جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

نوعی رئالیسم جدید


نوعی رئالیسم جدید

پیوندهای گسسته و عشق های ناکام وضعیت های غالب در این داستان هایند انزوا ممکن است به بی پناهی وجودی مطلق بینجامد یا شاید به نوعی وقوف به رستگاری مذهبی که در آن وقوف به شر بشری به گامی در جهت رسیدن به حقیقت منجر شود

در امریکا، در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ شاهد احیای نوعی نوشتار گوتیک، به خصوص در میان زنان نویسنده هستیم. صحنه این داستان ها غالباً نه در فضای شهری بلکه در جهان روستایی می گذرد، در زوال و انحطاط جنوب امریکا نه در دنیای رفاه زده شمال و بیشتر شخصیت ها در میان کودکان و زنان رها شده و مطلقه، یا از نظر جسمانی آسیب خورده یا معلول، هستند. این داستان ها ــ که داغ «حس و معنای تراژیک زندگی»ای را دارند که وجه مشخصه آن روزگار است ــ کمتر دل مشغول گزارش اجتماعی اند از همین رو با کنکاش در تنهایی بشریت و مساله دائمی شر سر و کار دارند.

پیوندهای گسسته و عشق های ناکام وضعیت های غالب در این داستان هایند. انزوا ممکن است به بی پناهی وجودی مطلق بینجامد یا شاید به نوعی وقوف به رستگاری مذهبی که در آن وقوف به شر بشری به گامی در جهت رسیدن به حقیقت منجر شود.

چنین حس و معنایی از امر گروتسک امر هراسناک و در عین حال خنده آور در داستان های ترومن کاپوتی دیده می شود («دیگر صداها، دیگر اتاق ها»، ۱۹۴۸ و «صبحانه در تیفانی»، ۱۹۵۸)، ویلیان استایرن («دراز کشیده در تاریکی»، ۱۹۵۱)، جیمز پردی («ملکوم»، ۱۹۵۹ و «نامه نگاری ساحلی آغاز می شود»، ۱۹۶۴) و واکر پرسی («سینمارو»، ۱۹۶۱) و چنین فضایی همچنان در بخش اعظم داستان نویسی معاصر امریکا پا سفت کرده است.

رمان امریکایی ای که پس از ۱۹۴۰ بسط یافته، بسیار متفاوت از آن آثاری است که تا قبل از آن سایه اش بر ادبیات امریکا سنگینی می کرده است. این رمان های نوظهور مضامین اسطوره ای بزرگ و تجربیات مدرنیستی اسلاف شان را رها کرده و به همین منوال، ناتورالیسم خوش بینانه نویسندگانی مثل استاین بک را نیز پس پشت نهاده اند.

این جریان رمان نویسی از بسیاری جهات حتی بسیار بیگانه تر از آن نوشتاری بود که همان زمان در اروپا می گذشت و بیشتر درگیر بلاتکلیفی و بی یقینی اخلاقی و پیچیدگی متافیزیکی بود. این حال و هوای ظلمانی را گاهی به عنوان «نولیبرالیسم» تعریف کرده اند و حاصل روح دوران پس از اید ئولوژی دانسته اند که در پس لرزه های ناشی از آگهی به آدم سوزی هیتلری، اضطراب اتمی و مسلم شدن شر بشری سر می شده است.

منتقد برجسته، لایونل تریلینگ، در مجموعه مقالات کتاب «تخیل لیبرالی» (۱۹۵۰) حال و هوای این عصر را چنین دیده است؛ گذر از اید ئولوژی های ساده دلانه و خام و رفتن به درون پیچیدگی اخلاقی غخودف رمان، جایی که آمیزه انسانی خیر و شر می تواند با همان چیزی رو در رو شود که خود «رئالیسم اخلاقی» می نامدش.

تریلینگ چنین مضمونی را در رمان خودش، «در میانه سفر» (۱۹۴۷)، می کاود، در رمانی که گویا بازگشتی به جهان اید ئولوژیک دهه ۱۹۳۰ است. در این رمان، او دو شخصیت را در تقابل با هم قرار می دهد؛ نانسی کاروم و ماکسیم گیفرد. او به توصیف رادیکالیسم ناب نانسی کاروم و «شور و اشتیاق ذهن و اراده او» می پردازد، اشتیاقی که «چنان ناب است که درون او را کاملاً انباشته بود، او نمی توانست باور کند چیزی را که در تضاد با آن است، باید از نو بازنگری کند». ماکسیم گیفرد یکی از اعضای حزب کمونیست است که از عقیده خویش برگشته و به کاتولیسیسم روی آورده است و به جای برداشتش از معصومیت پرولتاریا، یکی از گناهان عام را قرار داده است.

جان هاسکل، قهرمان کتاب، که میان این دو گیر افتاده است، تصادفی و ممکن به امکان خاص بودن تجربه را می پذیرد، یعنی بی شکلی کلی زندگی و درهم آمیختگی جاودان خیر انسانی و شر بشری. همین حس و مفهوم از پریشانی های اخلاقی و اید ئولوژیکی این دوران در آثار مری مک کارتی موج می زند؛ آثاری که به طرز حیرت آوری هجویه آمیزند.

او در تعداد خیره کننده ای از رمان هایش، نگاه سرد و خون سردانه خود را بر «خامی و سادگی» لیبرالیسم رادیکال امریکا و خوش بینی آرمان شهرانه آن گذر می دهد. «واحه» (۱۹۴۷) به اجتماعی آرمان شهرانه از روشنفکران می پردازد، اجتماعی که با واقعیت مسلم شر بشری و خطاکاری روبه رویند.

«زندگی روزانه یک دانشگاه» (۱۹۵۲) رمانی است که به شکلی درخشان محیط دانشگاه را توصیف می کند و در مورد استادی است که به دروغ خودش را عضو حزب کمونیست جار می زند در حالی که عقاید لیبرالیستی دارد و این ترفند را تنها برای جلوگیری از اخراجش به دلیل ناتوانی اش می زند.

«گروه» (۱۹۶۳) در مورد دخترانی عضو یک جمعیت خاص و امیدهای واهی شان به «ایده پیشرفتی است... که در عرصه زنانه دیده می شود». وارونه گویی و طنز کنایی مک کارتی نیز مانند طنز دیگر نویسندگان قدر هجونویس امریکا مثلاً الیسن لوری، بیانی تند و تیز از رئالیسم اخلاقی ای است که معرف اکثر نوشته های آن دوران است.

ملکوم برادبری

مترجم : شهریار وقفی پور



همچنین مشاهده کنید