چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

سوییزی و انباشت سرمایه در ژاپن


سوییزی و انباشت سرمایه در ژاپن

مقایسه ی پیش بینی ۱۹۸۰ با وضعیت امروز

در یک مقاله‌ی تحلیلی که ساده و روشن اما مستدل و قوی و از سوی پل سوییزی در سال ۱۹۸۰ به نام چشم‌انداز ژاپن به چاپ رسید (مانتلی ریویو، فوریه‌ی ۱۹۸۰، جلد ۳۱، شماره‌ی ۹) پیش‌بینی‌هایی چشم‌گیر و بسیار نزدیک به درستی ارائه شد. سوئیزی در این مقاله ژاپن را با کانادا، انگلستان، ایتالیا، آلمان غربی، فرانسه و ایالات متحده مقایسه کرد. او دریافت که در این کشورها سهم صادرات به اضافه‌ی واردات در تولید ناخالی داخلی GNP به ترتیب برای کشورهای یاد شده ۱/۴۰، ۶/۳۹، ۲/۳۶، ۶/۳۵، ۵/۲۸، ۷/۱۰ درصد و در ژاپن ۲/۱۸ درصد بود، ژاپن از همه‌ی کشورها به استثنای ایالات متحده، سهم کم‌تری داشت و حتی نصف سهم متوسط این کشورها را دارا بود. سوییزی چنین مطرح می‌کرد که ژاپن انعطاف خوبی از طریق واردات برای افزایش صادرات داشته است که به‌ویژه در هنگام تکانه‌های نفتی توانمند بوده است. اما او می‌افزاید که هیچ تضمینی برای ادامهی جدی این روند وجود ندارد. باری در آغاز قرن بیست و یکم سهم کلی تجارت خارجی ژاپن کماکان ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی بوده است (یو. ان. دی. پی. گزارش توسعه‌ی انسانی، ۲۰۰۱، ص ۱۸۶). به‌هرحال بهبود نسبی این سهم با توجه به افزایش سریع GNP می‌تواند نشان از افزایش جدی در میزان مطلق تجارت خارجی ژاپن داشته باشد، اما این، جوهره‌ی یافته‌ی سوییزی را خدشه‌دار نمی‌کند.

سوییزی البته دراین مقاله از معجزه‌ی ژاپنی نام می‌برد اما آن را نمی‌پذیرد زیرا رشد تولید و انباشت ژاپن را به مثابه بخشی از قانون رشد و انباشت سرمایه‌دارانه، امری محتوم تلقی می‌کند. به گمان او معجزه‌ی ژاپنی زمانی اتفاق می‌افتد که سهم انباشت به نفع مصرف مهار شود، و او به وضوح به چنین معجزه‌ای برای اقتصادهای سرمایه‌داری کم‌مهار یا بی‌مهار اعتقادی ندارد.

او در پایان مقاله‌ی خود می‌آورد (مانتلی ریویو، همان، ص ۱۴)

«من به هر حال نمی‌دانم در کجا گردانندگان قدرت در جوامع سرمایه‌داری انتقال درآمد از انباشت به سمت مصرف را برعهده گرفته‌اند. نیز فکر نمی‌کنم که چنین رخدادی محتمل باشد، دست‌کم در ژاپن که به خاطر تمام روش‌های دموکراسی پارلمانی که سیاست‌گذاران آمریکا و ژاپن بکار برده‌اند تا این امر را جا بیندازند که در دورهی پس از جنگ قوی‌ترین و کم معارض‌ترین دیکتاتوری بورژوازی بزرگ در جهان سرمایه‌داری بوده‌اند. تنها اگر چنین انتقالی صورت گیرد، معجزه‌ی واقعی ژاپن رخ داده است.»

توجه داشته باشیم که در دهه‌ی هشتاد قرن گذشته نرخ رشد تشکیل سرمایه ۵ درصد بود که در دهه ی بعد به ۵/۰ درصد رسید اما بار دیگر این نرخ پس از ۱۹۹۹ افزایش یافته به سطح متوسط ۳ درصد مبالغ شد. درهمان حال نرخ رشد مصرف سرانه خانوار از ۷/۳ درصد در دهه‌ی هشتاد به ۷/۱ درصد در دهه‌ی نود سقوط کرد. این نرخ در قرن بیست‌ویکم، به رغم بهبود و نرخ انباشت، بهبود جدی نیافته است. این ارقام کلیات پیش‌بینی سوییزی را به اثبات می‌رسانند. به‌هرحال، میزان نرخ رشد هزینه‌های مصرفی دولت نشان از گسترش و بهبود و کیفیت جدی در نظام‌های یارانه‌ای و تأمین اجتماعی ندارد. دموکراسی ژاپن پا‌به‌پای دموکراسی آمریکایی به سمت نولیبرالیسم و سپس نومحافظه‌کاری حرکت کرده، نخبه‌گرایی، کنترل نامستقیم و دیکتاتوری نامحسوس بورژوایی را تحکیم کرده است. در روابط خارجی وابستگی روز افزون ژاپن به آمریکا هر چه آشکارتر می‌شود. امروز در ژاپن، با بیش از ۱۳۱ میلیون نفر جمعیت، تولید ناخالص داخلی صرف انباشت می‌شود. سطح زندگی مردم در مقایسه با آمریکا، ژاپن، استرالیا، کانادا و در مواردی انگلستان و فرانسه تعریفی ندارد. ژاپن نمی‌تواند با این سطح مصرف و با این وابستگی به یک ابرقدرت تبدیل شود، اما چین بزرگ در همسایگی این کشور کوچک به یک غول اقتصادی، سیاسی و نظامی تبدیل می‌گردد.

سوییزی در مقاله‌ی خود می‌آورد که ژاپن خیلی زود پا به مرحله‌ی سرمایه‌داری انحصاری گذاشت: بی‌اغراق مستقیماً از فئودالیسم به سرمایه‌داری انحصاری به هر حال پس از جنگ دوم بود که شرکت‌های غول‌پیکر در کشور ظاهر شدند. بانک‌ها و دولت‌ها با هماهنگی کاملاً زیاد وظیفه‌ی تأمین مالی شرکت‌های انحصاری و بنابراین تولید، تجارت و انباشت را برعهده گرفتند. نرخ سود، پیش از انتشار مقاله‌ی سوییزی ۱۰ درصد بود که با توجه به تورم ۵/۳ درصدی می‌توانست شرکت‌ها را قادر به بازپرداخت بدهی و انجام انباشت سازد. امروز کماکان در ژاپن، به‌ویژه در سطح سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی ژاپنی این نرخ سود بالا و نحوه‌ی ایجاد و ارزش افزوده‌ی زیاد و سودآفرینی قوی در ژاپن وجود دارد.

ژاپن بنا به بررسی سوییزی مدت‌ها از مکان دستمزدهای ارزان، سود فراوان برد. در اواخر دههی هفتاد که دستمزدها رو به افزایش گذاشتند بهره‌وری و نرخ سود نیز بالا رفتند. به‌هرحال امروز سرمایه‌داری این کشور با وارد کردن کارگر ارزان و در کنار آن ارتقای نیروی کار بومی، از نظام جهانی به نفع انباشت بهره‌کشی می‌کند. افزایش قوه‌ی خرید داخلی با توجه به محدودیت نسبی دستمزد نسبت به سود زمینه‌ی خوبی را برای ایجاد تقاضاهای معطوف به انباشت و سود فراهم آورده است.

نظریه‌ی سرمایه‌داری انحصاری پل سوییزی و پل باران که با توجه به اقتصاد آمریکا نوشته شد در ژاپن کاربرد یافته است. کل ارزش اضافی در ژاپن براساس عملکرد سرمایه‌ی انحصاری تا زمان نوشتن مقاله‌ی سوییزی به‌شدت رو به افزایش بود. اکنون که به مثابه دنباله‌ی طبیعی آن نوع سرمایه‌داری فراملیتی ژاپن وارد کارزار جهانی‌سازی شده‌اند، ارزش افزوده‌ی داخلی و جهانی نیز روبه‌رشد دارند. در این مورد البته لازم است نظریه‌ی هری مگداف دوست و همکار سوییزی را به‌کار بریم زیرا نظریهی آن زمان ـ و نه تحلیل‌های او در سال‌های پایانی عمر او کفاف تحلیل را نمی‌دهند. سوییزی (همان‌جا) می‌گوید:

«تاریخ به ما نشان می‌دهد که هر گسترش و رونق سرمایه دیر یا زود محدود می‌شود. رشد در بخش کالاهای سرمایه‌ای، بویژه بنا به آنچه در ژاپن فرصت گسترش یافت، جریان تغذیه درون‌زا برای رشد انباشت را فراهم می‌آورد. اما به هر حال وقتی کار به پایان می‌رسد، آنگاه کل نظام را به طور شتاب‌زده‌ای وارد مرحله‌ی سرازیری می‌کند، مگر آن که اقداماتی چون جنگ‌افروزی یا نوآوری‌ها سهم روند فروکش را به وضعیت سکون‌آمیز آورد.»

در واقع همکاری‌های جهانی ژاپن در جریان‌های جنگ‌ها، سرمایه‌گذاری‌های انکشافی و اکتشافی بهره‌بردارانه در منابع جهان و سرمایه‌گذاری نوآورانه در کالاهای مصرفی، به‌ویژه در زمینه‌های الکترونیک، مخابرات، اطلاعات و کامپیوتر در سال‌های اخیر نظر سوییزی را به اثبات رساندند.

فریبرز رئیس‌دانا