سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مقالات قدیمی: زبان و جامعه شناسی ( 1349)

«زبان» را میتوان از دیدگاههای روانشناسی ، منطق، فلسفه و جامعهشناسی مورد پژوهش قرار داد . «سمبول» نخستین سنگ بنای هر زبان است که از آن میتوان به «نشانهﺀ مفهومی» تعبیر کرد . بنابراین زبان در جامعهشناسی - و بخصوص در قلمرو «جامعهشناسی رفتاری» و تنها به عنوان یک واسطه – وسیله ارتباط انسانی و وسیلهای برای تبادل و هدایت ، تلقی میشود . یکی از وجوه برتری انسان بر حیوان ، بهرههایی است که از اجتماع و تلاقی انسانها بدست میآید . تنها انسان توانایی دارد که با توالی علائم و نشانهها ، مفاهیم جدیدی بوجود آورد .
انتظامی که میان «نشانه» و «مفهوم» برقرار میشود ، تنها در چارچوب زندگی گروهی اعتبار پیدا میکند . جامعهشناسی زبان ( و یا «جامعهشناسی آئینزبان» ) بحق جایی برای خود در کنار «روانشناسی زبان» دست و پا کرده که از پیش اهممیتی شایان داشتهاست . نخستین «کارکرد» (فونکسیون) زبان ، کارکردی اجتماعی است . زیرا زبان نه تنها انگیزهﺀ تشکیل گروهها و جوامع کوچک بشمار میآید، بلکه نیز همهﺀ رفتارها و موقعیتهای اجتماعی را پایهگذاری میکند . در واقع موجودیت واژههایی چون تشکر، تسلیت ، خواهش ، همدلی و غیر از آن مظاهر تاییدکنندهﺀ کارکرد اجتماعی زبان است . همهﺀ وقایع اجتماعی خود را در زبان انعکاس میدهند . زبانِ «غالبان» بدیهی است که گسترش بیشتری مییابد ، ولی زبانِ «مغلوبان» نیز تاثیر و کارکرد خود را صیانت میکند . از سوی دیگر زبان در برابر تغییرات اجتماعی «خود مختاری» بیشتری نشان میدهد و به آسانی خود را در معرض دگرگونی قرار نمیدهد . هرکس و در هر موقعیت باید قوانین آن را بیاموزد، بکار بندد و احترام گذارد . در اینجا باید میان «امکان گویایی» و «سخنگویی» قائل به تفکیک شد1. به مدد «امکان گویائی» - که شاید بتوان آن را در زبان بالقوه و پرورش نیافته نامید – تنها گروههای ابتدایی میتوانند مجموعهﺀ نه چندان وسیع مفاهیم خود را ابراز دارند . ولی در قلمرو زبانهایی که ساخت و پرداخت پیچیده و گستردهتری دارند ، هر گروه کوچک اجتماعی ، بر بخشی از زبان کل جامعه تسلط دارد .
زبان – مانند تمامی آنچه «فیرکانت» (Vier Kandt) «ساخت عینی» نام میدهد – و جامعه به یکدیگر نیازی متقابل دارند . زبان نوعی قید اجتماعی است که در ابتدا براساس «غریزهﺀ تقلید» و اجبار به همگونی گروهی بوجود آمده و سبب نوعی ذخیرهﺀ نیروی انسانی است .
«اجبار به همگونی» شیوههای مصرف زبان را تعیین میکند و جامعه هیچگونه انحراف از این شیوهها را به حمایت نمیگیرد . و این نکتهای است که در تمامی نهادهای اجتماعی مصداق پیدا میکند.
زبان از اینروی که به کمک عناصر خود همواره میتواند مفاهیم جدیدی را ابراز دارد ، در مقام مقایسه حتی از «جهانبینی»ها و «آئینها و شعائر» ثابتتر جلوه میکند . از هنگام اختراع خط و کتابت ، وجود زبان توجیه منطقی بیشتر و اهمیت و تاثیر افزونتری یافته است . زبان از طریق نگارش ، ارتباطی عمودی در جامعه بهوجود میآورد که ایجاد نوعی یگانگی میان نسلهای مختلف را سبب میشود . متون مذهبی و دیوانهای ادبی از این راه میتوانند تاثیر خود را طی قرون متمادی در نسلهای گونهگون حفاظت کنند . مسالهای که تاکنون مورد بحث فراوان قرار گرفته آنست که دگرگونی در زبان از کجا ناشی میشود. جامعهشناسان نیز بموازات متفکران اجتماعی دیگر، توجیهاتی برای این دگرگونی یافتهاند . (ظهور طبقات جدید – امتیازات و نیازهای نسل جوانتر – تازهجویی و غیره .) زبان نیز مانند بسیاری دیگر از پدیدههای فرهنگی در اشکال بیشمار و مستقل از یکدیگر و گاه در اشکالی انشعابی تجلی کرده است . در «انجیل» آمده است که تعدد و پراکندگی زبانها ناشی از «مجازات الهی» است . انجیل این «تعدد» را به «آشفتگی» و «انحراف» تعبیر میکند . حال آنکه به اعتقاد ما هیچگونه پایه اساسی و ملموس در راه توجیه وجود «زبان واحد ایدهآل» در دست نیست . از زمان «هردر» (Herder) و فلاسفهﺀ رومانتیک، زبان قبل از هرچیز یک «عطیهﺀ الهی» است : هر زبان دارای زیبائی و عمق ویژهﺀ خود است و هر زبان به ما امکان رشد و پرورش جدیدی میدهد و جهان را به ما از زاویهای خاص مینمایاند . آموختن زبان بیگانه، برخلاف نظر «لایب نیتس» که آنرا«ضرورتی اسفانگیز» تلقی میکرد ، بزرگترین وسیلهﺀ گستردگی اندیشه است . تحت تاثیر تفکرات «لایب نیتس» و نیز بسبب فزونی تماسهای بینالمللی از اواخر قرن نوزدهم، زبانهای تصنعی ، و باصطلاح جهانی ، نظیر «ولاپوک» (Volapük) «اسپرانتو» (Esperanto) و «ایدو» (Ido) بوجود آمد که البته حتی از زبان انگلیسی رواج کمتری پیدا کرده است ، هیچ چیز چون «تفرق زبانی» گروههای اجتماعی را از یکدیگر جدا نمیکند . در گذشتهﺀ دور و نزدیک ، بیگانه زبانان ، همواره «بربر» - در معنائی مخالف با مفهوم انسان کامل – بحساب میآمدند. «مورمون»ها (Mormone)2 کمال مطلوب را در آن میدیدند که برای پاک نگهداشتن روح فرقهﺀ خود را زبانی اختصاصی داشته باشند و آن را در تمامی قلمرو حکمفرمائی خود رواج دهند. تمایل به تفکیک میان ملت بعنوان یک وحدت معنوی و ملت بمعنای سیاسی از همینجا پیش آمده است . «چک»ها ضربالمثلی دارند با این مضمون : «تا زمانی که زبان زنده است ، ملت نمرده است .» البته «ملت»هایی وجود دارند که افراد آن به زبانهای گونهگون تکلم میکنند (یهودیها ، سوئیسیها) و نیز زبانهایی که ملتهای مختلف بدان تکلم دارند . ( اسپانیایی، انگلیسی ) بهرحال زبان معیار شناخت عوامل مهم دیگری چون ریشههای تاریخی و فرهنگی مشترک تاثیر دارند .
هر زبان نمایشگر حوزهﺀ مشخصی از تجربههاست و مسائل و پدیدهها را بشکلی اختصاصی تفسیر میکند . بنابراین ، ارزشها و جهتگیریهای اجتماعی در برابر پدیدهها ، به مدد زبان شکل میگیرند و تثبیت میشوند . (و این همان چیزی است که «هومبولت» (Humboldt) از آن به «گونهگونی جهانبینیها» تعبیر میکند ، چیزی که امروز از نو ، در "Metalinguistik" مطرح شده است.) انسان از طریق زبان مادری نهتنها به انتظام و همبستگی عالی معنوی که بیمدد زبان میسر نیست (همچنانکه در مورد انسانهای لال و کر چنین است) بلکه همزمان با آن به نوعی «تفکر وجودی» دست پیدا میکند که غالبا ناآگاهانه است .
زبان مادری در میان افرادی که از یک طبقه هستند احساس و دریافت مشترکی به وجود میآورد و از همان آغاز آنان را با یکدیگر سازش میدهد .
«لویاشتراوس» (Levi Strauss) اعتقاد دارد که برحسب آنکه رابطهﺀ میان «ساخت» و اجزاﺀ سازنده در یک «کل اجتماعی» ساده یا پیچیده باشد ، به تبعیت از آن رابطهﺀ میان زبان و عناصر سازندهﺀ آن غیر ساده یا پیچیده خواهد بود . «لوی استراوس» این تبعیت را «توازی اجتماعی- زبانی»3 عنوان میدهد . واژهنامهﺀ «دودن» (Duden) در آلمان شرقی بشکلی خاص تهیه و تنظیم میشود که از نظر حجم لغات و توضیح مفاهیم آنها ، با «دودن» منتشره در آلمان تفاوت دارد . در حکومتهای «توتالیتر» مسئولیتها نامشخص است . متصدیان نمیتوانند با اتکاﺀ بر شخصیت خود رفتار و عمل خود را انتخاب کنند . برای آنان شیوهای غیرشخصی (تحمیلی) مطرح است . بدینگونه نوعی «عینیت انتزاعی» بهوجود میآید که بالمآل به تحریکات وحشیانه میانجامد : زبان به مثابهﺀ وسیلهای برای تبلیغ و جنجال تلقی میشود . (برای مثال میتوان گفت که واژهﺀ «فناتیک» «در نظام هیتلری» طنین دیگری یافته بود . ) تعصبات حزبی و قالبیکردن تفکر و اندیشه ، بیتردید جز فقیر شدن و از میان رفتن قابلیت انعطاف مفاهیم ، بهرهای ندارد .
در حوزهﺀ هر زبان اصلی میتوان به زبانهای فرعی و اختصاصی دست یافت که به گروههای مشخص اجتماعی تعلق دارند . رومیها دارای دوگونه زبان «اشرافی» و «تودهای» بودند4 که گاه حتی از نظر شکل واژهها و موارد استعمال آنها با یکدیگر متفاوت بودند . فیالمثل بجای "au" در زبان اشرافی "a" و در زبان توده "O" بکار میرفت (بهمین سبب کلودیوس (Claudius) قیصر روم برای جلب نظر و اعتماد توده ، خود را Clodius مینامید ! ) اینگونه دوگانگی زبانی را بخصوص میتوان در فرانسهی قرن هفدهم سراغ گرفت : میان زبان اشراف و زبان توده فاصلهای عظیم افتاده بود و غالب اوقات محاورهﺀ توده مردم اشراف کاملا غیر مفهوم بود . ( «بورکهارت» (Borchart) مینویسد که محاورهﺀ تودهﺀ مردم برای اشراف طنین و مفهومی چون صدای گاو نر داشته است ! ) مردم عادی بیش از هرچیز از علائم چهره (میمیک) و «اصوات» برای مکالمه با طبقه اشراف استفاده میکردهاند. همین اختلاف زبانی را میتوان میان شهرنشینان و روستائیان ، باسوادان و بیسوادان جستجو کرد . از آن گذشته هرکس در زندگی روزانهﺀ خود و به تناسب و اقتضای محیطی که درآن قرار گرفته است ، به توالی ، شکل محاوره خود را تغییر میدهد . شکل مکالمه خانوادگی را نمیتوان در برخورد با همکاران ، ناآشنایان و یا نوآشنایان بکار گرفت . همچنانکه بهنگام سخنرانی یا نوشتن ، انتخاب واژههایی ضرورتی است که در محاورهﺀ عادی بکار بستن آنها مضحک و مسخره جلوه میکند .
دربارهﺀ «گویش»های محلی که در همهﺀ سرزمینهای جهان در زبان اصلی وجود دارند ، سخنی چند باقی میماند . «گویش»های محلی براساس گروههای به اصطلاح «اولیه»ای انتظام گرفت .
گنجینهﺀ لغات در گویشهای محلی وسعت چندانی ندارد و غالبا 5000 تا 8000 واژه را در بر میگیرد . از آن گذشته «گویشها» شکلی بسته و مسدود دارند و واژههای جدید را به زحمت میپذیرند . ولی در زبان ادبی (و،اصلی) علاوه بر غنای گنجینهﺀ لغات ، راههای پذیرش واژههای جدید و بالمآل گسترش بیشتر زبان ، همواره باز است و در این میان زبانهای فرعی تخصصی نیز قابل مطالعه است . هریک از گروههای شغلی علائم زبانی خاص برای خود دارند که در زندگی روزمرهﺀ گروههای دیگر اهمیت و ارزشی پیدا نمیکنند. «بیمار» به زحمت میتواند زبان پزشک خود را «درک» کند و آن نیز هنگامی است که گفتگو مطلقا دربارهﺀ درد و بیماری وی جریان دارد . رواج زبان تخصصی غالبا این هدف را پیشروی دارد که اعتبار اجتماعی رشتهﺀ تخصصی مربوط را افزایش دهد .
از جملهﺀ زبانهای دیگری که واجد مشخصاتی انحصاری است ، میتوان از «محاورهﺀ مدرسهای» نام برد . انگیزهی غائی اینگونه محاورهﺀ اختصاصی را میتوان در روح تعاون و تمایل به همکاری گروهی سراغ گرفت . با اینگونه «محاوره» از یکسو همبستگی عاطفی درون گروهی شدت میگیرد و از سوی دیگر فاصله با گروههای خارجی دیگر مشخص میشود . «محاورهﺀ مدرسهای» با در برگرفتن اصطلاحات خاص گروهی رفته رفته به نوعی رسم و آئین تبدیل شده است .
در پایان آنچه آمد ، میتوان از زبان محاورهای دانشجویان و گروههای اجتماعی دیگر نام برد . در اینگونه محاورات اختصاصی واژهها اعلب مانند آنچه در «زبان تخصصی و شغلی» بچشم میخورد اصالت ندارند و غالبا به شکلی مصنوعی و افسانهای ساخته و پرداخته میشوند و در گروههای بسته رواج میگیرند .
......................................
* از کتاب :
Wörterbuch der soziologie 1969 – Enke Verlag – Munchen
1- مانند Langage و Langue و یا (Parole Discourse) در فرانسه – و یا Language و Speech در انگلیسی .
2-مورمونها ، اعضای یک فرقهﺀ مذهبی که بوسیله یکی از اهالی امریکای شمالی بنام « ژوزف اسمیت » (J. Smith) در نیمه اول قرن نوزدهم بنیاد گذارده شده است . فرقهﺀ مذکور از سال 1850 ایالت یوتا را بوجود آوردند . آنان طرفدار اشتراک اموال و تعدد زوجات بودند.
3- "Der Soziolinguistische Parallelismus"
-رومیها زبان «اشراف» را Sermo Plebeius و زبان عوام Sermonabilis می گفتند.
مشخصات مقاله
مجله فرهنگ و زندگی، 1349
مجموعه: ابراهیم میرهاشم زاده
آماده سازی برای انتشار: نسرین راستگو
صفحه مقالات قدیمی در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/old_articles
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست