دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

شرایط برخورداری از شفاعت


شرایط برخورداری از شفاعت

شفاعت, به مفهوم درست آن, موضوعی قرآنی و حدیثی است به همین سبب است که پیروان اسلام, با الهام از قرآن بر شفاعت پیامبر گرامی اتفاق نظر دارند,گرچه در چگونگی آن, دیدگاهها متفاوت است

شفاعت، به مفهوم درست آن، موضوعی قرآنی و حدیثی است. به همین سبب است که پیروان اسلام، با الهام از قرآن بر شفاعت پیامبر گرامی اتفاق نظر دارند،گرچه در چگونگی آن، دیدگاهها متفاوت است.

رهروان مذهب اهل بیت نیز، بر این باورند که افزون بر پیامبر گرامی، دیگر پیام آوران خدا،(فرشتگان و امامان معصوم) نیز به اذن خدا، شفاعت می‌کنند و شفاعت آنان، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه‌کاران و هم برای نجات و رهایی از کیفر و عذاب سودمند است، اما با این شرایط: الف- شفاعت، به اذن خدا و در قلمرو رضایت و خشنودی او باشد؛ ب- شفاعت تنها شامل حال کسانی می‌شود که در زندگی خود، پس از لغزش و قانون‌شکنی به خود آیند و در اندیشه بازگشت به سوی خدا، تلاشی خستگی‌ناپذیر برای جبران خطاها و گناهان خود آغاز کنند و نیز در اندیشه و عمل، خود را هم‌سنخ با شفاعت‌کنندگان گردانند؛ج- شفاعت تنها شامل حال کسانی می‌شود که لغزش‌هاشان از حق‌کشی و کشتار و دیگر گناهان جبران‌ناپذیر سر برنیاورد و به‌گونه‌ای ویرانگر نباشد که آنان را از شفاعت محروم‌سازد. امام صادق - علیه‌السلام - به یاران خود نوشت: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَنْفَعَهُ شَفاعَةُ الشّافِعِین عِنْدَاللّه، فَلْیَطْلُبْ إِلَی اللّه اَنْ یَرْضی عَنه.» «هر کس شادمان می‌گردد که شفاعت شفاعت گران راستین، شامل حال او گردد، باید با اندیشه و منش شایسته خود، خشنودی خدا را بجوید.» «علامه طبرسی» در تفسیر گران‌سنگ خویش، به هنگام تفسیر یکی از آیات مربوط به شفاعت - که جنبه‌ای از شفاعت یا برداشت تخدیری و تحریف شده و ابزاری از مذهب را نفی می‌کند - در این مورد چنین می‌نویسد: مفسران برآنند که برخی از خودپسندان یهود، بر این پندار بودند که ما، فرزندان پیام آوران خدا هستیم و هرگونه بیندیشیم و رفتار کنیم، سرانجام پدرانمان ما را شفاعت خواهند کرد؛ به همین جهت، این آیه مبارکه، در مقام نفی این پندار منحط و ویرانگر آنان و ردّ شفاعت مورد نظر آنهاست. خدای تعالی بدین وسیله امید کاذب و برداشت تخدیری و ویرانگر آنان و دیگر برتری جویان و قانون گریزان را از شفاعت، مردود اعلام می‌کند، وگرنه موضوع شفاعت به مفهوم درست و اساسی آن، یک حقیقت قرآنی و روایی است و همه پیروان اسلام بر شفاعت پیامبر گرامی اتفاق نظر دارند، گرچه در چگونگی آن، دیدگاهها متفاوت است. آن گاه می‌افزاید: ما بر این باوریم که پیامبر گرامی به اذن خدا، شفاعت می‌کند و شفاعت آن حضرت برای نجات و رهایی از عذاب، تردیدناپذیر است. اما این شفاعت شامل حال کسانی می‌شود که گناهانشان به گونه‌ای نباشد که آنان را از شفاعت محروم سازد.

برخی بر این باورند که شفاعت تنها در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه‌کاران است، نه رهایی گناهکاران؛ اما به گونه‌ای که از آیات و روایات دریافت می‌گردد، شفاعت، هم در قلمرو افزودن پاداش شایستگان و توبه‌کاران خواهد بود و هم در قلمرو رهایی گناهکاران. وی در بخش دیگری می‌افزاید: همچنین به باور ما، شفاعت، یک اصل قرآنی و اسلامی است؛ همان گونه که به اذن خدا و فرمان او، یک حق تردیدناپذیر برای پیامبر است، یاران راستین و برگزیده آن حضرت - یعنی امامان نور و در درجات پایین تر خودساختگان و تربیت یافتگان راستین، یا ایمان داران درست اندیش و پرواپیشه و صالحان و مصلحان حقیقی - نیز به اذن خدا از این مقام برخوردارند و خدا به دست آنان، بسیاری را از عذاب و کیفر عملکردشان رهایی می‌بخشد، تا حکمت و حق‌شناسی خود را به نمایش نهد و از خوبی‌ها و خوبان، عدالت و عدالت پیشگان، آزادی و آزادگی و راستی و راستگویان آن گونه که باید تجلیل گردد. «نزد ما پیروان اهل بیت، ثابت و قطعی است که پیامبر خدا و یاران برگزیده او مانند ابوذر، سلمان، عمار، یاسر و ... و امامان و پیشوایان از اهل بیت او و مؤمنان شایسته کردار، در نزد خدا حق شفاعت دارند و خدا با شفاعت آن بندگان بارگاه خود، بسیاری از خطاکاران و لغزشکاران را نجات می‌دهد.» «علامه طبرسی» در بخش دیگری می‌افزاید: این دیدگاه را علاوه بر انبوهی از آیات و روایات، این حدیث - که مورد قبول همگان است - تأیید می‌کند؛ که پیامبر گرامی فرمود: «اِدَّخَرْتُ شَفاعَتِی لاِءَهْلِ الْکَبائِرِ مِنْ اُمَّتِی ... .» «من شفاعت خویش را برای کسانی از امت ذخیره ساخته‌ام که در راه زندگی، ناخواسته به گناهان کبیره درغلتیده‌اند، اما پس از آگاهی و به خود آمدن، با همه وجود به جبران و اصلاح برخاسته‌اند.» نیز آن حضرت فرمود: «اِنِّی اَشْفَعُ فَأُشفَّعَ وَ یَشْفَعُ عَلِیٌّ فیُشَفَّعُ وَ اَهل بَیْتی یَشْفَعُونَ فیُشفّعون وَ اَنَّ اَدْنی الْمُؤمنینَ لَیَشْفَعُ فِی اَرْبَعینَ مِنْ اِخْوانِهِ ... .» «روز رستاخیز که فرارسد، من شفاعت می‌کنم و به خواست خدا و اذن او، پذیرفته می‌شود؛ و امیرمؤمنان شفاعت می‌کند و مورد قبول قرار می‌گیرد؛ سپس خاندان من به اذن خدا شفاعت می‌کنند و شفاعت آنان نیز پذیرفته می‌شود؛ از پی آنان نوبت به ایمان داران و شایستگان راستین می‌رسد، که شفاعت می‌کنند و شفاعت آنان در درجه پایین تری پذیرفته می‌شود؛ و کمترین شفاعتی که یک انسان با ایمان می‌کند، آن است که شماری گناهکار و لغزشکار (چهل نفر) را با شرایطی، از آتش نجات می‌بخشد.» علامه می‌افزاید: نیز از این آیه شریفه - که دریغ و حسرت کافران را در روز رستاخیز از این جهت که شفاعت کننده‌ای ندارند، ترسیم می‌کند - می‌توان دریافت که اصل شفاعت به مفهوم سازنده آن، درست و خردمندانه و قرآنی است که می‌فرماید: «فَما لَنا مِنْ شافِعینَ وَ لا صَدیقٍ حَمیمٍ» «پس برای ما، نه شفاعت کنندگانی است و نه دوستی پر مهر و دلسوز.» علامه قزوینی نیز ضمن بحثی تحت عنوان «قرآن و موضوع شفاعت» می‌نویسد: به برخی پندارها و بدعتها و بافته‌های بی‌اساس و فریبنده بنگر که چگونه با آیات قرآن و روایات رسیده از پیامبر - که اصل شفاعت دوستان ویژه خدا را با شرایط و قیودی مطرح می‌کند - به مخالفت برخاسته و در افراط کاری خویش تا جایی پیش رفته‌اند که شفاعت پیامبر را نیز نفی می‌کنند.

این کج اندیشان می‌پندارند با این شیوه منحط خویش از یکتاپرستی و توحیدگرایی دفاع می‌کنند؛ چنانکه گویی اصل شفاعت - که یک اصل قرآنی و اسلامی است - با توحیدگرایی ناسازگار، یا پذیرش آن، بسان دعوت به شرک و ارتجاع است.» وی سپس تعدادی از آیات قرآنی در موضوع شفاعت را یادآور شده، می‌افزاید: «اینها نمونه‌هایی روشن از آیات قرآن است که به درستیِ شفاعت به اذن خدا صراحت دارد و شفاعت را برای شفاعت‌کنندگان اثبات می‌کند.» آنگاه می‌افزاید: «آیاتی به شفاعت نمودن دوستان خاص خدا تصریح می‌کند؛ اما آیا آنان در این جهان نیز می‌توانند شفاعت کنند یا نه؟ ساکت است. برای روشن شدن این بحث، باید به آیات دیگری نظر افکنیم که این موضوع را به روشنی بیان می‌کند و ثابت می‌نماید که آنان در این سرا نیز از جانب خدا به این مقام مفتخر شده و به آنان حق شفاعت، دعا برای دیگران و طلب آمرزش و بخشایش از خدا ارزانی شده است.»