پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مصرف بی‌رویه پاشنه‌ی آشیل جامعه‌ امروز ایران


مصرف بی‌رویه پاشنه‌ی آشیل جامعه‌ امروز ایران

کافی است بدانیم نوع بشر از ابتدای خلقت تا سال ۱۸۵۲ میلادی، همان قدر انرژی مصرف کرده که در طول یکصد سال پس از آن به مصرف رسانده است! و نگران‌کننده‌تر اینکه پیش‌بینی می‌شود در …

کافی است بدانیم نوع بشر از ابتدای خلقت تا سال ۱۸۵۲ میلادی، همان قدر انرژی مصرف کرده که در طول یکصد سال پس از آن به مصرف رسانده است! و نگران‌کننده‌تر اینکه پیش‌بینی می‌شود در فاصله‌ی یکصد سال بعدی - که اینک ۵۷ سال از آن طی شده- مصرف انرژی با یک‌هزار درصد رشد به ۱۲۰ هزار تریلیون کیلو وات ساعت برسد.

در ایران حتی وضع به مراتب بدتر از میانگین‌های جهانی است. به نحوی که آخرین برآوردهای رسمی نشان می‌دهد که مصرف انرژی در ایران برابر با مصرف انرژی در کشوری با جمعیت ۷۵۰ میلیون نفر است. یعنی هر ایرانی دست‌کم به اندازه‌ی ۱۰ نفر از ساکنان زمین مصرف کرده و زباله می‌سازد و بر زمین فشار می‌آورد. این یعنی چنانچه نتوانیم در مهار مصرف بی‌رویه‌ی انرژی به توفیق نایل شویم، آنگاه باید در پایان دوره سند ۲۰ ساله‌ی کشور، انتظار مصرف معادل نفت خام انرژی در حد رقم غیرقابل تصور ۲۳/۵ میلیون بشکه در روز را بکشیم. در حالی که مطابق همان سند، قرار بر این بوده که هر سال معادل ۴/۱ میلیون بشکه نفت خام در مصرف انرژی کشور کاهش یابد و تا پایان سال ۱۴۰۳میزان مصرف انرژی کشور به معادل ۸/۶ میلیون بشکه در روز برسد.

غم‌انگیز‌تر آنکه تقریبا بی‌انضباطی در مصرف و حیف و میل اندوخته‌های ملی و طبیعی را می‌توان در تمامی زمینه‌ها مشاهده کرد. نرخ وحشتناک تولید سرانه زباله در ایران که در برخی موارد از شهروندان پرمصرف‌ترین و ثروتمند‌ترین کشورهای شمال هم پیشی می‌گیرد؛ میزان چشم‌گیر ضایعات مواد غذایی و به ویژه نان که تا ۳۰ درصد گزارش شده است؛ آمار وحشتناک رخداد تصادفات رانندگی و تلفات ناشی از آن؛ هدررفت آب کشاورزی که بین ۶۵ تا ۷۰ درصد است؛ هدررفت ۳۰ درصد از آب شرب در شبکه‌های لوله‌کشی شهری؛ مصرف بی‌رویه سموم و آفات و کودهای شیمیایی که برابر کشوری است که دو برابر اراضی کشاورزی کنونی را دارد! و بسیاری مؤلفه‌های دیگر نشان می‌دهد که به راستی و به درستی، مقام رهبری انگشت بر روی پاشنه‌ی آشیل جامعه‌ی امروز ایران نهاده است.

فقط امیدوارم که این نامگذاری در حد شعار و جمله‌های زیبا باقی نماند و عملا دولت‌سالاران نشان دهند که خطر نهفته در مصرف بی‌رویه را دریافته و خواهند کوشید تا با بازمهندسی روش‌های کنونی مصرف در بخش سوخت (به ویژه سوخت خودروها)، منابع آب، سلامت (به ویژه مصرف دارو)، ساخت و ساز مسکن، ظروف یکبار مصرف، راندمان کاری در واحدهای صنعتی و اداری، بخش کشاورزی و صنایع نظامی و ... گامی عملی برای بهبود پایداری سرزمین مادری بردارند.

هرچند وظیفه‌ی هر ایرانی است تا به سهم خویش در کاهش مصرف فردی و نهاد خانواده‌ای که در آن زیست می‌کند، بکوشد؛ اما نباید فراموش کنیم که بزرگترین و بی‌تناسب‌ترین مصارف همانا در بخش‌های دولتی است که رخ می‌دهد و نه در بخش خصوصی.

یادمان باشد: برخی آمارها نشان می‌دهند که ارزش تقریبی انرژی مصرفی در کشور از حدود ۴۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۸۵ به مرز یکصد میلیارد دلار در سال ۱۳۸۷ رسیده است. در بزرگی این رقم همان بس که بدانیم اگر فقط یک درصد این رقم را در بخش انرژی‌های نو سرمایه‌گذاری کنیم، نه‌تنها می‌توانیم برای همیشه کشور را از کابوس خاموشی و کمبود انرژِی برهانیم و نه فقط گامی استوار به سوی پدیدارشدن آسمانی آبی بر فراز ایران‌زمین برداریم که به نوبه‌ی خود سهم خویش را به عنوان شهروند مسوولیت‌پذیر جامعه‌ی جهانی هم ایفا کرده و گامی عملی در کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای و مهار فرآیند ویرانگر جهان‌گرمایی برداریم و بدین‌ترتیب، چالش به وجود آمده را به فرصت بدل سازیم.

چنین است که اعتقاد دارم، نامگذاری سال ۱۳۸۸ با عنوان: «سال اصلاح الگوی مصرف» می‌تواند سبزترین خبری باشد که هر طرفدار محیط زیستی را شادمان می‌سازد و می‌تواند نوید بخش کشوری باشد که در آن ۱۵ میلیون انسان در زیر خط فقر زندگی نکنند؛ آن هم کشوری که با ۷۷۷ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی در سال گذشته و به شهادت آمارهای ارایه شده توسط بانک جهانی در شمار ثروتمندترین کشورهای جهان از این منظر جای می‌گیرد.