سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
زندگی و مرگ با ممیزی در میان
این همه صدا که ممیز را میخوانند، برای چیست؟
مرتضی ممیز رفت و از هر سو نغمهای در سوگ و یاد او بلند است. در هنگامه این سمفونی تجلیل و قدرشناسی، درنگی میکنیم تا ببینیم راز این محبوبیت و دلیل این شأن و ارج چیست؟ به یاد بیاوریم که مقدمه این سمفونی در زمان حیات او نیز نواخته میشد. ممیز از معدود چهرههای هنری- فرهنگی خوشاقبال کشور بود که در حیات نیز عزت دید و بر صدر نشست. حتی زمانی که بر تخت خوابیده بود، سالار قبیله و غبطه انگیز خیلیها بود.
راستی گره این راز را چگونه باید گشود؟ در مراسم گوناگونی که در تکریم ممیز- پیش و پس از مرگ او- برپا شد، دوستان و همکاران و نیز صاحبمنصبان و دیگران، در رثای آن درخت تناور گرافیک ایران نکتههای فراوانی گفتند، اما پاسخ این پرسش، تمام و کمال داده نشد.
● در جستوجوی یک راز
برخی از دلایلی را که میتوانند پاسخ این پرسش باشند، مرور کنیم:
- ممیز پیشکسوت و پدر گرافیک نوین ایران بود.
اما راستش را بخواهید، پیش از او کسان دیگری در این راه گام زدهاند و خود ممیز در نوشتههایش، از آنها نام برده است و در مورد شجرهنامه و نسبشناسی پدر گرافیک نیز چندان رغبتی نداشت که از این عنوان تاجی برای خود بسازد.
این سخن از اوست:<من پدر گرافیک نیستم، پدر گرافیک نوین هم نیستم. من تنها یک تلاشگرم. این تعارفات متعلق به جامعهای است که دنبال سمبلهاست.>
همه کسانی که این سخن را شنیدند، میدانستند که عنوان پدر، نه بر اساس سابقه تقویمی، که به خاطر پدری کردن اوست.
- ممیز از پایهگذاران دانشکده هنرهای زیبا و استادی پرسابقه بود که دانشجویان زیادی تربیت کرد. در این زمینه نیز دیگرانی با او همراه بودهاند و خود او نیز استادانی داشته است. هر چند که آنها استاد نقاشی بوده و یا گرافیک را بهصورت نوین آن تدریس نکرده باشند. البته ممیز ساماندهنده رشته گرافیک در دانشگاه بود و پس از یک عمر معلمی در آنجا، شاگردان بسیار پرورده که شماری از آنها خود امروز از جمله استادان و چهرههای شاخص گرافیک ایران هستند. و این چیز کمی نیست، اما برای مرتبه بلند او کافی نیست.
- ممیز از دهه ۳۰ دست بهکار بوده و صدها اثر هنری خلق کرده است و بعضی کارهایش بهیادماندنی بودهاند. در مهارت و کفایت حرفهای او تردید نیست. اما آیا آن همه محبت و احترام به خاطر تکنیک قوی در طراحی یا پرکاری و خلاقیت نثار او میشد؟
بیتعارف و فارغ از بتسازی، میدانیم که در میان کارهای او هم نمونههای ضعیف یافت میشوند و بعضی سیاهمشقها نیز با امضای او روانه بازار شدهاند. خودش صادقانه میگفت که در مواردی کار دیگران را تقلید کرده است.
بله، ممیز بسیار کارکرده، اما شاید کسان دیگری باشند که شمار آثارشان از او فزونتر هم باشد، یا کسانی در این رشته بودهاند که صرفاً از نقطهنظر گرافیک و نقاشی، به او پهلو بزنند، اما چرا ممیز، ممیز شد؟
- ممیز از اولین دانشآموختگان گرافیک در خارج کشور بود که به ایران برگشت.
به نظر نمیرسد نیازی به درنگ روی این نکته باشد. تحصیلکردگان این رشته، هر چند اندک اما قابل شناسایی هستند، چه در مدرسه عالی هنرهای تزیینی پاریس و چه در کالجهای دیگر. اگر بخواهیم دقیقتر بدانیم، او از آن مدرسه عالی <گواهینامه طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی> گرفته بود. به فاصله چند سال بعد از آن نیز دانشجویان متعددی در رشتههای گرافیک و هنرهای تجسمی در سطوح بالاتر در دانشگاههای مختلف تحصیل کردند.
- ممیز به خاطر عضویت در انجمن بینالمللی طراحان گرافیک (AGI) و جامعه بینالمللی طراحان تبلیغاتی (IAA) شهرت و اعتباری کسب کرده بود.
اما میدانیم که او کمتر اینها را به رخ میکشید و آنها را نردبانی برای ترقی نمیدانست، جالبتر اینکه خود معرف چند تن از همکارانش به انجمن بینالمللی طراحان گرافیک شد. اکنون این انجمن اعضای ایرانی دیگری هم دارد.
- ممیز وجیهالمله- یعنی مورد قبول قوم و قبیله حرفه خود- بود. جایگاهش در کرسی دانشگاه و مدیر گروه آموزش گرافیک نیز به کمک او میآمد. اینکه ممیز تا این اندازه مقبول افتاد، خود همان پرسش ماست. نه پاسخ آن. اما همه کسانی که یک بار ممیز را دیده باشند، میتوانند گواهی دهند که او رفتاری عکس مسیر وجیهالمله شدن داشت. زبان تند و نیشدار او، بیش از آن که با کاراکتر وجیهالمله بودن سازگار باشد، میبایست به رماندن مردمان و دشمنتراشی میانجامید. صراحت لهجه و انتقادهای تند و بیپروای ممیز- که ملاحظه هیچ جمع و فضایی را نمیکرد- چرا باید به چنین اقبال عمومی منجر شود؟
- جوایز و تقدیرنامهها و نشانها، جایگاهی ویژه به او بخشیده بود.
البته در کارنامه حرفهای یک طراح گرافیک، جوایز و تقدیرنامههایی که از مراجع معتبر میگیرد، سرمایهای ارزندهاند، ولی مگر چند نفر از کسانی که در مراسم گوناگون تجلیل از ممیز شرکت کردند، از تعداد این جوایز و کیفیت آنها خبر داشتند؟
بله ممیز در سالهای اخیر و هنگامی که پنجه در پنجه سرطان انداخته بود، به عنوان چهره ماندگار شناخته شد، اما آیا آن سالهایی که در دانشگاه - یعنی خانه خودش- مورد بیمهری بود و راه را بر او بسته بودند، چیزی از شأن و قدر او کم شده بود؟
او جایگاه خود را از این یا آن عنوان رسمی، یا تندیسی نصب شده در جزیره کیش، بهدست نیاورده بود. ممیز سالها پیش از آن، مهر خود را بر دلهای هنردوستان و هنرشناسان نشانده بود.
● او مثل همه مردان بزرگ بود
مرور دلایل مفروض، نشان میدهد که ریشه در جای دیگری است. او از روزگار نوجوانی، پدر بزرگی و سالاری را با خود داشته است. او شخصیتی بزرگ و احترامبرانگیز داشت. شخصیتی که در آن درشت خویی با مهربانی، صراحت با حسن نیت، اقتدار با فروتنی، جسارت با نجابت، آموختن با آموزاندن و انتقاد با تشویق به هم آمیخته بودند.
اگر بخواهیم در یک کلام بگوییم، او همانند سایر مردمانی بود که به جایگاهی معتبر در حوزه کار و زندگی خویش میرسند. او مثل همه چهرههای بزرگ، از خودش فراتر رفته بود. ممیز از دایره تنگ <خود>، بیرون زده و شانهاش را زیر بار مسؤولیتهای جمعی داده بود. این نقطه عزیمت همه مراتب دیگری است که او را در نظر مردمان و همگنان عزیز گردانید. همه عوامل دیگر از جمله آنچه در سطرهای قبلی به آنها اشاره رفت نیز البته سهمی در این بزرگی داشتهاند، حتی قامت بلند و چشمان نافذ و سبیل پرهیبت و خندههای بلند و تن صدای او نیز در شکلگیری این مقام به سهم خود اثر داشتهاند، اما همه چیز از آن جا شروع میشود که او از دایره تنگ منافع فردی میگذرد و آگاهانه چالشهای یک راه پرسنگلاخ را به سوی مقصدی که آنجا آب و نان پخش نمیکنند، به جان میخرد.
ردپای او را روی این مسیر میتوان به آسانی مشاهده کرد:
ممیز در مقام معلم نه استادکار همه تلاش خود را برای آموزاندن روشهای درست دیدن و خوب فهمیدن و نیکاندیشی و اجرای حرفهای گذاشت. او در آموزش گشادهدست بود و فوت کوزهگری را به اندازه یک فوت هم قبول نداشت، چه رسد به اینکه تنگنظرانه بخواهد چیزی را از شاگردان خود پنهان کند. او شکوفایی و بزرگی خود را در تعداد دانشجویان و تربیتیافتگان خبره و صاحبنظر میجست.
- ممیز در تمام سالهای فعالیت- چه در حوزه گرافیک، چه در همکاری با حرفههای دیگر- به فکر برکشیدن همراهان بود. او بزرگی خود را در تحقیر دیگران نمیجست و نیک میدانست که تنها در جمعی از رشد یافتهها و به همراهی آنها میتواند خود را سربلند ببیند وگرنه در شهر کورها، یکچشم پادشاه است.
- ممیز مسؤولیتپذیر بود. او بدون اینکه ادعایی بر زبان براند، در برابر جامعه و هنرمندان و دانشجویان احساس مسؤولیت میکرد و خوب میدانست که میتواند از اعتبار و شهرت و جایگاه خویش، سپری برای صیانت از سرمایههای ملی و هنری این مرز و بوم بسازد. او با درک این رسالت، همه ستمها و بیمهریها را تاب آورد. در دانشکدهای که خود پی افکنده بود، خوارش داشتند و او صبوری کرد، چندان نازک نارنجی نبود که از تحقیرها به ستوه آید و بار سفر بندد. همه بیمهریها را با قلم گذشت، رنگی از مهربانی زد و با خون جگر، رنگ رخساره را سرخ نگهداشت. سرانجام او پیروز و سربلند برآمد و به تدریج دلجوییها و تقدیرها، آن رنجها را از خاطرش زدود. بار دیگر مدیر گروه عکاسی و گرافیک دانشکده شد. این عنوان که تا آخرین روز حیات با او بود، در طول روزهای سخت بیماری هم برای او مسؤولیتآفرین بود.
- ممیز به جای گسترش و رونق کارگاه خویش، بیشتر همت و تلاش خود را در راه تشکیل انجمن صنفی طراحان گذاشت و همه تدبیر و قدرت استدلال و اعتبارش را برای چارهجویی، کسب مشاوره و برداشتن موانع و ایجاد همدلی و تشویق همگنان به حضور در انجمن و تقویت آن بهکار گرفت. او با این اقدام به یک صنف هویت بخشید و علاوه بر نشریه <جهت اطلاع> با راهاندازی و سردبیری نشریه <نشان> جریان مداومی از پشتیبانی تئوریک را همراه این بازوی اجرایی کرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست