شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

پارادوکس قدرت در «کرملین»


پارادوکس قدرت در «کرملین»

حزب روسیه واحد متحد حزبی میانه رو و مهمترین حامی و در واقع نماینده اصلی حاکمیت و دولت فعلی روسیه در مجلس دومای این کشور است این حزب در فروردین ماه ۱۳۸۰ آوریل ۲۰۰۱ در نتیجه ادغام احزاب میهن, مام روسیه و حزب اتحاد, شکل گرفت و هر چند حزبی تازه تأسیس است, اما عمدتا به واسطه محبوبیت پوتین در انتخابات فدرال و محلی سال های اخیر به موفقیت های قابل ملاحظه ای دست یافته است

پیروزی حزب عدالت و توسعه در ترکیه و حرکت این حزب بر مبنای تقویت توامان جایگاه و محبوبیت مردمی و تقویت ساختار حزبی و انسجام دادن به آن و همچنین در ادامه بهره گیری ریاست این حزب (یعنی رجب طیب اردوغان) در ایفای نقش محوری در ساختار سیاسی ترکیه و محور قرار گرفتن به جهت جلوگیری از تضعیف جایگاه حزب در سطح جامعه این کشور و افکار عمومی مردم ترکیه، به منظور جلوگیری از بروز انشعاب و یا انشقاق در مجموعه حزبی (در صورتی که اردوغان خود راساً وارد عرصه ریاست جمهوری در ترکیه می شد) باعث شد تا وی با درایت و برنامه ریزی حزبی و به منظور حفظ وضعیت حزب خود در صحنه سیاسی ترکیه، یکی از معتمدین وفاداران به خود یعنی عبدالله گل را به عنوان ایفاگر نقش ریاست جمهوری وارد عرصه سیاسی و راس هرم سیاسی و قدرت در ترکیه نموده و وی را که از تبعیت پذیری عمیق و پخته تشکیلاتی و حزبی برخوردار است به عنوان مهره اصلی وارد کاخ ریاست جمهوری ترکیه معروف به «چانکایا» کند. و خود راساً سکانداری امور اجرایی کشور و پست نخست وزیری را در راس ریاست حزب اش عهده دار شود.به گزارش ایراس ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه نیز با الگو قرار دادن این تجربه اجرایی موفق و با تقویت جایگاه حزب اش (یعنی حزب روسیه واحد یا همان حزب روسیه متحد) با یک برنامه ریزی کاملاً حساب شده و با وجود مطرح بودن گزینه های بسیار مطروحه در افکار عمومی مردم و سیاستمداران در این کشور، پیرامون آینده سیاسی روسیه پس از اتمام دور دوم ریاست جمهوری خود در روسیه، سعی دارد همان نسخه را جهت جامعه روسیه و ساختار سیاسی آن طی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آتی در این کشور عملی و اجراء نماید. در حقیقت پوتین با انتخاب «دیمیتری مدودوف» به عنوان گزینه مورد نظر و مورد تاییدش در انتخابات آتی ریاست جمهوری، طی حداقل ۴ سال آینده، با تقویت جایگاه حزب خود در عرصه سیاسی روسیه و به ویژه بدست گیری اکثریت ۶۵ درصدی در مجلس ملی این کشور (معروف به دوما) با قرار گرفتن در راس امور اجرایی کشورش به صورت توامان هدایت گر امور سیاسی روسیه نیز خواهد بود.

● کلیاتی پیرامون حزب روسیه واحد (متحد)

حزب روسیه واحد (متحد) حزبی میانه رو و مهمترین حامی و در واقع نماینده اصلی حاکمیت و دولت فعلی روسیه در مجلس دومای این کشور است. این حزب در فروردین ماه ۱۳۸۰ (آوریل ۲۰۰۱) در نتیجه ادغام احزاب میهن، مام روسیه و حزب اتحاد، شکل گرفت و هر چند حزبی تازه تأسیس است، اما عمدتا به واسطه محبوبیت پوتین در انتخابات فدرال و محلی سال های اخیر به موفقیت های قابل ملاحظه ای دست یافته است. در انتخابات سال ۲۰۰۳ میلادی (۱۳۸۲) دوما، این حزب توانست با کسب ۳۷ درصد آراء ۲۲۲ کرسی را در اختیار بگیرد و پس از ائتلاف با برخی نمایندگان احزاب مردم، اتحاد نیروهای راست و حتی یابلاکا و حدود ۶۸ نماینده مستقل، با کسب ۳۰۵ کرسی اکثریت قانونی این مجلس را در اختیار گرفت به نحوی که این اکثریت به حزب روسیه واحد توان بازبینی قانون اساسی را نیز می دهد. حزب روسیه واحد ۸۸ کرسی از ۱۷۸ کرسی شورای فدراسیون را نیز در اختیار دارد و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) با حمایت از پوتین در پیروزی او مؤثر بود. تعدادی از وزرای دولت پوتین، فرمانداران و مقامات مناطق و سایر مقامات ارشد دولتی در سراسر روسیه از اعضای این حزب هستند. در انتخابات چندی قبل دومای روسیه، که پنجمین دوره آن محسوب می شد و به واسطه تغییر قانون، تمامی نمایندگان بر مبنای سیستم حزبی انتخاب می شدند، این حزب توانست با کسب حدود ۶۵ درصد آراء، ۳۱۶کرسی از ۴۵۰ کرسی موجود در دوما را کسب نماید. که خود این امر موفقیت بسیار بزرگی در راه تثبیت موقعیت این حزب در افکار عمومی مردم این کشور محسوب می شود. «بوریس گریزلف» رئیس فعلی حزب روسیه واحد و وزیر پیشین کشور، از آبان ۱۳۸۱ (نوامبر ۲۰۰۲) تاکنون رئیس دوما است. این حزب هم اکنون بیش از ۱۱۵۰۰۰۰ نفر عضو رسمی، ۲۶۰۰ دفتر محلی و ۱۹۸۵۶ دفتر موقت در سراسر روسیه دارد. البته در حال حاضر به جهت منع قانونی پوتین ریاست حزب را در ظاهر نمی تواند عهده دار گردد، اما پس از برگزاری انتخابات، وی بدون هرگونه دغدغه ای این مسئولیت را رسماً عهده دار خواهد شد. کما اینکه در جریان برگزاری انتخابات مجلس دوما نیز شاهد قرار گرفتن نام وی به عنوان سر لیست در صدر فهرست اسامی نامزدهای این حزب در انتخابات بودیم.

در مجموع پوتین رابطه نزدیکی با اعضاء این حزب دارد و این حزب نیز سازوکار مهمی در حکومت مداری او محسوب می شود. حزب روسیه واحد دارای دو جناح عمده: جناح تکنوکرات ها (دیوان سالارهای اقتصادی) و طیف بزرگ سن پترزبورگی ها (دیوان سالارهای سیاسی) است. هر چند پوتین به جناح سن پترزبورگی ها نزدیک تر است، اما در عمل از منافع کل این حزب حمایت می کند. حمایتهای سیاسی و حزبی داخلی از مدودوف در روسیه احزاب و گروه های مختلف در روسیه فعالیت در این خصوص را آغاز کرده و در همین رابطه ۴ حزب روسیه واحد(متحد)، کشاورزان، عدالت و نیروی مدنی، دیمیتری مدودوف را به عنوان نامزد خود در انتخابات آتی ریاست جمهوری معرفی کرده اند.اما باتوجه به روند موجود، می توان بدون هیچ تردیدی، معرفی مدودوف را «پایان» رقابت های انتخاباتی ارزیابی کرد، و همچنین با نظر برخی از کارشناسان سیاسی موافق بود که با توجه به بسیج اکثریت دوما (روسیه متحد با ۳۱۶ و حزب عدالت با ۳۸ کرسی)، شخص پوتین و کلیه مقامات دولتی در حمایت از نامزدی مدودوف، هیچ شکی در پیروزی قطعی او در انتخابات ۱۲ اسفند سال جاری (۱۳۸۶) وجود ندارد. انتخاب و معرفی مدودوف که به ظاهر از سوی ۴ حزب گفته شده، ولی در واقع از سوی نخبگان کرملین و به طور ویژه پوتین انجام شد، برای بسیاری در داخل و خارج روسیه غیرمنتظره بود. بسیاری از تحلیلگران، افزایش حجم گفتارها و رفتارهای ضدغربی ماه های اخیر مقامات دولتی و به ویژه پوتین- که در برخی موارد در تضاد آشکار با اصول عمل گرایی سیاست خارجی او بود- را به عنوان نشانه ای از تلاش نخبگان کرملین برای امنیتی کردن فضای رقابت های انتخاباتی می دانستند تا از این طریق با تحریک احساسات همچنان ضدآمریکایی بسیاری از مردم بتوانند آرای آنها را به سوی فردی امنیتی از طیف «سیلاویک »های کرملین و به طور ویژه سرگئی ایوانف سوق دهند.

اما پوتین با انتخاب و حمایت ویژه از نامزدی مدودوف، نشان داد همچنان تحقق آرمان «روسیه بزرگ» را در گرو سیاست خارجی عمل گرا و توجه به هنجارمندی و عدم مقابله جویی به عنوان دو شاخص مهم این رویکرد می داند.صرف نظر از گمانه زنی های بسیاری که در محافل مختلف در خصوص سیاست های پشت پرده «سیلاویک »های کرملین در انتخاب مدودوف (که فردی جوان نسبت به سایرین است)، برای حفظ قدرت و استمرار نفوذ خود از طریق او بر روند آتی در جریان است، و تا حدودی نیز خالی از واقعیت نیست. نتیجه اینکه:

۱) اگر از عمل گرایی و هنجارمندی سیاست خارجی روسیه، مسامحه و مصالحه در برابر برخی زیاده طلبی های آمریکا برداشت نشود، در آن صورت در یک ارزیابی کلان، سیاست خارجی این کشور در دوره پوتین- به رغم برخی استثنائات - عمل گرا و هنجارمند بوده است.

۲) پوتین تسریع فرایند نو سازی روسیه به منظور جبران پسرفت های آن (در دوران فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به ویژه در دوران زمامداری بوریس یلتسین) از جایگاه بایسته خود در نظام بین الملل را هدف بلندمدت این کشور می داند و در این راستا بر همکاری، عدم تقابل و تعامل مثبت با جامعه جهانی به عنوان پیش شرط های اساسی تحقق آن تاکید می کند. ضمن اینکه وی به جهت تداوم و حفظ محبوبیت خود در بین مردم روسیه و بالاتر بردن جایگاه روسیه در نظام بین الملل، در برخی از مسایل بین المللی و در تقابل با یکه تازیهای آمریکاییها و غربیها در برخی از نقاط جهان، به ویژه در یکسال و اندی اخیر اقداماتی را انجام داده است.

۳) این گونه انتخاب ها (انتخاب مدودوف) از سوی پوتین بی سابقه نیست. به عقیده بسیاری کارشناسان، یکی از مهم ترین علل به حاشیه رفتن ایگور ایوانف در دولت پوتین، ذهنیت های سنتی و غلیظ جنگ سردی او بود.

پوتین در اشاره به ناکارآمدی این گونه دیدگاه ها در شرایط جدید و با اشاره به اینکه، دیپلمات های روسیه هنوز به تحولات جدید جهانی از جمله بازار آزاد و تغییر ماهیت تهدیدهای دوره جنگ سرد اعتقاد پیدا نکرده اند و بهتر است از دیپلمات های جوان تر که با جهان جدید آشنایی بهتری دارند، استفاده شود، اسفند ۱۳۸۲ لاوروف را جایگزین ایوانف کرده بود.

۴) حمایت پوتین از مدودوف به عنوان یک مدیر اقتصادی، ناشی از تاکید او بر ضرورت تقویت قدرت «نرم» روسیه در عرصه بین الملل به ویژه در حوزه اقتصادی نیزهست. به اعتقاد او، تمرکز بر اقتصاد، واکنشی مناسب به تحولات جهانی شدن و اولویت قدرت اقتصادی در شرایط فعلی نظام بین الملل است. از منظر او، اگر کشوری مایل به ایفای نقش برتر در جهان معاصر است باید قادر به عملکرد مؤثر در سیستمی باشد که وجه غالب آن روابط و قدرت اقتصادی است. در این سیستم، قدرت اقتصادی موثرترین سازوکار ارتقای جایگاه روسیه در عرصه بین الملل و تحقق اهداف سیاست خارجی آن است.

۵) در واقع بند ۴ فوق الذکر موضوعی است که حزب فعلی حاکم در ترکیه نیز در بعد کلان قضیه بدان اعتقاد دارد و بر مبنای آن در حال پیشبرد سیاستهای خود در عرصه داخلی و خارجی ترکیه است، الگویی که دارای تشابهاتی با سیستم سیاسی حاکم در روسیه بوده است. ضمن اینکه پوتین نیز آینده سیاسی خود و حاکم سیاسی در کرملین را طبق مشی جاری در چانکایا، رقم خواهد زد.