یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بورخس در مدار عطار


بورخس در مدار عطار

بورخس از همان دوران نوجوانی استعداد و علاقه خود را به شعر و هنر به دیگران نشان داد. او را می‌توان شاعر، فیلسوف و مقاله‌نویس هم به شمار آورد، اما شهرت وی بیشتر به سبب داستان‌های …

بورخس از همان دوران نوجوانی استعداد و علاقه خود را به شعر و هنر به دیگران نشان داد. او را می‌توان شاعر، فیلسوف و مقاله‌نویس هم به شمار آورد، اما شهرت وی بیشتر به سبب داستان‌های کوتاهش است. در جوانی با مقاله‌ای به عنوان «نویسندگی و جادو» بوطیقای داستان‌سرایی مدرن را مطرح کرد. او آنچنان که در این مقاله آورده، معتقد است که: «ادبیات تصویر واقعیت نیست، بلکه کوششی جهت رضایت و کنجکاوی خواننده است.» او با وجود نظریه‌پردازی در زمینه داستان و شعر و سرودن اشعار بسیار و نوشتن داستان و مقاله هیچ‌گاه موفق به نوشتن رمان نشد. بسیاری بر این اعتقادند که هیچ نویسنده‌ای به اندازه بورخس مورد مصاحبه با رسانه‌های مختلف قرار نگرفته است.

وقتی خبرنگار ماهنامه ادبی «مگزین لیته‌رر» از او سؤال می‌کند که: از کدام داستان بیشتر خوشتان می‌آید؟ در جواب می‌گوید: «فکر کنم از داستان «جنوب»، چون درباره زندگی شخصی خودم بوده» بورخس در جواب سؤال دیگری می‌گوید: «تقریباً تمام داستان‌هایم اتوبیوگرافی هستند. خیلی سخت است که آدم در مورد چیزی که به خودش مربوط نیست بنویسد.» به هر تقدیر این هم نظر جناب بورخس است در مورد اتوبیوگرافی. او در جایی نوشته است که قبل از اینکه در سال ۱۹۶۲ در امریکا با یک فیزیکدان ایرانی به نام فرید هوش‌فر آشنا شود با ادبیات، عرفان و فرهنگ ایرانی، از جمله «زرتشت»، «فریدالدین عطار» و کتاب «هزار و یک شب» آشنا بوده و به فرهنگ‌های شرقی از جمله ایران علاقه داشته است. او به آثار «جان لاک»، «هابز»، «هیوم»، «برکلی» و «اسپینوزا» علاقه‌مند بوده و آنها را مطالعه کرده است. منتقدین و محقق آثار او، وی را تحت تأثیر فلسفه کلاسیک ایده‌آلیست‌های انگلیس می‌دانند. او «هنری جیمز»، «کنراد»، «آلن پو» و «کافکا» را معلمین ادبی خود به حساب آورده و «عطار»، «بودا» و «شوپنهاور» را استادان فلسفی خویش دانسته است. بورخس به شعر کوتاه معتقد بود و می‌گفت شعر نباید بلند باشد. داستان‌های کوتاه او انقلابی در فرم ایجاد کرد و شهرت او امروزه نه به سبب شعرها و یا مقالات، بلکه بیشتر به خاطر داستان‌های کوتاه اوست. او را پایه‌گذار سوررئالیسم آرژانتینی و فوتوریسم اسپانیایی می‌دانند. «جاودانگان»، «نوشته خداوند»، «ویرانه‌های مدور»، «زخم شمشیر»، «مزاحم»، «جنوب» و «مرد مرده» از جمله داستان‌های کوتاه او هستند و از مقالات او می‌توان به «تاریخ ابدیت»، «این هنر شعر»، «تحسین سایه»، «پرچم سیاه» و... اشاره کرد.