یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
بنای اساطیری مانده از سالهای دور

اردشیر یکم که بر جای پدر نشسته و شاه ایران شده بود نیمه آوریل سال ۴۶۵ پیش از میلاد تصمیم گرفت که تخت جمشید پایتخت اول ایران (شاه نشین) باشد (مورخان یونان باستان تخت جمشید را در جهان به «پرسپولیس» معروف ساختهاند). اردشیر یکم در پاسارگاد برجای پدرش خشایارشا نشسته بود که بر سرزمینی از دانوب تا سند و از سیردریا تا سودان حکومت میکرد. محاسبات تقویمی، ۱۶ آوریل آن سال را روز برگزاری مراسم پایتخت شدن تخت جمشید به دست داده است.
نوروز سال ۴۶۵ پیش از میلاد در تخت جمشید برگزار شده بود، ولی ۲۷ روز پس از نوروز تصمیم شاه وقت به انتقال پایتخت سلطنتی از پاسارگاد به تخت جمشید (که فاصلهای زیاد از هم ندارند) اعلام شده بود تا به اطلاع مردم برسد. چرا این تصمیم چهار هفته پس از نوروز اتخاذ و اعلام شده بود؟ زیرا اهمیت روز ملی ایرانیان (نوروز) چنان بوده است که نباید تحتالشعاع پایتخت اعلام شدن شهر تازهساز تخت جمشید قرار میگرفت. طرح ساختن تخت جمشید از داریوش است. کار ساختن شهر، کاخ شاه و تالارهای پذیرایی تخت جمشید ۵۱ سال طول کشیده بود. سیستم ارتباط و پستخانه ایران ۲۵ قرن چنان مجهز و پیشرفته بود که هر خبری در کمتر از یک هفته به اطلاع همه اتباع امپراتوری میرسید.
ساختمان تخت جمشید که توسط اسکندر مقدونی (شاگرد ارسطو و اهل فلسفه و مدنیت) به آتش کشیده شد از نظر وسعت، هنر معماری و فن مهندسی مهمترین عمارت پیش از میلاد و نماد تمدن بشر عهد باستان و نشانه عظمت ایران و ایرانی است و هویت ملی ما بهشمار میرود.
در همان روز (با احتساب و تطبیق تقویمها مصادف با ۱۶ آوریل ۲ هزار و ۴۷۴ سال پیش) همچنین اعلام شده بود که «شوش» همچنان پایتخت اداری ایران و محل ادارات دولتی خواهد بود که در فصل گرما، کارمندان ادارات میتوانند به شهر همدان بروند و در آنجا انجام وظیفه کنند. در اعلامیه مربوط آمده بود که ممکن است شاه نیز زمستان را در آنجا (شوش) باشد. به همین سبب مورخان یونانی، ایران دوران هخامنشیان را، کشوری دارای سه پایتخت نوشتهاند.
هخامنشیان پایتختهای سهگانهای داشتند پایتخت تابستانی آنها در همدان (هگمتانه) بود؛ شوش پایتخت دیگر بود، که خاستگاه دودمان هخامنشی بهشمار میرفت و استقرار داریوش در آن شهر اعتبار و اهمیت ویژهای بدان بخشیده بود و سرانجام پایتخت سوم، تخت جمشید، که در زمان داریوش (۵۲۲ ۴۸۶ پ.م) ساخته شد. در نزد دودمان هخامنشی شهر پارسه (پاسارگاد) آرامگاه کوروش، محلی روحانی و مقدس شناخته میشد و شاهان هخامنشی، آیین تاجگذاری خود در آنجا برگزار میکردند اما با ساخته شدن تخت جمشید، سازمانهای دولتی و حکومتی هخامنشیان به این محل جدید منتقل شد.
● معماری بنای شکوهمند تخت جمشید
در مرودشت فارس بازماندهای از بنایی با شکوه دیده میشود که در زمان آبادانی و رونقاش، شهر پارسه (شهر پارسیان) خوانده میشد و بعدها آن را تخت جمشید نامیدند. یونانیان این شهر را به نام «پرسپولیس» میشناختند. تخت جمشید در دامنه کوه رحمت، کوه میترا یا مهر، قرار دارد و بنای آن در زمان داریوش آغاز شده است. اما ساختمان کاخها در زمان شهریاری او به پایان نرسید و جانشیناش خشایارشا، ادامه کار را برعهده گرفت. پس از او شاهان دیگر هخامنشی به مدت یک سده بر شکوه و عظمت تخت جمشید افزودند تا آن که اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد آن را به آتش کشید تا شاید خاطره شهریاری هخامنشیان را از ذهنها پاک کند.
تخت جمشید در نزدیکی رود کوچک پلوار، بر روی سکویی بنا شده است که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر از سطح جلگه بالاتر است. این سکو و صفه مستطیل شکل، پهنایی ۳۰۰ و درازایی ۴۵۵ متری دارد. بلندی آن نیز به ۱۵ متر میرسد. تالار آپادانا (محل بار عام داریوش) روی چنین بنایی که پوشیده از سنگهای مکعبی شکل بود، ساخته شده است. اما چون ساختن تالار و کاخ، سالیان بسیاری به طول میانجامید، داریوش دستور داد تا در پایین صفه، کاخی برای اقامت او بسازند. او در آنجا میتوانست از نزدیک بر کارها سرپرستی کند.
تالار آپادانا در وسط صفه است. آنهایی که از جلگه مرودشت بلندیهای تخت جمشید را مینگریستند، به سبب ارتفاع بلند دیوارها، به دشواری میتوانستند کاخها را ببینند. اما ستونهای سر به آسمان کشیده تخت جمشید حتی از فاصلهای دورتر نیز پیدا بود. ارتفاع این ستونها به ۲۰ متر میرسد. پایههای هر ستون، آراسته به نقش گلهای نیلوفر و نخلهای برافراشته است. سر ستونها نیز نقش دو شیر به هم پیوسته دارند. اما نقش سر ستونهای ایوان غربی، پیکره گاو است. در شماری دیگر از نقش برجستههای تخت جمشید، شیری دیده میشود که به گاوی حملهور است.
تالار اصلی آپادانا مربعی به ضلع ۵/۶۰ متر است. شش ردیف ستون، سقف این تالار را برپا میداشتند. قطعاتی بزرگ به وزن ۴۵ تن و ارتفاع ۸ متر نیز ستونها را برمیافراشتند. نشانههای بازمانده، از رنگآمیزی سر ستونهایی خبر میدهند که به فاصله ۶۵/ ۸ متر از هم قرار دارند.
دیوارهای تالار نیز از خشتهایی به ضخامت ۵ متر ساخته شدهاند و قسمتهایی از دیوار با آجرهای لعابدار تزیین شده است. رنگهای سبز، زرد و آبی آجرها بر دلفریبی سحرکننده آن میافزود. در کاوشهای باستانشناسی قطعات پراکندهای از آن آجرهای رنگین بهدست آمده است. سربازان هخامنشی با جامههایی آراسته و تیردانهایی بر دوش و نیزهای در دست، نقش آجرهای لعابدار دیوارها را میساختند. نشانهها از چوبهایی نیز حکایت دارند که سقف را میپوشاندند. قالیهای پر نقشونگار و پردههای رنگارنگ نیز بر زیبایی تالار و کاخها میافزود. این جلوههای درخشان هنر هخامنشی، در آتشسوزی کاخ از بین رفت.
ورودی صفه تخت جمشید در سمت جنوب بنا دیده میشد و عمارت خزانه در سمت راست ورودی قرار میگرفت. کاخ آپادانا در سمت چپ ورودی غربی بود. بر بدنه پلکان ورودی، سنگ نبشتهای به خط فارسی باستان، عیلامی و بابلی بود که در آن داریوش از استواری و زیبایی کاخ و گستردگی سرزمیناش یاد میکند و مینویسد که به خواست اهورامزدا چنین دژی را بنا کرده است. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر ویشتاسپ هخامنشی.» داریوش شاه میگوید «این کشوری که من دارم، از سرزمین سکاهای آن سوی سغد تا حبشه، از هند تا اسپارت را اهورامزدا به من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و شاهنشاهی مرا بپایاد». این سنگ نبشته به بزرگی ۳۳در ۳۳ سانتی متر است.
ورودی اصلی تالار آپادانا در جبهه شرقی ۲۵/۵ متر عرض داشت. درهای چوبی که بر روی پاشنههای سنگی میچرخید، گذرندگان را به سوی تالار راهنمایی میکرد. در پلکان شرقی تصویری کندهکاری شده از بارعام داریوش دیده میشد. شهریار هخامنشی بر تخت نشسته است و ولیعهد و پیرامونیانش در کنار او قرار گرفتهاند. رئیس تشریفات نیز مقابل شاه ایستاده است. نمایندگان ملتها و قومهای گوناگون، با پیشکشهای بسیار، رو به شاه دارند. لباسها و ارائههای هر فرد نشان از وابستگی او به قوم و تبارش دارد.
تالار بزرگ، مهمترین بنای صفه بود. کاخی اختصاصی با مساحتی برابر با ۱۱۶۰ متر در حاشیه تالار جای میگرفت. هشت ستون دو ردیفی، ایوان کاخ را احاطه میکرد. مرکز کاخ، مربعی با ۱۲ ستون سه ردیفی است. هنگام درگذشت داریوش، کارهای ساختمانی تالار بزرگ به پایان نرسید. خشایارشا کارها را پیش برد و جانشین او اردشیر اول (۴۶۵ ۴۲۴ پ.م) کاخ پدر را به اتمام رساند. این کاخ دیگری بود که در کنار تالار اصلی بنا ساخته میشد. بنای این تالار صد ستونی، در زمان خشایارشا آغاز شده بود. دیگر کاخها و بناها عبارت بودند از کاخ تچر، کاخ هدیش، کاخ ملکه، کاخ شورا، ساختمان خزانه و سرانجام در فاصله ۶ کیلومتری از بنا، آرامگاه نقش رستم.
تچر به معنای خانه زمستانی است. این کاخ به فرمان داریوش ساخته شد و اقامتگاه اختصاصی او بود. امروزه تمامی ستونهای کاخ از بین رفته است، تا بدان اندازه که به سختی میتوان تصویر گویا و درستی از کاخ تچر تصور کرد. در ورودی با نگارهای از شاه آراسته شده است و دو نگهبان، با قامتی کوتاهتر از شاه، او را همراهی میکنند. خشایارشا در جنوب تخت جمشید کاخی خصوصی ساخت و آن را به نام همسرش «هدیش» نامید. به سبب ویرانی بسیار کاخ، آگاهیهای چندانی از چگونگی بنای آن بهدست نمیآید.
خشایارشا کاخ ملکه را نیز به مجموعه پارسه افزود. آنجایی هم که شاه با بزرگان به رایزنی میپرداخت، کاخ شورا لقب گرفت.
به این دلیل این کاخ را شورا میگویند که دو سر ستون انسان، ورودی کاخ را مشخص میکرد و نشانهای از تفکر و اندیشه آدمی بود. ساختمان خزانه نیز با دیوار عظیمی از بقیه بناهای پارسه جدا میشد.
سرانجام در حوالی تخت جمشید و به فاصله ۶ کیلومتری شمال آن، حفرهای بزرگ با شیبی تند قرار دارد که نگارههایی بر سینه آن نقش شده است. این مجموعه «نقش رستم» خوانده میشود و آرامگاه شهریاران هخامنشی داریوش، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم است. بخش نیمه کارهای نیز باقی مانده که به گمان بسیار متعلق به داریوش سوم بوده است. بعدها و در دوره ساسانیان، نقشهایی به این آرامگاه افزوده شده است. نمای خارجی نقش رستم شکل (+) است و ارتفاعی ۲۳ متری دارد. در میان عمارت نمای بیرونی، دری به درون آرامگاه راه میبرد.
بخش میانی چهار ستون دارد و راهرویی سه اتاقی بنای راهرو را تکمیل میکند. احتمال میرود که داریوش بنای مقبرهاش را در نقش رستم، هم زمان با ساختمان کاخهایش در تخت جمشید، یعنی در سال ۵۱۹ پ.م، آغاز کرده است و مدتها پیش از درگذشتش ساختمان آن به اتمام رسیده باشد.
در نزدیکی نقش رستم برجی در سال ۵۲۰ پ.م ساخته شده است که «کعبه زرتشت» نامیده میشود و بهدرستی پیدا نیست که چه کاربری داشته است. این ساختمان سنگی مکعبی شکل، فاصلهای ۴۶ متری با کوه دارد و برابر آرامگاه داریوش دوم ساخته شده است. بلندی آن در حدود ۱۲ متر است و از ۱۹ ردیف سنگهای سفید تشکیل شده است. به آرامگاه کوروش در دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی نیز باید اشاره کرد که از بناهای بازمانده روزگار هخامنشیان است.
● شکوه تخت جمشید بنای شهریاران اساطیری ایران
بقایای پاسارگاد همواره در گذر سدهها و هزارهها، شگفتی مردمان را برانگیخته است. از همین رو بود که ایرانیان، در قرنهای بعد که غبار فراموشی بر تاریخ هخامنشیان نشست، بنای آن را به شهریار اساطیری ایران، «یمه خشئیته» (جمشید جم)، نسبت میدادند و آن را «تخت جمشید» میخواندند. در دورانهای آن سوتر به این مکان بهتانگیز، «تخت سلیمان» نیز لقب دادند. داریوش دلبستگی بسیار به این شهر داشت و در سنگ نبشتههایش آن را شهری مینامید که «داریوش بیش از همه دوست میدارد.»
والتر هینتس، ایرانشناس آلمانی، در توصیف شکوه خیره کننده تخت جمشید مینویسد «بازدیدکنندگان اگر هنوز روحیه عصر حاضر ایشان را به کلی بیاحساس نکرده باشد، از دیدار بقایای کاخ داریوش با سیزده ستون سر به آسمان کشیده آن، نخواهند توانست خود را از احساس حاکی از احترام و ستایش مصون دارند. در سراسر خاور نزدیک هیچ بنای باستانی وجود ندارد که با تخت جمشید قابل مقایسه باشد؛ در مغرب تنها آکروپلیس آتن را میتوان نام برد» (داریوش و پارسها ص ۲۵۴).
اسناد حکایت از آن دارند که داریوش خود این مکان را برگزیده بود و در طراحی نقشه کاخ نیز دخالت تمام داشت. تخت جمشید همانند هگمتانه، جایگاه تابستانی شاه بود و استحکامات استوار آن، جایگاهی مناسب برای نگهداری خزانه کشور جلوه میکرد.
تشریفات درباری، پذیرایی از سفرا و نمایندگان سرزمینهای تابع و برگزاری جشن نوروز، در تخت جمشید انجام میشد. یکی از هدفهای بنای این ساختمان، بررسی گردش خورشید و تثبیت و تعیین آغاز سال توسط شاه بود. اخترشناسان در بنای تخت جمشید حساب کرده بودند که اگر نور خورشید هنگام غروب به جای معینی از ساختمانهای غربی برسد، بامداد روز بعد پرتوهای نخستین روشنایی روز به جای پیشبینی شده در تالار صد ستون خواهد افتاد. در این هنگام شاه را به تالار صد ستون میبردند و در سرسراهای این ساختمان در انتظار برخورد نخستین پرتو روشنایی به چهره شاه میایستادند (نوروز جشن نوزایی آفرینش ص ۲۳).
● اسکندر و آتش زدن تخت جمشید
لشکریان اسکندر پس از آن که تخت جمشید، پایتخت هخامنشیان، را به دست آوردند (اوایل تابستان ۳۳۰ پ.م)، ابتدا به غارت آنجا دست زدند. پارچههای زیبا را تکه تکه کردند تا هر کدام پارهای از آن را بربایند. پیکرههای سنگین را خرد کردند تا آن را تصاحب کننند. سکوها را میشکستند و سنگهای گرانبها را میربودند. آنگاه به دستور اسکندر، مشعلهای خود را در میان کاخها انداختند و بنای تخت جمشید را به آتش کشیدند. سقفهای چوبی بر زمین میغلتید و خرد و نابود میشد و دیوارهای نگارین، پردهها و نقشها، در اندک زمانی در میان شعلههای آتش سوخت (تمدن هخامنشی ص ۷۱). بدین گونه بنایی که نشانه اقتدار و توانایی هخامنشیان بود، در لهیب آتش کینه جهانگشایی مغرور سوخت و جز ویرانهای از آن باقی نماند.
آناهید خزیر
پژوهشگر تاریخ
منابع:
از زبان داریوش / هاید ماری کخ / ترجمه پرویز رجبی / نشر کارنگ – ۱۳۸۵
داریوش و پارسها / والتر هینتس / ترجمه عبدالرحمن صدریه / امیرکبیر – ۱۳۸۵
تمدن هخامنشی / رضا مرادی غیاث آبادی / مولف – ۱۳۸۶
نوروز جشن نوزایی آفرینش / علی بلوکباشی / دفتر پژوهشهای فرهنگی – ۱۳۸۶
امپراتوری ایران / دان ناردو / ترجمه مرتضی ثاقب فر / انتشارات ققنوس - ۱۳۸۶

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست