چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

سینمای به سامانم آرزوست


سینمای به سامانم آرزوست

هر تشکیلاتی که داعیه پرداختن به مسائل سینمای ایران را دارد نیازمند فراهم ساختن مقدمات لازم برای واقعیت بخشیدن به این داعیه است ”شورای عالی سینمای ایران” چنانکه از نامش پیداست چنین داعیه ای را دارد

هر تشکیلاتی که داعیه پرداختن به مسائل سینمای ایران را دارد نیازمند فراهم ساختن مقدمات لازم برای واقعیت بخشیدن به این داعیه است.”شورای عالی سینمای ایران” چنانکه از نامش پیداست چنین داعیه ای را دارد. برای سینمای ایران که با انباشت سوء سیاست‌ها‌ی چند دهه‌ای روبرو است، “بازتاسیس” این شورا که نخستین بارتوسط روانشاد “سیف الله داد” تاسیس شد درحد خود به کاهش بارمنفی چنین سیاست‌هایی کمک می کند. اما ترکیب اعضای شورای کنونی - بدون تشکیک در کارآمدی فردی آنان در اینجا و درطول تمام این نوشته- آیا نمایندگی و توانایی لازم را برای طرح و حل مشکلات سینمای ایران دارد؟

سینمای ایران با همه ضعف‌ها درعرصه حرفه‌ای دارای تشکل‌های صنفی و فرهنگی درسه شاخه سینمای داستانی(اکران)، مستند و انیمیشن است. درمیان مجموعه این تشکل‌ها - که تعدادشان به حدود سی و پنج می رسد - برخی را می توان به عنوان”تشکل‌های موثر برجریان سینمای ایران” شناسائی کرد. تشکل‌های تهیه کنندگی(که اکنون سه تشکل همراه و یک تشکل جداست)، تشکل‌های صنفی، کارگردانی، فیلمنامه نویسی، سینما داران، تشکل پخش کنندگان(توزیع)، دوتشکل صنفی مستند سازان، یک تشکل صنفی انیمیشن سازی، و یک تشکل کارگردانان فیلم کوتاه را می توان ازاین دست دانست. پس ازتشکل‌های صنفی نوبت به تشکل‌های فرهنگی چون “انجمن دفاع مقدس”، انجمن سینماگران مستقل و انجمن‌های فرهنگی دیگر می رسد. باید انتظار داشت نماینده بنیاد سینمائی فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و انجمن سینمای جوان(که حضور دولت را در سینمای داستانی، مستند و فیلم کوتاه پشتیبانی می کنند) هم در ترکیب این شورا دیده شوند. همان اندازه که حضور معاون سینمایی درشورا نباید نافی حضور نمایندگان همین معاونت در شاخه سینمای داستانی و مستند و فیلم کوتاه باشد، حضور نمایندگان اصناف موثر در جریان سینمای ایران نیز نمی تواند نافی حضور نماینده خانه سینما(که تشکل کلان صنفی سینمای ایران را نمایندگی می کند) باشد.

افزون بر این تردیدی نیست که حضور اشخاص با تجربه حقیقی بیرون از تشکل‌های حقوقی هم می تواند بسیار درسنجیدگی تصمیمات شورا موثرباشد. این که سهم هریک از طرفین دولتی و بخش خصوصی دردعوت ازاین اشخاص چه میزان باشد خود موضوع بحث است. وقتی چنین ترکیب کاملی از شورا شکل گرفت می توان راجع به حوزه‌های متفاوت سینما به چیدمان خردتری از همین ذینفعان و ذیحقان حاضر در شورا رسید تا بحث در هریک از حوزه‌های متفاوت سینما به راهکارهای عملی برسد. هنگامی که این آرزوها در شورا واقعیت پیدا کرد می‌توان گفت شورا به “کف اعتبار لازم” برای داشتن نام “شورای عالی دولت در سینما” رسیده است، اما هنوزتا رسیدن به “شورای عالی سینمای ایران” جای چند نیروی موثر و بزرگ دیگر خالی است. نیروهای موثر بر سینمای ایران تنها نیروهائی نیستند که زیر چتردولت فعالیت می کنند. اگرمدیریت دولتی سینما بخواهد به مفهوم “شورای عالی سینمای ایران” واقعیت ببخشد باید برای نماینده “تلویزیون”،”حوزه هنری”(بنیاد مستضعفان) و”بخش عمومی” (شهرداری‌ها)هم در شورا جایگاهی در نظر بگیرد. این که نمایندگان نیروهای یادشده به این شورا بیایند یا نیایند، یا به مصوبات شورا پای بند باشند یا نباشند از اختیارات آنان و به تصمیم آنان بسنگی دارد. مهم این است که مدیریت دولتی بتواند برای نخستین بار حداقل چشم اندازی از شورای عالی سینما را رسم کند که تجسمی از شورای عالی سینمای ایران یا در اصل “مجلس ملی سینمای ایران” باشد.

این موضوع در گرو این نکته اساسی است که اعضای شورائی که قرار است به سینمای ایران بپردازد نمی تواند تنها از اعضای انتصابی از سوی معاونت سینمائی، نهادهای حکومتی و بخش عمومی باشد. شورا وقتی به حقانیت جامع می رسد که نمایندگان تشکل‌های بخش خصوصی یاد شده در شورا حضور داشته باشند. اما شورای عالی کنونی به علت غیبت نمایندگان سینمای ایران، حتی از ترکیب شورای عالی ده سال پیش همین معاونت هم ضعیف تر است. این موضوع به انتصاب اعضای شورا توسط معاون سینمائی در حوزه عملکرد دولت برمی گردد که اعضای سینمائی شورا را به گروهی از نزدیکان معاون سینمائی محدود ساخته و شورا را به “شورای یاران معاون سینمائی” تبدیل و دچار تنزل اعتبار کرده است .

به همین علت هم به راحتی می توان تصورکرد که با تغییر معاون سینمائی، ترکیب اعضای کنونی شورا به کلی تغییر کند. موضوع به همین جا پایان نمی‌پذیرد چون فقدان حضور نمایندگان سینمای ایران مانع طرح بسیاری از مشکلات سینمای ایران می‌شود و فقدان اطلاعات لازم می تواند اعضای شورا را به تولید سوء سیاست‌های تازه ای در سینمای ایران بکشاند و شورا را به ابزار رانت سازی و رانت بری در سینما بدل کند و موجب عمیق تر شدن ورشکستگی سینما شود.

از طرفی شورای خالی از نمایندگان جامع سینمای ایران و اتکای شورا تا این اندازه به سلیقه فردی سرمشق بدی است برای مدیران تلویزیون و بخش عمومی که آنان هم به شیوه مدیریت گسسته از نمایندگان بخش خصوصی سینما ادامه دهند و آسیب این نوع مدیریت در سینما ادامه یابد . اکنون با معاون سینمائی است که با دعوت از نمایندگان تشکل‌های صنفی/ فرهنگی موثر در سینما، شورا را به حداقلی از”حقانیت” و”اعتبار” ممکن برساند و با رفع این نقیصه، شورای کنونی را دستکم به شورای عالی دولت در سینما بدل سازد.

نویسنده : ابراهیم مختاری