پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

فقط «راه خلاف» باز است


فقط «راه خلاف» باز است

درباره «فرار» دختران از خانه به قصد ازدواج

«اگه چشمات بگن آره، واسه من کاری نداره» ، «بی‌تو هرگز»، «دریای عشق ساحل ندارد»،«می‌خوامت با همه مصیبت‌هات» و... برخی از جمله‌هایی است که عشاق هنگام ابراز عشق و ارادت خود به معشوق به زبان یا روی کارت‌های تبریک و نامه‌های پر سوز و گداز می‌آورند.

عشق چیزی نیست که سن و سال و محدوده زمانی مشخصی را شامل شود. ممکن است هنگام پیری سر بجنباند یا این‌که در دوره جوانی به رسوایی برسد. یکی از پدیده‌هایی که درباره عشق‌های جوانی دیده می‌شود، مقاومت خانواده‌ها در مقابل ازدواج دختران و در نتیجه «فرار دختران از خانه» است. این مساله آنقدر همه‌گیر است که هر هفته پرونده‌ای با چنین موضوعی را به اتاق بازپرس‌های قضایی در شعبه‌های مختلف دادسراهای کشور ارسال کند. در مطلبی که می‌خوانید، از زبان رحمان طوفانی، بازپرس دادسرای ناحیه ۲ تهران به بررسی این موضوع و مسائل و مشکلاتی که در چنین مواردی رخ می‌دهد پرداخته‌ایم.

بر اساس قوانین کشورمان دختر برای ازدواج حتما به اجازه پدر و در صورت فوت پدر به اجازه «جد پدری» نیاز دارد. اگر پسری نیز به دختری علاقه داشته باشد، باید حتما رضایت پدر او را برای ازدواج جلب کند. اما در برخی موارد پدر دختر بنا به دلایل گوناگونی با ازدواج دخترش موافق نیست. در چنین مواردی ممکن است عاشق دلسوخته و علاقه‌مند بی‌سروصدا و بسادگی از کنار این موضوع بگذرد و به دنبال زندگی خودش برود، اما ممکن است بنا به دلایل مختلفی نتواند از معشوق چشم‌پوشی کند. به گفته رحمان طوفانی، بازپرس دادسرای ناحیه ۲ تهران، قانون در چنین مواردی راه‌حلی را پیش پای این دختران و پسران گذاشته است. آنها با قرار گرفتن در چنین شرایطی می‌توانند به دادگاه خانواده مراجعه و با ارائه دادخواستی از دادگاه تقاضای صدور اجازه ازدواج کنند. در چنین مواردی قاضی دادگاه به بررسی وضعیت دختر و پسر می‌پردازد. در صورتی که آنها از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همتراز یکدیگر و اصطلاحا «هم‌کفو» هم باشند، اجازه ازدواج را صادر خواهد کرد. البته پسر نیز باید از لحاظ اجتماعی، اخلاقی و مالی مشکلی نداشته باشد. مثلا سابقه‌دار نباشد، خانه‌ای برای سکونت همسرش داشته باشد و با داشتن شغل یا درآمد بتواند یک زندگی را اداره کند. ارائه مدرک تحصیلی یا مدرکی مبنی بر اجاره منزل و داشتن شغل مناسب، از نکاتی است که دادگاه نسبت به بررسی آن اقدام می‌کند.

البته در چنین مواردی دادگاه پدر دختر را هم می‌خواهد تا شنونده دلایل احتمالی او برای مخالفت با این ازدواج باشد. طبق گفته این بازپرس اگر شأن دختر از پسر پایین‌تر باشد، معمولا دادگاه مخالفتی با این ازدواج ندارد، اما اگر شان دختر بالاتر از پسر باشد، در این خصوص تصمیم‌گیری با حساسیت‌های بیشتری همراه است. نکته مهم این است که دادگاه باید به یقین برسد که این ازدواج از روی هوی و هوس نیست که در مدت کوتاهی پس از شکل‌گیری آن منجر به طلاق شود. شاید عده‌ای تصور کنند وجود چنین قوانینی سبب محدود شدن دختران و دوشیزگان می‌شود، اما وقتی درخصوص فلسفه این مساله از رحمان طوفانی سوال می‌کنم، پاسخ می‌دهد: فلسفه چنین تصمیمی ‌به درک قانون از وضعیت دختران بازمی‌گردد. معمولا دختر خانم‌ها بعد از ازدواج با فردی که مناسب زندگی آنها نیست، با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند. این مساله در مورد دختران دبیرستانی زیر ۲۰ سال بسیار شایع است. آنها اغلب تصمیم‌های خود را بر اساس «احساس» می‌گیرند و فریب افراد کلاهبردار و سودجو را می‌خورند و به همین دلیل با خریدن یک هدیه، گرفتن شاخه‌ای گل و شنیدن چند حرف عاشقانه تصور می‌کنند مرد ایده‌آل خود را پیدا کرده‌اند، اما دختران جوان بعد از ورود به دانشگاه، به دلیل قرار گرفتن در فضایی که امکان معاشرت با افراد مختلف را دارند، به درک اجتماعی بالاتری می‌رسند و دیگر بسادگی گول حرف‌های افراد فریبکار را نمی‌خورند.

طوفانی در ادامه تاکید می‌کند: مراجعه به موارد واقعی نشان می‌دهد هیچ‌گاه پدر، بدخواه دخترش نیست و در اغلب ازدواج‌هایی که به طلاق منجر می‌شود، پدر به دلیل شناخت درستی که از خواستگار دخترش داشته مخالف ازدواج دخترش بوده است.

● فرار دختران از کجا آغاز می‌شود؟

در مواردی که تلاش‌های دختر و پسر جوان برای کسب موافقت پدر دختر به نتیجه نمی‌رسد، یکی از راه‌هایی که پسران در پیش می‌گیرند «فراری دادن دختر از خانه» است. نکته قابل توجه از نظر این بازپرس این است که برخی مراجع تقلید اجازه پدر را شرط صحت عقد نمی‌دانند و اگر عقدی بدون اجازه پدر صورت گیرد نیز از نظر آنها صحیح است. البته قانون ما نظرغالب را قبول کرده و به همین دلیل از نظر قانون حتما باید اجازه پدر برای ازدواج دختر باکره وجود داشته باشد. اگر هم دختری بکارت خود را بنا به هر دلیلی از دست داده باشد، برای ثبت قانونی ازدواج خود باید با حضور در مرجع قانونی و دریافت برگه معاینه به پزشک معتمد قانون مراجعه کرده و با اثبات این مساله برای دادگاه، اقدام به ازدواج کند. طبق گفته طوفانی در مرجع قانونی نیز در خصوص این مساله که این دختر جوان کجا و در چه شرایطی بکارت خود را از دست داده پرس و جویی نمی‌شود و فقط در این مورد تصمیم‌گیری می‌شود. اما دختران جوان باید در چنین مواقعی آگاه باشند که زمینه برای سوءاستفاده از آنها بسیار زیاد است و اگر پسری آنها را تشویق به فرار کرد، از طرفی هیچ مجازاتی در انتظار پسر جوان نیست، ولی آسیب‌های مختلفی در کمین این دختر جوان قرار دارد. موضوعی که طوفانی در تشریح آن می‌گوید: «دختر و پسری که فرار کرده‌اند در صورتی که رابطه‌ای میان آنها ایجاد نشود، مرتکب جرمی‌ نشده‌اند. اگر این رابطه شرعی نباشد مجازات‌های مربوط به ایجاد رابطه نامشروع در انتظار آنهاست، اما در اغلب موارد پسر عنوان می‌کند طرفدار مرجع تقلیدی است که وی ازدواج دختر بدون اجازه پدر را مجاز شمرده است. ضمن آن‌که در این موارد ممکن است دختر و پسر، کاغذی را نشان دهند که در آن درباره ازدواج موقت با هم به توافق رسیده‌اند.

در چنین مواردی پدر دختر نیز نمی‌تواند شکایتی از پسر مورد نظر داشته باشد. پدر فقط می‌تواند پس از اطمینان از فرار کردن دخترش، با اعلام شکایت در دادسرای جنایی مفقود شدن دخترش را اعلام کند و پس از آن، دختر در صورت شناسایی دستگیر و به خانواده‌اش بازگردانده می‌شود. در این موارد مجازات خاصی نیز در انتظار پسر نیست، زیرا دختر به عنوان فردی عاقل و بالغ خودش مسوول اعمال خودش است و وجود یک صیغه‌نامه نیز نشان می‌دهد رابطه جنسی غیرمشروعی میان آنها وجود نداشته که این مساله متضمن مجازات باشد. در چنین مواردی نیز قضات معمولا تحقیق‌های پیچیده‌ای انجام نمی‌دهند، چون پای آبروی افراد در میان است و حیثیت افراد و خانواده‌ها از نظر قانون امری مهم است که اگر قرار باشد درخصوص آن کنجکاوی زیادی صورت گیرد، ممکن است آبرو و حیثیت افراد زیادی در خطر بیفتد. به همین دلیل در برخی پرونده‌ها دختری پس از ۱۵ بار فرار، باز هم دستگیر و به خانواده تحویل داده می‌شود. نکته جالب توجه دیگر این‌که در چنین مواردی، خانواده‌ها پس از اطلاع از روابط جنسی میان دختر خود با پسر مورد نظر، اجازه ازدواج می‌دهند تا آبروی خانواده حفظ شود، هرچند در اغلب موارد، این ازدواج‌ها به طلاق‌های زود هنگام منجر می‌شود.

● وقتی فرار، طعم خلاف می‌گیرد

فرار دختران و پسران به خودی خود، از نظر قانون جرم تلقی نمی‌شود اما اقدامات بعد از فرار جرم‌زاست. تجربه‌های این بازپرس قضایی می‌گوید، اغلب موارد این فرارها زمینه‌های مجرمانه دارند یا در ادامه به جرم‌های خاصی منجر می‌شوند. مثلا پسری با دختری رابطه دارد و بعد از گرفتن چند عکس از او، تهدیدش می‌کند که اگر با او همراه نشود، عکس‌های دختر را برای خانواده‌اش می‌فرستد یا آن را در محل کار یا زندگی دختر توزیع می‌کند. در چنین مواردی پسر مرتکب جرم شده و مجازات سختی در انتظار اوست. اگر فردی هم به شکل حرفه‌ای اقدام به فراری دادن دختران جوان کرده، از این طریق از آنها سوء‌استفاده کند، باز هم مشمول مجازات‌های سختی خواهد شد. یکی از جرائمی‌ که در این زمینه اتفاق می‌افتد، «قوادی» است. طبق ماده ۱۳۵ قانون، جمع یا مرتب کردن ۲ نفر یا بیشتر برای زنا یا لواط قوادی نامیده می‌شود و اغلب دختران فراری، طعمه خوبی برای چنین افرادی هستند. قوادی نیز جرمی ‌است که با ۲ بار اقرار یا شهادت ۲ مرد عادل اثبات می‌شود و مجازات حد آن، ۷۵ تازیانه و تبعید از ۳ ماه تا یک سال برای مردان و تا ۷۵ تازیانه برای زنان است. البته در کنار قوادی معمولا جرائم دیگری مانند شرب خمر یا مصرف مواد مخدر نیز رخ می‌دهد که این جرائم نیز از نظر قضات مجازات‌های خود را دارد.

فرار دختران و پسران به‌خودی‌‌خود از نظر قانون جرم تلقی نمی‌شود اما اقدامات بعد از فرار جرم‌زاست جز این موارد در اغلب موارد این فرار‌ها منتهی به کارهایی همچون دزدی، خرید و فروش مواد مخدر یا کارهای خلاف دیگر به شکل دو نفره یا چند نفره می‌شود و در چنین مواردی اگر این کارها به شکل مشترک توسط دختر و پسر فراری صورت گیرد، برای هر دو مجازات به همراه دارد.

بخش تلخ ماجرا جایی است که دختران جوان پس از گذران چند روز و گاهی چند هفته با پسر جوان از سوی او رها می‌شوند. در چنین شرایطی اتفاق‌های ناگوار یکی پس از دیگری به سراغ آن دختر می‌آید. دختری که پولی در جیب ندارد و جایی هم ندارد، طبق گفته طوفانی «مورد مطالبه همه مردان» است. حتی اگر او پولی هم به همراه داشته باشد، این پول پس از مدت کوتاهی تمام می‌شود یا این‌که توسط دیگران دزدیده می‌شود. در چنین شرایطی، مردان مختلف برای او دندان تیز می‌کنند؛ ضمن آن‌که در چنین شرایطی، هیچ مردی در راه رضای خدا به این دختر کمک نمی‌کند و اگر هم چنین چیزی را دختر بشنود، نباید باور کند مگر این‌که زنی بخواهد به او کمک کند او را در خانه‌اش پناه دهد که این مساله تا حدود کمی قابل باور است. از طرف دیگر، در جامعه ما هیچ کس به دختری که نمی‌شناسد، کار نمی‌دهد و چنین دخترانی حتی امکان استفاده از هتل یا مسافرخانه را هم ندارند. در چنین شرایطی، وقتی دختر در چنین موقعیتی قرار می‌گیرد، اگر تمایلی به بازگشت به خانه نداشته باشد، فقط «راه خلاف» برای او باز است و باید به جای یک زندگی شرافتمندانه تن به بزهکاری بدهد. یکی از مسائلی که در چنین مواردی در انتظار این دختران است، افتادن به دام باندهای خلافکاری است که به گفته طوفانی، در آنها حس شرافت و شخصیت جای خود را به ددمنشی داده است . نتیجه نیز در اغلب مواردکشته شدن دختران، سوزاندن جسد آنها و از بین بردن همه نشانه‌هایی است که بتواند به شناسایی این دختران بینجامد. شکل خوشبینانه‌تر ماجرا آشنایی این دختران در پارک‌ها با زنان خلافکار و همکاری با آنها در فروش مواد مخدر است.

در برخی موارد نیز طبق گفته‌های این بازپرس قضایی، چنین دخترانی در دام باندهای فساد می‌افتند و به ابزاری برای ایجاد ارتباط‌های نامشروع تبدیل می‌شوند.

● ولگردی جرم است

نکته مهمی‌ که در این میان وجود دارد، «نحوه دستگیری» چنین دخترانی است. یک دختر فراری از خانه ممکن است به جرم ولگردی یا گدایی دستگیر شود. از نظر قانون، فرار کردن دختر جرم نیست مگر این‌که او ولگرد بشود یا پس از فرار، مرتکب اعمالی مانند: دزدی، رابطه نامشروع، فروش مواد مخدر و... شود. از نظر قانون نیز ولگرد به کسی گفته می‌شود که جا و مکان مشخصی نداشته باشد. فرد ولگرد کسی است که اعمالی خلاف شأن و شخصیت خود انجام می‌دهد و برای مردم مزاحمت ایجاد می‌کند و کارهایی انجام می‌دهد که هدف نهاییاش سلب آسایش از مردم است و قانون برای چنین افرادی مجازات تعیین کرده است.

طوفانی به این مساله نیز اشاره می‌کند که در برخی موارد، دختران به دلیل ضرب و شتم ناپدری و نامادری یا دیگر اعضای خانواده مجبور به فرار می‌شوند. مراجعه به بهزیستی یا مراکز قانونی دیگر و حتی شکایت از اعضای خانواده در دادسرا از راه‌حل‌های پیشنهادی این مقام قضایی برای دختران است، اما طوفانی توصیه مهم‌‌تری دارد که آن را این‌گونه بیان می‌کند: «همیشه باید علاج واقعه را قبل از وقوع آن کرد. باید خانواده‌ها محیطی را به وجود بیاورند و صمیمیتی را در جمع خود ایجاد کنند که اگر پسری به دختر آنها پیشنهاد دوستی داد، دختر با یکی از اعضا مشورت کند. در حال حاضر، نوجوانان ما خیلی بیشتر از گذشته به «درک کردن» نیاز دارند و مسائلی مانند: پول، امکانات رفاهی، داشتن خودرو و... جای درک کردن را نمی‌گیرد. متاسفانه دختران نوجوان دبیرستانی خیلی در معرض این مساله هستند و خانواده‌ها بسادگی می‌توانند با زبان خوش در موقعیت‌های بحرانی دختران خود را آرام کنند و مانع از بروز فجایع مختلف در این زمینه شوند.»

فضه میرباقری