جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رمز و راز برتری انسان


رمز و راز برتری انسان

بی شک انسان شاهکار خلقت و اشرف مخلوقات است خداوند آنگاه که انسان را خلق کرد, فرمود «فتبارک اللّه احسن الخالقین» روشن است که این برتری به تجمّلات و امور ظاهری نیست

بی‌شک انسان شاهکار خلقت و اشرف مخلوقات است. خداوند آنگاه که انسان را خلق کرد، فرمود:«فتبارک اللّه احسن الخالقین» روشن است که این برتری به تجمّلات و امور ظاهری نیست. رمز و راز برتری انسان در دو مطلب نهفته است:

۱. انسان در کسب کمالات معنوی می‌تواند تا بی‌نهایت به سوی خدا حرکت کند و از ملک پرّان شود. چنین خصوصیتی فقط مخصوص انسان است، زیرا فرشتگان هر یک دارای مقام و مرتبت معین و مشخصی هستند و نمی‌توانند از آن فراتر روند، برعکس انسان با توجه به روحیه بی‌نهایت طلبی که دارد، می‌تواند همچنان به سوی کمال حرکت کند و منازل معنوی را یکی پس از دیگری طی کند. اینها همه زمانی ارزشمندند که به فعلیت برسند و این منازل به عرصه ظهور و بروز برسند. در غیر این صورت دستمایه افتخاری وجود نخواهد داشت تا انسان به آنها تفاخر کند.

۲. انسان دارای روح جاودانه و باطن فنا ناپذیر و ابدی است. به گونه‌ای که هیچگاه غبار زوال و نابودی بر آن نمی‌نشیند و این به خاطر آن است که روح خدایی در انسان نهفته است:«و نفخت فیه من روحی» انسان همواره از مرحله‌ای به مرحله دیگر و از عالمی به عالم دیگر می‌رود، ولی هیچگاه نابود نمی‌شود. از مادر متولد و به این دنیا پا می‌گذارد و از اینجا به عالم برزخ و قیامت و در نهایت به سرای ابدی و دیار همیشگی ـ بهشت یا جهنم ـ سفر او پایان می‌پذیرد. تنها چیزی که می‌تواند انسان را از خواب غفلت بیدار کند، توجه به این نکته است که انسان همواره زنده و پاینده است و فقط منزل عوض می‌کند و از این عالم به عالم دیگر می‌رود. حال این انسانی که فنا نمی‌پذیرد و تنها از جهانی به جهان دیگر می‌رود، چه چیزهایی را می‌تواند با خود ببرد و از همه مهمتر چه اموری در این سفر به درد او می‌خورد؟ و چه چیزهایی او را در این سفر همراهی می‌کنند و ملازم او هستند؟سه چیز با انسان به عالم آخرت می‌آیند و در هیچ منزلی او را تنها نمی‌گذارند و انسان در تمام مراحل با آنها حشر و نشر دارد: ایمان، اخلاق، عمل.

۱. ایمان: انسان وقتی از این دنیا جدا می‌گردد. این احساس به او دست می‌دهد که باید از خیلی چیزها جدا شود و آنها را ترک کند. بعضی امور هستند که همان ابتدا انسان از آنها قطع امید می‌کند. مثل: زن، فرزند، جاه، مال، مقام و... برخی امور مثل علوم و دانش‌هایی که انسان سالیان سال برای به دست آوردن آنها رنج و مرارت و سختی کشیده است در اولین فشار جان کندن و وارد شدن به عالم آخرت او را رها می‌کنند و از او جدا می‌شوند.

اموال و اولاد و علوم همه و همه برای این دنیا هستند و لذا آنها را باید گذاشت و رفت و مهمترین چیزی که با او می‌ماند و او را همر اهی می‌کند ایمان به خدا و جهان غیب و پیامبران و امامان و کتب آسمانی است که او را هدایت می‌کنند و برای او نور می‌شوند. ایمان رنگ و شکل جاودانه دارد که از روح انسان جدا نمی‌گردد، برخلاف علم که فناپذیر است و رنگ دنیایی دارد. علم چراغ و روشنایی‌دهنده این دنیاست و ایمان چراغ و هدایت گر این دنیا و آن دنیاست. ممکن است سؤال شود: با توجه به زوال پذیری و نابودی علم، چه ارزشی می‌توان برای آن بیان کرد؟ باید گفت که: علم ابزاری است سودمند که می‌توان دو ارزش مهم برای آن برشمرد و به خاطر این دو ارزش،هیچگاه نباید از آن صرف نظر کرد و از آن دست کشید: ـ علم زمینه ساز ایمان است، برای ایمان آوردن باید بدانیم و علم داشته باشیم تا تسلیم شویم.اگر علم نباشد، ایمان دوام نخواهد یافت. علم را می‌توان به ایمان تبدیل کرد و لباس جاودانه بر آن پوشاند؛ اما اگر علم و دانش به معاد، در حدّ همان علم بماند، دنیایی خواهد بود و جاودانه نمی‌گردد.