جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

فرهنگی که ۴۰ سال است روزآمد نشده


فرهنگی که ۴۰ سال است روزآمد نشده

« فرهنگ معین» از زبان عبدالرحیم جعفری, بنیانگذار انتشارات امیرکبیر

در تاریخ فرهنگ های لغت و اصولاً عرصه نشر ایران، انتشار فرهنگ معین حادثه یی مهم بوده است. این فرهنگ که همچنان و با همان وضعیت ۴۰ سال قبل و بدون هیچ ویرایشی منتشر می شود، برای بیست و پنجمین بار تجدید چاپ شده است. جالب است بدانید ناشر اصلی اثر (عبدالرحیم جعفری)حتی نتوانست هزینه های اولیه کار را بابت این فرهنگ به دست آورد، چرا که تا قبل از سالی که انتشارات امیرکبیر از دست جعفری به در آورده شود، تنها سه چاپ از این کتاب به بازار عرضه شده بود که طبیعی است هزینه این همه تلاش و سرمایه گذاری را نتواند بازگرداند.

شاید اگر امیرکبیر همچنان بر همان مدار سابق می گشت و ناشری استخوان خرد کرده به نام جعفری آن را اداره می کرد، اکنون فرهنگ معین خود روزآمد شده و حتی به فرهنگی دیگر تبدیل شده بود، همچنان که «فرهنگنامه فارسی معاصر» که این روزها در دو فرم سه جلدی از سوی انتشارات فرهنگ معاصر و دیگری با عنوان «فرهنگ دوجلدی معاصر» به بازار کتاب عرضه شده است. طی ۱۰ سالی که از انتشار فرهنگ نخست آن توسط این انتشاراتی می گذرد، کتاب دیگری شده و حجم و کیفیتی دیگر یافته است. چرا؟ چون ناشری اثرآفرین و مخاطره جو و حساس به کار کتاب های مرجع و فرهنگ لغت بر کار سوار است و مدام در پی ارتقای کیفی و کمی کارش است. این ناشر می داند فرهنگ باید تحول یابد و به روز شود چون هر روز لغات و تعبیرات تازه یی پیدا شده و مورد استفاده قرار می گیرد و ناشر کتاب های مرجع وظیفه دارد کتابش را با استانداردهای جهانی این کار همتراز کند، نه همانند انتشارات امیرکبیر کنونی ۲۵ بار کتابی را تجدید چاپ کند (فرهنگ معین) بدون آنکه لغات و عبارات آن را اضافه کند. همین امروز اگر اهل خبره یی این دو فرهنگ را با یکدیگر مقایسه کند، درخواهد یافت بسیاری از لغت هایی که در ۴۰ سال اخیر به تناسب رشد تمدن و فرهنگ و اقتصاد و سیاست و اجتماع به وجود آمده است در فرهنگ معین نیامده و در مقابل در «فرهنگ دوجلدی معاصر» یا «فرهنگنامه واژگان و اعلام معاصر» (سه جلدی) وجود دارد. اگر بخواهیم با استانداردهای کتاب های فرهنگ لغت به پیش برویم فرهنگ معینی که منتشر می شود، کهنه شده است و حوایج بسیاری از کاربران فرهنگ را برطرف نمی سازد، اما به یاد داشته باشیم اگر مردی همانند عبدالرحیم جعفری در انتشارات امیرکبیر مدیر بود، فرهنگ معین تاکنون حداقل چهار بار ویرایش شده بود و تعداد مجلدات آن هم به ۸ تا ۱۰ جلد رسیده بود و نحوه حروفچینی و بسیاری از امور آن هم با استانداردهای روز فرهنگ نگاری تغییر کیفی و کمی کرده بود.

عبدالرحیم جعفری مدیر نامدار و فرهنگ پرور انتشارات امیر کبیر در خاطرات خود «در جست وجوی صبح» شرحی مبسوط از چگونگی تالیف و انتشار فرهنگ معین به دست داده است که خود از طاقت سوزی انتشار این کار خبر می دهد. نوشته زیر بخشی از سخنرانی عبدالرحیم جعفری درباره فرهنگ معین است که ایشان در اختیار ما قرار داده اند. جالب اینکه امروز، ۲۸ آبان ماه، ۶۰ سال از روزی که عبدالرحیم جعفری در محیطی کوچک در ناصرخسرو کارش را شروع کرد، می گذرد.

● آغاز ماجرا

بعد از صحبت های تلفنی یک روز به دفتر کار دکتر معین در لغتنامه دهخدا رفتم.

گفتم آقای دکتر (معین) علت اینکه برای چاپ و انتشار فرهنگ مرا به شما معرفی کرده اند همین است. شما مسائلی را می گویید که دلخواه و منظور من است. دلم می خواهد کاری که انجام می دهیم و به مردم عرضه می کنیم بی نظیر و ماندنی باشد، باعث افتخار شما و موسسه من باشد، آرزویم همین است. سال هاست که در فکر عرضه یک فرهنگ به قطع پتی لاروس با همان مشخصات و محسنات به زبان فارسی هستم. قلبم برای انتشار آن می تپد. اگر چنین کاری به سامان برسد یکی از آرزوهای دیرینه و رویاهای سال های جوانی ام برآورده می شود. دکتر گفت آقای جعفری شما می دانید من ۲۰ سال برای چنین کاری زحمت کشیده و عمر صرف کرده ام، تمام وسایل و ابزار کار و افرادی را که بتوانند در این راه با من همکاری کنند در اختیار دارم و به نام و حیثیت خودم خیلی اهمیت می دهم.

سعی می کنم کاری انجام بدهم که هم آرزو و هدف شما آن طور که می گویید برآورده شود و هم خودم تا زنده ام نتیجه سالیان دراز خدمتم را در این راه ببینم. من مادی نیستم ولی به قول و قرارم خیلی اهمیت می دهم. همین طور که به شما قول می دهم منظور شما را آن طور که دلخواه شماست برآورده کنم، از شما هم می خواهم در کارها از هر جهت مراعات مرا بکنید و همان طور که دوستان من گفته اند و شما هم نشان داده اید به عهد و پیمان خود وفادار باشید. پس از گفت وگوها و شرط و شروط دیگر سرانجام راضی شد و گفت من قراردادی تنظیم می کنم و به شما خبر می دهم و تا دو ماه پس از امضای قرارداد حرف «آ» را به شما تحویل خواهم داد. با هم خداحافظی کردیم و از او جدا شدم. روز ۱۵ شهریور بود که به من اطلاع دادند آقای دکتر در «لغتنامه» منتظر شما هستند. بلافاصله به ملاقات دکتر رفتم. پس از تعارفات نوشته یی به من داد و گفت پیش نویس قرارداد است، بخوانید، اگر اشکالی نمی بینید یا نظری دارید بگویید تا پس از بررسی و اصلاح امضا کنیم و کار شروع شود. دکتر گفت من برای کتاب هایم از ناشرانی که با آنها کار می کنم، ۲۰ درصد از قیمت روی جلد حق التالیف می گیرم، و با وجود اینکه کار شما سنگین تر است و برای من مشکلات عدیده یی دارد حق التالیف را همان صدی بیست نوشته ام.

● در چاپخانه

کسانی که به کار چاپ و حروفچینی با دست آشنا هستند به خوبی می دانند به عنوان مثال، برای چیدن سه کلمه «دکتر محمد معین» که شامل ۱۲ حرف الفبایی و دو فاصله است باید ۱۴ بار دست حروفچین داخل گارسه برود و حرف مورد نظر را از داخل خانه آن حرف در گارسه بردارد و در ورساد بگذارد. و بعد برای استفاده مجدد پس از چاپ این سه کلمه، این حروف را دانه دانه در خانه های گارسه سر جای مخصوص خود بیندازد. مجسم کنید برای حروفچینی همین دوره فرهنگ بیشتر از ۲۰ میلیون بار باید دست های پرتلاش حروفچین داخل گارسه ها و روی ورسادها برود تا چنین فرهنگی با این عظمت حروفچینی بشود، حالا غلط گیری ها و به هم خوردگی ها به کنار.

کار حروفچینی و چاپ هر هفته بیشتر از ۲۴ صفحه پیشرفت نمی کرد و اغلب در حین کار به مناسبت هایی که گفتم حروفچینی تعطیل می شد یا دکتر با مدیران چاپخانه ها و متصدیان چاپ و حروفچینی کارش به دعوا و قهر می کشید و من مجبور به دخالت می شدم.

پس از شش هفت ماه که نمونه صفحات چاپ شده فرهنگ را بررسی می کردم نگاهم به آخرین صفحه فرهنگ و لغت چاپ شده در آن صفحه افتاد. دیدم چاپ فرهنگ به صفحه ۳۲۰ رسیده ولی تازه به «الف-ق» (اقالیم) رسیده ایم؛ چطور ممکن است باقی لغات در ۷۰۰ یا ۸۰۰ صفحه دیگر تمام شود؟، بلافاصله فرم های چاپ شده بخش اعلام را هم که در چاپخانه بهمن چاپ می شد بررسی کردم و دیدم در صفحه ۲۲۴ تازه به «ب- الف» (یعنی بابک خرمی) رسیده است. سخت یکه خوردم، پشتم لرزید، یعنی دکتر معین هم بی حساب عمل کرده بود؟

روز بعد اول وقت به دیدن دکتر رفتم. گفتم آقای دکتر ما قرارمان این است که یک فرهنگ ۱۵۰۰ صفحه یی که ۵۰۰ صفحه آن هم شامل اعلام باشد منتشر کنیم. این فرم صفحه ۳۲۰ است و حرف «الف- ق» شروع شده، تازه حرف های پرلغت باقی مانده که از نظر تفصیل و شرح قابل مقایسه با لغات چاپ شده نیستند. شما چه جور حساب کرده بودید که یک فرهنگ هزار و پانصد،ششصد صفحه یی با اعلام به من تحویل بدهید؟ آیا به قراردادمان توجه کرده اید؟

دکتر تبسمی کرد و سپس گفت؛ اگر از اول به شما می گفتم منظور شما در یک فرهنگ یک جلدی با این تعداد صفحات برآورده نمی شود شما دلسرد می شدید و شاید هم صرف نظر می کردید، و من مایل نبودم شما از تصمیم خود منصرف شوید، از طرفی در اولین ملاقات و با مرور بر کارنامه گذشته شما متوجه شدم مرد این میدان فقط شما هستید و من هم برای این فرهنگ ۲۰ سال زحمت کشیده ام و ۳۰۰هزار فیش فراهم کرده ام، حالا که مردی مثل شما پیدا شده دلم می خواست به آن جامه عمل بپوشانم. آقای جعفری، این فرهنگ چهار جلد ۱۵۰۰ صفحه یی می شود.

چهره ام درهم رفت و به فکر فرورفتم. او از سکوت و چهره من با هوشیاری به مکنوناتم پی برد و گفت آقای جعفری، تا آنجا که شنیده ام و خودم ناظر بوده ام شما در شجاعت و ریسک کردن در میان همکاران تان معروف هستید. ناراحت نشوید، نترسید. جلد اول که منتشر شد آن را پیش فروش می کنیم. من می دانم این فرهنگ خواستاران زیادی دارد. از محل فروش جلد اول جلدهای بعدی را چاپ می کنیم. توکل داشته باشید. پول حق التالیف مرا هم که می خواستید ماه به ماه بپردازید نمی خواهم تا جلد اول منتشر شود.

● شوق انتشار نخستین جلد در چشمان همه

سرانجام پس از پنج سال تلاش و کوشش، در تابستان سال ۱۳۴۲ جلد اول لغات در ۱۵۸۰ صفحه با تصاویر و عکس ها و تابلوهای رنگی، همان طور که دلخواه و آرزوی دیرینه ام بود آماده انتشار شد. چه روز بزرگ و پرشکوهی بود...

پیش از همه، چند جلد برای نمونه به دفتر دکتر معین در اداره لغتنامه فرستادم و متعاقب آن درحالی که روی پا بند نبودم با شوق و ذوق بسیار به دیدن دکتر رفتم. از در که وارد شدم دیدم دکتر غرق تماشای فرهنگ و مشغول ورق زدن آن است و به اطراف خود توجهی ندارد، چنان که گویی مجموعه جواهرات گرانبهایی را زیر و رو می کند. آقای دکتر سیدجعفر شهیدی معاون او که در تمامی مدت چاپ فرهنگ با دکتر معین همکاری می کرد و چند نفر از همکاران دیگرش در لغتنامه کنار او ایستاده بودند و هرکدام یک جلد از فرهنگ ها را ورق می زدند و تماشا می کردند؛ آخر، انتشار آن فرهنگ نتیجه زحمات و همکاری های آنان هم بود. قبل از اینکه سلام کنم محو تماشای آنان شدم و از خوشحالی و احساس مسرت آنان لذت می بردم. پس از چند لحظه که چشم همکاران دکتر به من افتاد، سلام، سلام شروع شد. از صدای سلام سلام من و آنها، دکتر سرش را از روی فرهنگ برداشت. چشمش که به من افتاد فرهنگ را روی میز گذاشت و از پشت میزش بلند شد، دو سه قدم جلو آمد و من هم خود را به او رساندم. در مقابل همکاران خود دست هایش را به گردنم حلقه کرد و مرا سخت در آغوش گرفت و بر گونه هایم بوسه زد. از شدت خوشحالی و هیجان سخت تحت تاثیر قرار گرفته بود. من هم او را می بوسیدم. سپس مرا کنار خود نشاند و دستور چای داد و در مقابل همکارانش گفت کشور ما امروز صاحب یک اثر بی همتای بزرگ ادبی و فرهنگی شده است. درست است که من و همکارانم در راه تالیف این فرهنگ زحمات و مشکلات فراوانی را متحمل شده ایم و من نتیجه ۲۰ سال تلاش و رنج خود را در به وجود آوردن آن به وضوح می بینم، ولی اگر همت و پشتکار شما نبود هرگز تصمیم ما عملی نمی شد.

● پیش فروش فرهنگ

طبق قراری که با دکتر معین گذاشته بودیم، برای پیش فروش فرهنگ قبض هایی چاپ کرده و ضمن شرح مختصر مشخصات دوره کامل فرهنگ شامل سه جلد بخش لغات و یک جلد بخش اعلام در شش هزار صفحه، بهای آن را سه هزار ریال تعیین کرده بودیم. ضمناً چون بیشتر خواستاران در آن زمان دانشجویان بودند که امکان پرداخت سه هزار ریال یکجا برایشان مقدور نبود، در شعبه فروش اقساطی امیرکبیر ترتیبی داده شد که با دریافت ۳۰۰ ریال نقد بقیه بهای کتاب در ۹ قسط ماهانه ۳۰۰ ریالی دریافت شود.

دوستداران کتاب و اهل مطالعه مطلع هستند که هر از چند گاهی شخص یا موسسه یی برای چاپ و پیش فروش بعضی از کتاب ها تبلیغات بسیار می کردند و مبالغی پول از مردم می گرفتند و پس از مدتی یا آن کتاب چاپ نمی شد یا پس از چاپ با تبلیغاتی که برای آن شده بود منطبق نبود و در هر صورت مردم اعتمادی به ناشر و رغبتی به پول دادن قبل از انتشار کتاب نداشتند ولی نام ناشری مثل امیرکبیر و مولفی چون دکتر محمد معین برای خریدار جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی گذاشت که هر دو به وعده خود عمل خواهند کرد. به همین خاطر قبل از پایان چاپ دوره کامل فرهنگ تمام مجلدات سه هزار دوره یی آن پیش فروش شده بود.

اواخر سال ۱۳۴۳ جلد دوم بخش لغات فرهنگ آماده انتشار شد و در اوایل سال ۱۳۴۵ هم جلد سوم منتشر شد و متعاقب آن جلد پنجم (جلد اول اعلام) در آن سال انتشار یافت.

● دکتر معین؛ از کمای پنج ساله تا مرگ

حروفچینی و چاپ جلد چهارم لغات به تدریج پیش می رفت که ناگهان به من خبر دادند دکتر هنگام تدریس در دانشکده ادبیات حالش به هم خورده و از سر کلاس او را یکسره روانه بیمارستان کرده اند

دکتر معین از سال ۱۳۴۵ بیمار شد و در بیمارستان بستری شد. معالجات درباره وی که دیگر کسی را نمی شناخت و روز به روز لاغر تر هم می شد، ثمری نبخشید. حتی فرستادنش به کانادا و جراحی در آن دیار.

در مدت بیهوشی (نزدیک به پنج سال) به تدریج لاغر و لاغرتر شد به طوری که در اواخر عمر وزنش به ۱۶ کیلو رسیده بود. هرگاه او را می دیدم با چشمانی اشکبار از بیمارستان خارج می شدم و بعضی از شب ها که در خانه از حال دکتر با بچه ها صحبت می کردیم سخت منقلب می شدم و به حال زار او می گریستم و خانواده ام را ناراحت می کردم.

سرانجام در روز یکشنبه ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ پس از چهار سال و هفت ماه تلاش برای مرگ و زندگی قلبش از حرکت بازایستاد و آن چشمه جوشان علم و ادب و فضیلت و انسانیت و عشق و امید فرو خشکید و روح پاکش به ملکوت اعلی پیوست.

ولی در این کار سترگ این سرنوشت تلخ تنها نصیب او نشد و ما هم در این رهگذر دچار گرفتاری های بزرگ شدیم.

● ادامه کار با زنده یاد جعفر شهیدی

پس از مدتی که از ضایعه بیماری دکتر گذشت و اجباراً حروفچینی و چاپ فرهنگ متوقف ماند، آقای دکتر سیدجعفر شهیدی که در اداره لغتنامه معاون دکتر معین بود و در کار چاپ فرهنگ معین نیز همکاری داشت به تقاضای مهندس علی معین و همسر دکتر تصمیم گرفت حق همکاری و دوستی با دکتر را ادا کند و چون اغلب فیش ها آماده بود قرار شد با تجدیدنظرهایی که توسط او و همکاران دیگرش انجام می گرفت چاپ فرهنگ را با همان روش دکتر ادامه دهد و با تانی و به تدریج پیش ببرد.

دکتر شهیدی که به جای دکتر معین گرفتار سرپرستی چاپ لغتنامه هم بود، از نظر جسمی رنجور و از طرفی به خاطر بیماری دکتر معین گرفتار تالمات روحی بسیار شدید شده بود و با اینکه مایل بود کار چاپ فرهنگ معین پیشرفت داشته باشد، ولی متاسفانه کار به کندی پیش می رفت و من چون می دانستم او بدون هیچ نوع چشمداشت مالی واقعاً در این کار با همه گرفتاری هایی که دارد، فداکاری و از خودگذشتگی می کند زبانم کوتاه و الکن بود.

با همه کوششی که دکتر شهیدی و یاران و همکارانش به عمل آوردند چاپ بقیه جلد چهارم بخش لغات سه سال طول کشید و در سال ۱۳۴۷ از چاپ خارج و منتشر شد، ولی به واسطه اشکالاتی که ذکر شد حروفچینی و چاپ جلد ششم (بخش اعلام) هشت سال پس از بیهوشی دکتر معین و تا دو سال بعد از فوت او، یعنی تا سال ۱۳۵۲ به طول انجامید. به این ترتیب از هنگام امضای قرارداد چاپ و انتشار فرهنگ تا روزی که من توانستم آخرین جلد فرهنگ را به خوانندگان و خریداران آن عرضه کنم قریب ۱۶ سال آزگار گذشت.

دکتر معین و من یادگاری از خود گذاشتیم که هر ایرانی اندیشمند و پژوهشگری را به تامل و تحسین وامی دارد تا جایی که هیچ ایرانی دانشمند و هیچ نویسنده و هیچ معلم و دانشجو و طالب علم و فضیلتی در حال حاضر و آینده از داشتن آن بی نیاز نخواهد بود.

پس از اینکه فروش سه هزار دوره چاپ اول به پایان رسید با نظر و مشورت مهندس علی معین و آقای دکتر شهیدی و همسر دکتر معین تصمیم به تجدید چاپ فرهنگ گرفته شد ولی متاسفانه کسی نبود تا آن طور که دکتر معین و من می خواستیم در کتاب تجدیدنظر کند؛ این بود که قرار بر این شد فرهنگ عیناً از روی چاپ اول عکسبرداری و به طریق افست در سه هزار دوره چاپ شود. در سال ۱۳۵۳ نخستین جلد از چاپ دوم منتشر شد و چون چاپ و صحافی آن به طول می انجامید و خواستاران زیادی در تهران و شهرستان ها و کشورهای خارج داشت و در بازار سیاه به دوره یی چندهزار تومان رسیده بود تصمیم گرفتیم مانند چاپ اول، فرهنگ را به بهای ۱۰ هزار ریال به طور پیش فروش، جلد به جلد، در دسترس خریداران قرار دهیم و با این وجود قریب چهار سال طول کشید تا چاپ دوم جلد ششم به پایان رسید و در همان سال کلیه سه هزار دوره چاپ دوم به فروش رفت و در بازار نایاب شد و مجدداً در سال ۱۳۵۷ برای سومین بار به همان طریق در تیراژ پنج هزار دوره، به ترتیب جلد جلد، پیش فروش شد و چاپ آخرین جلد آن اواخر سال ۱۳۵۸ انتشار یافت.

این بود شرح ماجراها و حوادث چاپ و انتشار دوره فرهنگ معین در ۱۶ سال پرفراز و نشیب. شکی نیست که اگر زحمات و علم و دانش دکتر معین و همکاران او و همچنین همیاری و کمک های بی دریغ آقای دکتر شهیدی نبود فرهنگ معینی هم نمی بود، ضمن اینکه اگر امیرکبیر هم نبود هرگز فرهنگ معینی چاپ و منتشر نمی شد. یقیناً اگر کسی مرد میدان بود قبل از امیرکبیر قدم به میدان می گذاشت.

در این چند دهه و برابر استانداردهای فرهنگ نویسی و کتاب های مرجع اینچنینی، به خصوص فرهنگ های زبان فارسی که هویت ما ایرانیان است، باید در مطالب و مندرجات فرهنگ معین تجدیدنظر می شد؛ شاید همان کاری که جناب داود موسایی مدیر لایق و ناشر خوش فکر انتشارات فرهنگ معاصر برای فرهنگ فارسی معاصر انجام داده است که بعد از چند سال از انتشار فرهنگ یک جلدی، اینک فرهنگی دیگر و کامل تر و کیفی تر از اولی را با همان تیم در سه جلد منتشر کرده است، ولی آسان خواران به جای دعوت از استادان و صاحب نظران واجد شرایط برای تجدیدنظر در فرهنگ معین، به آسان ترین راه متوسل شده اند، مرتباً زینک ها را به ماشین چاپ می بندند و فرهنگ را در ۲۰ هزار و ۵۰ هزار دوره تجدید چاپ می کنند. ای کاش آسان خواران برای حفظ منافع خود و منبع درآمدشان هم که شده، و ای کاش سرکار خانم دکتر معین برای حفظ شأن و مقام یادگار ارزنده همسر خویش، بخشی از عواید سرشار این فرهنگ را صرف تجدیدنظر در آن می کردند تا کماکان زنده بماند. پس از انقلاب و هنگامی که مردم و طبقه کتابخوان و خوانندگان انتشارات امیرکبیر به وسیله رسانه های گروهی و رادیو و تلویزیون از گرفتاری و بازداشت و محاکمه من مطلع شدند، به خدمات فرهنگی و ارزش انتشارات امیرکبیر بیشتر پی بردند و چنان استقبالی از کتاب های امیرکبیر به عمل آمد که هر یک بارها و بارها تجدید چاپ می شود و دست به دست می گردد و به چندین برابر قیمت واقعی به فروش می رود.

● مروت و مردانگی زنده یاد دکتر شهیدی

و اما... با وجود آن همه سختی و مرارت و زیان های مادی که در راه چاپ و نشر فرهنگ معین به جان خریدم، تنها پاداش من از چاپ فرهنگ معین سپاسگزاری صمیمانه یی بود که دکتر معین در مقدمه جلد اول و دکتر شهیدی در مقدمه مجلدات چهارم و ششم از من به عمل آورده و مرا ستوده بودند که «با همتی عظیم در این راه خطیر گام گذاشته... بیش از ۱۴ سال تحمل رنج کرده... سرمایه یی هنگفت را وقف چاپ آن کرده... و سازمانی تشکیل داده و کتاب را با چاپ و صحافی مرغوب در دسترس علاقه مندان قرار داده ام...»