چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
وقتی ترس بر زندگی حاکم می شود
![وقتی ترس بر زندگی حاکم می شود](/web/imgs/16/159/0ycd41.jpeg)
ترس، احساسی است که هر انسانی آن را میشناسد. انسانها از آن بهعنوان احساسی ناخوشایند یاد و از آن دوری میکنند، چراکه این احساس بنابر طبیعت خود زمانی ظاهر میشود که خطری درونی یا بیرونی فرد را تهدید میکند. این احساس به شکل علایم مختلف جسمی و روانی ظاهر میشود، مانند تپش قلب، تنگی نفس، احساس گرگرفتگی، سرخ شدن صورت، ترشح زیاد عرق و غیره. در حالت ترس فعالیت طبیعی مغز در رابطه با محیط (مانند دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن، چشیدن، حس تعادل در ایستادن و راهرفتن و غیره) بهشدت تحتتاثیر قرار میگیرد و سهم بیشتر فعالیت مغز و بدن متوجه روبهرو شدن با موضوع خطر و حفظ امنیت میشود. به این معنا ترس در چارچوب روبهرو شدن با خطر نقشی بسیار حیاتی بازی میکند و در حقیقت ترس به حکم زنگ خطری است که انسان را متوجه موضوع خطرداری میکند تا به دنبال آن، انسان عملی را صورت دهد که به رفع خطر بینجامد. به همین دلیل بعد از دور شدن از موضوع خطرزا این احساس نیز توسط سیستمهای جسمی و روانی بهطور طبیعی خنثی میشود و کارکرد اندامها و حواس به شکل طبیعی خود بازمیگردد. بنابراین ترس یک احساس حیاتی، لازم و حفظکننده زندگی است. در جریان تکامل انسان، احساس ترس برای حفظ بقای انسان به وجود آمده تا انسان را در روبهرویی با خطر آماده دفاع، حمله یا فرار کند. امروز نیز ترس همین وظیفه را برعهده دارد اگرچه موضوع خطر مانند گذشته دیگر، حیوانات وحشی نیست.
اما زمانی احساس ترس حالات بیمارگونه پیدا میکند و تبدیل به اختلال اضطراب هراسی میشود که سیستمهای طبیعی و روانی فرد برای برطرف کردن ترس یا کارآیی خود را از دست داده باشد یا از شدت کارآیی آنها کاسته شدهباشد. در این حال، حتی زمانی هم که چیز تهدیدکنندهای وجود ندارد، حالات و علایم ترس به نحو ادامهداری به وجود خود ادامه میدهد و هر بار بر شدت آنها نیز افزوده میشود. به این معنا یکی از اصلیترین شاخصهای عدم کارآیی «سیستم روبهرو شدن با ترس» به این شکل است که در این حالت ترس و اضطراب بدون وجود دلیل تهدیدکننده، در مواقع و محیطهای مختلف، به حد زیاد و روزافزون و در بیشتر اوقات روز فرد را در کنترل میگیرند، به نحوی که فرد یا همواره یک نوع دلهره، اضطراب و تشویش را حس میکند یا بهدلیل احساس ترس از دست زدن به کارهایی یا از روبهرو شدن با چیزهایی یا از رفتن به مکانهایی بهشدت پرهیز میکند. در حالی که خود نیز دلیل قانعکنندهای برای این احساس پیدا نمیکند.
فرد مبتلا به اختلال هراس، علایم اضطراب هراسی را معمولا در سه سطح حسی، فیزیولوژی و رفتاری لمس میکند. یعنی اکثر اوقات افراد مبتلا به علت علایم حسی، فیزیولوژی و تا حدودی رفتاری به متخصصان مراجعه میکنند ولی علایم افکاری غالبا از طرف آنها دیده یا مطرح نمیشود. علایم جسمانی که اکثر افراد مبتلا از آنها رنج میبرند عبارتند از: حالت سرگیجه، فشار در ناحیه سینه و پرش قلب، افت فشارخون، معدهدرد، عدم تمرکز، دلشوره، دیدن پردهای جلوی چشم و از این دست. به همین دلیل اغلب مثلا از احتمال داشتن بیماری قلبی به نگرانی و ترس میافتند و از پزشک میخواهند که آنها را بهخاطر احتمال بیماری قلبی مورد معالجه قرار دهد.
اختلالات اضطرابی را به سه گروه «عمومی و فراگیر»، «حملههای هراسی» و «فوبیا» تقسیم میکنند.
● اختلال اضطراب عمومی و فراگیر
این اختلال معمولا به صورت تدریجی شکل میگیرد و بهطور معمول بعد از یک تجربه مشخصی که برای فرد بسیار فشار آور بوده، به وجود میآید. رفتهرفته این حالت به شکل احساس هراسی درمیآید طولانیمدت و ادامهدار که در اکثر محیطها، در رابطه با اکثر چیزها و در بیشتر رابطههای فرد وجود دارد؛ احساس هراس و نگرانی نسبت به چیزهایی که میتوانند اتفاق بیفتند و فرد مبتلا به اضطراب فراگیر تنها برای مدت بسیار کوتاهی قادر است که خود را از آن رها کند. در این حالت فرد گزارش میدهد که «همیشه این افکار وحشتناک را دارم و هیچ نمیتوانم این افکار را از خودم دور کنم» و علایمی را گزارش میکنند که شامل اینها هستند:
-ناآرامی و بیقراری حرکتی مانند لرزش در اندام، گرفتگی عضلات و پرش دست یا پا.
-تحرکپذیری شدید و غیرقابل کنترل فعالیتهای بدنی که به شکل احساس تنگی نفس، عرق زیاد، خشکی دهان و سرگیجه ظاهر میشود.
-افزایش شدید توجه متمرکز بر خود و هوشیاری زیاد نسبت به خود که به شکل احساس گرفتگی و کوفتگی، مشکل در به خواب رفتن و مشکل در خوب خوابیدن، تحریکپذیری و یکه خوردنهای زیاد خود را نشان میدهند.
از مشخصات دیگر این اختلال این است که فرد همواره بیشتر و بیشتر تحت اختیار هراسهایش قرار میگیرد و قدرت کنترل خود را روی آنها رفتهرفته از دست میدهد «آنقدر احساس فشار میکنم که آرام و قرار ندارم. بهدنبال هر چیزی باید روزها فکر کنم که چه اتفاقی خواهد افتاد». اگرچه این نشانهها در مورد همه افراد بهطور یکسان وجود ندارد ولی همه در یک دایره شیطانی اسیر هستند؛ دایرهای به شکل فشار دایمی، ناآرامی فزاینده، عصبانیت و علایم جسمی. بهدنبال اینها وظایف روزانه و فعالیتهای لازم زندگی رفتهرفته کنار گذاشتهشده و فرد به آینده خود بسیار ناامید میشود که اینها تاثیرات خاص خود را بر زندگی فرد با دیگران برجای گذارده و سبب فشارهای تازهای میشوند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست