پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سوال عجیب از بازیگران اگر یک پورشه برنده شوید چه کار می​کنید


سوال عجیب از بازیگران اگر یک پورشه برنده شوید چه کار می​کنید

فکرش را بکنید, واقعا فقط یک لحظه فکرش را بکنید اگر امروز زنگ در خانه تان را بزنند و بگویند شما برنده یک دستگاه اتومبیل پورشه هستید, حتی فکر آن هم فوق العاده است

فکرش را بکنید، واقعا فقط یک لحظه فکرش را بکنید اگر امروز زنگ در خانه‌تان را بزنند و بگویند شما برنده یک دستگاه اتومبیل پورشه هستید، حتی فکر آن هم فوق‌العاده است.

ما ستاره‌های محبوب شما را در آرزوهای ایده‌آل‌مان شریک کردیم تا ببینیم آنها چه می‌گویند. البته همانطور که حدس می‌زدیم مثل همیشه غیرقابل پیش‌بینی بودند و با جواب‌هایشان شگفت زده شدیم.

● امیر حسین رستمی:من و پورشه و مازراتی

همیشه پرانرژی و سرحال است. بعید می‌دانیم کسی تا به حال او را بدون لبخند دیده باشد. با شناختی که از شور و هیجان او داشتیم، به ‌نظرمان بهترین گزینه برای خیال‌پردازی با یک ماشین گران‌قیمت و مدل بالا رسید. حدسمان درست بود. رستمی، عاشق ماشین است و خودش پشت یک دستگاه خودرو کیا اسپورتیج می‌نشیند. ماشینی که البته به راحتی حاضر است آن را قربانی پورشه عزیز بکند: «اگر من یک پورشه ببرم به سرعت ماشین خودم و پورشه را می‌فروشم و یک دستگاه مازراتی می‌خرم. قلبا پورشه را دوست ندارم. اما برای مازراتی عزیزم همه کاری می‌کنم. اول از همه بخشی از همان پول فروش پورشه را برای مازراتی جانم خیرات می‌کنم و به یک موسسه خیریه صدقه می‌دهم. بعد هم با بقیه پول آن دست زن و بچه‌ام را می‌گیرم و به سفری دور و دراز می‌رویم، جایی در آمریکای‌جنوبی یا خاور دور. تا وقتی پول‌هایم تمام شود همانجا می‌مانیم.»

● بهنام تشکر: خجالت می​کشم سوارش شوم

انگار بازی در نقش دکترها و دانشمندان زن ذلیل و دست و پا چلفتی، پیشانی نوشت اوست. دکتر نیما افشار مظلوم سریال «ساختمان پزشکان» را حتما یادتان است. او این روزها با سریال «ساخت ایران» بار دیگر مهمان خانه‌های شماست. سراغ بهنام تشکر رفتیم تا ببینیم اگر یک بازیگر حرفه‌ای و خوش‌صدای تئاتر صاحب پورشه شود چه می‌کند: «قطعا آن را می‌فروشم و هرگز سوارش نمی‌شوم. به یک علت ساده، خجالت می‌کشم. از اینکه در شهری که خیلی مردم در به در به دنبال تامین مخارج روزانه‌شان هستند، من پشت ماشین ۲۰۰،۳۰۰ میلیونی بنشینم از صمیم قلب خجالت می‌کشم. بعد هم من که خانه ندارم و مستاجرم بهتر است پورشه را بفروشم و با پول آن خانه‌ای کوچک و ماشینی مدل پایین‌تر بخرم.»

● گلاره عباسی: گواهینامه ندارم

خب، هیچ کس هم نگفته زن‌ها عاشق ماشین هستند. تا بوده از قدیم مردها عشق اول و آخر زندگی‌شان ماشین بوده. اصلا چرا ما فکر می‌کنیم چون عاشق پورشه هستیم همه باید عاشق آن باشند؟ بعضی‌ها هستند که پورشه دوست ندارند، به یک علت ساده، آنها اصلا رانندگی نمی‌کنند. گلاره عباسی، بازیگر جوان تلویزیون یکی از این افراد است. البته او از بردن پورشه خیلی هیجان‌زده می‌شود: «وای فقط خدا می‌داند چقدر خوشحال می‌شوم اگر ماشینی به این گران‌قیمتی ببرم نه به خاطر خودش، به خاطر پولش. امیدوارم پورشه باعث شود حداقل بروم رانندگی یاد بگیرم و گواهینامه بگیرم. البته در هر حال جناب گران‌قیمت را خواهم فروخت تا به آرزوهایم برسم. یکی از برنامه‌های من برای زندگی‌ام سفر به دور دنیاست، پس پورشه را می‌فروشم و با پولش به هرجا که بخواهم سفر می‌کنم. اصلا‌ ای کاش الان واقعا با من تماس بگیرند و بگویند پورشه بردی. کاش شما زنگ زده بودید و این را به من می گفتید. حالا به این نتیجه رسیدم که با این دستمزدهای بازیگری که هیچ وقت نمی‌توان به سفر دور دنیا رفت، من از این به بعد می‌روم تو کار شرکت در مسابقات و قرعه‌کشی‌ها شاید سرانجام یک ماشین گران‌قیمت بردم و عاقبت به خیر شدم.»

● عارف لرستانی؛ فدای کرمانشاه

احتمالا برای همیشه او را با نقش بلدالملک در «قهوه تلخ» به یاد می‌آوریم اما اگر بخواهید عارف لرستانی را بیشتر بشناسید، باید بدانید که او اتفاقا با این کاراکتر شباهت‌هایی هم دارد. لرستانی اگر بیشتر از بلدالملک جدی نباشد کمتر نیست. او یک کرمانشاهی با‌‌غیرت است که اهداف مهمی را دنبال می‌کندکه پورشه و ماشین و ماشین بازی در آن هیچ جایی ندارد:« صد در صد می‌فروشم، شک نکن. اصلا ماشین باز نیستم. در این شهر اگر پورشه داشته باشید، فقط معذب می‌شوید و باید مواظب باشید بلایی سر ماشین‌تان نیاید. من برای پورشه‌ای که ببرم برنامه‌های بهتری دارم. سال‌هاست می‌خواهم مستند چند قسمتی درباره شهرم، (کرمانشاه)، بسازم. می‌خواهم درباره همه چیز آن از حیات‌وحش و طبیعت گرفته تا موسیقی،تاریخ و... صحبت کنم. نه اینکه حالا بگویم از پول بدم می‌آید، اتفاقا می‌خواهم با ساخت این مجموعه هم به شهرم ادای دین بکنم و هم پول در بیاورم.»

● مسعود ده‌نمکی: مردم می‌گویند بنز و بی​ام​و​ات کو؟

بی‌تردید اگر یک نفر در فهرست ۱۰ نفره ما باشد که به راحتی بتواند یک دستگاه پورشه خریداری کند و احتیاجی به بردن آن نداشته باشد، مسعودخان ده‌نمکی است؛ کارگردان مجموعه فیلم‌های پرفروش «اخراجی‌ها» میلیاردها تومان از فروش این فیلم‌ها درآمد داشته است. درآمدی که قسمت عمده آن صرف مطالعه و تحقیق و انتشار کتاب پیرامون دفاع مقدس شده است. او به گفته خودش خیلی ماشین باز نیست اما خاطرات جالبی در این مورد دارد:

« من وقتی هنوز اخراجی‌ها را نساخته بودم، یک پراید داشتم. بعد بعضی‌ها که من را می‌شناختند، می‌گفتند آقای ده‌نمکی پول از کجا آوردی این ماشین را خریدی در صورتی که خرید چنین ماشینی آن موقع با پول شخصی برای من مقدور بود. اما بامزه این است که بعد از اخراجی‌ها من یک هیوندا IX۳خریدم. اما حالا باز هم بعضی‌ها می‌گویند آقای ده نمکی پس بنز و بی‌ام و را کجا گذاشتی چرا آنها را سوار نمی‌شوی. اما جدای از این حرف‌ها من نه اهل ماشین و ماشین بازی هستم و نه اهل تجملات. من اگر هم چنین ماشینی ببرم شاید برای تفریح یکی، دو بار با آن دوری بزنم اما در نهایت آن را می‌فروشم و پولش را صرف ساخت یک فیلم می‌کنم. با یک پورشه ۳۰۰ میلیون تومانی یا حتی گران‌تر به‌راحتی می‌توان یک کار فرهنگی و اجتماعی خوب کرد.»

● عباس غزالی: من از گُلم راضی‌ام

پدیده بازیگری در سال ۹۰ شد. او با سریال «وضعیت سفید» یک شبه ره صد ساله را رفت و به یکی از بازیگران شناخته‌شده تبدیل شد. شباهت عجیب او به یکی از بازیگران پیش از انقلاب به سرعت اسمش را سر زبان‌ها انداخت. عباس غزالی بچه صاف و ساده جنوب شهر است که سا‌ل‌ها برای رسیدن به این نقطه تلاش کرده و زحمت کشیده. او برای به دست آوردن ماشین گُلی هم که زیر پا دارد، کم تلاش نکرده بنابراین ماشینش را دوست دارد و از آن راضی است. اما خب چه کسی است که پورشه را نخواهد حالا گیریم که بخواهد آن را بفروشد:« معلومه خیلی خیلی خوشحال می‌شوم. مگر غیر از این ممکن است. فکر کنم از خوشحالی ۳،۲ شبی خوابم نبرد. اول یک مدت با عذرخواهی از گُل عزیزم پشت آن می‌نشینم و برای خودم در این شهر بزرگ دور می‌زنم. البته احتمالا نتوانم از امکان سرعت بالای آن استفاده کنم چون همیشه در ترافیک و پشت چراغ قرمز می‌مانم. اما خیالی نیست همان هم مزه خودش را دارد. اما بعد از مدتی آن را می‌فروشم و از یک مشاور اقتصادی مشورت می‌گیرم(چون خودم خیلی از سرمایه‌گذاری و این چیزها سر در نمی‌آورم، فاصله‌اش با هنر زیاد است.) تا ببینم با پول آن چه سرمایه‌گذاری‌ای‌ می‌توانم بکنم. من عشق ماشین مدل بالا هستم اما از این ماشین گُلی که دارم خیلی راضی‌ام و دوستش دارم.»

● امیرحسین آرمان: می​فروشمت پورشه جان

خیلی‌ها می‌گویند او بالاخره روزی یکی از سوپراستارهای سینمای ایران می‌شود. وقتی نخستین کارش دیده شد، گفتند او ترکیبی از شهاب حسینی و محمدرضا گلزار است اما بعد از فیلم‌هایی چون «امشب شب مهتابه»، «صد سال به این سال ها»، «بیداری رویا»، «یه حبه قند» و... دیگر باور آوردند که این جوان خوش‌سیما سبک و سیاقی متفاوت و مستقل دارد. امیرحسین آرمان یک عشق ماشین واقعی است. درست است که او به یک پژو ۲۰۶ صندوقدار قناعت کرده اما شب‌ها در آرزوی ماشین رؤیاهایش، لامبورگینی، می‌خوابد:«پورشه، واقعا چه کسی ممکن است آن را نخواهد. اگر عاشق ماشین باشید که دیگر تکلیف‌تان معلوم است از خوشحالی سکته می‌کنید. اما من به پورشه خودم می‌گویم، عشقم جایی برای ما در این شهر نیست. پس آن را می‌فروشم و می​روم در مناطق آزاد که مالیات ماشین گران نیست یک خانه و یک پورشه می​خرم. البته ماشین رؤیاهای من لامبورگینی رونتون است که از آن فقط ۲۰ عدد ساخته شده. امیدوارم روزی به آن برسم.»

● دانیال عبادی: این رؤیای من نیست!

برای کسی که هر ماشینی بخواهد می‌تواند تهیه کند، بردن یک اتومبیل پورشه اصلا نمی‌تواند زیبایی داشته باشد. این سؤال مهمی است که وقتی می‌خواهید درباره پورشه با دانیال عبادی صحبت کنید به ذهنتان می‌رسد. عبادی را به دلیل تحصیلات عالی‌اش در بهترین دانشگاه فنی کشور باید شاگرد اول سینما دانست. بعید می‌دانم بازیگر دیگری را با مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه صنعتی شریف در سینما و تلویزیون داشته باشیم. او این روزها سرش خیلی شلوغ است. عبادی هم مثل بیشتر مردان جوان، عاشق ماشین‌های مدل بالاست. با این تفاوت که او به دلیل شرایط مالی‌اش امکان تهیه اکثر آنها را دارد اما حالا با اتومبیل لندکروزش راحت است و تصمیمی برای تغییر آن ندارد. عبادی تصمیم جالبی برای پورشه خیالی‌اش دارد:«اگر این جایزه را ببرم قطعا همه آن را بین چند نفری که می‌دانم به کمک احتیاج دارند و آنها را می‌شناسم، تقسیم می‌کنم.»

● پریناز ایزدیار: در مغزم نمی‌گنجد

شما که هنوز روح مهربان سریال «پنج کیلو تا بهشت» را در ماه رمضان گذشته از یاد نبردید. پریناز ایزدیار از بازیگران جوان و پرانرژی سینما و تلویزیون است. اگر شما هم جزو هواداران او هستید ما به شما اطمینان می‌دهیم به‌زودی او را در یکی از سریال‌های به یادماندنی این سال‌ها خواهید دید. او که حالا به یک پژو ۲۰۷ قناعت کرده برنده یک دستگاه اتومبیل پورشه شدن را در خواب هم نمی‌بیند:«اصلا حتی نمی‌توانم فکرش را بکنم. چنین چیزی در مغزم نمی‌گنجد. مگر می‌شود؟ اگر پورشه ببرم صد در صد مدتی سوارش می‌شوم اما فکر می‌کنم بعد از مدتی آن را بفروشم. در این شهر استفاده از این جور ماشین‌ها سخت است، بعد هم با پول آن می‌توانم خیلی کارها انجام دهم. اما بدون اینکه بخواهم شعار بدهم یا پز خیری بگیرم می‌گویم قطعا بخشی از پول فروش پورشه را صرف کارهای خیریه مثل کمک به کودکان بی‌سرپرست و بد سرپرست می‌کنم.»

● فرناز رهنما: پورشه آدرنالین خون را بالا می‌بره

او یک بازیگر حرفه‌ای تئاتر است که خیلی از نقش‌ها مثل نقش مرلین مونرو را برای نخستین بار در ایران روی صحنه اجرا کرده. اما بی‌تردید شما این بازیگر جوان را بیشتر با سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی‌اش می‌شناسید. فرناز رهنما، که همین جا یک بار برای همیشه بگوییم هیچ نسبتی با بهاره رهنما ندارد، آن زن افسرده و بدبین سریال «ساختمان پزشکان» نیست. او پرانرژی، اهل ورزش و یک رزمی‌کار درست و حسابی است که البته از بردن یک دستگاه پورشه ترشح آدرنالین در خون بدنش به بالاترین حد خودش می‌رسد. این را خودش می‌گوید:«وای اگر این خبر را بشنوم دلم هری می‌ریزد و آدرنالین خونم در بالاترین حد ممکن ترشح خواهد شد. اینقدر ذوق‌زده می‌شوم که گوشی تلفن را بر می‌دارم و بلافاصله به همه دوستان، خانواده و فامیل خبر می‌دهم. البته در شهری که شما حتی اینچنین ماشینی را نمی‌توانید راحت پارک کنید، طبیعی است که پورشه عزیز دردانه را با حسرت و دلتنگی می‌فروشم. خب خانه ما طبقه چهارم است و آسانسور هم نداریم. اگر من و همسرم بخواهیم خانواده کوچک‌مان را بزرگ‌تر کنیم و فرزندی داشته باشیم، بهتره خانه را عوض کنیم. پس من این ماشین گران‌قیمت را می‌فروشم و خانه‌ای بزرگ‌تر می‌خرم.»