند. مادربزرگ قصه میگوید، متلهایی از گذشتههای دور، از حسین کرد، از پهلوانها و تفنگچیهایی که با دشمنان این آب و خاک جنگیدهاند، از عشقهای سبز و پاک. مادربزرگ که قصه میگوید، بچهها تکان نمیخورند مگر گاهی که خسته میشوند وخودشان را روی گلیم خوشرنگ سنقر یا هرسین جابهجا میکنند، دستها بر زیر چانهها، شاید بی پلکزدنی. در پایان داستان، پدر بزرگ هم دیوان حافظ را میآورد، به دست نوهاش میدهد و از او میخواهد که تفأل بزند که سال چه میشود؟! سپس هندوانه سرخ، خون طبیعت و نمادی از خورشید، سیب سرخ و لیموی زرد، آجیل و کشمش و البته گندم و شاهدانه بوداده، فضای اتاق را پرکرده است. چه طنزهای پرمعنایی زبان شیرین کردی و کرمانشاهی، داستان رنجهای مردم زحمتکش در قالب شعرهای مردمی و عامهپسند.
در اینجا نان برنجی هم هست ترد وخوش طعم با روغن کرمانشاهی و بژی (برساق) و همینطور شیرینی خانگی مردم این مرز وبوم. در حالی که همه اهالی خانه، به خواندن شعر و تناول میوه و آجیل و شامی (هندوانه) مشغولند، بوی خورش خلال که مخصوص مردمان این دیاراست، در فضای اتاق میپیچد و بزاق بچههایی را که خورش خلال را خیلی دوست دارند، تحریک میکند.شاهنامه کردی، چه زیباست و چه خوب، فرزند ارشد خانه، با شور و شوق میخواند و گاه مکثی میکند، به رسم نقالها و کتاب را زیربغل میگذارد، دستی به هم میکوبد و پس از آنکه درمورد شعری که خوانده است به زبان کردی، توضیحی کوتاه میدهد، دوباره داستان را از روی شاهنامه ادامه میدهد. کسی حق ندارد پوست آجیل و فندق را دور بریزد، چراکه باید آنها را فردا روز در آب روان ریخت تا هرچه اندوه و غصه و ناراحتی است را با خود ببرد و ازآنجا دور کند. سفره پهن شده است، خانه تا دیروقت گرم و پرحرارت است، هیچ کس نمیخوابد و گویی خواب به چشمانشان راه پیدا نمیکند. آخرامشب یلدا است، شبی که هرگز به یاد نمیرود.
الهام فرهادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست