سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

قفل یعنی که کلیدی هم هست


قفل یعنی که کلیدی هم هست

۷ شرط دستیابی به موفقیت های اجتماعی

جامعه ما در حال گذار است، به این معنا که ممکن است از لحاظ فناوری‌ به پیشرفت‌هایی رسیده باشیم اما فرهنگ‌سازی لازم در حوزه فناوری‌های نوین انجام نشده یا اگر شده با تاخیر بوده است و باید کارهای مهمی دراین‌باره انجام شود تا زمینه‌سازی برای داشتن یک جامعه موفق و سالم صورت بگیرد...

این اقدام‌ها می‌تواند در حوزه‌های متعددی صورت‌بندی شود؛ از ایجاد فضایی برای این فرهنگ‌سازی با تشکیل اتاق فکر و شوراهای تخصصی تا تعیین و تدوین راهکارهایی که اجرایی و برای جامعه مطلوب است و مردم می‌توانند در آن مشارکت داشته باشند. در این یادداشت به ? مورد از این مواردی که می‌توانند زمینه‌ساز شکل‌گیری و بسط موفقیت‌های اجتماعی باشند، اشاره خواهم کرد.

۱. تشکیل شوراهای تخصصی

به عقیده من باید گفتمان تازه‌ای در حوزه فرهنگی و اجتماعی به نام «گفتمان تبادل فرهنگی» ایجاد شود. درست است که ما سال‌ها به حق با دنیای غرب به دلیل اتفاق‌هایی که افتاده بود، ضدیت داشتیم ولی می‌توانیم در این دوره تبادل فرهنگی را آغاز کنیم. این تبادل فرهنگی به ما کمک می‌کند در عرصه بین‌المللی حضور فعال‌تری داشته باشیم. البته وضعیت ما در این رابطه هرگز نباید منفعلانه باشد و باید کاملا فعال باشیم تا در زمینه فرهنگی خودی نشان بدهیم و بسیاری از موضوع?هایی که در جامعه ما مغفول مانده و امکان عرضه در سطح جهانی دارد، مطرح شود.

۲. تقویت خانواده

علاوه بر اینها، سرفصل‌های اساسی که در حوزه خانواده باید روی آنها کار شود و انتظار کارشناسان و مردم این است که دولت در این زمینه اقدام‌هایی انجام دهد، بسیار مهم است که آنها را جداگانه مطرح می‌کنم.

اولین موضوع بحث خانواده است. خانواده یک کلمه است ولی درون آن مسایل بسیار مهمی گنجانده شده است. امروزه از نظر اجتماعی و فرهنگی، پاشنه آشیل جامعه، خانواده محسوب می‌شود. بعضی از متفکران غربی از سال‌ها پیش نظرشان این بود که بالاخره به نقطه‌ای می‌رسیم که خانواده از بین می‌رود و تمام می‌شود. خیلی‌ها معتقدند این اتفاق در حال حاضر در کشورهای غربی افتاده و از نظر اجتماعی دچار فروپاشی و نابودی شده‌اند و دنبال راهکارهایی برای جبران این فروپاشی هستند اما در کشور ما راهکارهایی که کشورهای غربی از آنها بهره می‌گیرند و استفاده می‌کنند، قابل‌اجرا نیست چون در جامعه‌ای دینی و ارزشی زندگی می‌کنیم و اگر مشکلاتی در زمینه خانواده پیدا شود، نمی‌توانیم آن راه‌حل‌ها را به کار بریم. مثلا در کشورهای غربی، زندگی هم‌بالینی را پیشنهاد می‌دهند یا خانواده‌های دلخواه تشکیل می‌دهند یعنی آدم‌هایی دور هم جمع می‌شوند و خانواده‌ای تشکیل می‌دهند. در این کشورها بحث شرعی و عرفی بودن این اقدام‌ها و راهکارها خیلی مطرح نیست اما در جامعه ایران امکان ورود به این عرصه‌ها وجود ندارد بنابراین باید به موضوع خانواده بسیار دقیق‌تر از دیگر کشورها توجه کنیم چون اگر چیزی که داریم از دست بدهیم، جایگزین پیداکردن برای آن به راحتی امکان‌پذیر نیست.

اما چرا حوزه خانواده مهم است؟ زیرا تقریبا در کانون بحث‌های اجتماعی قرار می‌گیرد. وقتی می‌گوییم خانواده، بحث تاخیر در سن ازدواج، بحث کاهش رشد جمعیت، بالارفتن نرخ طلاق، روابط زناشویی و گسست‌هایی که بین نسل‌های خانواده داریم هم مطرح است. در واقع خانواده روی تمام اجزای جامعه اثرمی‌گذارد.

خیلی از جامعه‌شناسان، امروزه اعتقاد دارند خانواده مدلی مینیاتوری از جامعه است، همان‌طور که جامعه شکل بزرگ شده خانواده است. یعنی با مشاهده خانواده می‌توان به روابط در جامعه‌ پی برد و با دیدن جامعه می‌توان نوع روابط درون خانواده را فهمید. این دو تعامل بسیار نزدیکی با هم دارند بنابراین حل مسایل خانواده به نوعی حل معضلات اجتماعی هم است. به طوری که اگر خانواده‌ها شرایط مطلوبی داشته باشند، قطعا جامعه شرایط مطلوب‌تر و بهتری خواهد داشت.

کاری که دولت می‌تواند انجام دهد، یک بعدش توجه به بحث اقتصادی است. در تمام دنیا دولت‌ها از خانواده‌ها با در اختیار قرار دادن مسکن، پوشش بیمه و حتی عرضه خدمات و تشویق جوان‌ها به ازدواج و انجام کارهایی که مانع از طلاق شود، حمایت می‌کنند البته اینها اقدام‌های خوبی است ولی کافی نیست چون باید نگرش‌های جدیدی را در جامعه رواج دهیم؛ مثلا در جامعه ما افرادی هستند که از نظر مالی امکانات خوبی دارند ولی باز هم ازدواج نمی‌کنند و این مساله نشان می‌دهد تنها عامل بازدارنده جوان‌ها از ازدواج مسایل مادی نیست و مسایل اجتماعی، فرهنگی و نگرش‌ها هم در این زمینه نقش مهمی دارند. پس باید به همه ابعاد این موضوع توجه کرد. اگر ما بتوانیم مشکل خانواده را حل کنیم، مشکلات دیگر هم قطعا قابل‌حل هستند و می‌توان امیدوار بود اتفاق‌های خوبی در جامعه بیفتد. من نمی‌خواهم خیلی وارد جزییاتی مثل تاخیر در سن ازدواج، وضعیت تک‌فرزندی و نرخ طلاق شوم. هرکدام از اینها واقعا مسایل جداگانه‌ای است که به بحث‌های طولانی نیاز دارد و باید مفصل درباره‌شان صحبت کرد اما امیدوارم با تدابیری که اندیشیده‌ می‌شود، جلوی افزایش طلاق گرفته شود و بعد از آن اقدام‌هایی انجام دهیم که روند طلاق کاهشی شود و شاهد افزایش آمار ازدواج باشیم.

۳. تقویت رسانه

نکته بسیارمهم بعدی، بحث رسانه‌هاست که موضوع اجتماعی بسیارمهمی در جامعه ماست. تقویت رسانه ملی و حل مشکلاتش با ارائه راهکارهای عملی اهمیت زیادی دارد. از آنجا که این رسانه با سرمایه و پول ملت اداره می‌شود، باید به آن کمک کرد و در عین حال اقدام‌هایی انجام شود تا مردم به شنیدن و دیدن برنامه‌های داخلی ترغیب شوند و از این سرمایه با برداشتن گام‌های مفید، استفاده مطلوبی کنند. در این زمینه همکاری دولت بسیار ضروری است. همچنین لازم است به رسانه‌های مکتوب مثل کتاب‌ها، نشریه‌ها و... توجه بیشتری ‌شود. خیلی از ناشران گله دارند که برای انتشار کتاب مدت‌های طولانی در انتظار می‌مانند و جواب مشخصی نمی‌شنوند چون روند صدور مجوز برای کتاب‌ها نظام‌مند نیست. پس لازم است نهادهای حرفه‌ای با اعضای تخصصی و حرفه‌ای تعریف شود. یکی از جامعه‌شناسان کلاسیک می‌گوید: «جامعه در عصر جدید به اخلاق حرفه‌ای نیاز دارد، نه اخلاق عمومی.» اخلاق عمومی متعلق به دوران سنتی بود و در حال حاضر به اخلاق حرفه‌ای نیازمند هستیم. یعنی همه حرفه‌ها، دستگاه‌ها و گروه‌ها باید اخلاق خاص خود را در جامعه جا بیندازند و بر مبنای آن عمل کنند و همان‌طور که ما در جامعه مثلا اخلاق پزشکی و دانشجویی داریم، می‌توانیم برای تمام حرفه‌ها و صنوف، اخلاقی تعریف کنیم تا مشکلاتمان از این طریق حل شود. پس رسانه‌ها، چه رسانه‌های مکتوب و چه دیداری و شنیداری و سایت‌های اینترنتی به بازنگری نیاز دارند تا مشخص شود چقدر می‌توانند موثر باشند. اگر در دولت جدید از ابزار رسانه‌ای خوب استفاده شود، به‌طور قطع اثرگذاری فرهنگی بر جامعه بسیار بیشتر خواهد بود. در دوران پس از پیروزی انقلاب، این روند امتحان شده و شاهد بودیم جاهایی که اثرگذاری فرهنگی همراه با خواست مردم بوده و مردم هم در این زمینه نقش داشتند، موفقیت‌های زیادی به دست می‌آمد و حتی توانستیم ابداع‌های فرهنگی داشته باشیم. مثلا جشن‌هایی مثل جشن نیکوکاری و جشن عاطفه‌ها صرفا حاصل همکاری رسانه‌ها با مردم بود. اینها اصلا چیزی نبود که در تاریخ گذشته کشور وجود داشته باشد بلکه ما خودمان ایجادش کردیم و بنابراین اگر این توانمندی را باور کنیم، حتما به نتیجه مطلوب خواهیم رسید.

۴. نظم اجتماعی

موضوع بعدی، بحث نظم اجتماعی است. جامعه ما به نظم اجتماعی نیاز مبرمی دارد چون این مبحث آنقدر وسیع است که قانون‌گرایی را هم در بطن خود جای می‌دهد و حتی می‌توان گفت فراتر از قانون‌گرایی است.

نکته بسیار مهم این است که هیچ جامعه‌ای در هیچ جای دنیا نمی‌تواند بدون نظم اجتماعی در هیچ زمینه‌ای به پیشرفت و توسعه برسد. جامعه آشفته‌ای که مردم در آن با دولت همکاری نکنند و نظام جدا از مردم باشد، حتما در برنامه‌هایش با شکست مواجه می‌شود. چیزی که باید به آن توجه کرد، این است که همیشه جامعه‌شناسان اعتقاد دارند باید به نظم اجتماعی از دید مردم و از پایین نگاه کنیم، نه از بالا. می‌توان برای نظم اجتماعی دو قالب در نظر گرفت؛ نظم انتظامی و نظم انسجامی که تاکید روی این دومی است. منظور از نظم انسجامی، نظمی است که مردم در آن دخیل هستند، همه جامعه با این نظم همراهی می‌کنند و آن را می‌پذیرند و مشارکت دارند. اگر چنین نظمی شکل بگیرد، جامعه قانونمند می‌شود و مثلا دیگر کسی از ترس پلیس و جریمه و دوربین و... وادار به انجام رفتارهای درست نمی‌‌شود؛ مثلا بستن کمربند ایمنی در اتومبیل در جامعه ما رسم نبود ولی امروزه هر چند ممکن است درصدی از افراد هنوز هم به دلیل ترس از جریمه شدن این کار را انجام دهند اما برای بیشتر افراد، بستن کمربند عادت شده و به محض اینکه در اتومبیل می‌نشینند، قبل از هر کاری کمربند ایمنی‌شان را می‌بندند، چه افسر باشد چه نباشد. اگر در مورد هر زمینه‌ اجتماعی چنین اتفاقی بیفتد، قطعا تمام برنامه‌های حوزه اجتماعی موفق خواهد بود اما این به همکاری دولت و ملت و شفاف‌سازی نیاز دارد.

۵. مشارکت مردمی

در خیلی از کشورها وقتی قرار است قانونی تصویب شود، آن را در سایتی می‌گذارند تا مردم درباره‌اش نظر دهند یعنی مردم در تصویب قانون دخیل هستند و وقتی هم قانونی تصویب می‌شود، دیگر حتی مخالفان هم به آن عمل می‌کنند. در جامعه ما هم از جزئی‌ترین کارهایی که در شهرمان قرار است انجام شود مثلا یک طرفه کردن یک خیابان و.. تا کارهای بزرگ مردم می‌توانند مشارکت داشته باشند. با این کار واقعا اخلاق گسترش می‌یابد و افراد سعی می‌کنند با دیگران ارتباط‌های دوستانه بهتری داشته باشند. اینها ارزش‌های دینی خودمان هم است ولی متاسفانه در جامعه ما آنچنان که توقع می‌رود، رواج ندارد. ما باید عینیت فضایل اخلاقی را در جامعه اسلامی ببینیم و این ممکن نیست غیر از اینکه اخلاق درست مسوولان را در این حوزه مشاهده کنیم و رفتار درست و همکاری و مشارکت مردم وجود داشته باشد.

۶. احیای گردشگری

موضوع بعد، گردشگری است. یکی از توقعاتی که در حوزه اجتماعی از دولت وجود دارد، احیای گردشگری است. متاسفانه در کشور ما با وجود پتانسیل بالای گردشگری، به‌هیچ‌وجه از این ظرفیت درست استفاده نمی‌شود. آماری که در حال حاضر وجود دارد، با پیش‌بینی‌هایی که از گذشته انجام شده، فاصله زیادی دارد. در کشور ما، هم جاذبه‌های تاریخی و طبیعی وجود دارد و هم جاذبه‌های مذهبی. حتی اگر فقط توریست- زائر برای مشاهده جاذبه‌های مذهبی هم جذب کنیم، تعداد زیادی توریست خواهیم داشت. پس به بازنگری نیاز است و نباید بهانه آورد. می‌توان راهکارهایی پیدا کرد که بر محدودیت‌ها غلبه شود. اهمیت جذب توریست فقط به دلایل مادی نیست بلکه مساله تبادل فرهنگی و معرفی شدن در جهان هم مطرح است؛ فردی که وارد کشور ما می‌شود اگر با خاطره‌ای خوب به کشورش بازگردد، پیام‌آور، رسانه و منتقل‌کننده ارزش‌های جامعه ما خواهد بود و باعث ترغیب دیگران به سفر به ایران می‌شود. پس باید به گردشگری فراتر از یک موضوع ساده نگاه کنیم.

۷. اصلاحات ساختاری

به عقیده من حتما باید روی افرادی که در سمت‌های مختلف در وزارتخانه‌ها و نهادها مشغول کار هستند، تصفیه‌ای انجام شود. این کار دشواری نیست و خیلی ما را به جلو می‌برد. وقتی کسی در زمینه‌ای که هیچ ربطی به رشته تحصیلی‌اش ندارد کار می‌کند، به معنای از دست رفتن سرمایه فرهنگی و اجتماعی است؛ انگار تمام وقت و هزینه‌ای که در دوران تحصیلش صرف کرده، هدر رفته است در حالی که اگر در زمینه مرتبط کار می‌کرد شاید منشاء خدمات ارزنده‌ای بود. این خیلی خوب است که جای‌گیری تازه‌ای در وزارتخانه‌ها اتفاق بیفتد. یکی از جامعه‌شناسان حرف‌ جالبی دارد. او می‌گوید در دوران مدرن نسبت به سنتی ابتدا یک از جاکندگی اتفاق می‌افتد و سنت‌های گذشته را از دست می‌دهیم اما بعد جای‌گیری مجدد پیدا می‌کنیم یعنی برای خودمان سنت‌های جدید تعریف می‌کنیم؛ کمااینکه امروزه مثل قدیم مراسم ازدواج و جشن عروسی گرفته می‌شود ولی خیلی از آنچه قبلا رسم بوده، دیگر رسم نیست. در این زمینه ما کلیت را گرفته‌ایم ولی آن را بازتعریف کرده‌ایم. این بازتعریف، باید در تمام جامعه ما انجام شود و هرکس در جایگاه مناسب خود قرار گیرد.

به روز بودن، به روز حرکت کردن و داشتن جرات اذعان اینکه زمانی در جامعه، رسم و پایه و اساسی بوده که حالا کارایی ندارد، خیلی کمک‌کننده است و از سال‌ها برنامه‌ریزی بهتر است و ما را زودتر جلو می‌برد. باب کردن رسوم تازه و جایگزین کردن آنها جای آنچه در گذشته وجود داشته ولی حالا کارایی ندارد، بسیار مهم است. اگر مردم همراهی کنند که با شناختی که از آنها داریم می‌دانیم این کار را انجام خواهندداد، مخصوصا با استقبالی که از دولت جدید کرده‌اند و تحولی که درون مردم می‌بینیم؛ تحولی که انگار می‌خواهند کاری انجام دهند و اعلام آمادگی می‌کنند و می‌خواهند همراهی و کمک کنند و این خیلی مهم است. باید از این فرصت ایجاد شده استفاده کرد و تا این گرما، حرارت و شور و اشتیاق هست، باید به نحو مناسب از آن استفاده کرد و جهت مناسب به آن داد تا انشاءا... به موفقیت دست یابیم.

دکتر محمدمهدی لبیبی

جامعه‌شناس، عضو هیأت‌علمی دانشگاه و مدیرکل پژوهش‌های رادیو