یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

فیلم فرهنگی با طعم نعناع...


فیلم فرهنگی با طعم نعناع...

فیلم هایی با جهت‌گیری‌های متفاوت، و معطوف به تحلیل انتقادی اشکال و فرایندهای فرهنگی در جوامع معاصر و نزدیک به معاصر را فیلم فرهنگی می گویند.
این فیلم ها به جای اینکه فقط به …

فیلم هایی با جهت‌گیری‌های متفاوت، و معطوف به تحلیل انتقادی اشکال و فرایندهای فرهنگی در جوامع معاصر و نزدیک به معاصر را فیلم فرهنگی می گویند.

این فیلم ها به جای اینکه فقط به مطالعه و بررسی «بهترین مطالب اندیشیده شده و بیان شده» بپردازد، به بررسی تمام مطالب اندیشیده شده و بیان شده، و به ویژه فرهنگ عامه می‌پردازد.

فرهنگ از دیدگاه فیلم فرهنگی یک کلیّت یکپارچه نیست بلکه «واجد تاکیدهای چندگانه» است.

در اکثر کشورهای صاحب سینما کارگردان هایی وجود دارند که عمده کارهایشان را در راه فیلم فرهنگی است.نمونه بارز این قبیل کارگردان هادر ایران، مجید مجیدی است که با فیلم هایش به شهرت جهانی رسید.

گاو خونی،مینای شهر خاموش،زمانی برای مستی اسب ها،بوتیک و شهر زیبا از فیلم های فرهنگی چند ساله اخیر سینمای ایران بوده است.

سوال اساسی اینجاست که جایگاه فیلم فرهنگی در سینمای ایران کجاست؟

چرا سینمای ایران استعداد دارد بازیگر ندارد،چهره دارد سوپراستار ندارد،نویسنده دارد فیلم نامه نویس ندارد،کارگردان دارد موءلف ندارد و در یک کلام چرا ایران فرهنگ کم نظیری دارد اما در آن کسی جرات نمی کند فیلم فرهنگی بسازد؟

قرار گرفتن در فضای گنگ سرمایه،قدرت و شهرت کلید جواب این سوالات است.الگوی سینمای حال حاضر کشور پول سازی و توجه به هر چیزی به جزء فرهنگ است.فضایی تهوع آور،خشک و عاری از معنا.

در این بین فیلم فرهنگی به ارزیابی اخلاقی جامعه مدرن می پردازد و به همین دلیل نسبت به جبهه رادیکال عمل سیاسی، متعهّد است.

یکی از مهمترین دلایلی که فیلم فرهنگی در ایران تولید نمی شود این است که جامعه توانایی نقد خود را به دست نیاورده و فرهنگ ما رویه خود تحلیلی به خود نگرفته است. فیلم فرهنگی در پی آن است که فرد ایرانی ابتدا باید خود و جامع اش را نقد کند و نه حکومت و اشخاص را.

مخاطب سینمای ما با پا گذاشتن بر هویت فرهنگی خود،قصد دارد به مضحکه هایی که فرهنگش را به سخره گرفته بخندد.

در چنین فضایی همه سعی می کنند از واقعیت فرار کنند و یا به اصالت خود تن ندهند،در نتیجه فیلم های مبتذل، فرهنگ شکن و ضد اجتماعی سر بر می آورند و تبدیل به فرهنگ می شود.

ساخت فیلمی که جامعه را به چالش جدی و معنادار بکشد نیاز به فرهنگ سازی دارد.مخاطب باید به این نتیجه برسد که صحیح آن است که برای فیلمی پول بدهد که از فرهنگ خود برآمده و نه برای خنده های گر یه آور .

تیغ فیلم فرهنگی رویه ایی خود سانسور،خود براندازانه وخودانتقادی نسبت به جامعه اش دارد و این برای سینمای غریب زده ایران یک تنفس است.

تنفس فرهنگی در سینمای ایران مبتنی بر شناخت عامه مردم و انگاره های معیشتی آنهاست.بدون در نظر گیری ادبیات و تفکر فولکلور و با استفاده از سازه های متفاوت فرهنگی، جامعه ایران قادر نیست هویت سازی کند و فیلم فرهنگی در صورت قرار گرفتن به عنوان پارادایم غالب توانایی نفوذ تأثیرگذار در لایه های زیرین جامعه را خواهد داشت.

احسان انصاری