جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دغدغه های بخش کشاورزی


دغدغه های بخش کشاورزی

شاید بتوان گفت اولین امنیتی که باید به صورت زیربنایی برای هر کشوری توسط دولتمردان آن به وجود آید یا حفظ شود, امنیت غذایی است که همین موضوع بر اهمیت و جایگاه کشاورزی و تولیدکنندگان این بخش در سایر کشورها و از جمله کشور عزیزمان تاکید می کند

شاید بتوان گفت اولین امنیتی که باید به صورت زیربنایی برای هر کشوری توسط دولتمردان آن به وجود آید یا حفظ شود، امنیت غذایی است که همین موضوع بر اهمیت و جایگاه کشاورزی و تولیدکنندگان این بخش در سایر کشورها و از جمله کشور عزیزمان تاکید می کند. به عبارت دیگر از قدیم الایام به علت اقلیم متنوع، بخش کشاورزی بخش پایه ای و اساسی در کشورمان بوده; چراکه علاوه بر تولید پاک، ضرورت تامین امنیت غذایی نیز در این بخش وجود داشته است. اما مثل این که این بخش در ایران بسیار به معنای واقعی مظلوم واقع شده و به خصوص در چند سال اخیر دوران بحرانی را پشت سرمی گذراند; که این موضوع نمی تواند هیچ علتی جز عدم برنامه ریزی صحیح توسط مسوولین مربوطه داشته باشد. چراکه در عرض کمتر از چند سال از صادرکننده برخی اقلام عمده و استراتژیک کشاورزی مانند گندم به واردکننده آن تبدیل شده و در برخی موارد دیگر نیز سهم فروشمان را در بازارها گوناگون یکی پس از دیگری از دست داده ایم.

به راستی واردات رنگارنگ میوه های مختلف از کشورهای گوناگون در مقاطع حتی غیر ضروری چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ آیا با این همه امکانات می توان توجیهی برای واردات محصولات کشاورزی با قیمت های بالا در این مقطع کنونی داشت؟ آیا دولتمردان نهم بابت کاهش تولید برخی از کلیدی ترین محصولات صادراتی ایران دلیلی موجه دارند؟

می دانیم که سیر نزولی تولید محصولات کشاورزی و رشد منفی ارزش افزوده در بخش کشاورزی اصلا به صلاح کشور نیست. چراکه میلیونها نفر از قشر زحمت کش جامعه فقط از همین طریق روزی خورده و زندگانی می گذرانند. براستی آیا می توان به جای کم کاری خودمان، خشکسالی را در چند سال گذشته علت العلل بدانیم. مگر دیگر کشورهای جهان با این پدیده روبرو نیستند; یا اینکه مگر خشکسالی فقط در دوران نهم در ایران روی داده است؟ آیا همیشه مسوولین مربوطه در جای جای دنیا، همه کاسه و کوزه ها را بر سر خشکسالی شکانده اند؟

اگر در قالب برنامه های توسعه به رویکرد دولت ها نگاه کنیم، قطعا متوجه تفاوت آنها خواهیم بود و حال اگر در این میان به بخش کشاورزی با رویکرد توسعه ای اهمیت لازم داده شود، اینجاست که بحث خودکفایی در تولید محصولات استراتژیکی مانند گندم، جو، ذرت و... مطرح می شود. ولی از نظر متدولوژیک، کشاورزی هم محور توسعه است و هم محور استقلال. چون این دو باید به موازات و همگام هم پیش بروند و از همدیگر جدا نیستند. یعنی به نوعی تکمیل کننده همدیگر هستند. نگاه موردی به هر کدام لازم بوده اما به هیچ عنوان کافی نیست.

در کشاورزی مدرن استفاده بهینه و به موقع از نهاده هایی مانند، کود و سموم دفع آفات نباتی نقش مهمی در کاهش خسارت و بهبود عملکرد دارد که با ضعف مدیریت در بخش خدمات کشاورزی کشورمان، این نهاده ها در خیلی از موارد به اندازه و در زمان مورد نیاز در اختیار کشاورزان قرار نمی گیرند. بنابراین بازده نهایی سرمایه در بخش کشاورزی چندان بالا نیست. از این رو باید نرخ بهره وام های بانکی در مقایسه با نرخ بازدهی سرمایه سنجیده شود و برای سرمایه گذاری های مولد که ایجاد سرمایه می کند، نرخ آن باید کمتر باشد. اما دریغ از عمل به این قانون در اکثر بانکها که با توجیه اقتصادی ندانستن این گونه پروژها از دادن وام به هر نحو طفره می روند.

بنابراین باید گفت که با وجود اینکه ایران کشوری چهار فصل و دارای پتانسیل های قابل توجهی است، اما عملکرد وزارت کشاورزی در این دوره انتظارات را برآورده نکرده و مجموع نارسایی های مقطعی، بخشی و کلان، مدت هاست که واکنش هایی منفی را در پی داشته است. این حالی است که بخش کشاورزی می تواند یکی از پربازده ترین بخش ها در سرمایه گذاری باشد که با در نظر گرفتن تمام زمینه های موجود، اگر سیاست ها و تصمیمات کارشناسانه اعمال شود، در این حوزه با بازدهی بسیار بالایی روبه رو خواهیم بود; که البته این مهم نیازمند تغییر نگرش مدیریت در سطح کلان دولت دارد. نگرشی که باید در آن بیشتر به واقعیت ها نگریست و راه حل های عملی و بدور از شعارزدگی را اعمال نماید. چراکه متاسفانه در شرایط کنونی وضعیت تولید براستی نامساعد بوده و وضعیت کشاورزان به علت تغییر برخی از قوانین و مقررات و تعرفه ها چندان نامساعد نیست. آیا نمی توانستیم در روزگارانی که قیمت نفت بالا بود; فکری اساسی به به حال این بخش اصلی اقتصاد که به طور واقع همیشه بسیار مولد و مظلوم بوده، نمائیم؟ (بخشی که بقیه قسمت ها همه جوره به آن نیازمندند.)

تا زمانی که بیش از نیمی از اراضی تحت پوشش گندم ما دیم است، نمی توانیم به یک پایداری در خودکفایی برسیم. برای رسیدن به خودکفایی پایدار باید سطح زیر کشت گندم آبی خود را هر روز افزایش دهیم. چراکه با این کشاورزی سنتی و فرسوده بودن تجهیزات کشاورزی و ضایعات برداشت نیز مقدار قابل توجهی گندم به هدر می رود. البته نباید ضایعات حمل از مزرعه تا سیلو را فراموش کرد. همچنین یکی دیگر از عوامل هدر رفتن گندم، کمبود امکانات و عدم رعایت بهداشت در برخی از سیلوهاست که از آن جمله می توان به وجود آفات انباری در بعضی سیلوها اشاره کرد.

روش تولید و مصرف نان در کشور نیز یکی دیگر از موارد به هدر رفتن گندم است که به هیچ وجه صحیح و اصولی نیست و این یعنی کفران نعمت های خداوندی. لذا یکی از پیشنهادات مهم در این باره تغییر الگوی تولید و مصرف نان است. یعنی اینکه مجموع مشکلات و مسایل رنگارنگ بخشی و کلان در حوزه کشاورزی عواملی هستند که بحران های گسترده ای را ایجاد کرده اند و نمی توان فقط به یک مورد خاص اشاره کرد.

باید نگرش های جدید براساس خود اتکایی در تولید محصولات کشاورزی باشند; نه اینکه بحث اصلی در برخی روزها، واردات پرتقال از کشورx و یاy باشد. آیا با این همه نعم خداوندی و چهار فصل زیبا که برای ما به ارمغان آمده; می توانیم حرفی از واردات داشته باشیم؟

پیش شرط اساسی خوداتکایی است که بسیاری از عوامل دست به دست هم می دهند تا شرایط را برای تحقق وعده ها فراهم کنند. اما در عمل شرایط نسبت به گذشته وخیم تر نیز شده که این همه، نتیجه تصمیمات سهل انگارانه و غیرتخصصی است. یعنی سو» مدیریت عامل اساسی است. سرمایه گذاری های بدون برنامه و اجرای طرح های بدون توجیه اقتصادی منابع زیاد مالی و طبیعی را از بین برده و هیچ صرفه اقتصادی در برنداشته است. لذا اگر بخواهیم از تمام ظرفیت های موجود در بخش کشاورزی بهره برداری کنیم، باید برای سازماندهی اوضاع به فکر اتخاذ برنامه هایی کارآمدتری باشیم. باید در عمل و نه در شعار فرصت های سرمایه گذاری در این بخش را افزایش داد که در این راه وظیفه دولت ارائه خط مشی مناسب بوده به طوریکه شرایط لازم جهت تقویت زیرساخت ها را مهیا کند.

در پایان باید گفت که بخش کشاورزی از نظر ایجاد اشتغال و ارزش افزوده، جایگاه مهمی در اقتصاد جهانی و اقتصاد داخلی دارد. یعنی این بخش هم از نظر تامین مواد غذایی لازم و هم از لحاظ اشتغال زایی در صنایع وابسته (تبدیلی و تکمیلی) می تواند بسیار مهم بوده و در اقتصاد کشور تاثیر زیادی داشته باشد. هم اکنون هزاران فارغ التحصیل رشته های کشاورزی و مرتبط به آن جویای کار در جامعه وجود دارند که به دنبال کسب درآمد سرگردانند و این در حالی است که اکثر کشاورزان ایرانی دارای اطلاعات تخصصی و علمی کمی هستند. اگر برنامه ریزان در این حوزه نتوانند هرچه زودتر این دانش بالقوه را به فعلیت برسانند و از نتایج مثبت تخصصی کردن کشاورزی در ابعاد مختلف آن بهره برداری کنند; مشکلات و معضلات این بخش صدچندان خواهد شد. واقعیت این است که دولتمردان گذشته شرایط را در عمل مهیا نکرده اند و باید به امیدروزی باشیم که از واردات انواع محصولات کشاورزی بی نیاز باشیم و ظاهرا این محقق نخواهد شد بجز تغییر در نگرش مدیران این بخش ...

نویسنده : عباس محتشمی