سه شنبه, ۵ فروردین, ۱۴۰۴ / 25 March, 2025
نگاهی به شعر عاشورایی

دست شهادت از چمن ما چه چیده است
کاین دشت لاله جمله گریبان دریده است
بخش عمده ای از ادبیات انقلاب با مفاهیمی ربط پیدا می کند که در حوزه دین و باورهای دینی قرار دارد. بدین گونه مفاهیم ارزشمندی چون جهاد، شهادت، ایثار، گذشت و همچنین مدح و ستایش ائمه(ع) اعتبار خاصی دارد. نگرش خاص شاعران به امامان معصوم به ویژه سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) فصل تازه ای از این موضوع را در شعر عاشورایی گشود
در چشم ما اگرچه به ظاهر غروب کرد
بشکوه و سرخ در ابدیت دمیده است
شعر عاشورایی پیام آور راستین در معرکه نبرد اندیشه هاست و اهداف عالی انسانی اسلامی را دنبال می کند. اهدافی همچون تعهد و مسئولیت، پایداری و مقاومت، مبارزه با رفاه طلبی، توجه به انسانیت و عشق الهی، و ارادت به امام حسین(ع) و حضرت زینب و سایر اصحاب باوفای سالار شهیدان.
هرگز مبادا روز عاشورا در جهان
کان روز بود قتل شهیدان به کربلا
قتل حسین و بردگی اهل بیت او
هست اعتبار و موعظه ما و غیر ما
اگر ادبیات را بیان هنری اندیشه ها و احساسات انسان بدانیم، شعر عاشورایی به ارزش های اخلاقی و اجتماعی التزام دارد. و این گونه شعر، شعر انسان گراست؛ اما انسان مدار نیست. شعرا و ادیبان در این عرصه، غایت همه چیز را شهادت و ایثار در راه خدا می دانند.
غسل شهید عشق به آتش سزد نه آب
کی شعله را به آب کسی شستشو کند
مولانا در برخورد با حادثه کربلا علاوه بر اینکه بر قساوت های آن قساوت گران انگشت اعتراض می نهد، می کوشد تا از سر تجربت اندیشی و انگیزه های اشراقی و عرفانی بر وجه زیبای این حادثه نیز نظر کند. مولانا کربلا را یک حادثه زیبا و دلربا و ایثارگرایانه می بیند و مست آن می شود. در مسیر سلوک، عاشورا آخرین وادیی است که سالک باید گوهر هستی را به نثار افشانده و از خود بگذرد. مولوی به سالار شهیدان به چشم یک پاکباز مطلق نگاه می کند.
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده تر زمرغان هوایی
کجایید ای زجان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی نوایی
کف دریاست صورت های عالم
زکف بگذر اگر اهل صفایی
از قرون پنجم و ششم کم کم شعر عاشورایی یا ادبیات عاشورایی چهره خودش را در ادبیات ما نشان داد. چنانچه سیف فرغانی عارف و شاعر بزرگ اواخر قرن هفتم برای «کشته کربلا» می سراید:
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید
و در ارسال مثلی عاشقانه آورده:
به کوی عشق تو جان داد سیف فرغانی
حسین بهر شهادت به کربلا آمد
مسعود سعد سلمان، گریه محبوس خود را چنین وصف کرده است:
چندان کز این دو دیده من رفت روز و شب
هرگز نرفت خون شهیدان کربلا
عطار نیشابوری در اثر معروفش «مصیبت نامه» واقعه عاشورا را عارفانه و فلسفی نشان می دهد:
صد هزاران جان پاک انبیا
صف زده بینم به خاک کربلا
عمادالدین نسیمی، شاعر و عارف قرن هشتم، شهادت را این گونه زیبا توصیف می کند:
در کربلای عشق شهیدی که تشنه رفت
از کوثر زلال تو آب زلال یافت
خاقانی شروانی، شاعر قصیده های سترگ، حسب حال خود را در تشبیهی از صحنه کربلا و عاشورا بازنموده است و چنین شکوه سر داده است:
در همه شروان مردا حاصل نیامد نیم دوست
دوست خود ناممکن است ای کاش بودی آشنا
من حسین وقت و نا اهلان یزید و شمر من
روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا
امام حسین(ع) در کربلانامه (اثر محتشم کاشانی) القاب مختلفی دارد. بیشتر القاب آن حضرت به جایگاه ایشان در مقام شهید می باشد. عموما از سالار شهیدان به شاه الشهداء یاد می شود.
«مهمان کربلا»
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
«سلیمان کربلا»
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
در روایت کربلانامه، امام حسین(ع) به عنوان نماینده دین معرفی می شود که شمشیر ظلم، حلق تشنه اش را زخم می زند:
پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند
در کربلانامه، رسول اکرم حضرت محمد(ص) در نطق حضرت زینب(س) پس از شهادت امام حسین(ع) مورد اشاره قرار می گیرد. نفس یاد می شود تا مکالمه، حضرت زینب(س) که کلام خود را با عبارت «حسین توست» ختم می کند، با محمد مصطفی(ص) از ظلم و ستمی می گوید که بر امام حسین(ع) روا داشته اند:
این کشته فتاده به هامون حسین توست،
وین صید دست و پا زده در خون، حسین توست
این نخل ترکز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون، حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون، حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون، حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون، حسین توست،
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون، حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
محتشم کاشانی در اثر گرانقدر خود از حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) نیز یاد می کند.
نوبت به اولیاء چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه خلف مرتضی زدند
از برجسته ترین نکات در شعر عاشورایی، معطوف شدن نظر شاعران به فلسفه قیام بوده است. آنچه بیش از این به آن پرداخته می شد نگاهی بود که فقط مصیبت های حسین(ع) و اصحابش را می دید . امام حسین(ع) در این گونه اشعار، با قیام عاشورا و انتخاب مرگ سرخ، میزان و ملاک و معیاری شد که تا ابد می توان حق و باطل را با آن سنجید. عاشورا بودن تمامی زمانها و کربلا بودن تمام مکانها از دیگر تذکراتی است که شعر عاشورا لحظه لحظه بر زبان دارد و ما را به اردوگاه حسین می خواند. از دیگر ویژگی های شعر عاشورایی انقلاب، پرداختن به یاران اباعبدالله(ع) است. یک نمونه یاد کرد اولین شهید عاشورا، حربن یزید ریاحی است.
خوشا حر فرزانه ی نامدار
که جان کرد بر آل احمد نثار
زرخش تکبر فرود آمده
شده بر براق شهادت سوار
به عشق جگر گوشه ی مصطفی
برآورده از جان دشمن دمار
(واعظ کاشفی)
حضرت زینب(س) علاوه بر تحمل مصیبت جانگداز کربلا و غم اسارت، نقشی در قیام حسین(ع) به عهده می گیرد که ماندن یا فراموش شدن قیام عاشورا به او بستگی دارد و اگر او نبود، کسی به یاد قیام عاشورا نمی افتاد.
دقیقی طوسی گریه مرثیه زای خود را با اشک حضرت زهرا(س) بر امام حسین(ع) می سنجد:
چنان چون من بر او گریم، نگرید
ابر شبیر زهرا روز محشر
جریان شهادت حضرت عباس(ع) نیز یکی از مضمون سازترین موضوعات شعر عاشورایی است. از دیگر ویژگی های شعر عاشورایی، دشمنان عاشورا، یعنی شخصیت های منفی که در واقعه ی کربلا حضور داشته اند، به آن پرداخته شده در این میان نام هایی نظیر یزید، شمر، ابن زیاد، عمر سعد، مروان، و عمروعاص دارای بیشترین بسامدند.
منبری کالوده گشت از پای مروان و یزید
حق صادق کی شناسد و آن زین العابدین
(کسایی)
آنکه دادی بوسه بر روی و قفای او رسول
گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا
(امیر معزی)
گاهی شخصیت های منفی عاشورا، در جنبه ی معناگرایی و نمادپردازی سخن، به عنوان رمز و سمبل های منفی درون آدمی استفاده می شوند.
دین حسین توست، آز و آرزو خوک و سگ است
تشنه این را می کشی و آن هر دو را می پروری
اوحدی مراغه ای در مذمت یزید آورده:
دیدم از خون آن نفیس عرب
متصل نفس کربلا به کرب
نشود جور بر چنان شاهی
مگر از چون یزید گمراهی
بخت آن کس که سر به خواب کشید
تیغ بر روی آفتاب کشید
ختم کلام را با گفته ای از استاد مطهری تمام می کنم که فرموده اند:
«از نظر من کلید شخصیت حسین(ع) حماسه است؛ شور است؛ صلابت است؛ شدت است؛ ایستادگی است؛ حق پرستی است. سخنانی که از حسین بن علی(ع) نقل شده، نادر است ولی همان مقداری که هست، از همین روح حکایت می کند.»
ناهید زندی پژوه
منابع
۱-بهداروند، محمدمهدی، ویژگی ادبیات دینی. کیهان فرهنگی، شماره ۱۷۷، تیر .۱۳۸۰
۲-حری، ابوالفضل، اشعار پرآب چشم، ژانر مرثیه، شکل و محتوای کربلانامه محتشم کاشانی، کتاب ماه ادبیات، شماره ۱۰، بهمن .۱۳۸۶
۳-علی دوستی، همایون، تاملی بر شعر انقلاب اسلامی، فصلنامه زبان و ادب، شماره ۳۶، تابستان .۱۳۸۷
۴-محدثی خراسانی، مصطفی، شعر انقلاب و نگاهی تازه به مفاهیم دینی. کیهان فرهنگی، شماره ۱۶۰، بهمن .۱۳۸۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست