شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
افول مزیت فناوری اطلاعات
همزمان با رشد قابلیتها و فراگیر شدن فناوری اطلاعات شرکتها به این تصور رسیدهاند که این فناوری در موفقیت آنها نقش حساستری ایفاء مینماید. صرف هزینههای هنگفت برای سختافزار و نرمافزار به خوبی نشانگر این باور است. مدیران ارشد شرکتها همواره از ارزش راهبردی فناوری اطلاعات و نقش آن در کسب مزیت رقابتی صحبت به میان میآورند. اما آنچه که عملاً به منابع شرکتها جنبه راهبردی و مولد مزیت رقابتی پایدار میبخشد، فراگیری آن نبوده بلکه کمیاب بودن آن میباشد. در واقع شرکتها، تنها با انجام دادن کاری که از عهده دیگر رقبا برنمیآید، میتوانند از آنها سبقت بگیرند.
فناوری اطلاعات آخرین نوع از سلسله فناوریهای وسیع بکار گرفته شده - از قبیل خطآهن یا ژنراتور برق میباشد که در طی دو سده گذشته ساختار صنعت را دگرگون نمودهاند. این فناوریها در آن زمان که به جزیی از زیرساخت تجارت تبدیل شدند، برای مدت کوتاهی فرصتهای قابل توجهی را برای شرکتهای آیندهنگر خلق کردند. اما همزمان با رشد دسترسی و ارزان شدن این فناوریها، مرتبه آنها به حد مواد اولیه همگانی تنزل یافت، تا جاییکه از دیدگاه راهبردی، از نگاهها محو شده و اهمیت خود را از دست دادند. سرنوشت فناوری اطلاعات نیز دقیقاً مشابه با فناوریهای ذکر شده در حال رقم خوردن است و این واقعه تاثیرات عمیقی را به جای خواهد گذاشت.
در این مقاله، آقای نیکوولاس کار، دبیر مجله HBR ، بیپرده ادعا میکند که مدیریت فناوری اطلاعات به یک موضوع خسته کننده تبدیل خواهد شد. وی پیشنهاد میکند که تمرکز مدیریت فناوری اطلاعات از ایجاد فرصتهای جدید به سمت کاهش ریسک تغییر یابد. بعنوان مثال، شرکتها باید توجه بیشتری نسبت به امنیت دادهها و شبکه معطوف نمایند. و مهمتر از آن، باید کنترل بیشتری بر روی هزینههای فناوری اطلاعات اعمال شود. در شرایط نوین، فناوری اطلاعات به جای کمک به کسب مزیت رقابتی، شرکت را در یک وضعیت نامساعد هزینهای قرار خواهد داد. اگر شما نیز مانند بسیاری از مدیران عالی یک حالت تدافعی نسبت به استفاده از فناوری اطلاعات گرفتهاید، خردمندانهتر خرج میکنید و به جوانب کاربردی این امر میاندیشید، مطمئناً در مسیر درست گام برداشتهاید. چالش بعدی، حفظ این روند در شرایط رونق کسب و کار خواهد بود.
در سال ۱۹۶۸، یک مهندس جوان شرکت اینتل به نامه تد هوف ()، روشی را برای گذاشتن مدارات الکترونیکی بر روی قطعه کوچکی از سیلیکون کشف نمود. با اختراع میکروپروسسور توسط این مهندس جوان، فناوریهای جدیدی نظیر کامپیوترهای رومیزی، شبکههای محلی و گسترده، نرمافزارهای جامع شرکت، و اینترنت پا به عرصه وجود نهادند که خود منشاء تغییرات عظیمی در دنیای کسب و کار شدند. امروزه، برکسی پوشیده نیست که فناوری اطلاعات یکی از زیرساختهای مهم تجارت محسوب میشود. فناوری اطلاعات زیربنای عملیات شرکتها را تشکیل داده، حلقههای مجزای زنجیره تأمین را بهم پیونده زده و بطور فزایندهای در حال ایجاد اتصال بین شرکتها و مشتریان آن میباشد. بندرت پولی بدون کمک سیستمهای کامپیوتری جابجا میشود.
همزمان با بسط قدرت و حضور فناوری اطلاعات، اکنون شرکتها بر این تصورند که این فناوری، در موفقیت آنها نقش حساستری ایفاء مینماید که این نگرش بوضوح در عادات هزینهکردن شرکتها رویت میشود. طبق یک بررسی انجام شده توسط اداره تحلیل اقتصادی وزارت بازرگانی ایالات متحده، در سال ۱۹۶۵ کمتر از ۵% هزینههای سرمایهای شرکتهای امریکایی مصروف فناوری اطلاعات شده بود. بدنبال ورود کامپیوترهای شخصی به بازار در اوایل دهه ۱۹۸۰ این میزان به ۱۵% افزایش یافت. تا اوایل دهه ۱۹۹۰ این مقدار به بیش از ۳۰% و تا انتهای این دهه به حد تقریباً ۵۰% رسید. حتی علیرغم رکود اخیر در خریدهای فناوری اطلاعات، حجم تجارت جهانی فناوری اطلاعات همچنان در حد ۲۰۰۰ میلیارد دلار در سال بوده است.
اما تکریم فناوری اطلاعات از سرمایهگذاری بر روی آن فراتر رفته به گونهای که بوضوح سبب تغییر نگرشهای مدیران عالی شرکتها گردیده است. بیست سال قبل اغلب مدیران ارشد، به کامپیوتر بعنوان ابزاری برای لایههای پایین شرکت مینگریستند. ماشینهای تایپ و حساب برای کارمندان این لایههای سازمانی از قبیل منشیان، تکنسینها و کارمندان محاسب اختصاص داده شده بود. بندرت مدیر ارشدی یافت میشد که انگشتانش صفحه کلید را لمس کرده باشد، چه رسد به آنکه فناوری اطلاعات در تفکر راهبردی شرکت به او کمک کرده باشد. اما امروزه این وضعیت بکلی دگرگون شده است. اینک مدیران ارشد شرکتها به کرات در مورد ارزش راهبردی فناوری اطلاعات، نقش آنها در کسب مزیت رقابتی و دیجیتال کردن مدلهای تجاری شرکت به صحبت مینشینند. بسیاری از شرکتها پست مدیر انفورماتیک را به جمع تیم مدیریتی خود اضافه نموده و نیز از کمک شرکتهای مشاوره استراتژی به منظور ارائه ایدههای جدید در مورد نحوه هدایت سرمایهگذاریهای فناوری اطلاعات در جهت تمایز و مزیت آنها نسبت به رقبای خود بهره گرفتهاند.
اما در پشت این تغییر تفکرات، یک فرض ساده انگارانه نهفته است و آن اینکه همگام با رشد قدرت و حضور فراگیر فناوری اطلاعات، ارزش راهبردی آن نیز افزایش یافته است. این فرض گرچه به ظاهر منطقی و شهودی، اما فرض اشتباهی است. عاملی که واقعاَ سب راهبردیبودن یک منبع و ایجاد پتانسیل مزیت پایدار رقابتی در آن میشود، فراگیری آن نبوده و بلکه کمیاب بودن آن است.
کسب مزیت رقابتی نسبت به رقبا فقط از طریق در اختیار داشتن آنچه دیگران ندارند و یا انجام کاری که دیگران نمیتوانند، حاصل میشود. امروزه عملیات اصلی فناوری اطلاعات شامل ذخیرهسازی دادهها، پردازش دادهها و انتقال دادهها، برای همگان قابل دسترسی و تهیه میباشد. صرف قدرت و در دسترس بودن سبب شده این فناوری از یک منبع راهبردی بالقوه به یک عامل تولیدی تنزل یابد. امروزه فناوری اطلاعات از جمله هزینههای اجباری کسب و کار میباشد بدون آنکه امتیازی را برای شرکتها بهمراه داشته باشد.
مزیت رو به افول
بسیاری از مفسران، توسعه فناوری اطلاعات و خصوصاً اینترنت را با افول فناوریهای قدیمی مقایسه نمودهاند. البته بیشتر مقایسهها یا بر روی الگوهای سرمایهگذاری متناظر با فناوریها (سیکل رونق / رکود) و یا نقش فناوریها در شکلدهی مجدد عملیات در درون صنعت و یا حتی در درون اقتصاد کلان تأکید نمودهاند. در مقابل تحلیلهای اندکی بر روی تأثیرات این فناوریها در محیط رقابتی سطح بنگاهها صورت گرفته است. با این وجود تاریخ همواره مهمترین درسها را به مدیران میآموزد.
باید بین فناوریهای انحصاری و آنچه که اصطلاحاً فناوریهای زیرساختاری نامیده میشود، تمایزی قائل شویم. فناوریهای انحصاری در واقع یا در عمل به تملک یک شرکت درمیآیند. بعنوان مثال یک شرکت داروسازی ممکن است حق امتیاز یک ترکیب خاص دارویی که فرمول پایه خانوادهای از داروهای مشابه میباشد را نزد خود نگهدارد. نمونه دیگر یک شرکت تولیدی است که روشی ابداعی برای نوعی از فرآیند ساخت را کشف و بکار گرفته در حالیکه سایر رقبا به سختی میتوانند این روش را کپیسازی نمایند. مثال سوم شرکتی است که به تولید کالاهای مصرفی اشتغال داشته و حق انحصاری یک ماده جدید بستهبندی را که سبب فروش بیشتر محصول نسبت به محصولات رقیب میگردد، کسب میکند. تا زمانیکه فناوریهای انحصاری تحت حفاظت باشند، امکان پایهریزی مزایای راهبردی طولانی مدت فراهم خواهد بود و در نتیجه شرکتها به منافع بالاتری نسبت به رقبای خود دست خواهند یافت.
بعکس، چنانچه از فناوریهای زیرساختاری، بصورت مشارکتی و نه انفرادی، استفاده نماییم ارزش بسیار بیشتری تولید میشود. تصور کنید که در اوایل قرن نوزدهم بسر میبرید و یک شرکت تولیدیحقوق انحصاری کلیه فناوریهای مورد نیاز احداث خط آهن را بدست گرفته است. چنین شرکت فرضی، در صورت تمایل صرفاً میتوانست خطوط انحصاری بین تأمینکنندگان کارخانههای خود و توزیع کنندگان را احداث نموده و لکوموتیوها و واگنهای تملکی خود را بر روی این خطوط بکار اندازد و احتمالاً نتیجه مفیدی از این پروژه عاید کند. اما در یک مقیاس اقتصادی وسیعتر، ارزش تولیدی حاصل از چنین اقدامی در مقایسه با ارزش تولیدی حاصل از ساخت یک شبکه خط آهن باز بین شرکتها و خریداران متعدد قابل مقایسه نیست. خصوصیات و اصول اقتصادی فناوریهای زیرساختاری، خواه خط آهن یا تلگراف و خواه ژنراتورهای برقی، شراکتی بودن وسیع آنها را ایجاب میکند و اینکه بخشی از زیرساخت عمومی کسب و کار باشند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست