سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

کارآفرینی در آموزش و پرورش


کارآفرینی در آموزش و پرورش

حرفه و فن یکی از ارکان مهم رشد و توسعه می باشد,چون دانستن فن یا حرفه, باعث ایجاد اشتغال , بالا رفتن تولید ناخالص ملی و سرانه ملی وپس انداز و سرمایه گذاری بیشتر و سر انجام استقلال اقتصادی که منشاء استقلال سیاسی است می شود و باعث کشتن دیو فقر و رونق گرفتن ارزشها و جلوگیری از ازدیاد انواع بزهکاری ها و ناهنجاری ها وتشکیل خانواده و جامعه ای سالم خواهد شد

حرفه و فن یکی از ارکان مهم رشد و توسعه می باشد،چون دانستن فن یا حرفه، باعث ایجاد اشتغال ، بالا رفتن تولید ناخالص ملی و سرانه ملی وپس انداز و سرمایه گذاری بیشتر و سر انجام استقلال اقتصادی که منشاء استقلال سیاسی است می شود.و باعث کشتن دیو فقر و رونق گرفتن ارزشها و جلوگیری از ازدیاد انواع بزهکاری ها و ناهنجاری ها وتشکیل خانواده و جامعه ای سالم خواهد شد.

با علم به این مهم مدارس کاردانش متولد شده وهنوز هم سیاست آموزش و پرورش بر رشد و توسعه آنها تاکید دارد. مدارسی با تنوع رشته ها و تمرکز برنامه ریزی و عدم تمرکز در اجرای رشته های مورد نیاز.

درمیان دروس کاردانش درسی تکمیلی به نام کار آفرینی وجود دارد که در باب اهمیت آن می توان گفت:تمامی امکانات و هزینه های صرف شده برای آموزش هنرجویان در شاخه ی کاردانش ، به خاطر تحقق ایجاد شغل است که در این درس در مورد چگونگی ایجاد شغل توضیح داده شده است .

کارآفرینی امروزه آنقدر اهمیت پیدا کرده است که حتی دانشگاههای کشور اقدام به تشکیل نهاد کارآفرینی نموده اند. اما اینکه آموزش و پرورش سالها قبل از آموزش عالی به این نکته پی برده و آن را اجرا کرده ، نشان از جلو تر بودن آموزش و پرورش از آموزش عالی از نظر زمانی در اجرای این مقوله دارد.

داشتن هزینه سرانه دانش آموزی به اندازه ی حدودا ده برابر مدارس نظری وحتی وجود امکانات چند ده میلیونی برای آموزش هنرجویان ،گواه بر مورد توجه قرار گرفتن آنهاست. اما افسوس که در شیوه های اجرا،گاهی وقت به اشتباه رفته ایم که از جمله می توان ، در آخر قرار دادن شاخه ی کاردانش در توصیه نامه تحصیلی و نا هماهنگی در اجرای بعضی از رشته ها ی ارائه شده با واقعیات وپتانسیل های جامعه اشاره کرد که این دو مطلب در مجال این نوشته نیستند.اما اشتباه سوم را که می توان بزرگترین اشتباه در طی چند سال گذشته دانست ، شیوه ی تدریس درس تکمیلی کارآفرینی در مدارس کار دانش است که به جرات می توان گفت که مهمترین درس در شاخه کاردانش است چون بر اساس اهداف کاردانش که همانا تربیت نیروی متخصص جهت ورود مستقیم به بازار کار است و تمام امکانات و ابزار جهت رسیدن به این هدف، که خود نیز وسیله ای برای رسیدن به اهداف بالاتراست، فراهم می شود و ثمره ی باغ کاردانش همانا اشتغال فارغ التحصیلان آن است و برای دست یابی به شغل باید ،شخص با ترکیب تخصص خود و با شناخت و آگاهی بازار کار آن رشته و دانستن فنون کارآفرینی ،اقدام به ایجاد شغل مورد نظر خود نماید تا به آرمان های متعالی کاردانش جامه ی عمل بپوشاند.

ایده ی کار آفرینی به جای کاریابی و چرخش تعریف شغل، از پشت میز نشینی به کارگاه های فنی و تولید مایحتاج کشور، انقلابی در آموزش و پرورش بود . اگر هنرجویی پس از صرف دو سال آموزش با اموال و امکانات بیت المال و رساندن او به درجه ای متوسط یا بالا از تخصص فنی اما بدون داشتن روحیه و یا عدم توانایی فنون و رموز کارآفرینی به چه درد جامعه می خورد؟ در واقع چنین فارغ التحصیلی تمام اهداف و برنامه های کار دانش را زیر سوال می برد.و همین متخصص آموزش دیده ی ما به یک کارجو و کاریاب تبدیل می شود و بعد از چند صباحی تخصصش را به علت داشتن ایده ی کاریابی فراموش می کند و به جای شرکت در تولید ناخالص ملی کشور با روی آوردن به شغل های غیر مرتبط و خدماتی و گاها کاذب ، عملا خط بطلانی به راهکارهای ارائه شده می کشد.

● مدارس کاردانش بدون درس کار آفرینی یعنی هیچ.

بزرگترین مشکل که از ناحیه ی برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان گریبان گیر درس کارآفرینی شده ،بخش نامه ای است مربوط به شرکت هنرآموزان در دوره ضمن خدمت استانی وداشتن گواهی ضمن خدمت ، برای هنر آموزانی است که قصد تدریس درس مورد نظر راداشته باشند،البته این جای بسی خوشحالی است و شایسته تقدیر و تشکر .و اما هنگام برگزاری دوره های ضمن خدمت برای درس کارآفرینی شرطی قائل شده اند ،که تدریس آن درس در سال یا سالهای گذشته توسط متقاضی است و این یعنی دور باطل تسلسل یا همان مثل معروف مرغ و تخم مرغ که هنوز لاینحل باقی مانده است .این دور تسلسل باعث محدود شدن هنرآموزانی که باید کارآفرینی راتدریس کنند می شود و این یعنی آغاز فاجعه، فاجعه ای به عمق اقیانوس ، به قیمت هدر دادن زحمات هنرآموزان تلاشگر طی دو سال ، به اندازه هدر دادن تمامی هزینه های مالی ،زمانی وعلمی و افزایش بیکاری ناشی از ندانستن کارآفرینی توسط نیروی فعال جامعه است .

چون در آغاز پیدایش مدارس کاردانش،اهمیت درس کارآفرینی برای کارشناسان وقت فنی حرفه ای و کاردانش ادارات و مناطق آموزش و پرورش توجیه نشده بود وآنها برای بالا بردن بهره وری کار خود ،این درس و درس ایمنی وبهداشت را به هنرآموزانی محول کردند که از نظر علمی و فنی دارای کمترین توان بودند تا به این طریق آنها را از سر خود واکرده و سر این دروس هم بی کلاه نماند و به این قشم هنرآموزان هم ،کاری داده باشند. و این سرآغازی برای تدریس کارآفرینی و شرکت در دوره ضمن خدمت شد.ونتیجه کار چنین شد که گاها تمامی ساعات درس کارآفرینی یک هنرستان کاردانش به یک هنر آموز محول می شد.در حالیکه چندین رشته مهارتی در آن کاردانش ارائه شده بود.بیشتر اوقات هم هنرجویان چند رشته را جهت تدریس کارآفرینی ،باهم در یک کلاس جمع کرده تا باعث چندرقاز صرفه جویی نامعقول شده باشند که این بزرگترین خیانت به کاردانش و اهداف متعالی آن بود.چون یکی از راههای تحقق اهداف کاردانش، آموزش صحیح درس کارآفرینی توسط نخبه ترین هنرآموزان هر رشته است .

شیوه ی اجرای کار چنین بوده و هست که هنرآموز رشته حسابداری برای رشته برق کارآفرینی را تدریس می کردو می کند،هنرآموز رشته برق،کارآفرینی رشته خیاطی و هنرآموز رشته ساختمان ،کارآفرینی رشته نقاشی و.....و نتیجه کار عملی هنرجویان این بود که هنرجوی رشته ساختمان طرح پرورش گاو شیرده ،هنرجوی رشته حسابداری طرح نهالستان باغ گردو،هنرجوی رشته مکانیک ،طرح آموزشگاه کامپیوترو هنرجوی رشته کامپیوتر،طرح شرکت ساختمانی و......ارائه می داد.یعنی همان طرح هایی که به واسطه آشنایی با کارشناس و یا بایگان اداره ای خاص در آن اداره یافت می شد که هنرجو فقط زحمت کپی کردن آن را تقبل می نمود.و هنرآموز مربوطه نه تنها اشتباه بودن کار هنرجویان را گوشزد نمی کند بلکه اقدام به ثبت نمره عملی برای آنها می کند.که البته باید به او حق داد چون هنرآموز رشته ساختمان یا برق از بازار کار روز رشته حسابداری یا نجاری چه می داند؟ یا از فرصت ها و چالشهای بازار کار نقاشی یا کامپیوتر چه می داند؟او کاری جز تدریس تئوری کتاب مذکور و حضور و غیاب چه کار دیگری می تواند انجام دهد؟

برای هر رشته ای و در هر جامعه و منطقه ای بازار کار و بستری مناسب و خاص وجود دارد که هنرآموزان رشته ای در آموزش و راهنمایی هنرجویان جهت کارآفرینی توانا ترند که خود تجربه بازار کار در آن رشته را داشته باشند و یا حداقل با بازار کار آن رشته در ارتباط مستمر باشند. و اولویت اول با آنهاست نه حتی هنرآموزان رشته مرتبط و بدون تجربه بازار کار.

کارآفرینی یک مهارت عمومی است که تقریبا تمام افراد جامعه در طول زندگی چند زمانی را با خود جهت انتخاب شغل چه به صورت کاریابی و چه به صورت کارآفرینی کلنجار می روند و فکر خود را مشغول به انتخاب شغل می کنند.اما افراد ساکن و منفعل بیشتر دنبال کاریابی و افراد فعال بیشتر به دنبال کارآفرینی برای خود می روند و افراد نخبه نه تنها برای خود بلکه برای افراد زیادی از جامعه شغل ایجاد می کنند.پس کارآفرینی مختص قشر و گروه خاصی نیست و نباید آن را محدود به افرادی با هر شرایط و تنها با داشتن چهل پنجاه ساعت آموزش ضمن خدمت دانست .

در این برهه از زمان ضمن دعوت مسئولان به تحقیق بیشتر در مورد تناسب رشته های کاردانش با ضوابط و شرایط منطقه و تحقیق در مورد اشتغال هنرجویان فارغ التحصیل و نیز تناسب شغل آنها با رشته تحصیلی ،متذکر می شوم که کارآفرینی یک مهارت ذاتی و یک هنر است که با آموزش صحیح می توان آن را شکوفا کرد . باشد با ارائه صحیح راه کارها در مورد آموزش آن بتوانیم افراد فعال و نخبه را شناسایی کرده و هدایت نماییم. و با سپردن تدریس این درس به هنرآموزان رشته های مهارتی و یا ترکیبی از نیروهای آموزش دیده با هنرآموزان رشته مربوطه ، اهداف کاردانش را تحقق بخشیم.

محمد مردافکن