سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
می خوانمت چنان که شب خسته خواب را
«الدعاء مخ العباده: دعا مغز عبادت است.»این حدیث پیامبر اکرم(ص) و آیات و روایات فراوانی که در همین زمینه وجود دارد، نشان میدهد که دینداری و نیایش با هم پیوندی عمیق دارند. اصلا مگر میشود دینی را متصور شد که نیایش در آن، جایی نداشته باشد؟ یا مگر میتوان نیایشی را تصور کرد که ریشهای در دینداری نداشته باشد؟ روز عرفه امسال هم آمد و رفت؛ روزی که به نام آسمانی نیایش رقم خورده. در همین روزها، عید غدیر را هم در پیش داریم؛ اعیادی که ادعیه خاصی دارند و بهانه خوبی هستند برای ریشهدار کردن ادبیات دعا در ذهن و ضمیرمان. به همین بهانه، در «نفس عمیق» این هفته،پنجرهای را باز کردهایم به مفهوم نیایش؛ و بهره گرفتهایم از گزینگویههایی از دکتر علی شریعتی در کتاب «نیایش زیباترین روح پرستنده» و همچنین مهمان یادداشتهایی هستیم از دکتر حسن علمالهدی، جامعهشناس، و دکتر ابوالقاسم مهرینژاد، روانشناس، که هرکدام از منظری متفاوت به این موضوع نگاه کردهاند.
● دعا از نگاه دکتر علی شریعتی
دعا باید شدت داشته باشد!
الکسیس کارل* کسی است که دو جایزه نوبل را برده. او این دو جایزه نوبل را در موضوعات فلسفی، یا ادبی یا تاریخی و حتی علومانسانی نبرده، در علوم دقیقه برده، یکی از این دو جایزه به خاطر پیوند رگها و شیوه بخیه زدن آنها بوده است که برای اولین بار او ابداع کرد و جایزه دیگرش به خاطر آن بود که قلب یک جوجه را بیش از ۳۵ سال در خارج از بدن جوجه در آزمایشگاهاش زنده نگهداری کرد و در این مدت هر چند یکبار این قلب چند برابر میشد و ناچار باید کوچکاش میکردند، تا اینکه نگهداری در آزمایشگاه مشکل شد. اما موفقیت او در اینکه یک عضو زنده را در خارج از اندام، در مدت ۳۵ سال زنده نگه دارد وی را شایسته گرفتن جایزه نوبل کرد، بنابراین الکسیس کارل یک فیزیولوژیست است، یک جراح است، یک متخصص وظایف اعضای بدن (فیزیولوژی) است، نه کشیش است که از لحاظ دینی و نه فیلسوف است که از لحاظ تفکرات کلامی و فلسفی و منطقی و نه حتی روانشناس است که از لحاظ روانشناسی و عاطفی به مساله نیایش توجه داشته باشد.
وی طبیبی است که در طول تماساش با بیماران مختلف و همچنین تیپهای گوناگون از کشیش و جراح و سیاستمدار و حقوقدان و کارگر و دهقان و پیشهور، آثار دعا را، از لحاظ انسانی، روحی و در آغاز فقط از لحاظ بدنی، روی همه این تیپهای مختلف از نژادهای مختلف مطالعه میکرد. نتیجه سالها مطالعه او به عنوان یک زیستشناس و به عنوان یک فیزیولوژیست و همچنین بعد به عنوان رییس موسسه انسانشناسی رکفلر- موجب شد که نتایج تحقیقاتاش را به صورت جزوه کوچکی به نام نیایش بنویسد و بعد نیز رساله کوچکتری به نام تأملات من در راه زیارت لورد.
این مرد نظریاتاش در مورد دعا بسیار قابل اهمیت است زیرا چنان که گفتم، فلاسفه، نویسندگان و متفکران مذهبی بسیاری هستند که ارزش دعا و تاثیر دعا را مورد بررسی قرار دادهاند، اما اگر یک دانشمند زیستشناس و بافتشناس منحصرا از طریق بررسیهای بیماریشناسی و فیزیولوژی و بالینی و آن هم از طریق تجربیات شخص خودش تجربیات آزمایشگاهی- دعا را مورد بررسی قرار بدهد، این باارزش است، به خصوص از طریق کسی که دنیای امروز او را به عنوان یکی از قطبهای برجسته تفکر علمی جدید میشناسد، او در این کتاب که ترجمه فارسی آن چند سال است منتشر شده، از نظر دعا گاه به بیانی میرسد و گاه نتایجی را اعلام میکند که حتی برای ما که به تاثیر دعا اعتقاد مذهبی داریم، اعجابآور است. یکی اینکه میگوید آثار نیایش و سنت و رسم پرستش و دعا کردن وقتی در جامعهای رو به ضعف و فراموش شدن میگذارد، مقدمات انحطاط و بیمقاومت ماندن این ملت و جامعه را فراهم میکند. بنابراین جامعه با از دست دادن عمل پرستش و نیایش مزاج خودش را برای رشد میکروبهای انحطاط، متلاشی شدن، تجزیه و به اصطلاح خاص خودش «انتروپی» یعنی ضعف و پیری قوای مزاجی، ضعف بدنی، که در اینجا به معنی ضعف مزاج اجتماعی است، آماده میکند. او میگوید: «روم، روم باشکوه متمدن و قدیم را، دوری مردماش و متروک ماندن سنت دیرین بشری در پرستیدن رو به ضعف و ذلت برد.»
وی، گاه تعبیرات بسیار زیبای عمیق شاعرانه دارد، گاه تعبیرات بسیار پیچیده عمیق فیلسوفانه و عالمانه، او میگوید: «نیایش همچون امانتی همراه کسی است که غالبا خداوند را نیایش میکند، بارقه نور دعا و پرستش خداوند از سیما و حرکات و نگاه نیایشگر همواره ساطع است و آن را به هر جا که میرود با خود میبرد.»
آمار جنایتها نشان داده است که به طور متوسط کسانی که به عنوان مجرم و جنایتکار در جامعه شناخته شدهاند کسانی هستند که یا هیچ و یا بسیار اندک و جاهلانه نیایش میکنند. برعکس در همان سطح و در همان مسیر و در همان تیپ اجتماعی و طبقه اقتصادی، غالبا آنها که هنوز سنت نیایش را حفظ کردهاند از دست زدن به جنایت مصوناند و گاه اگر دست میآلایند به صورت حرفهای و سربندی و سرگرمی دایمیشان و صفت مشخصشان نیست بلکه لغزشی است و یا حادثهای است در زندگیشان.
در هر سال موسسه لورد (به شهادت خود الکسیس کارل در کتاب نیایش) آمار شفایافتگان به وسیله دعا را که به شکل معجزهآسایی با تصدیق اطبا شفا یافتهاند رسما منتشر میسازند. همواره ستون شفایافتگان معجزهآسا به وسیله نیایش مملو از ارقام فراوان است. اما کارل تصدیق میکند که در ۳۰ سال اخیر این آمار رو به نقصان میرود، بعد خودش توضیح میدهد که علتاش این است که «زائران اکنون بیشتر سیاح شدهاند و زوار و مسافر» و کسانی که شیفته و سودازده و عاشق و آرزومند میآمدند تا مطلوب خود را بگیرند کم شدند. اینها تفریحکنان، کنجکاو و مردد و در ضمن برای تغییر آب و هوا میآیند و ناچار از دعا اثری نمیبینند. چنان که خود کارل باز در مکانیسم تاثیر دعا میگوید: «دعا باید دارای شدت و همچنین تناوب و استمرار و همچنین خلوص باشد و همچنین حالت تهاجم بیابد.» این «حالت تهاجم بیابد» خیلی زیباست.
در دعا و متون اسلامی فراوان است که غالبا میگویند که: «چنان که کودکی از مادرش با شدت چیزی را مطالبه میکند بخواهد» عین این را کارل میگوید. او میگوید: «باید دعا شدت داشته باشد.» یعنی دعا به صورت ورد لقلقه زبان نباشد، به طوری که زبان و لب کار خودش را بکند، مغز و دل کارهای دیگری را مشغول باشند مثل آنهایی که کلاه سر خدا میگذارند و آن این است که در مجلس وعظ و مصیبت و روضه شرکت میکنند. اینجا ثواب شرکت در مجلس روضه را میبرند و در همان حال شروع میکنند به جای گوش دادن به سخنران، دعا خواندن یا قرآن خواندن و به این وسیله ثواب خواندن قرآن را و دعا را درک میکنند، یعنی دوبله و دوآتشه میخواهند ثواب بگیرند و زرنگترها در همین دو حال که گوششان به منبر است و چشمشان به متن قرآن لبشان هم مشغول ورد و ذکر! یعنی سهآشته ثواب جمع میکنند، در صورتی که نمیدانند این دو سه تا همدیگر را خنثی میکنند.
با تمام نیرو و همه ادراک و قدرت گرفتنات بخواه، این معنی شدت و تواتر است. اینکه من روی این جملهها تکیه میکنم با آنکه مطالب این جملهها برای ما آشناست، برای این است که از زبان کارل شنیدناش بسیار باارزش است: «کسانی که بامداد نیایش میکنند و تا شامگاه همچون یک جانور و یک وحشی زندگی میکنند آنها کسانی هستند که آثار دعا را در خود هیچگاه نمییابند.»
دعای آنها ابتر است، زیرا به صورت استمرار دل و پیوستگی روح و وجدان به طرف کانون روحانی جهان نیایش نمیشود، بلکه به صورت یک انجام وظیفه مکانیکی، صبح نیایش کردن و تمام روز را همچون حیوان به کار و زندگی و خورد و خوراک و زدن.
دعای صبحگاهی را هیاهوی پلید طول زندگی روزانه به فراموشی میسپارد. این است که هر گاه دعا میشود و هر گاه که دل با نیایش به سوی آنها کانون عظیم جهان متصل میشود، بعد نیایشگر باید آثار این اتصال را در همه حالات و همه روابط زندگی روزانهاش در جامعه و در خانواده و در خویش حفظ بکند تا اثر دعا به صورت یک اشتغال در درون او پرتوافکن شود و گسترش یابد در سراسر روح و هستی.
تاریخ نیایش نشان داده است که انسان هر چه که بخواهد میگیرد و هر دری را که بزند به رویاش گشوده میشود» دعا باید به صورت تهاجم انجام شود، عیسی از راهی میگذشت نابینایی در کنار راه نشسته بود و تا احساس کرد که عیسی از کنار او رد میشود با غضب و شدت دامن عیسی را گرفت و کشید و با غضب و جبر و عنف خواست تا بینا شود. او دامن عیسی را رها نکرد تا عیسی گفت ایمانات تو را شفا داد.
● اثر دعا و نیایش روی جسم
آدمی در تلاشهای سخت و جانفرسای زندگی هر گاه که ذخیره روحیاش به پایان میرسد و دستاش از همه جا کوتاه میشود، نیاز به یک منبع و نیروی جهانی دارد. یکی از راههای اتصال به این منبع جهانی که همان خداوند است «دعا است». دعا آخرین پناهگاه فطری بشر است که انسان در حال اضطرار به آن روی میآورد و زباناش به دعا میگراید، در نتیجه، وقتی که روح تسلیم و بندگی، حرکت و تعالی عبادت و تربیت در انسان به وجود میآید، دل و قلب پذیرای فرود انوار الهی وحتی علم میشود. وقتی قلبی سرشار از امید و عرفان میشود، وقتی بیماری، خود را با حالات عشق به خدا، دست به دعا برمیدارد و خود را با بهترین معبودش نزدیک میبیند درآن لحظه است که هیچ قدرتی نمیتواند آرامشی را که او احساس میکند به او ببخشد و این همان لحظه درمان است. وقتی با خدا راز و نیاز میکنیم و لب بر دعا برمیداریم فقط و فقط به خوبیها و نیکیها فکر میکنیم و منفیگراییها را به مثبتگراییها سوق میدهیم، پس ارتباط مثبتگرایی با دعادرمانی با هم گرهخورده و با حضور قلب به خدا بیشتر نزدیک میشویم و از خدا درمان هر دردی را میخواهیم.
دعا و نیایش یاد خداست و یاد خدا آرامشبخش دلهاست، پس دعا و نیایش آرامشبخش دلهاست. این آرامش بر روح و روان و حتی جسم انسان اثرات مثبتی دارد، به طوری که میتوان گفت با آرامش پس از دعا و نیایش، روح آدمی از سر گشتگی و سرگردانی فاصله میگیرد و به آسمان متصل میشود. حالتهای یاس، ناامیدی، بریدگی، تنهایی، اضطراب و نگرانی او کاهش مییابد و در صورت استمرار بر نیایش بنده با خدا این حالات روانی خنثی میشود زیرا کسی که رحمت خدا را دارد، ناامید نمیشود. کسی که با خدا ارتباط دارد نمیبُرد. کسی که به خدا عشق میورزد، تنها نیست و معشوقی محتشم دارد. کسی که پناهگاهی مثل خدا دارد، مضطرب و نگران نمیشود.
مسلما در سایه آرامش و رفع تنشها و اضطرابها بسیاری از ناراحتیهای روح و روان که ریشه در اضطراب و عدم آرامش دارند از بین خواهد رفت. همچنین دعا میتواند بر ناراحتیهای جسمانی هم اثرات درمان بخشی داشته باشد. به قول کارل:«نیایش در جسم و روح ما تاثیر میگذارد و البته این تاثیر به کیفیت، شدت و دفعات تکرار و تواتر نیایش بستگی دارد.» یاد خدا آرامش، روشنایی و گشادگی خاطر به ارمغان میآورد. در نقطه مقابل، ترک یاد خدا باعث کوردلی و دلتنگی میشود.
وقتی ظرفیت وجود آدمی تنگ و کوچک باشد، در اندک زمانی و از غمی کوچک مالامال میشود یا یک شادی حقیر آن را آکنده میکند. از یک اندوه ناچیز دست به خودکشی میزند و با یک شادی اندک خود را گم میکند. تنها راه فرار از این حقارت آن است که آدمی همچون قطرهای که به دریا میریزد، خود را به بزرگی خداوندی متصل کند و کوچکی خود را با بزرگی آن عظمت بیهمتا درآمیزد. دعا و نیایش ظرفیت وجودی انسان را وسعت میبخشد و دریادلی نصیب او میسازد. دعا و نیایش یاد خداست و یاد خداوند امیدبخش و برطرفکننده یاس و ناامیدی است. یاد خدا بر ایمان انسان میافزاید. اصلا ایمان از جنس امید است، پس یاد خداوند بر امید انسان میافزاید. اصولا یاس و ناامیدی به ذهن و زندگی نیایشگر و دعاگو راه نمییاید زیرا چنین انسانی به دریای بیکران رحمت خداوند متصل میشود.
با توجه به نحوه آفرینش انسان و وجود امیال فطری و دنیایی که در وجود او تعبیه شده، انسان نمیتواند بدون وجود یک پناهگاه روانی که ذاتاش عین جاودانگی باشد به زندگی آسودهای دست یابد، پناهگاهی که هر کسی بتواند در هر شرایطی و در هر زمان و مکانی که بخواهد، بدون هیچ واسطهای به او پناه ببرد و بدون هیچ آلایشی با او خلوتی داشته باشد و بیتکلف با او بگوید و بشنود و تا زمانی که در آن خلوت است، همه چیز را فراموش کند. دعا و نیایش باعث انبساط خاطر، شادی ضمیر، پویایی اندیشه، امیدواری به رحمت خداوند و هدایت، زیادی تلاش و فزونی همت میشود. این عین شنیده شدن صدا و پاسخ گفتن ندای آدمی است، یعنی نفس دعا، اصل پرستش و ذات نیایش وجود او را متعادل، روح او را آرام و روان او را بیدغدغه خواهد کرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست