یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امت اسلامی در رویارویی با چالش های بین المللی


امت اسلامی در رویارویی با چالش های بین المللی

بدیهی است که این مورد مطرح شده, تنها بخشی از معضلات و چالش های جهان اسلام در عرصه ی جهانی می باشد و مسایلی همچون, «حقوق بشر, طرح خاورمیانه ی بزرگ, سلاح های کشتار جمعی, فرآیند صلح خاورمیانه» همگی از جمله مسایل کلان پیشرو امت اسلامی و دولت های مسلمان است که در مقام مواجهه ی با این معضلات در مرحله ای اول, اتخاذ موضع مشترک امت اسلامی و اشتراک نظر جهان اسلام را می طلبد

در حال حاضر کشورهای اسلامی با در اختیار داشتن بیش از یک چهارم از کل مساحت جهان، ۵/۴۴ درصد ذخایر نفت جهان و ۳/۱ میلیارد جمعیت جهان، می توانند نقش عمده ای در تحولات جهانی داشته باشند.

پس باید در نظر داشت که امت اسلامی این توانایی را دارند که نقش و جایگاه قابل توجهی در ساختار نظام بین الملل ایفا نماید و تنها راه تبدیل شدن این همه امکانات و توانمندی ها از قوه به فعل، همانا طراحی و بکارگیری وحدت نظر و اتفاق آرای امت مسلمان در برابر چالش ها و مسایل عمده ی بین المللی است که به نوعی دامن گیر تمامی ملت های اسلامی شده است.

در این میان تبلور عینی و عملیاتی موضع گیری های امت اسلامی، نسبت به نوع و شرایط چالس در عرصه ی جهانی می تواند به شکلی ظهور یافته و به مقابله با آن مسأله ی فراگیر برآید.

در این مجمل، ما به چالش فراگیر مطرح شده ی در این مقاله، «جهانی سازی»، پرداخته و در قالب پیشنهاداتی چند، مصادیقی از هماهنگی و اتخاذ موضع مشترک امت و دولت های اسلامی را مطرح نموده ایم.

بدیهی است که این مورد مطرح شده، تنها بخشی از معضلات و چالش های جهان اسلام در عرصه ی جهانی می باشد و مسایلی همچون، «حقوق بشر، طرح خاورمیانه ی بزرگ، سلاح های کشتار جمعی، فرآیند صلح خاورمیانه» همگی از جمله مسایل کلان پیشرو امت اسلامی و دولت های مسلمان است.

که در مقام مواجهه ی با این معضلات در مرحله ای اول، اتخاذ موضع مشترک امت اسلامی و اشتراک نظر جهان اسلام را می طلبد.

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تصویری بسیار نیرومند از اسلامی خاص در ذهن غریبان شکل گرفته است. این تصویر یکسره ساختگی با پشتیبانی مراکز علمی و دانشگاهی، از راه رسانه ها، ساخته و پرداخته می شود، به گونه ای که امروزه واژه ی «اسلام» در ذهن شنونده ی غربی، مفاهیمی چون جهاد، تروریسم، تحجّر، خشونت، تبعیض، ستم به زنان و نقض حقوق بشر را تداعی می کند.

در واقع مراکز دانشگاهی در غرب با طرح های مهم پژوهشی در زمینه ی علوم اجتماعی و سیاسی، با کوشش فراوان و صرف کردن هزینه های کلان در پی آنند که درباره ای این امور نظریه پردازی کنند، بنابراین، امروزه در غرب مسأله ی طرد و تکذیب دیگر ادیان از محافل دینی به محافل علمی و دانشگاهی راه یافته است.

گرایش غالب عالمان سیاسی دین است که ثابت کنند اسلام به عنوان یک نیروی سیاسی رقیب، ارزش های اساسی غرب را تهدید می کند.

از سوی دیگر، با پایان جنگ سرد و از پاافتادن دشمن مشترک لیبرال دموکراسی غرب، این نگرانی پدید آمد که در سایه ی نبود یک دشمن مشترک، ممکن است یکپارچگی جهان غرب به خاطر افتد و در اثر نداشتن یک رقیب، تمدن غربی، پویایی خود را از دست بدهد و دوران افول آن آغاز شود، زیرا با نبود یک رقیب سیاسی نیرومند و دشمن واقعی، باید «خطر سبز» و «تهدید اسلامی» را برجسته کرد تا یکپارچگی تمدن غربی و پویایی آن حفظ شود.

کوشش بسیاری از مصلحان و متفکران نیک اندیش برای اثبات این نکته که این یک تهدید موهوم و غیرواقعی است، مبتنی بر این فرضیه است که فهم و برداشت غریبان از اسلام و مسلمانان نادرست و ناشی از سوءتفاهم است.

غافل از آن که غرب به این سوءبرداشت و سوءفهم نیاز دارد، زیرا بقای خود و استمرار سلطه و سیطره اش بر جهان را در سده ی بیست و یکم، در گرو آن می داند.

از «پایان تاریخ» فوکویاما و «برخورد تمدن های» هانتینگتون گرفته تا حملات انتحاری به ساختمان های مرکز تجارت جهانی نیویورک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ م، همگی صحنه هایی از یک سناریو و فازهایی از یک پروژه هستند، که هدف آن نجات تمدن غرب از خطر انحطاط است.

در این میان انگشت اتهام به سوی مسلمانان نشان گرفته شده، و در این پروژه ی دشمن سازی تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» در حقیقت این جهان اسلام و امت اسلامی است که هدف این ستیز همه جانبه قرار گرفته است.

بدیهی است در چنین شرایط آشفته ای که بر جهان امروز حاکم است، از جمله روش های ممکن که بطور نسبی بتوان از حقوق امت اسلامی در صحنه ی نظام بین الملل دفاع نمود و یا حداقل برای به چالش کشیدن طرح هایی که بنوعی جهان اسلام و ملل مسلمان را آماج خود قرار داده است اقدام نمود، همانا اتخاذ استراتژی «موضع گیری یکسان امت اسلامی در رویارویی با چالش های بین المللی» است، که در صورت تحقق کامل چنین استراتژی در سطح جهانی آثار مثبت و ارزشمندی را به نفع امت اسلامی دربرخواهد داشت.

● تحلیلی بر جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک جهان اسلام

دین اسلام در قرن هفدهم میلادی با ظهور پیامبر بزرگ آن، حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم، در شبه جزیره ی عربستان و در حقیقت در سرزمینی که تا آن زمان بستر حوادث و درگیری های بزرگی بود بوجود آمد. این تفکر الهی به سرعت گسترش یافت و قلمرو عظیمی را از اقیانوس اطلس تا کرانه های غربی اقیانوس آرام دربرگرفت. در حال حاضر مجموعه ی عظیم جغرافیایی جهان اسلام، سرزمینی را به طول یازده هزار کیلومتر و به عرض بیش از پنج هزار کیلومتر، با ترکیبی بسیار متنوع - از نظر انسانی و طبیعی- شامل می شود.

مرزهای فرهنگی اسلام، بخش وسیعی از جهان را دربرگرفته است. نیم دایره ی جهان اسلام سرزمین هایی را تا تنگه ی جبل الطارق در ساحل اقیانوس اطلس از جانب غرب، بالکان، دریای سیاه، سراسر قفقاز و جنوب روسیه از جانب شمال، غرب چین، سراسر هند، امتداد مرز برمه تا بنگلادش و تا جنوب تایلند از سمت جنوب، مالزی و اندونزی و بخش هایی از فیلیپین از سمت شرق، تحت پوشش قرار داده است. به عبارت ساده تر این نیم دایره از ساحل اقیانوس اطلس آغاز شده و تا سواحل غربی اقیانوس کبیر به طور ممتد کشیده شده است. به این مجموعه سرزمین های مسلمان نشین، آفریقا هم اضافه می شود، چه شرق آفریقا و چه غرب آن.

در تقسیم بندی جغرافیایی جهان اسلام، نظریه های مختلفی ابراز شده است. برخی منابع جهان اسلام را به دو بخش مرکزی و پیرامون آن تقسیم کرده اند و برخی دیگر، آن را به سه بخش: مرکزی، غربی و شرقی تقسیم کرده اند. اکنون با توجه به تحولاتی که در شوروی سابق انجام پذیرفته است و جدایی بخش های بزرگی از آن، به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز که اکثریت جمعیت آن ها را مسلمانان تشکیل می دهند، به نظر می رسد که بازنگری در قلمرو جغرافیایی جهان اسلام اجتناب ناپذیر باشد، از این رو اگر ما بخواهیم به یک تجزیه و تحلیل ژئوپولتیکی دست بزنیم،(۱) باید این تغییر مرزهای جهان اسلام، از دیدگاه جغرافیایی سیاسی، به چهار بخش کاملاً متفاوت، قابل تفکیک و بررسی است که عبارتند از:

۱) مرکز جهان اسلام، که در حقیقت گهواره ی جهان اسلام و منطبق با بخش جنوب غربی آسیا یا خاورمیانه است.

۲) شمال جهان اسلام، که شامل آسیای مرکزی و قفقاز است.

۳) غرب جهان اسلام، که شامل کشورهای شمال، شمال شرق و بخش های دیگر آفریقاست.

۴) شرق جهان اسلام، که از مرزهای شرقی ایران آغاز شده وتا کرانه های غربی اقیانوس آرام گسترش می یابد.

با یک نگاه تحلیلی، در خواهیم یافت که جغرافیای سیاسی هر یک از چهار بخش، از دیدگاه تاریخی و گرایش ها و نهضت های اسلامی، کاملاً با یکدیگر متفاوتند. اگر ما به عمق این واقعیت ها وارد نشویم، بررسی و شناخت جهان اسلامی به منظور رسیدن به اهداف عالیه ی اسلامی «که همان وحدت و هماهنگی است» کاری مشکل خواهد بود. به خصوص آن که در این جهان مادی، رقبای سرسختی وجود دارند که می خواهند از هر شکاف عقیدتی یا هر گونه اختلاف سلیقه در جهان اسلام، بزرگ ترین بهره را برده و از این طریق، هر چه سریع تر به اهداف ملی خود دست یابند.

از طرفی جهان اسلام شامل پهنه ی وسعی از ملت ها و فرهنگ هاست که از تجربیات تاریخی کاملاً متفاوتی برخوردارند. اختلافات اساسی در طرز فکر بین گروه های بزرگ قومی، مانند عرب، ترک، کرد یا فارس می تواند باعث سوءظن یا حتی اصطکاک شود. این تقسیمات قومی، بسته به موضوع مورد نظر، غالباً از اهمیت بیشتری نسبت به ابعاد وحدت بخش در فرهنگ اسلامی برخوردارند.

این در حالی است که به صراحت در تمامی آموزه های دین مبین اسلام، هرگونه نژاد پرستی و قو م گرایی که موجب شکاف در صفوف مسلمانان و امت اسلامی گردد مردود و باطل اعلام شده است.(۳)

زیرا یکی از زمینه های بروز اختلاف و عدم تعامل میان مذاهب و فرق اسلامی همین عامل می باشد. بطوری که بسیاری از برنامه هایی که برای ایجاد وحدت، مورد استقبال عمومی قرار گرفت، در بین بسیاری از دولت های اسلامی در مقاطع مختلف زمانی به اجرا درآمد. اما تقریباً کلیه ی آن ها به علت درک ناقص یا ضعف مدیریت با شکست روبه رو شدند.

مذهب، ماهیتاً یک عامل جدا کننده نیست و تفاوت و اختلاف نظر میان فرقه های مختلف اسلامی به مراتب کمتر از مشترکات آن ها است، ولی متأسفانه در طول تاریخ همواره بعنوان یک عامل تفرقه بطور بالقوه در جوامع اسلامی وجود داشته است، از نظر تاریخی، خارجی ها، از جمله دولت های غربی، برای اهداف استعماری خود و برتری «ژئوپولیتیکی» در طول دوره ی استعمار از این اختلافات بهره برده و حتی به آن ها دامن زده اند. اگر چه این اختلافات احیاناً ساخته ی خود سیاست های غرب است، ولی باید پذیرفت که فقط تعداد معدودی از دولت های مسلمان موفق به توسعه ی جوامع حکومتی با ساختارهای حقوقی مطلوب شده اند و توانسته اند بخوبی از حقوق اقلیت دفاع کرده و برای اداره ی جوامع کاملاً متمایز از نظر فرهنگی، خودمختاری کافی بدست آورند. تا زمانی که جوامع مسلمان به توسعه ی این ساختارها و مکانیسم های حقوقی ادامه ندهند، دولت های انفرادی ضعیفی بوده و منطقه را در معرض تفرقه قرار خواهند داد که این امر از آن وحد مورد نظر جلوگیری خواهد کرد. بسیاری از محققان عرب و مسلمان به طور عموم غرب را در ایجاد مجموعه ی کاملی از تحقیقات و پژوهش ها، اعم از دایره المعارف ها یا کتاب های راهنما، متهم کرده اند.

● ضعف امت اسلامی و بن بست تفکر نوگرایی

امروزه، مسلمانان در همه جا مورد تهاجم واقع می شوند. از حیدرآباد و تجربه ی آنان در هند گرفته تا فلسطینیان رانده شده، بوسنی، سومالی و آسیای مرکزی و قفقاز و ظلم بر مسلمانان در کشمیر و داخل هند، همه و همه یک واقعیت است. مسلمانان در دنیایی از بازی نامتوازن قدرت میان شمال و جنوب، معتقدند که تحت محاصره قرار گرفته و به عناوین مختلف در گوشه و کنار غرب به طور اهانت آمیزی در معرض سوءظن قرار دارند و به طور تحقیرآمیزی در فرودگاه های بین المللی با آنان رفتار می شود. در رسانه های بین المللی غرب، هدایت ترور بطور مستقیم از جهان اسلام به غرب تبلیغ می شود. اما در معنایی دیگر، هدایت ترور بطور مستقیم از جهان اسلام به غرب تبلیغ می شود. اما در معنایی دیگر، مسلمانان در واقع خود را هدف «تروریسم غربی» می بینند که گه گاه به وسیله ی افراد تروریست عملی می شود. طی قرن گذشته، بیشتر، مسلمانان به دست غریبان کشته شده اند تا غریبان به دست مسلمان ها. در نتیجه بسیاری از مسلمانان مایلند نتیجه گیری های کلی تری به عمل آوردند.

غالب مسلمانان اطمینان دارند که سیاست های غرب برای تضعیف قدرت اسلامی در هر جا که خواسته مطرح باشد، آگاهانه وارد عمل شده اند. ترس و واهمه ی روانی حاصل از این تجربه ی تاریخی، این برداشت را در میان مسلمانان تقویت می کند که همان جنگ قدیمی علیه اسلام پس از هزار سال هنوز بدون وقفه ادامه دارد. جز آن که ابزار و روش های آن ظریف تر و زیرکانه تر شده است. چرا که غرب از کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی آن قدر مشعوف شده و لذت می برد که آن را کتاب نمونه ی بین المللی معرفی کرده و در همه ی رسانه ها از آن یاد می کند. مسلمانان فکر می کنند که رهبران غربی مدام در این فکرند که به نحوی رهبران کشورهای مسلمان را به وی آنتن ها برده و با آن ها در چالش باشند. به نظر می رسد که غرب فقط از دنیای اسلام خاموش و بدون دغدغه و هیجان، لذت برده و آرام می گیرد.

در برابر چنین حمله های همه جانبه های از سوی غرب، مسلمانان در عمل فقط می توانند از مرزهای خود به هر نحو معنی که امکان داشته باشد، حفاظت کنند. منظور از مرزها، همان حدود و ثغوری است که عمدتاً به وسیله ی قدرت های استعماری میان همه ی کشورهای اسلامی تعیین شده است. امروزه، مرزهای کشورهای و حاکمیت فضاهای آنان می بایست به وسیله ی قدرت غرب از آسیب تجاوز خارجی در امان بماند. اگر ارزش های جدید حقوق بشر، نظام جدید اقتصادی حاکم غرب و رسانه های عظیم و همه جانبه ی آنان بخواهند با خودمختاری فرهنگی مسلمانان در جهان نوین رقابت کنند، حتی مرزهای رفتاری را نیز تحت الشعاع قرار خواهند داد.

مسأله ی دیگر، وضعیت دشوار مدرنیزه است. بعضی از متفکران اسلامی ممکن است از اساس با ضرورت نوگرایی مخالف باشند. اما آیا نوگرایی به معنای غرب گرایی است؟ چگونه می توان بنیان های فرهنگی و اخلاقی فرهنگ اسلامی را به هنگام پذیرش جنبه های مادی غرب دست نخورده باقی گذاشت در حالی که این پذیرش در نهایت مستلزم واردات بنیان های فلسفی- فرهنگی شود که چنین دستاوردهای مادی را ایجاد کند؟ آیا نوگرایی موجب تسلیم کامل در برابر غرب می شود؟ آیا این مستلزم تسلیم در برابر محو بنیان های اخلاقی رسمی نمی شود که به نظر بسیاری از مسلمانان و آسیایی ها، معرف فساد کذایی نظم عمومی غرب، جنایت، مواد مخدر، خشونت، به قهقرا رفتن نظام خانواده و نبود ارزش های اجتماعی است؟ آیا ممکن است بهترین های غرب را در نوگرایی انتخاب کرد و بدترین های آن را و آن ها و در این صورت چگونه فرهنگ می تواند هویت خود را حفظ کند و گران بهاترین شالوده ی فرهنگی هر جامعه است؟ مسلمانان در مقابله با غرب و حمله ی سخت نوگرایی با این بن بست مواجهند. به نظر می رسد این اسلام است که می تواند شالوده ی فرهنگی ریشه دارتری از ملی گرایی غیرمذهبی نوین را عرضه کند.(۳)

● چالش های عمده ی امت اسلامی در سطح بین المللی

در شرایط فعلی جهان که نظام بین الملل در دورن گذار قرار دارد، چالش های عمده را در برابر جهان اسلام و امت اسلامی قرار داده است که در صورت عدم اتخاذ یک استراتژی منسجم در جهت موضع گیری یکسان و مشترک در مقام رویارویی با چالش های پیش رو در سطح بین المللی، ملل مسلمان در یک طوفان از تحولات و تغییرات ناخواسته گرفتار شده، زیرا در صورت عدم آمادگی لازم برای مواجهه با این چالش های پی در پی، الگوهای از پیش طراحی شده، از خارج به مجموعه های کشورهای اسلامی، و جوامع مسلمان تحمیل خواهد شد.

در این میان یکی از اهداف بسیار مهم و عالیه ی استراتژی کلان تقریب مذاهب اسلامی، تلاش در جهت تقویت هر چه بیشتر استراتژی موضع گیری یکسان امت اسلامی در رویارویی با چالش های بین المللی و همچنین نهادینه شدن آن در سطح جهان اسلام است.

به طوری که در این عرصه می توان به یکی از چند چالش عمده و جدی که گریبان امت اسلامی و کشورهای اسلامی را گرفته، اشاره نمود.

نویسنده: مهدی - مینایی

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از کتاب استراتژی تقریب مذاهب اسلامی

پاورقی ها:

۱- لاکوست، ایو، مسایل ژئوپولیتیک اسلام، دریا، افریقا، ترجمه ی عباس آگاهی، نشر فرهنگ، ۱۳۶۸، ص ۴۱.

۲- عزتی، عزت الله، ژئوپولیتیک در قرن ۲۱، انتشارات سمت، ۱۳۸۰، ص ۱۵۵.

۳- Conflict Between the U.S.A and Rosia in Bosnia New York Times, ۱۸th May ۱۹۹۳

۴- مجله ی الواحه، ش ۱۶، ص ۱۵۳.

۵- جمیز روزناو، دنیامیسم شناخت. (متن عربی)

۶- مجله ی العربی، ش. ۵۱۲، استاد مجدالدین خمش، ص۳۰.

۷- نگاه کنید به: مجله ی المنهاج، ش ۲۲، سال ششم، ص ۲۴۸. (مقاله ای از صاحب این قلم در این باره)

۸- نگاه کنید به کتاب: کنفرانس جمعیت و توسعه در قاهره و پیامدهای آن. (از نویسنده)

۹- استاد منیاوری به نقل از گزارش «شورای ملی تولید و امور اقتصادی مصر» که در تاریخ ۱۷/۳/۲۰۰۲ ارایه شد.

۱۰- دکتر عبدالعزیز حموده، «آزمون برای فرهنگ ملی» روزنامه ی الاهرام مورخ ۵/۷/۲۰۰۲م، صفحه ی ۱۳.

۱۱- هر روز دلایل تازه ای در خصوص این سوءاستفاده ها، ارایه می شود؛ چنان چه نهادهای یاد شده زیر بار این سوءاستفاده ها نروند نیز بایکوت می شوند. موضع آمریکا نسبت به پیمان «کیوتو» در خصوص منع آلودگی محیط زیست، شاهدی بر این مدعاست، زیرا پس از امضای این پیمان، متوجه شد که این امضا مستلزم کاستن از تولید ذغال سنگ، نفت سنگین و انرژی هسته ای است. در مورد دادگاه جنایات جنگی لاهه نیز- به رغم این که خود آمریکا در تأسیس آن شرکت داشت- سربازان خود را از محاکمه شدن در این دادگاه، معاف ساخت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید