دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
دنیای دردناک یک زن و شوهر
نمایش «دیگر کدام ما زندگی کردن را دوست دارد؟» نگاهی شاعرانه به زندگی و مصائب آن دارد. یک زن و مرد که انگار در جایی بسته شده باشند، اما دلشان در پیوند با هم باشد و فقط مجازند، دردهای زندگی را واگویه کنند. مرد در محل کار و زن در خانه گرفتار است. واگویهیی که در آن دو نفر انگار یک چیز مشترک را بیان میکنند. این همان زندگی مشترک زناشویی است که در آن، تلخ و شیرین زندگی افراد یک خانواده، به ویژه زن و شوهر در هم گره خورده و پیوندی مشترک یافته است. زن و شوهری که از جیک و پیک هم خبر دارند و حالا هر یک با لحن و بیان خویش این خاطرات را مرور میکنند. برای همین، بیان شاعرانه بر کلمات حاکم میشود و موجی زیبا در گوشی تماشاگر را قلقلک میدهد که اگر نمایشی متعارف نمیبینی، حوصله کنی اتفاقی خواهد افتاد. اما این شاعرانگی در چند جا از ضرباهنگ اتفاق میافتد.
به ویژه لحظاتی که ملال زندگی تکرار و به اصطلاح ضرباهنگ کند و خیلی کند میشود. آغاز نمایش ما معرفی مریم کاظمی در نقش مهوش و وحیدآقاپور در نقش اردشیر است. هر دو دارند از وجوه مشترک میگویند. اینکه مرد صبح تا شب در حال کار کردن است. فرقی هم نمیکند اداره باشد یا مسافرکشی شبانه. بعد هم سر از خانه درمیآورد، پای تلویزیون از شدت خستگی خوابش میبرد. زن هم کارش پخت و پز، بچه داری، رفت و روب خانه و رفتن تا بازار محله برای خرید مایحتاج زندگی است. این قضیه هر روز تکرار میشود. اما گاهی در این وسط اتفاقاتی ناگوار هم میافتد. مثل اینکه مادر خانوم میمیرد! یا مرد برای اینکه به وضعیت غلط آموزش و پرورش اعتراضی کرده باشد، به مدرسه میرود و به مدیر گلایه میکند که شما چه چیزی به بچهها یاد میدهید که هنوز از خیلی چیزها و مسائل بیاطلاعند و از اخلاق و احترام گذاشتن به دیگران هم خبری نیست. دنیای دردناک این زن و شوهر، گرفتاریهای روزمره و مصائب ریز و درشت مدام در حال مطرح شدن است. همین نکات کمی از ضرباهنگ لازم متن و اجرا میکاهد، به جز مواردی که مرد در حال خواندن روزنامه، مزهپرانی میکند.
این مزهها لازم و کمک حال اجراست.ای کاش میشد با همین روزنامهخوانی اجرا را پیش میبردند. منظورم محمد چرم شیر و عباس غفاری است. یعنی این لحظات که تمام آن ملالها و تکرارها و روزمرگیها را توجیه میکند، بار اپیزودی دارد. لااقل لحظات بیشتری از کار با همین ترفند پیش میرفت، آن هم از سوی مرد. از جانب زن هم همان تلویزیون مادام روشن، کافی است که گوشهیی از ملال خانه را عیان کرده باشد. این هم تمهید روشنی است بر احاطه غولی بی شاخ و دم که روح خانهها را تسخیر کرده و به گونهیی ابزار فاصله انداختن است. هر چند برای لحظاتی نیز لازم است که اشارهیی به آن بشود. دست کم بیشتر از اینکه پدر خانواده پای برنامههای خبری خوابش بگیرد. همان بخش آموزش هم به گونهیی میتوانست با انتقاد از تلویزیون سمت و سوی بهتری بگیرد، زیرا الان بسیاری از رفتارهای زشت از دل همین تلویزیون بیرون میزند. فقط هم در ایران نیست، بلکه در تمام دنیا این معضل آشکار است. عباس غفاری برای آنکه بتواند تماشاگر را پای کارش بنشاند، بخشی از این مسوولیت را به منوچهر شجاع طراح خوش فکر سپرده است. او هم در یک حجم هرم گونه، ریسههای لامپ ریز را با نور آبی سرد و بادکنکهای سفید قرار داده است. همچنین دو نشیمن غریب که در آنها زن و مرد بر صندلی تاشو نشستهاند و پایشان بر شن و ماسه است و وسایلی که دقایقی از کار، به وسیله بازی تبدیل میشوند.
همچنین آبی که به شکل باران در طی اجرا کم و زیاد بر سرشان باریدن میگیرد. این طراحی به ظاهر تداعیگر معنایی نیز خواهد بود؛ اینکه زندگی محدود شده و هر یک در جزیره تنهایی خود دارد سیر و سیاحت میکند با چنین چیدمان و تصویری تداعی میشود. این ریسهها انگاری ابدی و از لحظه پاگشایی و ازدواج زن و مرد با آنها همراه است. نور هم قاعده مند است و به طور کامل تخت مینماید، مگر برای گریز از لحظههایی میرود و میآید. موسیقی هم چندان ورودی به عرصه ندارد، مگر یک لحظه خاص. البته اینها از مواردی است که پیشبینی و حضورشان به قلم نویسنده بیشتر برمیگردد به اینکه چقدر بخواهد ورود و خروج نور و موسیقی را توجیه کند. به هر تقدیر اینکه بخواهیم پیرنگ را از حالت خطی و معمول خارج کنیم، به جایگزین بهتری نیاز دارد تا بتوان تاب و توان حوصله مخاطب را بیشتر کرد. تماشاگر میآید که در تالار نمایش، اجرا ببیند. تعریف اجرا هم مشخص است. بخشی از این جایگزینی بر عهده طراحی صحنه است.
بخشی دیگر تمهید باریدن و روزنامه خوانی در زمان اجراست. اما هنوز هم میتوان تمهیدات دیگر را جستوجو کرد تا اجرا از این حالت شاعرانه فراتر برود. یعنی بتواند تاثیر بادوامی ایجاد کند. اینکه زندگی و دردهایش را مرور کنی، خیلی جالب است. اما جالبتر اینجا که فراتر از این باید تاثیری از تالار بیرون برویم. یعنی براساس دادههایی بگوییم که الان متحول شدهایم و حتی اگر متحول نشویم بگوییم تاثیری گرفتهایم یا اینکه دست کم بگوییم ما را به تفکر واداشته است. کارکرد درام هم حالا بنا بر هر ضابطه و شاکلهیی در نهایت یکی از این حالتهاست که در بالا یادآور شدم. پیرنگ حالت دایرهیی O دارد. درست مثل زندگی که در یک دایره بسته تکرار میشود. این فراخوانی است که همه ما به گونهیی خود دچارش هستیم. گام فراتر این است که مثل Q بتوانیم یک راه خروج از این دایره بسته را بیابیم. یعنی نویسنده و کارگردان باید این قابلیت را در اجرای «دیگر کدام ما زندگی کردن را دوست دارد؟» ایجاد کنند، که در واقع ذهن و روان تماشاگر بر پایه این تمهید بتواند خارج شود. هر چند که این خروج سخت است زیرا نیاز به تفکری والا دارد. این بینش هست در دنیا؛ بسیاری این کار را هر یک به گونه خاص خود انجام دادهاند.
برخی برای عموم و برخی برای افراد خاص و فرهیخته. همان مقولات مندرج در عرفان، فلسفه و ادیان چنین کارکردی دارد. نویسنده هم بالاخره یکی از این موارد میتوانست دورنمایی از یک راه را بیان کند. هر چند نویسنده خود را هنرمند بداند و اعلام کند که من نسخهیی نمیپیچم. بله، حرف و رسالت نویسنده درست است، اما اینجا هدف ارائه نسخه نیست. بلکه ایجاد ذهنیت و القاگری حس و راهی است که بتوان در ادامه اندیشیدنهای مخاطب بر او دست کم مسکنی تزریق کرد که از این کنکاش دچار سردرد نشود. وگرنه اصلا توصیه این نگارنده دادن نسخه نیست. باید در این مسیر چالشمند، انگیزههای خروج از این مدار کسالت بار و کشنده را فراهم کرد. چنانچه در شکل کلاسیک تراژدیها کاتارسیس یک چنین وضعیتی را توجیه میکند، بیآنکه نسخهیی دال بر دخالت عوامل اجرایی باشد.
رضا آشفته
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست