پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
تراکم آسیب ها و مدیریت دولتی جامعه ایرانی
توجه قدرتمند به مسائل، آسیبها و تراکم آنها و درنهایت بحرانها، میتواند در صیانت نظام اجتماعی از خطر سقوط و بهویژه مردمان از تخفیف و امور ناخوشایند، مفید باشد. البته آنچه حائز اهمیت است آنکه جامعه نباید به شرایط تراکم آسیبها گرفتار شود. فراموش نکنیم این حالت تنها در شرایطی به وجود میآید که مدیران عالی قادر نباشند به خوبی به وظایف خویش برای توسعه و رشد عمل کنند؛ در این صورت انواع آسیبها زندگی خصوصی و عمومی را فرامیگیرد. در این نوشتار ما درصدد طرح آسیبها و انباشتگی آنها برآمدهایم تا ضمن الف - تراکم آسیبهای اجتماعی
این روزها به گونهای تصاعدی نگرانیهایی از حجم و تراکم آسیبهای اجتماعی بیان میشود؛ مسالهای که مدتها رنجش خاطر عمومی از اوضاع و نیز از دولتیها را برانگیخته است. مسائلی نظیر:
ـ فقدان رعایت موازین و قواعد اخلاقی در ارتباطات و معاشرتها
ـ بیکاری بین ۵/ ۱ تا ۲ میلیون نفر گفته شده است
ـ فقر رو به گسترش بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر
ـ رواج جرائمی مانند قتل، دزدی، انواع دعاوی خانوادگی، طلاق، پدیده کودکان خیابانی و بیسرپرست و... به طوری که سالانه حدود ۱۰ میلیون پرونده در دستگاه قضایی کشور گشوده میشود. این در حالی است که جرائم اداری نیز جدای از جرائم فوق، سالانه بین ۱۲ تا ۱۵ درصد رشد اعلانشده دارد و در هیاتهای رسیدگیکننده مستقل اداری، به آنها رسیدگی میشود.
الف) گسترش احساس تبعیض
پدیده حاشیهنشینی که بنا به تعاریف متعدد از ۴ تا ۲۰ میلیون نفر به آن دچارند
و بحران هویت و تغییر مراجع اجتماعی نسل جوان به دنبال شتاب گرفتن تحولات و پدیده از جا کندگی اجتماعی و عدم استقرار در نقطهای خاص، سبب شده است تا نوعی تمایز بیننسلی کاملا مشهود باشد. در عین حال، با گونههایی از آرمانگرایی به جای واقعگرایی در بین مدیران عالی جامعه روبهرو هستیم به طوری که حتی اجازه وجود واحدی که به طور رسمی بتواند به مشاهده و ثبت اطلاعات و آمار آسیبهای اجتماعی بپردازد را نمیدهند. از این رو شاهد درک متفاوت و گاهی متضاد و حتی شکاف اطلاعاتی بین دو گروه از مدیران عالی یعنی آرمانگرایان و واقعگرایان هستیم.
ب) آسیبهای سیاسی - مدیریتی
در عرصه سیاسی، فشار بیماریهای مزمن دیرپا از یک سو و ایجاد مشکلات جدید در اثر نارساییهای مدیریتی از دیگر سو، بر پیچیدگی و گستردگی مسائل افزوده است و مراحل ورود به بحران تا حدود زیادی طی شده است. این مشکلات و مسائل را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد. در زمینه مدیریت سیاست خارجی، یادآوری دو نکته قابل توجه است
نخست) تعقیب ایدئالیسم صرف در روابط بینالملل و پذیرش مسوولیتهای فراملی پرریسک برای کشور و دوم) پذیرش سیاستهای معطوف به انزوا در روابط بینالملل به جای تعامل گسترده با کشورها و دولتها برای افزودن بر منافع ملی. در حوزه مدیریت سیاست داخلی نیز باید گفت رشدافراطگرایی در کشور و به دست آوردن سهم قابل ملاحظهای در قدرت و عدم کنترل آنان باعث شده است تا
اولا ) اسلام بهویژه تشیع با آموزههای افراطی پیوند بخورد و از این راه آسیبهای جدی به کارکرد دین از یک طرف و باورهای ایمانی مردم از طرف دیگر وارد شود،
ثانیا) رشد پدیده <افراط> عقلانیت را از نظام تصمیمگیری و ثبات را ازعرصه عمل در کشور تا حدود زیادی از بین میبرد. مساله دیگر در این خصوص، امتداد ابهام در مورد حرمت انسان و به طور مشخص حقوق بشر است. وجود ضعفهایی در این مورد موجب شده است تا جمهوریت نظام آسیب ببیند و آرای مردم جایگاه تعیینکننده خود را از دست بدهد.
ج) آسیبهای اقتصادی
ـ تداوم و تقویت و فربهی اقتصاد نفتی و دولتی بودن حدود ۸۰ درصد فعالیتها
ـ رانتی بودن امتیازات و فعالیتهای اقتصادی که حکایتگر پیوند غیرطبیعی اقتصاد با قدرت سیاسی در کشور ما است
ـ بی ثباتی قوانین و مقررات و بالاخره تصمیمهای حاکم بر کسب و کار و گسترش فضای بیاعتمادی
وجود ممنوعیتها و موانع سیاسی برای اقتصاد و منزوی ماندن آن و در نتیجه پذیرش محرومیت از منافع منطقهای و بینالملل
ـ پرداخت هزینههای غیرعادی و خارج از چارچوبهای معمول اقتصادی برای مسوولیتهای فراملی و نیز برای پذیرش تصدیگریهای فرهنگی گسترده
ـ هزینههای سنگین ناهنجاریهای ساختاری و بسترهای اجرایی نامناسب
ـ پیوند اقتصاد با فساد گسترده ناشی از شرایط آنومیک جامعه، تخریب بنیانها و شرایط درونی رکود تورمی
آشفتگی در نظام تصمیمگیری و طرح الگوها و راهبردهای متضاد و تناوبی در عرصه سیاستها، استراتژیها و روشها که بعضا در نقطه مقابل و خنثیکننده یکدیگر نیز بودهاند.
گستردگی فقر و بیکاری و به هم خوردن تعادل درآمد و هزینه خانوادهها
د ) آسیبهای فرهنگی
ـ سرخوردگی و برگشت موج امید ناشی از ناکامی در کسب توفیق برای زندگی بهتر
ـ پیدایش پدیده افراطیگری مذهبی و فربه شدن امواج احساسی، به جای خردورزی و عقلانیت
ـ ضعف انسانگرایی و اخلاق در جامعه
ـ تولید انواع ناهنجاریها و متقابلا غفلت از هنجارسازی متناسب با شرایط و نیازهای به سرعت متحول شده
ـ سیطره مطلق دولت بر ساخت و ساز و تعاملات فرهنگ و در نتیجه رسوخ محافظهکاری و بازدارندگی در متن فرهنگ و در نتیجه رخداد نوعی استبداد فرهنگی که در آن نه مردم بلکه دولت تعیینکننده، سیاستگذار و مجری است.
ـ تولید بیاعتمادی و عدم مشروعیت
ـ بیثباتی، ناامنی، بههمریختگی و هرج و مرج
مراحل فوق، وقتی یکی پس از دیگری بهوقوع میپیوندد؛ که سیستم اولا، در برابر امواج اصلاح از درون مقاومت کند و ثانیا، فرصتهای موجود در هر مرحله را از دست بدهد و راه برگشت را برای خود مسدود کند.
سیدحسن الحسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست