سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اهل کوفه


اهل کوفه

جایگاه مردم

منزل سلیمان بن صرد خزاعی در کوفه محل تجمع دوستداران امام حسین شده بود. خیلی ها از اینکه معاویه مرده بود خوشحال بودند. از اینکه امام حسین با یزید بیعت نکرده و به مکه آمده روزنه امیدی در دل شان پدید آمده بود. احساس می کردند راه برون رفتی از وضعیت موجود پیدا شده است.

سلیمان از یاران علی(ع) و از رزمندگان جنگ های جمل، صفین و نهروان بود. در صفین مجروح شد. وقتی امام حسن با معاویه قرارداد صلح امضا کرد او با صلح مخالف بود. اما در گفت وگوهایی که با امام داشت، پس از شنیدن استدلال های ایشان قانع شد. در خانه سلیمان اهالی کوفه از ظلم معاویه و یزید داستان ها می گفتند. هر کس چاره یی می اندیشید تا در نهایت بر این تصمیم قطعیت یافتند که نامه هایی به امام بنویسند و از او بخواهند به کوفه بیاید و رهبری آنها را برعهده گیرد. آنچه از تواریخ برمی آید این است که افراد مختلف نامه های مختلف نوشته اند. هرکدام به نوعی نسبت به حکومت یزید و معاویه اظهار نفرت کرده و رهبری امام حسین را درخواست کرده بودند. متن این نامه ها خود تصویری از مناسبات سیاسی آن زمان و دیدگاه شیعیان نسبت به امر حکومت داری به دست می دهد.

یکی از این نامه ها را که اکثر تواریخ نقل کرده اند سلیمان بن صرد و حبیب بن مظاهر و چند تن دیگر از شیعیان خاص امام حسین نگاشته اند. در این نامه درباره شیوه حکومت داری معاویه می خوانیم؛ «... ابتز هذه الامه امرها و غصبها فیئها و تأمر علیها بغیر رضی منها، ثم قتل خیارها و استبقی شرارها و...» (معاویه رهبری امت را از آنان سلب کرد و اموال آنان را غصب کرد و بدون رضایت مردم بر آنان حکومت کرد، سپس نخبگان شان را کشت و اشرارشان را باقی گذاشت و...) آنها در این نامه نوشته بودند اگر شما به کوفه بیایید ما والی کوفه را بیرون می کنیم. دو روز بعد از فرستادن این نامه به مکه جمعی را با ۱۵۰ نامه دیگر به آنجا فرستادند. امام حسین به این نامه ها جوابی نمی داد تا اینکه تعداد نامه ها فزونی گرفت. گفته شده نامه ها از ۱۰ هزار بیشتر شد. آخرین نامه از جانب شبث بن ربعی و عمرو بن حجاج و چند تن دیگر بود که توسط هانی بن هانی و سعید بن عبدالله حنفی به دست امام رسید. دو نفر اول نویسندگان نامه بعدها از کسانی شدند که به حاکمیت پیوستند و به مقابله با امام حسین پرداختند. اما نفر دوم آورنده نامه یعنی سعید در زمره شهدای کربلا قرار گرفت. امام حسین در پی این نامه تصمیم گرفت سکوت را بشکند و با این تقاضای روزافزون مردم برخوردی فعال کند. مسلم بن عقیل را فراخواند و نامه یی خطاب به مردم کوفه نوشت و او را به عنوان نماینده خود معرفی کرد.

از مسلم خواست نامه را به کوفه ببرد و پس از رصد کردن نظر مردم کوفه، ارزیابی خود را از وضعیت مردم آنجا به اطلاع امام برساند. ایشان در نامه به مردم کوفه نوشته بود من مسلم را که مورد اعتماد من است می فرستم و اگر او برای من نوشت که رای اکثریت شما و نخبگان شما همان است که نوشته اید من به سوی شما خواهم آمد. در این تصمیم امام حسین هم باز می بینیم مردم آشکارا نقش تعیین کننده دارند.

● برخورد با مردم

اکثر مبارزان آنقدر که به فکر شیوه برخورد با حاکمیت هستند و برای آن استراتژی طرح می کنند و تاکتیک درمی آورند، در برخورد با مردم کمتر دقت می کنند. اکثر گروه های انقلابی به مراحل سرنگونی حاکمیت فکر می کنند. اگر برنامه ریزی داشته باشند محور اصلی آن را همین مراحل تغییر حکومت تشکیل می دهد. ندیده ایم گروهی یا جریانی استراتژی و برنامه یی برای مراحل رشد مردم تدوین کرده باشد. از این منظر برخورد امام حسین با تقاضاهای مردم کوفه جای تامل دارد. برای درک شیوه ایشان نگاهی به شیوه های مختلف برخورد با مردم بیفکنیم.

۱) عوام زدگی

برخی رهبران در برابر مردم برخوردی انفعالی دارند. دنباله رو مردمند. تمام تلاش و هم و غم شان این است که مورد حمایت مردم قرار بگیرند. اینان از خود هدف و انگیزه یی ندارند و تابع کسانی هستند که از آنها حمایت و پشتیبانی کنند. بنابراین قادر نیستند با انحرافات رایج در میان حامیان برخورد و آنها را اصلاح کنند. جوزدگی، تبعیت از فضا و حفظ وضع موجود از خصایص آدم های عوام زده است. در یک فضای انقلابی شجاع و بی باک می شوند، در یک فضای سکوت و خفقان صدایی از آنها برنمی خیزد. یک عوام زده وقتی با حمایت و استقبال مردمی روبه رو می شود سر از پا نشناخته به آن پاسخ مثبت می دهد. مریدپروری آفتی است که هم در میان رهبران سیاسی و هم رهبران دینی در جوامع مختلف به چشم می خورد. مرحوم استاد مطهری از اولین کسانی است که به این آفت در جامعه ما توجه کرد و در این باره مقاله ارزشمندی نگاشت (بحثی درباره مرجعیت و روحانیت).

۲) عوام فریبی

برخی رهبران دارای هدف و انگیزه خاصی هستند اما وقتی با مردم روبه رو می شوند سعی می کنند خود را هماهنگ با تمایلات و آرای مردم نشان دهند. سخنانی می گویند که مورد استقبال مردم واقع شوند. می کوشند با تظاهر و فریب حمایت مردم را نسبت به خود جلب کنند. اما در عمل همان راهی را می روند که از ابتدا خود می خواستند. معاویه یکی از عوام فریبان حرفه یی بود. وقتی در جنگ با علی(ع) شکست خود را نزدیک دید، دستور داد قرآن ها را بر سر نیزه ها کنند و در مقابل سپاه نگه دارند. به این ترتیب خوارج را که مردمی ظاهربین و سطحی بودند فریفت و به حمایت از خود برای ترک مخاصمه کشاند.

۳) تحقیر مردم

برخی از طریق تحقیر و سرکوفت زدن یا خودکم بین کردن مریدان آنها را وادار به اطاعت از خود می کنند. اینان با بزرگنمایی خود و حقارت مریدان آنها را مسحور خود کرده و به تبعیت وامی دارند. چنین مناسباتی در برخی گروه های سیاسی یا فرقه های مذهبی به چشم می خورد که افراد زیردست نسبت به بالادست نوعی شیفتگی و خودکم بینی دارند و آنها را به عنوان یک ابرمرد یا بی نظیر قلمداد می کنند.

۴) حفظ کرامت انسانی

امام حسین زمانی که در مدینه تهدید شد با یزید بیعت کند، برخلاف عبدالله بن عمر که بیعت کردن خود را منوط به موضع دیگران کرد، تصمیم خود را گرفت. بیعت نکرد و راه مکه را در پیش گرفت. زمانی که مردم کوفه نامه نوشتند و از او حمایت کردند خود را نباخت. شتابزده نشد. امام نسبت به دوستدارانش مناسباتی برقرار کرده بود که آنها به خود اجازه می دادند برای امام تعیین تکلیف کنند. جرات می کنند نظر متفاوت خود را نزد ایشان بیان کنند. ایشان هم حرف های آنها را می شنود و خم به ابرو نمی آورد. با آنها مثل دو فرد مساوی موضع خود را توضیح داده و استدلال می کند. در این برخوردها احترام به انسان ها و حفظ کرامت آنها موج می زند.

در مورد نامه های حمایت آمیز مردم کوفه نیز می بینیم ایشان از اینکه این همه مردم به حمایتش برخاسته اند ذوق زده نشده، شتاب نمی کند. نامه ها را می خواند و با تامل بررسی می کند. بعد یکی از کادرهای خبره خود را می فرستد تا بررسی کند که آیا این نامه ها واقعی است، آیا آنها از روی آگاهی درست و با شناخت چنین موضعی اتخاذ کرده اند. به عبارتی موضع واقعی مردم همین است که نوشته اند یا این موضع جنبه مقطعی و احساسی داشته است؟ وقتی مطمئن می شود به خواست آنان پاسخ مثبت می دهد. سلیمان بن صرد و همراهانش یکی از دلایل بطلان معاویه را در نامه شان توضیح می دهند که او بدون رضایت مردم بر آنها امیری می کرد. امام حسین هم در نامه اش به مردم کوفه می نویسد مسلم می آید تا بررسی کند آیا رای و نظر «ملأکم» یا اکثریت شما و «ذوی الحجی و الفضل منک» یعنی نخبگان شما همان است که در نامه ها آمده است یا نه. این شواهد دیدگاه امام حسین و یارانش را نسبت به حکومت داری و شیوه برخورد ایشان با مردم نشان می دهد. شاهد دیگر بر این برخورد را در سه راهی کوفه نیز مشاهده خواهیم کرد. آنجایی که امام می گویند اگر نظر مردم کوفه تغییر کرده است و دیگر خواهان من نیستند من به همان جایی که بودم، برمی گردم.

● اهل کوفه

در مورد مردم کوفه آن زمان تصوراتی شکل گرفته است که گرچه شهرت دارد اما لازم است با مصادیق تاریخی و شواهد مستند آزموده شود. کوفه در آن زمان شهری قدیمی نبود. این شهر در دوران اسلام ساخته شده بود. در جنگ اعراب با ایرانیان برای نیروهای رزمنده یی که به جبهه می رفتند محلی برای استراحت یا اقامت و تدارک آنها لازم آمد. در محل شهر کوفه اقامتگاهی ساخته شد که این سربازان از آن استفاده می کردند. با توسعه این محل به تدریج شهر کوفه ساخته شد. حضرت علی(ع) این شهر را مرکز حکومت خود قرار داد. جنگ هایی که در زمان حکومت علی(ع) واقع شد مرکز ثقلش کوفه بود. با این پیشینه بسیاری از اهالی کوفه از رزمندگان، جانبازان یا خانواده های شهدا بودند.

● شهدای کوفه

برخلاف آنچه تصور می شود که اهالی کوفه همه نسبت به امام حسین بی وفا بوده و خیانت کردند، در میان اهالی کوفه فداکاران و شجاعانی بودند که حلقه محاصره پلیسی را شکستند و خود را به کاروان امام رساندند و در کربلا جنگیدند تا به شهادت رسیدند. برخی از آنها در مکه به امام پیوستند و برخی در میان راه به ایشان رسیدند. تعدادی از کوفیانی که در زمره شهدای کربلا شمرده شده اند، عبارتند از؛

۱) حجاج بن مسروق جعفی،

۲) یزید بن مغفل جعفی،

۳) سعید بن عبدالله حنفی،

۴) عبدالرحمن بن عبد رب انصاری،

۵) شوذب بن عبدالله همدانی،

۶) عابس بن شبیب شاکری،

۷) عماربن حسان بن شریح فرزند شهید،

۸) زاهر بن عمرو کندی،

۹) بریربن خضیرهمدانی،

۱۰) عبدالرحمن بن عبدالله بن کدن ارحبی،

۱۱) جناده بن حرث انصاری خزرجی،

۱۲) عمرو بن جناده فرزند جناده بن حرث،

۱۳) نافع بن هلال جملی مرادی،

۱۴) حباب بن عامر بن کعب تیمی،

۱۵) جندب بن حجیرکندی خولائی،

۱۶) ابوثمامه صائدی یا عمروبن کعب همدانی،

۱۷) مسلم بن کثیر اعرج ازدی،

۱۸) رافع بن عبدالله مولی مسلم ازدی

۱۹) عمروبن خالد صیداوی

۲۰) سعدبن عبدالله

۲۱) مجمع بن عبدالله بن مجمع و همراهان

۲۲) عائدبن مجمع عائدی

۲۳) جناده بن حرث سلمانی،

۲۴) واضح ترک مولی حرث سلمانی.

این تعداد شهید در کربلا از اهل کوفه نشان می دهد که انتساب بی وفایی به کل اهالی این شهر کار درست و دقیقی نیست. به ویژه که تعدادی از شیعیان امام حسین مانند قیس بن مسهرصیداوی در خود کوفه به شهادت رسیدند و تعدادی بعد از واقعه با عوامل حکومت درگیر شدند.

از این مساله گذشته نهضت توابین که چهار سال بعد از واقعه کربلا به راه افتاد و دردسر بزرگی برای حکومت اموی آفرید از کوفه شروع شد. آنها که در کربلا حضور نداشتند سخت خود را ملامت و سرزنش کردند و برای جبران آن کوتاهی دست به شورش علیه حکومت زدند.

● ماجرای مسلم و شورش مردم

وقتی مسلم به کوفه رسید مردم زیادی به دیدن او آمدند و با او بیعت کردند. کار چنان بالا گرفت که والی کوفه که نعمان بن بشیر بود عملاً کاری از پیش نمی برد. خبر به یزید رسید که کوفه از دست رفته است. او ابن زیاد را که والی بصره بود با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب کرد و حکم کرد با شدت برخورد کرده و مسلم و یارانش را قلع و قمع کند. ابن زیاد شبانه و مخفیانه وارد کوفه شد. نوشته اند موقع ورود صورتش را پوشانده بود. برخی مردم به گمان اینکه او امام حسین است از او استقبال کرده و به او خیرمقدم می گفتند. او می ترسید ماهیت خود را آشکار کند. اما از زمانی که پایش به دارالخلافه رسید با شیوه های پلیسی به سرکوب نهضت مسلم مشغول شد. جاسوسی به میان آنها فرستاد و آنها را شناسایی کرد و با خشونت تمام از یک طرف و تطمیع برخی دیگر این جریان را سرکوب کرد. سرانجام مسلم را هم دستگیر کرده به قتل رساند. شیوه های برخورد ابن زیاد که در همه حکومت های دیکتاتوری و پلیسی رواج دارد در جای خود نیاز به بررسی دارد.

وی وقتی خبر حرکت امام حسین از مکه به سمت کوفه را شنید تمام راه های خروجی و ورودی کوفه را بسته و مامورانش را بر آنها گمارد تا هم از خروج و پیوستن اهالی کوفه به کاروان حسین جلوگیری کند و هم از ورود آزاد امام حسین به کوفه ممانعت به عمل آورد. می شود گفت نوعی حکومت نظامی در شهر و حومه برقرار شده بود. پرسشی در این مقطع مطرح می شود که اگر کوفیان به امام حسین پشت کرده و خیانت کرده بودند و از حمایت ایشان دست برداشته بودند اینقدر بگیر و ببند و شدت عمل و کنترل های پلیسی ضرورتی نداشت. این شدت عمل ابن زیاد حکایت از آن دارد که جاسوسانش خبرهای مقاومت و ادامه نهضت را به حکومت می رساندند که چنین واکنشی از سوی آنان ضرورت می یافت. کما اینکه بعدها معلوم شد کسانی از حلقه محاصره پلیسی و حکومت نظامی اطراف کوفه گریخته و خود را به کاروان حسین (ع) رسانده اند. مسلم بعد از ورود خود و بررسی اوضاع و ملاقات با دسته های مختلف مردم، وقتی شناختی از فضای ذهنی و عینی مردم به دست آورد یکی از افراد را راهی مکه کرد تا تصویری از مردم کوفه به ایشان ارائه دهد. مسلم نامه یی به امام نوشت و اعلام کرد مردم منتظر رسیدن شمایند. این نامه ۲۷ روز قبل از کشته شدن مسلم نوشته شده بود.

● امام حسین (ع) به سمت کوفه

بیش از چهار ماه بود که امام حسین در مکه مقیم شده است. ایشان اوایل شعبان وارد مکه شد. یک ماه و نیم بعد یعنی اواسط ماه رمضان مسلم را به کوفه اعزام کرد. مسلم پنجم شوال وارد کوفه شد. حدود یک ماه بعد مسلم برای امام نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد. اما بعد از ارسال نامه اوضاع کوفه رو به وخامت رفت، به طوری که همان روزی که امام حسین به قصد کوفه مکه را ترک می گفت مسلم در کوفه به شهادت رسید. خبر این واقعه در بین راه به امام حسین رسید. در مدتی که امام در مکه بود نامه هایی برای دوستدارانش در بصره نوشت و ماجرای خود و بیعت نکردنش را با یزید شرح داد. شیعیان بصره هم به جنب و جوش افتاده و شروع به آماده شدن برای پیوستن به امام و حرکت به آن سو کردند. امام حسین پیشاپیش قیس بن مسهر صیداوی را نیز همراه نامه یی به کوفه فرستاد و خبر حرکت خود را به سمت کوفه به اطلاع آنان رساند.

منابع؛

۱- سیدبن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، نشر بخشایش، چاپ پنجم ۱۳۷۸

۲- عباس قمی، نفس المهموم، در کربلا چه گذشت، ترجمه محمدباقر کمره یی، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۸۱

۳- سحاب ابوالقاسم، زندگانی حضرت ابی عبدالله الحسین سیدالشهدا، سحاب کتاب، چاپ دوم ۱۳۵۸