سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مطهری در جمهوری اسلامی بخش ۲
● چرا سخنگفتن درباره مطهری روزبهروز دشوارتر میشود؟
به نظر میرسد سخن گفتن درباره استاد مطهری روز به روز دشوارتر میشود، زیرا تبلیغات دولتی و سیاست رسمیسازی، پیام اصلاحاندیشانه آن شهید بزرگوار را به طور روز افزون درهالهای از ابهام فرو میبرد. مهمتر آنکه نواندیشی دینی و اصلاحی او هرگز راهنمای عمل متولیان رسمیاش قرار نگرفته است. به بیان روشن سخن گفتن درباره مطهری از آن رو دشوار شده است که بسیاری نمیتوانند شکاف عظیم بین تئوری اصلاحی او و عمل مدعیان و تجلیلگران امروزی وی که خود را سخنگوی رسمیو انحصاری کلام مطهری میخوانند، توجیه کنند؛ شکافی چنان عظیم که گویی مطهری نه یک اندیشمند اصلاحگر، که رهبر فکری جزماندیشان است.
برای مثال میتوان از شکاف نظام پیشنهادی استاد مطهری با واقعیت موجود دانشگاهها سخن گفت و دیدگاه او را درباره مطرحترین مخالفان فکری و سیاسی زمانه یعنی مارکسیستها یادآوری کرد که میگفت: «نباید اینگونه فکر کرد که چون اینجا دانشکده الهیات است، نباید در آن مارکسیسم تدریس شود. خیر! مارکسیسم باید تدریس شود، آن هم توسط استادی که معتقد به مارکسیسم است» (ده گفتار، ص ۱۱، سخنرانی در دانشکده الهیات).
فهم همه جانبه نگرش فوق مستلزم توجه به جایگاه مارکسیسم در زمان بیان سخنان استاد است که ذهن و ضمیر بسیاری از روشنفکران آن دوران را به تسخیر خود در آورده بود و گفتمان مارکسیستی قویترین مقال برانداز به شمار میرفت. از دید استاد، دگر اندیش مجهز به گفتمان برانداز اعتقادی و مستظهر به پشتیبانی یکی از دو ابرقدرت زمانه و بهرهمند از جاذبه انقلابها یا رژیمهای ضدامپریالیستی عصر که در مقایسه با رژیمهای دیکتاتوری وابسته به غرب مطلوب بسیاری از جوانان تلقی میشدند، میتوانست و میبایست از آزادیهای آکادمیک در جمهوری اسلامیایران در بالاترین حد خود بهرهمند شود. آن هم در شرایطی که مارکسیسم فقط یک مکتب اقتصادی یا یک فلسفه الحادی و ضد خدایی تلقی نمیشد، بلکه قبل از هر چیز «فن براندازی» به حساب میآمد که جامهای از علمیت بر تن کرده بود و با عنوان «علم مبارزه» تقدیس میشد.
روشن است که نظام حکومتی و نظام دانشگاهی مورد نظر مطهری در ازای هزینهای که برای حمایت آزادی آکادمیک استادان «مکتب الحادی» و «علم انقلاب» پرداخت میکرد، سود بیشتری به دست میآورد. آزادی و استقلال آکادمیک مخالفان عقیدتی و سیاسی، علاوه بر شکوفایی اندیشه اسلامی، دانش پادگفتمانی خود را تولید میکرد و «آزادی اندیشه» جای «آزادی اغفال و فریب و توطئه» را میگرفت. اما امروز در پس انبوه تجلیلهای بیمایه، نه تنها تحقق اندیشه مطهری در دستور کار مداحان کنونی قرار ندارد، بلکه با کمال تأسف باید گفت تدریس آزاد و علمیاستادان مسلمان، (چه رسد به ملحدان)، روز به روز دشوارتر میشود. در حقیقت پیروان تئوری «توطئه» بیگانگان که اکثراً توطئهپردازترین بازیگران سیاسی داخلی محسوب میشوند، راه مبارزه با «توطئه» و «آزادی اغفال» را از طریق مسدود کردن اندیشه، محدود کردن حوزهها و دانشگاهها و محروم کردن آکادمیسینها و استادان و دانشجویان میدانند، درست نقطه مقابل استاد مطهری که شکوفایی اندیشه و تمیز «علم نمایی» را از «علم» تنها از مسیر بسط آزادیهای علمی و آکادمیک ممکن میدانست و به درسگیری از تجربیات بشر معتقد بود.
همین شکاف عظیم درباره نگاه همه جانبه و نیز شجاعت استاد در نقد وضعیت مسلمانان، نهاد روحانیت و تفکر دینی عصر خود دیده میشود. مطهری حتی از دکتر شریعتی که افسوس میخورد که چرا «دارالفنون» به عنوان نخستین دانشگاه مدرن و عصری در امتداد «مدرسه مروی» (حوزه علمیه معاصر دارالفنون) ساخته نشد، بلکه ضد آن علم شد، به مراتب فراتر رفت. او با بیان انتقادهای عمیق ولی دلسوزانه خود درباره «درخت آفتزده روحانیت» نشان داد که چرا «مدرسه مرویها» و حوزههای علمیه نتوانستند پا به پای مقتضیات عصر رشد کنند و به نیازهای زمانه پاسخ دهند و در عین حال راه درست اصلاح را نشان داد. با وجود این اکنون چه چهرهای از استاد مطهری نزد جوانان ترسیم میشود؟
به نظر من تعجبانگیز نیست چنانچه دکتر شریعتی به عنوان یک روشنفکر مسلمان و تحصیلکرده در فرانسه به مسائل اجتماعی از منظر علوم انسانی جدید توجه کند و این که چرا نهادهای مدرن نه در کنار نهادهای سنتی و دینی که ضد آن سربرافراشتهاند و این ناموزونیت نشان خود را بر جامعه و سیاست زمانه کوفته و مانع توسعه هماهنگ و بنیادی کشور شده است.
از مطهری عجیب به نظر میرسد که با وجود تحصیلات صرفاً حوزوی، کوشید علوم انسانی جدید را برای تبیین وضع نابسامان جوامع مسلمان و حوزههای دینی به خدمت بگیرد و از نظرگاه علوم انسانی غیرحوزوی نقاط ضعف و قوت حوزههای علمیه دینی را برشمرد و در نهایت دلسوزی و استادی دیدگاه انتقادی و اصلاحی خود را در قبال آنچه «درخت آفتزده روحانیت» مینامید تشریح کند و راهحل دهد. این «جای- گاه» استاد است که وی را قادر میکرد اندیشه انتقادی و اصلاحی خود را نسبت به تفکر دینی سنتی و نیز هر گونه التقاط اندیشی از جمله استالینیزم اسلامیرایج عصر خود مطرح کند.
به راستی مطهری در کجا ایستاده بود و از کدام چشمانداز به نقد هم لباسهای خود میپرداخت و چرا اینقدر صریح و عمیق؟
دقت در سخنرانی تاریخی استاد پیرامون اصلاح نهاد روحانیت نشان میدهد زبانی که او به کار میبرد، توصیفی که از نهاد و آفت به دست میدهد و نهایتاً توصیهای که برای اصلاح ارائه میکند، یک گفتمان امروزی است که متفکری مسلمان با بهرهبرداری از اندیشه عصر به آن دست یافته است. استاد بدون بردن نام «یکی از متفکران غربی»، سخن او را در نقد دیدگاه افلاطون تکرار میکند که امروزه بنمایه اندیشه اصلاحی از جمله در ایران است. استاد در نقل قولی همدلانه از آن اندیشمند غربی میگوید برای پیشبرد امر اصلاحات باید به جای «فرد صالح» به «سازمان صالح» یا «مناسبات صالح» تکیه کرد، همچنان که لازم است پرسش «چگونه باید حکومت کرد» جایگزین «چه کسی باید حکومت کند» شود و این یعنی اصلاح نهادی (اعم از نهادهای سیاسی و اجتماعی).
درباره دیدگاههای متفکر غربی مورد استناد مطهری بسیار میتوان سخن گفت و مناقشه کلامیکرد اما همینکه استاد از نظریات چنین اندیشمندی به عنوان یک ابزار فکری برای راه «اصلاح» یک پدیده «آفت زده» استفاده میکند، درس آموز است جالب آنکه متفکر غربی مذکور برای اکثریت فارغالتحصیلان دانشگاهی دیار ما که در آن زمان دل در گرو مارکسیسم استالینی یا ناسیونال- فاشیزم آریایی داشتند، ناشناخته بود چه رسد برای تحصیلکردگان حوزوی. اگر چه در سه دهه اخیر هم گوینده او و هم پرسشواره بنیادی او به یمن تحولات بزرگ فکری و سیاسی جامعه در سالهای پس از انقلاب برای کثیری از دانشگاهیان و حتی حوزویان شناخته شده است.
به هر رو مصلح ایرانی اگرچه خود پرورش یافته حوزههای دینی است ولی با استفاده از علوم انسانی جدید و فرصتی که تسلیح به اندیشههای غربی در اختیار او گذاشت بهتر توانست نقاط ضعف و قوت حوزه را تبیین کند. مطهری خود به این نکته آگاه بود و در همان سالها (حدود ۴۰ سال پیش) تصریح کرد که به یمن پیشرفتهایی که در علوم انسانی جدید حاصل شده است، عدالت و دموکراسی علوی را بهتر میتوان شناخت. از منظر او علوم انسانی جدید نه تنها پلید یا انحرافی نیست بلکه بهرهبرداری درست از آخرین نظریات علمیو اجتماعی، امکان تحقق آرمانهای دیرینه بشری را که ادیان ابراهیمیاز جمله بزرگترین منادیان آنها بودهاند، بیشتر فراهم میکند. با وجود این فروکاستن مطهری به یک مقلد اندیشه غربی به همان میزان ناصواب است که تحلیل و تقلیل گفتمان اصیل و راهگشای مطهری در دل «گفتمان مصباح».
در هر حال گوهر اندیشه اصلاحی شهید مطهری در این خصوص اولویت «نظام صالح» است بر «زعمای صالح». به همین دلیل مینویسد: «این نکته مورد توجه قرار نگرفته که اگر نظام صالح بود، کمتر فرد صالح قدرت تخطی دارد و اگر ناصالح بود فرد صالح کمتر قدرت عمل و اجرای منویات خود را پیدا میکند و احیاناً منویات و افکار خود را میبازد و همرنگ سازمان میشود.» (ده گفتار، مشکل اساسی در سازمان روحانیت، ص ۲۸۷). درست در همین نقطه است که استاد نظریه کارل پوپر را در تأیید دیدگاه اصلاحی خود درباره رهبری و سازمان روحانیت نقل کرده و میگوید:
ـ «یکی از دانشمندان [پوپر] در مقام انتقاد نظر افلاطون میگوید: افلاطون با بیان مسأله «چه کسی باید بر جامعه حکومت کند؟» یک اشتباه و خطر پردوامیدر فلسفه سیاسی ایجاد کرده است. مسأله عاقلانهتر و خلاقتر این است که چگونه سازمانهای اجتماعی را چنان ترتیب دهیم که زعمای بد و ناصالح نتوانند اسباب ضرر و زیان وی شوند؟» (همانجا، ص ۲۸۷).
به این ترتیب روشن میشود که مسأله اصلی اصلاحات در اندیشه مطهری درست سامان دادن نهادهای اجتماعی است. همچنانکه امروزه بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی معتقدند دموکراسی یعنی نهادهای دموکراتیک. از طرف دیگر مسأله مطهری امروز هم با ماست. آنچه او در سال ۱۳۴۱ مشکل اساسی در سازمان روحانیت مینامید اکنون به مشکل اساسی در سازمان و نهادهای حکومتی و سیاسی تبدیل شده است. بر علاقهمندان صادق آن استاد فرزانه فرض است که با همان دلسوزی و علاقهای که مطهری نسبت به روحانیت و در نتیجه به اصلاح «این سازمان که سمت رسمیرهبری دینی مسلمین» داشت، درباره نظام سیاسی کنونی سخن گویند و جستجو برای رهبری و زعمای صالح را به گذار به «نظام صالح» ارتقا دهند.
نکته کلیدی توجه به ابعاد مسأله است. مطهری در عین تأکید بر اینکه «یک نوع آزادی و دموکراسی در حوزههای دینی وجود دارد که در جاهای دیگر نیست.» (همانجا، ص ۲۹۱)، چشم خود را بر آنچه «نواقص دستگاه روحانیت» میدانست نبست و خواهان برقراری نوعی پیوند بین آزادی درون نهادی روحانیت با آزاداندیشی رهبران آن شد. به عقیده استاد، نهادینه کردن نوع خاصی از سازماندهی باعث تقویت «حریت عقیده» در نهاد دینی و رهبری آن میشود و نوع دیگر از آرایش قوای درون نهادی حریت فکری هر دو را تحدید میکند. از آنجا که جمهوری اسلامیبه رهبری روحانیت تأسیس و اداره میشود، نوع نقاط ضعف و قوت نهاد روحانیت را درخود بازتولید کرده و به درخت آفتزده تبدیل شده است. هر کس بقای آن را به سود مردم و میهن میداند، موظف است مطهریوار از اصل جمهوری اسلامیدفاع و با آفات آن مبارزه کند. روش اصلاح نیز تغییر برخی مناسبات و تعبیه مکانیزمهای تصحیحگر یا خود تصحیح کننده است و مقدم بر زعمای صالح به نهادهای صالح بیندیشد.
وظیفه چنین اصلاحگری پیشنهاد چینش ترتیبات نهادی به گونهای است که راه اصلاحات را هموار کند و با تصلب نهادی مقابله کند که راه را حتی بر رهبران اصلاحطلب نیز میبندد و به پوسیده شدن درخت میانجامد. به این اعتبار حتی اگر افراد صالحی در رأس نهادهای نظام قرار گیرند، تنها در زمانی میتوانند به پیروزی اصلاحات دل ببندد که مناسبات و نهادهای حکومتی صالح شوند و آرایشی موزون و هماهنگ با یک نظام صالح نسبت به یکدیگر بیابند؛ در غیر این صورت پیشرفت و اصلاحات در کار نخواهد بود. تحقق گفتمان مطهری منوط به پیگیری پروژه اصلاحی او و تعقیب لوازم منطقی آن تا به انتهاست. یعنی آنکه مانند استاد، راه سومیدر ورای پروژه رادیکالی «حذف» و «آغاز از صفر» از یک سو و پروژه محافظهکارانه «ندیدن آفتها» و رضایت دادن به جمود و سکون از سوی دیگر، جستوجو کنیم. مطهری میگفت:
ـ «در گذشته وظیفه عالم را سکوت و سکون و بیخبری میدانستند» (نامهها و ناگفتهها، ص ۱۴۷). درست است که استاد علیه سنت سکوت و سکون و بیخبری برخاست ولی قیام او، قیامیاصلاحی بود نه حذفی و «نهاد برانداز». او تأکید میکرد باید با آفات این درخت اصیل و با ارزش و زنده ولی آفتزده، مبارزه کرد. استاد نه تلاش برای ریشه کن کردن آن درخت را درست و نتیجهبخش میدانست و نه ندیدن آفتها را عاقلانه و مفید میخواند. مطهری به حق تصریح میکرد که بستن چشم بر آفتها، درخت را خشک میکند و میشکند. وی از هر دو گروه «سنتپرستان» و «گسستگرایان» به یک میزان فاصله داشت و تحقق دیدگاه آنان را زیان بخش و نابودکننده میدانست.
سیدمصطفی تاجزاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست