یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
وقایع مؤثر در تشكیل حكومت پیامبر اكرم ص
یكی از راههای شناخت الهی یا مردمی بودن حكومت پیامبر اكرم(ص)، بررسی مقدمات تشكیل آن است؛ یعنی عناصری كه در بر پاشدن آن نقش اساسی داشتند. بررسی این عناصر، ما را با میزان دخالت مردم در اصل تحقق یافتن حكومت رسول خدا(ص) در مدینه آشنا میكند؛ یعنی روشن میسازد كه آیا مردم مدینه در پی تشكیل حكومتی برای خویش بودند و به دنبال افراد مختلف میگشتند پیامبر اكرم (ص) را بهترین فرد یافتند واورا به حكومت خویش برگزیدند و آن حضرت نیز این مقام را پذیرفت؟ یا این كه آنان با دینی جدید به نام اسلام آشنا شدند و رسالت و نبوت آن حضرت را به عنوان امری الهی پذیرفتند وهمین امر موجب شد وقتی آن حضرت به مدینه آمد، بر آنان حاكمیت داشته باشد؛ زیرا آنان با پذیرش رسالت او اطاعت و فرمان برداری خویش را نیز اعلام كرده بودند؟ اگر جریان وقایع تشكیل حكومت نبوی، به شكل اول یا شبیه آن باشد، این حكومت، حكومتی مردمی است؛ اما اگر به صورت دوم یا شبیه آن باشد، حكومت آن حضرت الهی است. برای روشن شدن این مطلب، به تحقیق درباره مسائلی میپردازیم كه هجرت پیامبر اكرم(ص) به مدینه را در پی داشت.
●بیعت عقبه اول
گفتیم كه پیامبر اكرم(ص) پس از ناامیدی از قریش در پذیرش اسلام، به سراغ قبایل دیگر كه به مكه میآمدند، رفت. البته ایشان پیش از این كار، اهل طایف را نیز آزمود و آناننیزمانند قریش، نه تنها اسلام را نپذیرفتند، بلكه به استهزا و آزار آن حضرت پرداختند.زمانی كه گروهی از قبیله خزرج از مدینه به مكه آمده بودند تا با قریش بر ضد قبیلهاوس هم پیمان شوند، رسول خدا (ص) وصف آنان را شنید و به سراغشان رفت و به آنانفرمود:
آیا چیزی بهتر از آن چه برای آن آمدهاید، نمیخواهید؟ گفتند: آن چیست؟ پیامبر فرمود: من رسول خداهستم. خداوند مرا بر انگیخته است كه مردم را به سوی او دعوت كنم تا او را عبادت كنند و به او شرك نورزند و بر من كتاب نازل كرده است.[۴۰]
آن گاه پیامبر اكرم(ص) اسلام را به آنان عرضه كرد و برایشان قرآن تلاوت كرد. یكی از افراد آن گروه، به نام ایاس بن معاذ، كه نوجوانی بیش نبود، به همراهان خود گفت: این بهتر از چیزی است كه شما برای آن آمده بودید؛ اما انس بن رافع، رئیس این گروه، او را كتك زد و گفت: ما برای غیر این مطلب آمدهایم.
سال بعد، چند نفر دیگر از قبیله خزرج برای مراسم حج به مكه آمدند. و پیامبر اكرم(ص) در حین دعوت قبایل به اسلام، در عقبه به آنان برخورد كرد و آنان را به خداوند دعوت فرمود، اسلام را به آنان عرضه و قرآن برایشان تلاوت كرد. اینان با توجه به سابقه ذهنی كه از یهود درباره بعثت پیامبری در آن منطقه داشتند، مسلمان شدند و به پیامبر(ص) گفتند: ما قوم خویش را به این دین دعوت میكنیم. اگر خداوند آنان را برگرد این دین جمع كند و اختلاف و تفرقه را از میان آنان بردارد، هیچ كس عزیزتر از تو در میان ما نیست.
آنان سپس به مدینه بازگشتند و به تبلیغ درباره رسول خدا(ص) پرداختند و مردم را به اسلام دعوت كردند. پس نام و جریان بعثت آن حضرت در همه خانهها پیچید. سال بعد، دوازده نفر از انصار راهی مدینه شدند و با پیامبر اكرم (ص) در عقبه ملاقات و با ایشان بیعت كردند. این بیعت، به «بیعت نساء» معروف شد؛ زیرا در آن زمان، هنوز جنگ و جهاد واجب نشده بود. بررسی مفاد این پیمان، در بحث ما اهمیّت ویژهای دارد؛ زیرا این بیعت، در حقیقت نقطه آغاز گرویدن مردم مدینه به آن حضرت و به دنبال آن، بیعت عقبه دوم است و سپس هجرت به مدینه و تشكیل حكومت.
طبری روایتی را از عبادهٔ بن صامت نقل میكند كه محتوای بیعت عقبه اولی را كاملاً توضیح میدهد. او میگوید:
مابا رسول خدا(ص) بر بیعت نساء پیمان بستیم و این پیش از وجوب جنگ بود. ما بر این بیعت كردیم كه هیچ شركی به خدا نیاوریم، سرقت و زنا نكنیم، فرزندانمان را نكشیم، بهتان نزنیم، در كارهای نیك از پیامبر نافرمانی نكنیم. پس اگر به این پیمان وفا كنیم، بهشت پاداش ما باشد و اگر نافرمانی پیمان كردیم و حد آن در دنیا بر ما جاری شد، همان كفاره آن گناه باشدواگر مخفی ماند تا قیامت، پس كار به دست خدا است، اگر خواست، عذاب كند و اگر خواست، ببخشاید.[۴۱]
همان طور كه میبینیم، همه مواد این پیمان، یا مانند شرك نورزیدن از اصول اعتقادی اسلام است و یا مانند سرقت نكردن، از احكام شرعی است وتعهد پیامبراكرم(ص) نیز در برابر انجام دادن این موارد، چیزی جز بهشت نیست كه آن هم پاداش اخروی است. البته بیعت كنندگان متعهد شدند كه نافرمانی پیامبر اكرم(ص) را نیز نكنند و فرامین او را اجرا كنند. بدین ترتیب، در این پیمان و بیعت، موردی وجود نداردكه بیعت كنندگان، به انتخاب آن حضرت، به عنوان حاكم اقدام كرده باشند بلكه همه مواد آن، تعهداتی است كه بیعت كنندگان به واسطه مسلمان شدن و برخورداری از اجر معنوی و اخروی، برگردن میگیرند. حتی اطاعت از رسول خدا(ص) نیز همین گونه است؛ یعنی تعهدی یك طرفه از سوی بیعت كنندگان است به واسطه این كه آنان مسلمان شدهاند و او رسول خدا است و مردم باید از ایشان اطاعت كنند نه اینكه آنان به عنوان حاكم با او بیعت كردند و چون او را به حكومت خویش انتخاب كردند، تعهد به اطاعت نیز سپردند. شاهد دیگر بر این مطلب، این كه اطاعت از آن حضرت، هم چون دیگر مواد تعهدنامه، پاداشی به جز بهشت ندارد.
●بیعت عقبه دوم
پیامبر اكرم(ص) مصعب بن عمیر را به همراه گروه دوازده نفرهای كه در بیعت عقبه اول با او پیمان بستند، به مدینه فرستاد و از او خواست كه برای مردم قرآن بخواند، اسلام را به آنان بیاموزد و آنان را در دین، صاحب فهم و بینش كند. بدین علت، در مدینه، به مصعب «مقرئ» میگفتند. با تلاش این یار فداكار، بسیاری از بزرگان قبیله اوس و خزرج و بیشتر مردم مدینه مسلمان شدند.
سال بعد، آنها به همراه هفتاد نفر از مسلمانان مدینه، به مكه آمدند و در عقبه، مخفیانه با پیامبر اكرم(ص) دیدار كردند. این دیدار، بیعت عقبه دوم را در پی داشت. بررسی این بیعت و محتوای آن، در بحث ما اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا آخرین موانع برای هجرت آن حضرت به مدینه، با همین بیعت برداشته میشود و پس از آن، نخست مسلمانان مكه و سپس خود او به مدینه هجرت میكند.
محور عمده این بیعت، اعلام حمایت و دفاع از پیامبر اكرم(ص) است و همه كسانی كه در جریان آن واقعه حضور داشتند، از این مسأله آگاه بودند كه بیعت امروز، جنگ و مبارزه با دشمنان آن حضرت را به دنبال دارد. عباس، عموی رسول خدا(ص) ، كه ظاهراً در آن زمان، هنوز مسلمان نشده بود، ولی همراه آن حضرت، در جریان بیعت حضور داشت، پیش از دیگران، سخن گفت و ضمن اعلام تصمیم آن حضرت برای پیوستن به مردم مدینه، به آنان یادآور شد كه اقوام پیامبر اكرم(ص) همان طور كه تاكنون از او دفاع كردهاند، باز هم او را در برابر مخالفان حفظ میكنند. پس اگر شما حاضرید از او دفاع كنید و دشواریها را به جان بخرید، با او بیعت كنید و گرنه از هم اكنون او را رها كنید.[۴۲]
خود رسول خدا(ص) نیز در این بیعت، پس از ترغیب به سوی اسلام، خداوند و تلاوت قرآن كریم و پس از آن كه حاضران به او گفتند: «هر چه برای خود و پروردگارت میخواهی، طلب كن»، چیزی جز حمایت و دفاع از خویش را طلب نكرد و به آنان فرمود:
ابایعكم علی ان تمنعونی ممّا تمنعون منه نساءكم و ابنائكم.[۴۳]
من با شما بر این بیعت میكنم كه شما مرا هم چون فرزندان و همسران خویش محافظت كنید.
هنگامی كه مردم میخواستند با آن حضرت بیعت كنند، عباس بن عباده انصاری با مخاطب قرار دادن حاضران، همان مطلب عباس، عموی پیامبر اكرم(ص) را به آنان گوشزد كردو گفت:
یا معشر الخزرج هل تدرون علام تبایعون هذا الرجل؟ قالوا: نعم، قال: انكم تبایعونه علی حرب الاحمرو الاسود من الناس....
ای نمایندگان خزرج! آیا میدانید كه با این مرد بر چه بیعت میكنید؟ آنان گفتند: بلی. گفت: همانا شما با او بر جنگ با همه مردم روی زمین بیعت میكنید....
این اعلام حمایت مردم مدینه از پیامبراكرم (ص) را به دو صورت میتوان تفسیر كرد. ممكن است آن را حمایت مردم از حاكم منتخب خویش تلقی كنیم ؛ یعنی مردم آن حضرت را به عنوان حاكم برای جامعه خویش پذیرفته بودند و ایشان نیز این مقام را قبول كرده بود؛ ولی هنوز روابط میان مردم و ایشان مشخص نبود. پس این بیعت، اعلام حمایت آنان از ایشان در برابر پذیرش حاكمیت بر آنان بود و پیامبر اكرم(ص) نیز با این بیعت، میخواست تعهد لازم را برای پذیرش این مسؤولیت به دست آورد.
از سوی دیگر، میتوان آنرا اعلام حمایت از رسول الهی، یعنی فرستاده خداوند، كه دین جدیدی برای هدایت انسانها را از سوی او آورده است، تلقی كرد؛ یعنی آنان با پذیرش اسلام، اینك در حضور نماینده خداوند حاضر شده واعلام كردند كه تا سر حد جان و از دست دادن مال حاضرند از آن حضرت و دین اسلام دفاع كنند و بیعت خویش را تعهدی در این زمینه تلقی میكردند.
هر چند هر یك از این دو تفسیر، در حد خود، محتمل است و میتوان شواهدی را برای تفسیر اول ارائه كرد؛ مانند گفت گویی كه بین پیامبر اكرم(ص) و یكی از حاضران رخ داد و او به آن حضرت گفت: ما با بیعت با شما باید پیمانهای خویش با یهود را قطع كنیم. اكنون آیا ممكن است پس از این كار، هنگامی كه خداوند شما را پیروز میكند، ما را رها كنی و به میان قوم خویش باز گردی؟ رسول خدا(ص) لبخندی زده و فرمود:
بل الدّم الدم، الهدم الهدم انتم منّی و انا منكم احارب من حاربتم و اسالم من سالمتم.[۴۴]
بلكه خون در برابر خون و خرابی در برابر خرابی. شما از من هستید و من از شمایم. با هر كه شما بجنگید، میجنگم و با هر كه صلح كنید، صلح میكنم.
و این سخن را به این معنا بگیریم كه آن حضرت، با این بیعت، خویش را متعهد میسازد كه آنان را در هر موقعیتی چه جنگ و چه صلح، همراهی كند و از آنان جدا نشود. پس با این بیعت، دو تعهد ایجاد میشود: تعهدی برای مردم در برابر آن حضرت، و تعهدی برای ایشان در برابر مردم. پس این بیعت، برای انتخاب آن حضرت برای حاكمیت در مدینه بوده است و برای همین نیز آنان از ایشان تعهد گرفتهاند كه آنان را تنها نگذارد.
اما دلایل و شواهد بسیاری وجود دارد كه اجتماع نمایندگان مسلمانان مدینه، در عقبه و بیعت آنان با پیامبر اكرم(ص) برای اعلام حمایت از آن حضرت، به عنوان رسول الهی و حمایت از اسلام صورت گرفت. هر چند رسول خدا(ص) تصمیم گرفته بود كه به مدینه برود و مردم مدینه نیز میخواستند كه آن حضرت را به میان خویش ببرند و با حضور ایشان در مدینه، جامعهای متحد برگرد وجود آن حضرت فراهم آورند، ولی همه این امور در سایه رسالت آن حضرت و دین اسلام شكل گرفت، نه انتخاب آن حضرت به عنوان حاكم.
منبع:فصلنامه حكومت اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست