سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پای چپ من


پای چپ من

درباره «شونسوکه ناکامورا», دیوید بکام فوتبال آسیا

استیو پریمن مدافع و کمک مربی اسبق تیم فوتبال تاتنهام انگلیس روزی گفته بود پای چپ شونسوکه ناکامورا چنان دقیق و کارساز است که می تواند با آن یک کنسرو کوچک لوبیا را باز کند و بهتر بگوییم با شوت مافوق دقیقش، توپ را وارد کنسرو کند!!

حتی اگر این را اغراق بدانیم، این هافبک چپ پا و خوش استیل ژاپنی طی دو فصل اخیر در بازی های سلتیک به قدری خوب کار کرده است که به باور نمی آید. او نه تنها با ضربات آزاد دقیق و فنی اش گل های متعددی زده و صحت گفتار پریمن را به گونه ای به اثبات رسانده و لقب «دیوید بکام آسیا» را صاحب شده است، بلکه فصل گذشته عنوان بازیکن برتر لیگ فوتبال اسکاتلند را نیز مال خود کرد که برای یک آسیایی دستاوردی بس مهم است.

● اشتباه نبود

اما وقتی گوردون استراکان دو سال و هفت ماه پیش و بهتر بگوییم در ابتدای تابستان ۲۰۰۵ ناکامورا را در ازای ۴ میلیون پوند از تیم همیشه متوسط رجینای ایتالیا برای تیم خودش (سلتیک) خریداری کرد، خیلی ها به سیاست او خرده گرفتند و آن را اشتباه خواندند. با این حال در نوامبر ۲۰۰۶ که سلتیک با منچستریونایتد در جام قهرمانان باشگاه های اروپا بازی داشت، ناکامورا با یک ضربه آزاد دیگر پای چپ خود در دقایق آخر مسابقه به اوج شهرت و محبوبیت رسید زیرا ضربه او با عبور از سد ادوین فان درسار دروازه بان معروف و هلندی شیاطین سرخ بر تور دروازه منچستر بوسه زد و تیم گلاسکویی با برد ۰-۱ برای نخستین بار به مرحله حذفی این جام صعود کرد و برای هواداران سلتیک این واقعه ای بس شیرین بود. ضربه آزاد شونسوکه در لحظه مذکور از فاصله ای حدود ۲۸ متر وارد دروازه یونایتد شد و فن و ظرافت زیادی چاشنی آن شده بود، اما اگر پای صحبت خود ناکامورا بنشینید، متوجه می شوید که او اولویت و ارزش فنی خاصی بر این گل قائل نیست.

وی می گوید: «من آن ضربه را همان جور زدم که سایر ضربات آزاد خود را می نوازم. اصولاً الگو و مدل من در این ارتباط همیشه یکسان است و روشی در کارم دارم که آن را دائماً تکرار می کنم. ابتدا توپ را نگاه می کنم. سپس به دروازه بان و محل استقرار او درون دروازه می نگرم و بررسی می کنم با قد و وزنی که او دارد، ارتفاع دادن به ضربه آزادم ارجح است و یا برعکس زدن آن با ارتفاعی کمتر. هر وقت هم که پشت ضربه آزاد می ایستم، به خودم اطمینان دارم و کارم را با تصور و باور گلزنی انجام می دهم. این جور موارد اگر نتیجه بدهد و تیم تان با گل شما برنده شود، بدیهی است که به محبوبیتی فراوان دست یابید.»

● تک سلاحی

ناکامورا حتی در دیدار رفت با منچستریونایتد در همان فصل نیز برای تیم استراکان گلزنی کرده و باز هم با یک ضربه آزاد آن کار را صورت داده بود. آیا این بدان معنا است که او را باید بازیکنی تک سلاحی دانست ناکامورا در پاسخ به این سؤال می گوید: «این طور نیست. روشی که من بازی می کنم، به واقع برخاسته از شرایط فیزیکی ام است. یعنی من فقط می توانم طوری کار کنم که بدنم اجازه می دهد و قادر نیستم چیزهایی را انجام بدهم که در توان فیزیکی و فرم و شکل بدنی من نیست.»

به واقع شونسوکه از همان کودکی در شهر زادگاهش (یوکوهامای ژاپن) دریافت که اگر قرار و بنا بر برخوردهای فیزیکی در یک میدان فوتبال باشد، کاری از دست او ساخته نیست و به نفع وی است که به جای درگیر شدن با زورمندان فوتبال، پای چپ هنرمندش را به کار گیرد و با انجام ظریف ترین کارهای فنی با آن، بازیگران قوی تر و بلندقدتر از خود را تسلیم کند و این روش و سیاست جواب داد. او در زمستان سرد ۲۰۰۸ می گوید: «همیشه کوتاه قد و کوچک اندام بوده ام. در نتیجه از کودکی سعی کردم حفظ توپ را بیاموزم و تکنیک خود را بالاتر ببرم. همین حالا نیز به حد کفایت سریع و یا قوی نیستم و در نتیجه باید با ضربه زدن درست و فنی به توپ، ارسال های صحیح و دقیق و دادن پاس های مؤثر و مستمر به یارانم جبران مافات کنم و وقتی در شرایط شوت زدن به سمت دروازه رقبا قرار می گیرم، نهایت دقت را چاشنی ضربات خود کنم. به واقع وقتی توپ زیرپایم است، باید بیشترین بهره را از آن بگیرم و آن چه مرا موفق ساخته، همین مسأله است. به واقع پای چپ فوق العاده من، قسمت اعظم مشکلاتم را حل کرده است.»

● نقش مهم زیکو

ناکامورا ۱۵ سال بیشتر نداشت که لیگ حرفه ای فوتبال ژاپن به راه افتاد و امثال پریمن انگلیسی و زیکوی برزیلی به عنوان پیشاهنگان این ماجرا و راهنمایان بین المللی وارد فوتبال این کشور شدند.

تا پیش از آن مشارکت ناکامورا در فوتبال درجه اول به تماشای مسابقات مهم از تلویزیون خلاصه و منحصر می شد. سالها بعد وقتی فیلیپ تروسیه مربی فرانسوی تیم ملی ژاپن ناکامورا را برای جام جهانی ۲۰۰۲ انتخاب نکرد، به این هافبک خلاق و فنی لطمه روحی وارد شد، اما زیکو که بعداً به جانشینی تروسیه اداره تیم ملی ژاپن را در دست گرفت، با فراخوانی مجدد ناکامورا به اردوی ملی نقش مهمی در احیای وی داشت. با این حال هر موقعی پای صحبت ناکامورا بنشینید، متوجه می شوید بازیکن محبوب او در منطقه آمریکای جنوبی نه زیکو بلکه دیه گو مارادونای آرژانتینی است.

خودش می گوید: «به زیکو نگویید، چون خوشش نمی آید، اما من همواره بازی مارادونا را دوست داشته ام. البته به فوتبال برزیل هم علاقه مند بوده و نفراتی چون فالکائو را تحسین کرده ام، اما مارادونا یک چیز دیگر بود. گلهایی که او به انگلیس و بلژیک در جام جهانی ۱۹۸۶ زد و پایه گذار قهرمانی آرژانتین شد، فوق العاده بودند و برای من انگیزه ای قوی جهت بدل شدن به یک فوتبالیست حرفه ای و فنی ایجاد کردند.

البته معترفم که زیکو در ساماندهی فوتبال حرفه ای در ژاپن و ایجاد تفکر فوتبال صحیح و منطقی در این کشور سهم مهمی داشته و به همین خاطر در ژاپن بسیار محبوب است.»

● مشکلاتی متعدد

با این حال انتقال از یک لیگ شرق آسیایی به لیگ های حرفه ای اروپا هیچگاه کار آسانی نبوده است و این برای ناکامورا نیز که چند سال پیش سر از ایتالیا درآورد، صدق کرده است. خود او می گوید: «برای یک بازیکن ژاپنی آمدن به اروپا بسیار سخت است و مشکلات متعددی مثل تفاوت های سبک بازی و فرهنگ ها وجود دارد. مسأله تلخ تبعیض نژادی و دشنام به رنگین پوستان برروی سکوها نیز هست که هرچند در اسکاتلند رواج زیادی ندارد، اما در ایتالیا متأسفانه بسیار مرسوم است. همین مسأله نشان می دهد چرا تعداد ژاپنی های موفق در لیگ های اروپایی هیچگاه زیاد نبوده است.»

ناکامورا بارها راجع به تمایلش برای انتقال به لیگ اسپانیا و حتی بازی در برزیل یاد کرده است و دوست دارد در یکی دو سال آخر فوتبال حرفه ای خود باز پیراهن یک تیم ژاپنی را به تن کند. اما او فعلاً در اجرای این اهداف تأخیر انداخته و با این که در آخرین فصل قراردادش با سلتیک به سر می برد، شاید آن را تمدید کند. او اینک می گوید: «من راجع به بازی در لیگ اسپانیا به طور جدی فکر کرده ام، اما شرایط دشوار نشان می دهد. اگر جوانتر بودم، این کار راحت تر انجام می شد، اما انتقالی از این دست در سن من (۳۰ سال) سختی های مخصوص خود را دارد.

بنابراین تمایل من برای رفتن به لالیگا، اینک یک رویکرد قوی و عاجل نیست.»

● راه درست

جا افتادن خانواده ناکامورا در اسکاتلند عامل دیگری است که کمک می کند وی نیز در این کشور بماند. در اوایل آمدن ناکامورا به اروپا و موقعی که وی در ایتالیا توپ می زد، این وضع دایر نبود و همسر و فرزند نوزاد او در ژاپن مانده بودند. امروز پسر ۳ساله ناکامورا در اسکاتلند کنار خود او و در ساعاتی از روز در یک مهدکودک درگلاسکو قرار دارد و او به شوخی می گوید که «انگلیسی حرف زدن» پسرش از خود او بهتر است(!) تا از این طریق از میزان جا افتادن خانواده اش در بریتانیا بگوید. اشراف کامل بر زبان انگلیسی هدف و دلمشغولی نخست ناکامورا نیست. زیرا دوست و مترجم او ماکوتو کانه کو هنوز با وی همراه و در اکثر دقایق کنار اوست.

هافبک چپ پا و خلاق سلتیک می گوید: «درست نیست که شغل کانه کو را از او بگیرم! شاید راه درست و مؤثر برای برقراری ارتباط بهتر و سریعتر با سایر بازیگران تیم، صحبت کردن به زبان خودشان باشد و این وضعیت در ایتالیا هم دایر بود، اما در اسکاتلند رستوران های مخصوص ژاپنی ها و جوامع خاص آنان وجود دارد و بنابراین زندگی در اینجا آسان تر است. مهمتر از هر مسأله ای، ارتباط برقرار کردن با یاران خودی در زمین فوتبال است و این به زبان خاص خودش که همان زبان بین المللی فوتبال است، نیاز دارد و این زبان را فوتبالیست های تمامی دنیا بلد هستند و نیاز به آموختن هم ندارد. کافی است از توپ به خوبی استفاده کنید و قواعد این بازی را بشناسید.»

و البته پای چپ ناکامورا را داشته باشید!

وصال روحانی

منبع: Observer



همچنین مشاهده کنید